عشقبازی : در فرهنگ واژه ها
عشقبازی : عمل عشقباز. عاشقی . غَزَل . عشق ورزی . معاشقه . مغازله . تصابی . مهرورزی : تارنمای لغت نامه دهخدا
عشقبازی (معاشقه) : همدیگر را نوازش کردن و دوست داشتن : واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب
عشقبازی یا معاشقه یا مغازله : به مجموعهای از حرکات و رفتارهای روانی یا جسمی میان دو یا چند فرد گفته میشود که منجر به انگیزش جنسی آنان گشته و اغلب مقدمهای برای آمیزش جنسی تلقی میشود. نوعی از عشقبازی که هدف از آن تنها تحریک و هیجان جنسی به منظور انجام آمیزش جنسی باشد، پیشنوازش نام دارد. عشقبازی میتواند بوسیدن، نوازش، در آغوش گرفتن و حتی تعریف و تمجید و کنایههای کلامی را نیز در بر گیرد. مقبولیت عشقبازی بستگی کامل به هنجارهای فرهنگی و مذهبی و سن طرفین دارد: تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
عشقبازی : در اصطلاحات ادبی
١ - تشبیب (یا همان نسیب و یا تغزل): تشبیب در لغت به معنای یاد ایام جوانی کردن است در اصطلاح، تشبیب مقدمه ای در مدح معشوق و توصیف زیبایی های طبیعت و وصف مجلس بزم و از این قبیل است : تارنمای آریا ادیب
٢ - تشبیب ، صفت جمال زن و حال خود با وی بگفتن است (تاج المصادر بیهقی ) - وصف جمال زن و حال خود با وی در شعر بگفتن (زوزنی ) - غزل گفتن یعنی صورت و جمال زنی و حال خود با وی در عشق گفتن - غزل خواندن به زنان و اظهار عشق کردن به ایشان - ذکر احوال ایام شباب کردن و صفت معشوق : تارنمای لغت نامه دهخدا
٣ - تشبیب ، نسیب یا تغزل بیتی است که در ابتدای قصیده ها سروده میشود تا پس از آن به هدف اصلی قصیده پرداخته شود. این سه کلمه با یکدیگر مترادف و به معنی غزل گفتن، عشقبازی کردن و سخن عاشقانه سرودن است : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
عشقبازی : در تحقیقات علمی
١ - با وجود باور رایج مبنی بر اینکه عشقبازی طولانی مطلوب زنان است و آنان نیاز به زمان بیشتری برای تحریک جنسی دارند، برخی تحقیقات علمی نشان دادهاند که تفاوت قابل توجهی در زمان لازم برای برانگیختگی جنسی کامل بین زن و مرد وجود ندارد. محققان مرکز سلامت دانشگاه مکگیل در مونترآل، کانادا با استفاده از روش تصویر برداری متناوب برای ثبت تغییر درجه حرارت محدوده آلت تناسلی، زمان مورد نیاز برای انگیزش جنسی را تعیین کردهاند. نتیجه ی این تحقیقات نشان میدهد که مدت زمان لازم برای رسیدن به اوج انگیزش جنسی در هر دو جنس تقریباً برابر و میانگین آن حدود ده دقیقه است.
٢ - نتایج تحقیقات پیرامون "نقش عشقبازی در روابط زناشوئی" نیز در نوشتار ی مشتمل بر بیست رهنمود ، توسط دکتر مهرداد رضایی ارائه شده است
داستان های مشهور عشق و عشقبازی
١ - در فرهنگ ایران : زال و رودابه - رستم و تهمینه - بیژن و منیژه - سیاوش و سودابه - امیر ارسلان و فرخ لقا - بهرام و گل اندام - خسرو و شیرین- فرهاد و شیرین - وامق و عذرا - رابعه و بکتاش - ویس و رامین - لیلی و مجنون - یوسف و زلیخا - سلامان و ابسال - ناظر و منظور - نور جهان و جهانگیر - زهره و منوچهر
٢ - در فرهنگ دیگران : سامسون و دلیله - سلیمان و ملکه سبا - کلئوپاترا و ژولیوس سزار- کلئوپاترا و آنتوان - اوتللو و دزدمونا - رومئو و ژولیت - ناپلئون و ژوزفین - ماری آنتوانت و کاردینال روهان -تریستان و ایزولت - هیتلر و اوا براون - موسولینی و کلارا پتاچی - مارگارت و تاونزند
کتب عشقبازی
١ - بسیاری از نویسندگان از دیرباز تاکنون موضوع عشقبازی را دستمایه آثار خود قرار دادهاند. کتاب هندی ِ کاما سوترا که به اصول آمیزش جنسی میپردازد یکی از قدیمیترین کتابهایی است که درباره عشقبازی نوشته شده است.
٢ - جونیچی واتانابه نویسنده ژاپنی است که عشقبازی خارج از ازدواج مردمان میان سال را به تصویر میکشد. رمان ۱۹۹۷ او یک بهشت گمشده پرفروش ترین در ژاپن و آسیا شد. این کتاب به فیلم در آمدهاست و یک سری تلوزیونی از آن ساخته شدهاست.
٣ - تیتوس لیویوس یا تیت لیو ، مشهور به لیوی ، از تاریخنگاران و سرایندگان سرشناس رومی بود. اشعار عاشقانه ی او بویژه آن بخش که در مورد کورینا معشوقهاش سروده خیلی بیپرده و پرتمنا و دیوانهوار است و در مجموعه ی اشعار این سراینده ، عشق بازی و فریب نقش عمده بعهده دارد و رسالاتی نیز در این زمینه ها تألیف کرد از جمله هنر عشق، درمان عشق، داروهای آرایش زنان، کتاب زنان قهرمان، کتاب مسخ. او در اوج بدنامی قرار گرفت و از راه انتشار اشعار و رسالات در زمینه عشقبازی شهرتی فراوان کسب کرد و آثارش فراوان بفروش رسید.
٤ - کتاب عشقبازی ناپلئون : تالیف لئون ویال دوریویر توسط ف. بهروان ترجمه و منتشر شده است. کتاب دیگری نیز پیرامون عشقبازی های ناپلئون با معشوقه اش دزیره در دسترس است که به نام "رمان دزیره" (تالیف ماري سلينكو) معروف است. آخرین ترجمه ی این کتاب از پرويز شهدي است.
۵ - کتاب عشقبازی های ناصرالدین شاه قاجار بقلم لطف الله ترقی که شرح لذت ها و عشقبازی های این پادشاه است.
عشقبازی های تاریخی
١ - عشقبازی های بهرام گور ساسانی : دم غنیمت شمردن و عشقبازی از مؤلفه های بارز این پادشاه ساسانی بود. جهان از نظر او ناپایدار بود و بهره جستن از فرصتها را ضروری میدانست. بنا بر سروده ی نظامی گنجوی :
دید کاین خیل خانة خاکی/ نارد الا غبار غمناکی
مُلک بیتکیه را شناخته بود/ تکیه بر ملک عشق ساخته بود
روزی از هفته کارسازی کرد/ ششِ دگر را به عشقبازی کرد : (هفتپیکر، نظامی گنجوی)
٢ - عشقبازی های ادوارد هشتم و خانم سیمپسون : ادوارد هشتم (۲۳ ژوئن ۱۸۹۴- ۲۸ مه ۱۹۷۲) پادشاه بریتانیا بود. وی از تاریخ ۲۰ ژانویه ۱۹۳۶ تا ۱۱ دسامبر ۱۹۳۶ و پس از جرج پنجم و پیش از جرج ششم پادشاه بود. او به خاطر عشقبازی ها و ازدواج با والیس سیمپسون، زن مطلقهٔ آمریکایی مجبور به استعفاء و ترک سلطنت شد.
ادوارد بزرگترین پسر شاه جرج پنجم و ملکه ماری بود. او عنوان پرنس ولز را در شانزدهمین سال تولدش گرفت. به عنوان یک مرد جوان در نیروهای مسلح بریتانیا در جنگ جهانی اول شرکت کرد. همچنین در چند سفر خارجی بجای پدر شرکت کرد. بعد از مرگ پدر در ١٩٣٦ و پادشاه شدنش خیلی زود ماجرای او و خانم سیمپسون سر زبان ها افتاد. نخست وزیر مخالف این ازدواج بود و اعلام کرد مردم هرگز یک خانم مطلقه با دو شوهر سابق زنده را به عنوان ملکه قبول نمی کنند. به اضافه اینکه چنین ازدواجی باعث شکاف بین دولت و کلیسای انگلستان که خود به عنوان پادشاه در راسش بود می شد. ادوارد می دانست که اگر ازدواج انجام شود دولت استنلی بالدوین استعفا خواهد داد که می توانست او را در خطر انتخابات عمومی قرار دهد و وجهه او را به عنوان پادشاه مشروطه نابود کند. بعد از اینکه تصمیم گرفت ارتباط خود را خانم سیمپسون قطع نکند از سلطنت کناره گیری کرد و جانشین او برادرش البرت شد که عنوان جرج ششم را برای خود برگزید. ادوارد هرگز تاجگذاری نکرد. و با ٣٢٦ روز یکی از کوتاه ترین دورانهای سلطنت را را بین پادشاهان انگلستان داشت. یعد از کناره گیری به او عنوان دوک ویندسور اعطا شد.
عشقبازی : در حیوانات و نباتات
١ - شیخ الرئیس ابو علی سینا رساله ای دارد در بیان عشق به اسم (رساله ی عشق) و در آنجا اثبات کرده است که عشق اختصاص به نوع انسان ندارد بلکه در جمیع موجودات اعم از فلکیان و عنصریات و معدنیات و نباتات و حیوانات بصورت غریزی و سرشت، عشق در آنها قرار داده شده است. برای یک زیست شناس بسیار دشوار است که عشق را تعریف کند زیرا جانوران آنقدر متنوعند که مشکل است تعیین کنند که چگونه رفتاری عاشقانه و برخاسته از غریزه جنسی است. وجود اصلی غریزه جنسی در حیوانات امری ثابت است ولی کیفیت ظهورش مختلف است در همه جانوران وحشی معاشقه در زمان معینی از سال وقوع می یابد؛ تنها از جانوران اهلی شده و نزد انسان تولید مثل در هر زمانی از سال رخ می دهد. بدن یک جانور برای عشقبازی با عوامل بیرونی مجهز است که جنس ها را برای انجام وظایف حیاتی که گونه را حفظ می کند تطبیق می دهند. الگوهای رفتاری ویژه ای، تکامل یافته اند که نر و ماده را به شناختن یکدیگر توانا ساخته و از تلاش های زاید در جفتگیری با گونه های دیگر جلوگیری می کنند. نمایش اظهار عشق طاووس به عنوان نمونه ای از معاشقه تشریفاتی در میان حیوانات است. هدایا در بسیاری از تشریفات اظهار عشق نقش مهمی بازی می کنند مثلا پرستوی دریایی نر برای جفتش یک ماهی کوچک به رسم هدیه می آورد و کبوتر های الماسی استرالیا یک دسته علف آبی برای یکدیگر پیشکش می آورند.
٢ - عشقبازی در پنگوئن ها : "پنگوئن امپراطور" بزرگترین گونه پنگوئن است. این پرنده بر خلاف پرندگان دیگر، هرگز به زمین خشک پا نمی گذارد. او تمام عمر خود را یا در دریا و یا روی یخ های قطب جنوب می گذراند. پرنده ی ماده در فصل پاییز تخمگذاری میکند و در طول زمستان تاریک قطب جنوب پرنده نر روی تخم ها میخوابد. در طول این سه ماه پرندگان نر هیچ چیز نمیخورند و برای گرم شدن به همدیگر می چسبند. در پاییز پنگوئن های بالای ۵ سال اقیانوس را که زیستگاه طبیعی آنهاست ترک می کنند و به زادگاه اجدادی خود بر می گردند تا در آن به عشقبازی بپردازند و اگر این عشقبازی نتیجه دهد یک تخم پنگوئن بوجود خواهد آمد. این سفر چند ماهه ی سخت و طولانی برای حفظ جان پنگوئن نوزاد صورت می گیرد.
٣ - عشقبازی گل و زنبور : برخی نویسندگان ارتباط بین زنبورها و به ویژه زنبور عسل را با گل و ریاحین ، یک نوع عشقبازی می دانند و می نویسند : "عشقبازی : خوشی زنبور در گردآوردن نوش گل هاست و خوشی گل در سپردن نوش خود به زنبور. برای زنبور ، گل چشمه ای از زندگی است و گل ، زنبور را به ديده ی پيام آور عشق می نگرد. داد و ستد شادکامی ، برای زنبور و گل ، هر دو ، يک نياز و نشئه است". باید یاد آور شد که زنبور عسل گونهای زنبور است که عسل میسازد. زنبور عسل این کار را با گردآوری شهد گلها در کندو انجام میدهد.
٤ - عشقبازی گل و بلبل : با از راه رسیدن نوروز ، عشقبازی گل و بلبل یکی از مظاهر زیبای طبیعت می شود و به گفته ی حافظ " فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش/ گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش". چنانکه در سطور زیر خواهد آمد بسیاری از سرایندگان کهن ، در سروده های خود به موضوع عشقبازی گل و بلبل اشاره دارند.
عشقبازی : عنوان یکی از بازیهای سنتی ایرانیان
کفتربازی یا کبوتربازی، که بدان عشقبازی نیز اطلاق شده است، یکی از بازیهای سنتی ایرانیان به شمار میرود. این بازی منحصراً به مردان اختصاص دارد ودراکثر شهرهای ایران هنوز هم رواج دارد. اصولاً کبوتر بازی در ایران به دو شکل مختلف انجام میشود: شکل اول رقابت بازیکنان بوسیله کبوتران در حین پرواز و شکل دیگر آن، شرط بندی بین صاحبان کبوتر است. در این روش کبوتر باز میکوشد کبوتران حریف را در حین پرواز به بام خود بکشاند و آنها را تصاحب کند.
عشقبازی : داستان ها ، حکایت ها
موضوع عشقبازی مورد استفاده ی بسیاری از سرایندگان و داستانسرایان در سروده ها و داستان ها قرار گرفته است. سعدی شیرازی در باب پنجم گلستان ، حکایات فراوانی از عشقبازی ها را به میان می آورد. بعد ها در اواخر دوران مظفرالدین شاه قاجار ، محمد باقر میرزا خسروی کرمانشاهی یا محمد باقر میرزا دولتشاه، متخلص به خسروی ، داستان عشقبازی های " شمس و طغرا " را به رشته ی تحریر کشید و آن را در سه مجلد انتشار داد. برخی پژوهشگران، " شمس و طغرا " را نخستین رمان تاریخی در تاریخ ادبیات ایران می دانند.
در قرن اخیر ، محمد حجازی مطیع الدوله و علی دشتی و حسینقلی مستعان از جمله ی داستانسرایانی بودند که در این زمینه ، آثاری ارزنده عرضه کردند. هما (۱۳۰۷) ، پریچهر (۱۳۰۸) ، زیبا (۱۳۰۹) و پروانه (۱۳۳۲) نوشته ی محمد حجازی مطیع الدوله ، فتنه (۱۳۲۳) - جادو (۱۳۳۰) - هندو (۱۳۳۳) نوشته ی علی دشتی و شهرآشوب (دهه ۳۰) ، آفت (دههٔ ۴۰) نوشته ی حسینقلی مستعان نمونه های مشهوری از اینگونه داستان هاست.
عشقبازی : در فیلم های سینمایی
١ - عشقبازی به یادماندنی (ماجرای بیادماندنی) : فیلمی درام و عاشقانه به کارگردانی لئو مکری بود. این فیلم در سال ۱۹۵۷ میلادی ساخته شد. بازیگر اصلی این فیلم کری گرانت بود. دبورا کر و ریچارد دنینگ نیز در این فیلم نقش داشتند.
٢ - گل هزار و یک شب : عنوان فیلمی به کارگردانی پیر پائولو پازولینی (ایتالیایی) در سال ۱۹۷۴ میلادی می باشد. فیلم اقتباسی از داستانهای عشقی هزار و یک شب ایران است. داستان اصلی فیلم درباره جوانی به نام نورالدین است که اسیر عشق کنیزی به نام زمرد میشود که ارباب اوست. بخش های از این فیلم در ایران فیلم برداری شده است.
نمایشنامه های عشقبازی
۱ - نمایشنامه ی "حکایت عشقبازی آقا هاشم خلخالی" نوشته ی میرزا آقا تبریزی (نمایشنامه نویس آغازگر ایرانی دوره ی قاجار) است. این نمایشنامه حکایت عاشق شدن آقا هاشم خلخالی به سارا، دختر حاجی پیرقلی و سرگذشت آن ایام را بیان می کند. نمایشنامههای میرزا آقا در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، امکان چاپ نیافت اما بعدها با عنوان "نمایشنامه های میرزا آقا تبریزی" در تبریز و تهران منتشر شد.
٢ - نمایشنامه ی "عشقبازی سایه ها" به کارگردانی مهران جلیلوند از جمله نمایشنامه هایی بود که در آذرماه ١٣٩١ در ایران ، به عنوان نمایش برگزیده ی جشنواره مونولوگ پارین اعلام شد.
عشقبازی : در برخی سروده ها
چو بیگاه است و باران خانه خانه
صلای جمله یاران خانه خانه
چو جغدان چند این محروم بودن
به گرداگرد ویران خانه خانه
ایا اصحاب روشن دل شتابید
به کوری جمله کوران خانه خانه
ایا ای عاقل هشیار پرغم
دل ما را مشوران خانه خانه
به نقش دیو چند این عشقبازی
لقبشان کرده حوران خانه خانه
بدیدی دانه و خرمن ندیدی
بدین حالند موران خانه خانه
مکن چون و چرا بگذار یارا
چرا را با ستوران خانه خانه
در آن خانه سماع ختنه سور است
ولیکن با طهوران خانه خانه
بنا کرده ست شمس الدین تبریز
برای جمع عوران خانه خانه : مولوی
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن
گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن
گه سرّ عشقبازی از بلبلان شنیدن
بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن ... : حافظ
دولت عشق تو آمد عالم جان تازه کرد
عقل، کافر بود آن رخ دید و ایمان تازه کرد
داغ دلها را به سحر آن جزع جادو تاب داد
باغ جانها را به شرط آن لعل رخشان تازه کرد
تا ز عهد حسن تو آوازه شد در شرق و غرب
آسمان با عشقبازی عهد و پیمان تازه کرد
عشق نو گر دیر آمد در دل سودائیان
هر که را درد کهنتر یافت درمان تازه کرد
نور تو صحرا گرفت و اشک من دریا نمود
موسی آتش باز دید و نوح طوفان تازه کرد... : خاقانی
عشقبازی چیست ؟ سر ، در پای جانان باختن
با سر ، اندر کوی دلبر ، عشق نتوان باختن
آتشم در جان گرفت ، از عود_ خلوت سوختن
توبه کارم ، توبه کار از ، عشق_ پنهان باختن
اسب در میدان رسوایی جهانم مردوار
بیش ازین در خانه ، نتوان گوی و چوگان باختن
پاکبازان طریقت را صفت دانی که چیست
بر بساط_ نرد_ عشق ، اول ندَب ، جان باختن
زاهدی بر باد الا، مال و منصب دادن است
عاشقی در ششدر لا، کفر و ایمان باختن
بر کفی ، جام شریعت ،بر کفی ، سندان عشق
هر هوسناکی نداند ، جام و سندان باختن
سعدیا ، شطرنج ره ، مردان خلوت باختند
رو تماشا کن ، که نتوانی چو ایشان باختن : سعدی
عشقبازی کن و سیکی خور و برخند بر آن
که تو را گوید سیکی مخور و عشق مباز : فرخی
کنم واصل ، همه ذرّات اينجا/ نمايم جمله ، عين ذات اينجا
کنم واصل ، تمامت جزو و کل را/ نمايم تا نمايد ، عين ذل را
حقيقت ، ذات بيچونم نموده/ نمودم بيچه ، و چونم نموده
ندارد کس خبر ، زين عشقبازي/ که من با جمله ، کردم عشقبازي
ندارد کس خبر ، زين جوهرالذات/ که سرتاسر ،عيان تست ذرّات... : عطار
دل دوش هزار چاره سازی میکرد
با وعده ٔ دوست عشق بازی میکرد : عسجدی
چو مجنون سر مکش در عشقبازی
چو لیلی پاک شو در چاره سازی
چنین فصلی بدین عاشق نوازی
خطا باشد خطا، بی عشقبازی
جهان عشق است و دیگر زرق سازی
همه بازیست الاّ عشقبازی : نظامی گنجوی
هین مکش هر مشتری را تو به دست
عشقبازی با دو معشوقه بد است : مولوی
هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظراست
عشقبازی دگر ونفس پرستی دگر است...
که سعدی راه و رسم عشقبازی
چنان داند که در بغداد تازی... : سعدی
اگرچه حسن تو از عشق غیر مستغنی است
من آن نیَم که ازاین عشقبازی آیم باز...
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی ...: حافظ
چیست دانی عشقبازی، بی سخن گویا شدن/ چشم پوشیدن ز غیر حق، به حق بینا شدن
سر به جیب خود فرو بردن، برآوردن ز عرش/ پای در دامن کشیدن، آسمان پیما شدن
سنگ طفلان لوح خاک خویش کردن وقت شام/ صبحدم از زیر سنگ کودکان پیدا شدن
با دد و دام جهان مانند مجنون ساختن
صاف، با خلق جهان چون سینه ی صحرا شدن... : صائب تبریزی
خوشا آنان که با تو همنشینند
همیشه با دل_ خرم نشینند
همین بی رسم_ عشق وعشقبازی
که گستاخانه آیند و تو بینند : بابا طاهر عریان همدانی
دید مجنون را ، یکی صحرا نورد
در میان_ بادیه ، بنشسته فرد
ساخته بر ریگ ، ز انگشتان قلم
میزند حرفی ، به دست خود رقم
گفت ای مفتون_ شیدا ، چیست این
مینویسی نامه ، سوی_ کیست این؟
گفت شرح_ حسن لیلی می دهم
خاطر_ خود را ، تسلی می دهم
نا چشیده ، جرعه ای از جام_ او
عشقبازی می کنم ، با نام_ او.. : نورالدین عبدالرحمن جامی
من به اوج لامکان بردم، وگرنه پیش ازین
عشقبازی ، پلهای از دار ، بالاتر نداشت : صائب تبریزی
چرا جز عشق ، چیزی پرورد دل/ اگر سوزی نباشد ، بفسرد دل
مباد آندل که او ،سوزی ندارد/ هوای- مجلس افروزی ندارد
برو در عشقبازی ، سر برافراز/ به کوی عشق ، نام و ننگ در باز
کزین بهتر ، خرد را پیشهای نیست/ وزین به در جهان ، اندیشهای نیست... : عبید زاکانی
عشقبازی کار هر شیٌاد نیست
این شکار_ دام_ هر صیٌاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
عشق از معشوق اول سر زند
تا به عاشق جلوه ای دیگر زند
تا به حدٌی که برد هستی از او
سرزندصد شورش ومستی از او ... : منسوب به ناصرالدین شاه قاجار
تو زمن خسته و من از تو ، بسی خسته ترم
سر_ خود گیر و برو ، ما و تو را جنگ که نیست
من غزل خوان_ بهارم ، تو بد آواز_ خزان
قول ما و تو در ین نغمه ، هماهنگ که نیست
عشقبازی ست نه بازی ، که مرا مات کنی
نازنینا دل من ، صفحه ی شطرنج که نیست
چشم گریان تو ، آتش فکند بر دل من
تاب این غصه ندارم ، دلم از سنگ که نیست
گل گلزار غزل ، جامه ی صد رنگ من است
چو منی را ، هوس_ جامه ی صد رنگ که نیست : مهدی سهیلی
وقتی که آب ، از حرکت می ماند
من ، در رسوب جوی تهی چنگ می زدم
تا آن گل خنک را ، در پنجه بفشرم
وان را ، به شکل آدم خاکی در آورم
گویی ، من وخدای بنی آدم ، سازندگان پیکره ها بودیم
من هم بسان او ، بازیچه های خود را بر سنگ می زدم
من ، هرکسی که بودم : ابلیس یا خدا
دیوانه ی جمال_ جهان بودم ، دلداده ی تمامی_ آفاق
مشتاق_ عشقبازی ، باخاک و باد و آب
آه ، ای چراغ دور ، ای ماه_ مهربان_ جوانی
بار دگر ، به خانه ی تاریک_ من_ به تاب : نادر نادرپور
گفتم که خانمانم ، در کار عاشقی رفت
گفتا به کار خودباش ، تدبیر خانه با من
گفتم به جرم شادی ، جور زمان مرا کشت
گفتا تو شادمان باش ، جور زمانه با من
گفتم ز عشقبازی ، در کس نشان ندیدم
زد بوسه بر لبانم ، گفتا نشانه با من
گفتم دلم چو مرغی ست ، کز آشیانه دورست
دستی به زلف خود زد ، گفت آشیانه با من... : مهدی سهیلی
نقش او در دل چه زیبا می نشست
سنگدل آیینه ی ما را شکست
آینه صد پاره شد در پای دوست
باز در هر پاره ، عکس روی اوست
آینه درعشقبازی صادق است
آینه یک دل نه ، صد دل عاشق است... : اهورا - شاعر ناشناس
شعر من وقتی که با تو ، عشقبازی می کند
در تنور داغ آغوشت ، چـه نازی می کند
در تو می پیچد ، تمام واژه های پیکرش
در میـان بـوسه هایت ، یکه تازی می کند
می شود آن کس ، کـه باید باشد و باید شود
عاشقی را پیش چشمت ، صحنه سازی می کند
مثل مجنون می شود ، در پاره ای از لحظه ها
چـون کـه لیـلی ، دائما عاشق نوازی می کند
شعر من ، آری ، تو باشی . جور دیگر می شود
وصف غم ها ، را فقط با فعل ماضی می کند
بی خیال درد و غم های درونی می شود
چون تو هستی ، ادعای بی نیازی می کند : نیما - شاعر ناشناس
عشقبازی به همین آسانیست
که گلی با چشمی، بلبلی با گوشی
رنگ زیبای خزان با روحی/ کار همواره ی باران با دشت
برف با قله ی کوه/ رود با ریشه ی بید/ باد با شاخه و برگ
ابر_ عابر با ماه/ چشمه ای با آهو/ برکه ای با مهتاب
و نسیمی با زلف/ دو کبوتر با هم/ و شب و روز و طبیعت با ما
عشقبازی به همین آسانیست
شاعری با کلمات شیرین/ دست آرام و نوازش بخش بر روی سری
پرسشی از اشکی/ و چراغ شب یلدای کسی با شمعی
و دل آرام و تسلا/ و مسیحای کسی یا جمعی
عشقبازی به همین آسانیست... : مجتبی کاشانی
عشقبازی گل و بلبل
نوروز آمد و طرب و جشن ، شد پدید
توفان_ خشم_ زمستان ، به سر رسید
باد_ خوش_ بهار، به دشت و دمن دمید
وز عشقبازی_ گل و بلبل ، خبر رسید
دکتر منوچهر سعادت نوری
منابع و مآخذ
عشقبازی (معاشقه) : واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب
عشقبازی : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
عشقبازی : تارنمای لغت نامه دهخدا
آشنایی با اصطلاحات ادبی ، نوشتاری از آریا ادیب : تارنمای آریا ادیب
داستان های مشهور عشق و عشقبازی : بسیاری از کتب و تارنماها
بررسی شخصیت بهرام گور در هفتپیکر و شاهنامه ، نوشتاری از قاسم براری : تارنمای رشد
نقش عشقبازی در روابط زناشوئی : تارنمای
دکتر مهرداد رضایی
گفت و گو با
پرويز شهدي مترجم "رمان دزیره" ، نوشتاری از ساير محمدي : تارنمای روزنامه ايران
فیلم عشقبازی به یادماندنی - فیلم گل هزار و یک شب : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
عشقبازی ، خوشی زنبور در گردآوردن نوش گلهاست : بسیاری از تارنماها
چهار تیاتر میرزا آقا تبریزی ، نوشتاری از م. ب. مومنی : نشر ابن سینا - تبریز ۱۳۵۵
نمایشنامه ی "حکایت عشقبازی آقا هاشم خلخالی" : تارنمای ویکی پدیا
نمایشنامه ی "عشقبازی سایه ها" : تارنمای همشهری
سروده های عشقبازی : تارنمای گنجور و بسیاری تارنماها