۱۳۹۹ بهمن ۱۷, جمعه

دیداری از جاده ی چالوس: یکی از زیباترین جاده های جهان

برخی از ویژگی های جاده ی چالوس جاده ی چالوس، با نام رسمی جاده ی ۵۹، یکی از مهمترین جاده‌های دسترسی به شمال ایران برای مردم تهران و کرج است که از میان شهر کرج در استان البرز شروع و به شهر چالوس در مازندران وصل می‌شود. برخی این جاده را یکی از زیباترین جاده‌های جهان می‌دانند. محور چالوس - کرج از بی نظیرترین مناظر و چشم‌اندازهای بکر و طبیعی و از پرطرفدارترین مسیرهای منتهی به شمال کشور می‌باشد که همین امر گاهی سبب ترافیک‌های سنگین در تعطیلات می‌شود. شمار زیادی از ایرانیان در طول سال به ویژه روزهای نوروز جاده کرج - چالوس را برای عبور به سمت شمال کشور برمی گزینند، بدون اینکه چندان توجهی به زیبایی های طبیعی و اقلیم شورانگیز این جاده داشته باشند، غافل از اینکه این جاده بهشتی پنهان درکوه های البرزمرکزی است. جاده چالوس درحقیقت تابلویی از جاذبه های تاریخی، طبیعی و فرهنگی است، جلوه هایی که گردشگران برای دیدن آنها در چهار فصل سال سختی این راه کم عرض و کوهستانی را به جان می خرند. کندوان، هفت برادران، پیچ هزارچم، رودخانه چالوس، کوه های سربه فلک کشیده که به طور همزمان سرسبزی و سفیدی برف را می توان در این جاده مشاهده کرد، تونل های زیبا و روستاهایی با طبیعت سحرانگیز پیرامون آن تنها بخشی از جذابیت های این جاده است اشاراتی به تاریخچه ی جاده ی چالوس تا اواخر دوره قاجار، جاده‌ای بین کرج - چالوس وجود نداشته و تنها یک مسیر خاکی و مالرو، راه دسترسی به روستاهای این منطقه را تشکیل می‌داده اما به گونه‌ای نبود که ارتباط دهنده شمال و جنوب کشور باشد. این جاده در دوران پادشاهی رضاشاه و با دستور وی در سال ۱۳۱۲ مورد بهره‌برداری قرار گرفت. از این زمان به بعد، انواع رستوران‌ها و واحدهای اقامتی و پذیرایی در کنار این جاده شکل گرفت و با ساخت سد امیر کبیر (سد کرج) در سال ۱۳۴۰ به جاذبه‌ها و زیبایی‌های این جاده افزوده شد و در اندک زمانی این جاده به یکی از تفریحگاه‌های مهم گردشگری ایران تبدیل شد. به نقل از گفته‌های شفاهی از مردم قدیم، کارگران را برای کندن این تونل در دل کوه (چون کندن تونل کندوان آنهم بدون تجهیزات کار بسیار سخت و دشواری بود) با یک سکه پنج ریالی که در آن زمان ارزشمند بود تشویق می‌کردند و گفته می‌شود به ازای هر کلنگ پول داده می‌شده‌است. ساخت تونل کندوان از اردیبهشت ماه سال ۱۳۱۴ آغاز شد و ساخت در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۱۷ به پایان رسید، طول تونل به مسافت یک هزار و ۸۸۶ متر و عرض پنج الی هفت و ارتفاع شش متر است، باین تونل ۱۳ کیلومتر از مسیر مرکز کرج به چالوس کاسته شد چون پیش از این برای طی این مسیر باید کوه دور زده می‌شد. این جاده در دامنه سلسله جبال البرز مرکزی از دوره گذشته ساخته شده‌است و امکانات و تأسیسات و اماکن گردشگری تفریحی و ورزشی که در حاشیه آن ساخته شده پس از این دوره بوده‌است که بعدها نیز عنوان چهارمین جاده زیبای جهان را کسب کرد. این جاده قطر رشته‌کوه‌های البرز را می‌پیماید. برای ساخت این جاده تونل‌ها و پل‌های طولانی بسیاری ساخته شده که با توجه به زمان ساخت آن‌ها در دوره رضاشاه پهلوی کار و رنج زیادی لازم داشته‌است. بیشتر سفرهای گردشگری مردم تهران به کرانه‌های دریای خزر به‌ویژه در تابستان از طریق همین جاده صورت می‌گیرد. اما به علت اینکه طراحی آن در گذشته انجام گرفته‌است، برای سرعت های بالا مناسب نیست برخی ازترانه ها و گزارشات ویدیویی در مورد جاده ی چالوس https://www.youtube.com چالوس: در زنجیری از سروده ها بنگر یکی به منظر چالوس کز جمال/ صد ره به زیب وزینت مازندران فزود زان‌ جایگه به بابل و شاهی گذاره کن/ پس با ترن به ساری و گرگان گرای زود بزدای زنگ غم به ره آهنش ز دل اینجا بودکه زنگ به آهن توان زدود...: ملک‌الشعرای بهار اي محفل شادماني من/ اي با دل من چو درد مأنوس منزلگه_ آسماني_ من /اي نقش_ رُخ_ بهشت چالوس... : دکتر ابوالحسن علي ‌آبادي از سمنگان تا کناره ، راه چالوس/ از ورای صخره ها وجلگه ‌های سبز زاگروس تا به زیر آسمان پرستاره، شهرکرمان/ یا بسوی تپه ‌های نفتی مسجد سلیمان من کجای این جهان را دوست دارم/ من وطن را ، آشیان را دوست دارم دکتر منوچهر سعادت نوری * همچنین نگاه کنید به "چالوس نامه>": نوشتاری از همین تدوین کننده l پژوهش و تدوین دکتر منوچهر سعادت نوری ==============================

۱۳۹۹ بهمن ۹, پنجشنبه

نکاتی پیرامون "کارون": پرآب ‌ترین و ‌دراز ترین رودخانه ی ایران

رودخانه ی کارون پرآب ‌ترین و بزرگ ‌ترین رودخانه ی ایران است. این رودخانه از زردکوه در استان چهارمحال و بختیاری سرچشمه گرفته و در خلیج فارس آرام می‌گیرد. رود کارون با درازای ۹۵۰ کیلومتر طولانی‌ ترین رود ایران است و همچنین تنها رود ایران است که بخشی از آن قابل کشتیرانی است. آب آشامیدنی کلان‌شهر اهواز از رودخانه ی کارون تأمین می‌شود. در حاشیه این رود تمدن‌های بزرگی از ایران شکل گرفته ‌است. علاوه بر اهواز، شهرهای شوشتر، مسجدسلیمان، خرمشهر و ایذه در حاشیهٔ این رود قرار دارند. رود کارون به غیر از تأمین آب آشامیدنی و کشاورزی و تولید برق مصرفی دارای مواهب دیگری نیز است از جمله بستر مناسبی برای جذب سرمایه‌گذاری و ایجاد مکان‌ های تفریحی پررونق و نیز حمل و نقل کالاست. به علت آن که از طریق آن می‌توان کالا های تجاری و صادراتی ایران را با استفاده از حمل و نقل آبی، از اهواز و حتی شوشتر تا بنادر بین‌المللی خوزستان مانند خرمشهر و آبادان منتقل کرد. رود کارون میراث طبیعی ایران است که توسط سازمان میراث فرهنگی در ۲۰ بهمن ۱۳۸۹ در فهرست میراث طبیعی ایران قرار گرفت * رود کارون تنها رود ایران است که به آب های بین المللی و اقیانوس راه دارد. سرچشمه اصلی رود کارون، آب کاج از زردکوه بختیاری در رشته کوه زاگرس است که با ورود به شوشتر در خوزستان به دو شاخه گرگر و شطیط تقسیم می شود ولی دوباره درجنوب شوشتر به هم متصل شده و سپس رود "دز" در شمال اهواز به این رودخانه ملحق می شود. رود کارون، با ورود به خرمشهر،دوشاخه شده و یکی از شاخه ها به اروندرود در مرز ایران و عراق می ریزد و دیگری با ادامه مسیر به خلیج فارس می پیوندد * کارون و اشاراتی به آن در برخی از سروده ها و ترانه ها: خوشا فصل بهار و رود کارون/ افق از پرتو خورشید، گلگون ز عکس نخلها بر صفحهٔ آب/ نمایان صدهزاران نخل وارون دمنده کشتی کلگای زیبا/ به دریا چون موتور بر روی هامون قطار نخلها از هر دو ساحل/ نمایان گشته با ترتیب موزون چو دو لشکر که بندد خط زنجیر به قصد دشمن از بهر شبیخون: ملک ‌الشعرای بهار بلم ، آرام ، چون قویی سبکبار/ به نرمی ، بر سر ِ کارون همی رفت به نخلستان ِ ساحل ، قرص ِ خورشید/ ز دامان ِ افق ، بیرون همی رفت شفق ، بازیکنان در جنبش ِ آب/ شکوه ِ دیگر ، و راز ِ دگر داشت به دشتی بر شقایق ، باد ِ سر مست/ تو پنداری که پاورچین گذر داشت جوان ، پارو زنان ، بر سینه ی موج/ بلم می راند ، و جانش ، در بلم بود صدا ، سر داده غمگین ، در ره ِ باد/گرفتار دل ِو بیمارِ غم بود…: فريدون توللی لب کارون چه گل بارون/ میشه وقتی که میشینن دلدارون تو قایقها دور از غمها/ می خونن نغمه خوش لب کارون هر روز و تنگ غروب تو شهر ما/ صفا داره لب شط پای نخلها خوشه با جنگ و نی و ساغر و می/ میشه با شادی و غم زمانه طی چه خوب و قشنگه لب کارون چه گل بارون میشه وقتی که میشینن دلدارون تو قایقها دور از غمها می خونن نغمه خوش لب کارون آخ تو چلچراغ آسمون پیدا میشه/ سر پل تا نیمه شب غوغا میشه دسته دسته دخترون اهوازی/ میان بیرون از خونه با طنازی گیسوها پریشون همه شاد و خندون قد بلند و خوشگل همه رهزن دل/ چه خوب و قشنگه لب کارون چه گل بارون/ میشه وقتی که میشینن دلدارون تو قایق ها دور از غم ها می خونن نغمه خوش لب کارون: جهانبخش مهموری ترانه ی رود کارون - اجرا: امان اله تاجیک : ترانه ی لب کارون - ‌سراینده: مهموری - اجرا: نعمت الله آقاسی تدوین دکتر منوچهر سعادت نوری * همچنین نگاه کنید به:شهرستان کارون

۱۳۹۹ دی ۱۸, پنجشنبه

نگاهی به گذرگاه زیبا و دلگشای "چهارباغ" در شهر تاریخی اصفهان

چهارباغ یکی از خیابان‌ های تاریخی و اصلیِ اصفهان است و مشتمل بر دو بخشِ چهارباغِ صفوی و چهارباغ عباسی است. دو قسمت چهارباغ عباسی و چهارباغ بالا در عصر شاه عباس یکم طراحی و اجرا شد و تاریخ تقریبی ساخت آن به سال ۱۰۰۰ هجری قمری (۱۵۹۱ میلادی) برمی‌گردد. چهارباغ پایین (چهارراه تختی تا دروازه دولت) در دوره ی رضا شاه پهلوی و با همان طرح به چهارباغ دوره صفوی افزوده گردید. در گذشته یک جوی آب از میان این خیابان تا زاینده رود جاری بوده که درمحل تقاطع‌ ها به حوض‌هایی می‌ ریخته‌ است. در خیابان مسیری خاص برای افراد سواره تعیین شده بود و در اطراف آن باغ‌هایی بوده که میان امرا برای ساخت عمارت تقسیم شده بود، اما عموم مردم نیز می‌توانستند از آنها استفاده کنند * مدرسهٔ چهارباغ در ضلع شرقی خیابان چهارباغ: >مدرسهٔ چهارباغ که مدرسهٔ سلطانی و مدرسهٔ مادرشاه نیز نامیده می‌شود، آخرین بنای تاریخی باشکوه دوران صفوی در اصفهان است که برای تدریس و تعلیم به طلاب علوم دینی در دوره ی شاه سلطان حسین، آخرین پادشاه صفوی، از سال ۱۱۱۶ تا ۱۱۲۶ قمری ساخته شده‌است. مدرسه چهار باغ که به قول بسدر ضلع شرقی خیابان یاری از محققین هم مدرسه و هم مسجد بوده‌است، با ۸۵۰۰ متر مربع مساحت در ضلع شرقی خیابان چهارباغ قرار دارد. مدرسه چهار باغ امروزه مدرسهٔ علمیهٔ امام صادق نام دارد. /" این مدرسه تا اسفند ۱۳۱۱ خورشیدی مدرسه‌ی دینی بسیار مهمی بود. حالا طلبه‌ها را به چند مدرسه‌ی کوچک‌تر فرستاده‌اند تا مدرسه را به عنوان بنایی ملی و تاریخی حفظ کنند * چهار باغ و اشاراتی به آن در برخی از سروده ها: با فال نیک و حال خوش و بخت‌کامگار از ملک جم به عزم سپاهان شدم سوار در زیر ران من فرسی ‌کافریده بود اوهام را ز پویهٔ او آفریدگار... ویحک ز چارباغ سپاهان‌ که سعی تو کردش چنان ‌که آیدش از هشت خلد عار داغ جنان و باغ جنانست ساحتش ز ازهار گونه ‌گونه وز اشجار پر ثمار...: قاآنی معدن آب و علف چیدم و دیدم تمام/ آبی و تابی نداشت میوهٔ این چارباغ،… : عرفی شیرازی خرّما شهر سپاهان، خاصه در اردیبهشت / کز صفایش بازیابی جلوه خرم بهشت بنگر از هر سو به هم پیوسته خرمنهای گل / بنگر از هر جا به هم روییده سبزیهای کشت آتشین گلهای صد برگش به باغ اکنون دمید/آنچنان که آذرگشسب افروخت نار زردهشت... باغ و بُستانت فرحناک از درخت / کز درخت و آب و گل پوشیده رخت جانفزایی خاصه در اردیبهشت / هیچ الحق کم نداری از بهشت ) هر که آید سوی تو از راه دور / بیندت باغی در آن پنهان قصور ... : ادیب برومند ای شهر عزیز من صفاهان/ ای مایه ی افتخار ایران/ چون غنچه ی سبز نوبهاری/ پاکی و چو زنده رود جاری/ بگذار ز باغ و گل بگویم/ از وصف سی و سه پل بگویم/ از یاس و اقاقیا و شب بو/ یا کاخ چهل ستون و خواجو/ از گوهر ناب شب چراغت/ آن هشت بهشت و چارباغت... : سعید آزاد رباعی چهارباغ چهارباغ : رهروی_ نشاط و طرب / می رهاند ترا ز رنج و تعب چند گامی اگر نهی بر آن/ پر شوی از شعف به روز و به شب دکتر منوچهر سعادت نوری * چهار باغ از دید برخی جهانگردان در سفرنامه های : پیترو دلاواله ایتالیایی/ انگلبرت کمپفر آلمانی/ ژان اوتر فرانسوی/ کنت دو گوبینوی فرانسوی/ ژان دیولافوای فرانسوی/ مریت هاکس آمریکایی/ راجر استیونس انگلیسی و چهارباغی که «کمپفر» دید * پژوهش و تدوین دکتر منوچهر سعادت نوری =======================================

۱۳۹۹ دی ۱۲, جمعه

مفهوم واژه هایی با پسوند "چی" در زبان و فرهنگ ایرانیان

واژه ی "چی" در زبان فارسی به معنای "چه" و یا "چه چیز" است. مانند "چی بود" ، "چی شد" ، "چیست" و همچنین در پایان نام تعدادی از روستاهای ایران. برای آگاهی بیشتر در مورد این نام ها نگاه کنید به تارنماهای لغت نامه ی دهخدا و ویکی پدیا پسوند "چی" در زبان ترکی به معنای دارنده ی نوعی شغل و پیشه است. در زبان فارسی بسیاری واژه ها وجود دارد که با پسوند ترکی "چی" پیوند یافته است. در این نوشتار به مفهوم برخی از این واژه ها به شکلی کوتاه و به ترتیب حروف الفبا اشاره می شود آپارات‌ چی: که وظیفه هدایت یک فیلم پروژکتور را برعهده دارد. این اصطلاح به ‌طور عمومی به معنای فردی است که توان کار با پروژکتور را دارد، اما به‌طور خاص آپاراتچی یک کارمند رسمی سالن سینماست. آپاراتچی‌ها می‌بایست نه‌تنها آشنایی با پروژکتور را از نظر تکنیکی داشته ‌باشند، بلکه باید با مفاهیم اولیه فیلم آشنایی داشته و توان نگهداری و تعمیر را نیز داشته ‌باشد. با توجه به دیجیتال شدن فیلم‌ها این شغل در معرض انقراض است استکان چی: بازرگانی که پیشه او خرید و فروش استکان و لوازم چای خوری است. همچنین برخی از نویسندگان ایران از این واژه به عنوان نام خانوادگی استفاده کرده اند. الماسچی: بازرگانی که پیشه ی او خرید و فروش الماس و جواهر آلات است. / ایلچی: فرستاده - سفیر - پیامبر و رسول و قاصد و به فارسی پیک و پیامبر باشد- فرستاده ی مخصوص: مأموری که برای انجام امور دیوانی سفر می کرد در دوره ی ایلخانان ، صفویه و قاجاریه - ایلچی بزرگ : سفیر کبیر - ایلچی مخصوص: سفیر مخصوص (فرهنگ فارسی معین). / بلم چی: دارنده و پارو زن بلم است که همان زورق و یا قایق باشد. بلم چی ها بیشتر در رودخانه ها و بویژه در رودخانه ی کارون در استان خوزستان ایران مشغول به کار می باشند. زنده یاد فريدون توللی در مورد یکی از بلم چی های کارون چنین سرود بلم ، آرام ، چون قویی سبکبار/ به نرمی ، بر سر ِ کارون همی رفت به نخلستان ِ ساحل ، قرص ِ خورشید/ ز دامان ِ افق ، بیرون همی رفت جوان ، پارو زنان ، بر سینه ی موج/ بلم می راند ، و جانش ، در بلم بود... بلورچی: آنکه سر و کارش با بلور باشد. به مواد معدنی جامدی که اجزای سازندهٔ آنها (مولکول، اتم یا یونها) در سه جهت فضایی به صورت منظمی کنار هم قرار گرفته باشند یا دارای نظم بلورشناسی باشند، کریستال یا بُلور می‌گویند. / پستچی: (نامه ‌رسان - پسته ‌رسان) کسی است که نامه‌ها و بسته‌های پستی را به افراد و صاحبان مشاغل می ‌رساند. پستچی برای ادارهٔ پست کار می ‌کند تلفن چی: متصدی تلفن - کسی که در پشت دستگاه مرکزی تلفن نشیند و تلفن های تقاضا کنندگان را به نقاط مختلف وصل کند - کسی که روابط تلفنی را در نقاط مختلف میان اشخاص برقرار کند. / توپچی: مأخوذ از ترکی - لشکری توپ دار و لشکری که سلاحش توپ است - آنکه توپ انداختن داند - توپچی باشی (ترکی): فرمانده توپخانه جورابچی: بازرگانی که پیشه او خرید و فروش جوراب است. یکی از جورابچی های مشهور کیا جورابچیان است. کیا جورابچیان (زاده ی ۱۴ ژوئیه ۱۹۷۱ در تهران) سهام دار باشگاه‌های فوتبال کورینتیانس برزیل و وستهام یونایتد انگلستان است. جورابچیان از راه فروش شرکت‌اش میلیونر شده‌است. شرکت او مسبب انتقال کارلوس توز و خاویر ماسچرانو به وستهام یونایتد در اوت ۲۰۰۶ بوده‌است چایچی: چای پز - چای فروش : لغت نامه ی دهخدا خرک چی: آنکه خری چند برای بارکشی دارد - الاغ دار - خربنده: لغت نامه ی دهخدا درشکه چی (از درشکه ی روسی + چی ترکی): آنکه درشکه راراهبری کند - راننده ی درشکه. دُرُشْکه نوعی وسیله ی نقلیهٔ قدیمی است. درشکه گردونه‌ای است چهارچرخ که با اسب یا قاطر کشیده می‌شود و سایه ‌بان آن باز و بسته می‌شود./ دستمالچی: بازرگانی که پیشه او خرید و فروش دستمال است/ از دستمالچی های مشهور می توان از کریم دستمالچی (اعدام در ۲۲ تیر ۱۳۶۰) بازرگان و عضو فعال جبهه ی ملی نام برد. / دواچی: دوافروش - داروفروش - داروساز: لغت نامه ی دهخدا. این واژه گاهی به شکل داروچی و داروخانه چی نیز به کار برده می شود. / روزنامه چی: فردی که سر و کارش با روزنامه باشد./ ساعتچی: بازرگانی که پیشه او خرید و فروش ساعت است. چارلز ساعتچی (متولد ۱۹۴۳ میلادی) یک تاجر انگلیسی با اصلیت یهودی بغدادی است، که یکی از دو مؤسس شرکت تبلیغاتی ساعتچی و ساعتچی، به همراه برادرش موریس است. دو برادر ساعتچی شرکت خود را که بزرگترین شرکت تبلیغاتی تمامی دنیا بود، تا سال ۱۹۹۵ در اختیار داشتند تا اینکه مجبور به خروج از آن شدند. آن‌ها شرکت جدیدتری به نام م اند سی ساعتچی تأسیس کردند. چارلز همچنین به آثار هنری علاقه خاصی دارد و گالری ساعتچی متعلق به اوست./ طلاچی: بازرگانی که پیشه ی او خرید و فروش طلا است. / فرشچی: بازرگانی که پیشه ی او خرید و فروش فرش و قالیچه است. / قالیچی: آن که پیشه ی او خرید و فروش قالیچه است. / قندچی: آنکه پیشه ی او قنادی و یا خرید و فروش قند است. اصغر قندچی (زاده ی ۱۳۰۷، تهران – درگذشته ی ۷ مرداد ۱۳۹۸): کارآفرین ایرانی و پدر صنعت کامیون سازی و مؤسس اولین و بزرگترین کارخانه ی تریلر و کامیون ساخت ایران بدون مونتاژ خارجی به نام ایران کاوه (سایپا دیزل) است. او از بنیانگذاران صنعت تولید خودروهای تجاری در ایران محسوب می‌شود. / قهوه چی: آن که قهوه خانه را اداره می‌کند، آبدارچی./ کافه چی: صاحب قهوه خانه - کالسکه چی (از کالسکه روسی + چی ترکی): شخصی که کالسکه راند و در عرف کوچبان خوانند - کسی که کالسکه را مهار کرده می راند - در تداول بعضی از نقاط ایران: کسی که کالسکه دارد / قهوه خانه دار. /کتابچی: کتاب فروش - آن که با فروختن و ساختن کتاب یا دفتر و کتابچه کار دارد. / کرباسچی: آن که سر و کارش با کرباس است. کرباس نوعی پارچه درشت بافت و سنگین است که از الیاف پنبه، کتان یا کنف بافته می‌شود. غلامحسین کرباسچی (زاده ۱۳۳۲ قم) سیاست‌مدار ایرانی است، که هم‌اکنون بعنوان دبیرکل حزب اصلاح طلب کارگزاران سازندگی فعالیت می‌کند. / گاریچی : کسی که گاری می راند - دارنده ی گاری - آنکه با گاری اشیاء را حمل کند. گیوه‌ چی: آن که سر و کارش با گیوه‌ است. / ناصر گیوه‌ چی (زادهٔ ۲۱ آبان ۱۳۱۱ – درگذشتهٔ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶) کشتی‌گیر آزادکار پیشین ایرانی بود که برندهٔ مدال نقرهٔ المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی و مدال برنز بازی‌های آسیایی ۱۹۵۸ توکیو در دستهٔ ۶۲ کیلو شده‌بود. وی در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن هم به مقام ششم رسید. / لباسچی: بازرگانی که پیشه ی او خرید و فروش لباس و انواع پوشاک است. / مزقون چی: به نوازنده ی ساز یا آلت موسیقی اطلاق می گردد / موزیک چی (موزیک فرانسوی + چی پسوند ترکی). نوازنده ی آلات موسیقی نظامی - موزیکانچی - موزقانچی. / نقره چی: آن که سر و کارش با نقره جات و ظروف نقره ای است. /هوچی: آنکه عوام را اغوا کند در ظاهر برای منافع آنان و در باطن برای سود خود - هوچی بازی و هوچی گری: سر و صدای بیهوده به راه انداختن برای سود خود. / یدک چی: آنکه اسب کتل در جلوی پادشاه و جز آن می کشد - آنکه اسب را تیمار می کند. / پژوهش و تدوین دکتر منوچهر سعادت نوری * گزیده ای از نوشتارها ===========

۱۳۹۹ آذر ۲۵, سه‌شنبه

استفاده از واژه های "میش" و "قوچ" در نامگذاری برخی نقاط ایران

سال ها پیش نگارنده در کتاب "اصول نگهداری و پرورش گوسفند" که در دانشگاه تهران تدریس می شد یادآور گردید: "پرورش گوسفند در ایران از سابقه ای طولانی برخوردار است و بر خلاف تعدادی از دام ها که از سایر نقاط به کشور ما وارد شده گوسفند از ایران به سایر نقاط به ارمغان رفته است. به همین جهت بسیاری از پژوهشگران ایران را مهد اولیه ی پرورش گوسفند می دانند". اکنون پس از سال ها که از انتشار آن کتاب می گذرد نگارنده بی مناسبت نمی داند که در مورد استفاده از واژه های "میش" و "قوچ"در نامگذاری برخی نقاط ایران اطلاعات و آگاهی هایی را در این نوشتار ارائه دهد ========================== شهرستان دشت میسان که امروزه به نام دشت آزادگان نیز شناخته می شود یکی از شهرستان‌های استان خوزستان در جنوب غربی ایران است. دشت میسان در آغاز به سهل میان معروف بود. در سال ۱۳۱۴ خورشیدی بنا به تصویب هیئت وزیران به دشت میشان تغییر نام یافت و پس از جنگ ایران و عراق، به نام دشت آزادگان شناخته شد =============================== برده میش: دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد/ میش خاص: نام یکی از دهستان های چهارگانه ی بخش بدره ی شهرستان ایلام و منطقه ای کوهستانی است. محصول عمده ی دهستان میش خاص عبارت است از: غلات و لبنیات و حبوبات و توتون . راههای آن عموماً مالرو و صعب العبور اس/ حسین آباد میش مست: دهی است جزء دهستان قنوات حومه ی شهرستان قم ======================================== قوچان یکی از شهرهای استان خراسان است. این شهر در ۱۲۰ کیلومتری شمال غرب مشهد (مرکز استان) قرار دارد. شهر قوچان را در منابع مختلف تاریخی و همچنین بسیاری از مورخان حال حاضر، اولین پایتخت اشکانیان می‌دانند. گونه‌های مهم جانوری این منطقه قوچ و میش، کل و بز، گرگ، خوک، روباه، کبک، هما، سارگپه، خارپشت، عقاب طلایی، پایکا، خرگوش، خفاش، ماهی آزاد و شیرماهی و پلنگ ایرانی می‌باشد. گله داری و دامپروری از فعالیت‌های مهم تولید مردم قوچان مخصوصاً ایل زعفرانلو و طوایف آن است. کیفیت بالای لبنیات قوچان (شیر، ماست خشک و انواع ماست، کشک، دوغ، کره، پنیر، روغن زرد یا حیوانی) حاصل توجه کشاورزان و دامداران این منطقه و مرهون مراتع سرسبز، گیاهان معطر و خوشبوی کوهساران است که به مصرف تغذیه گوسفندان و دامهای منطقه می‌رسد و بدین لحاظ لبنیات قوچان بسیار معروف است. پرورش گوسفند کردی که مخلوطی از نژادهای کردی و گرگانی و بلوچی است در نواحی سرد سیر شمال خراسان بخصوص قوچان رایج است. گوسفند کردی نژادی گوشتی است و از نظر پروار کردن اهمیت دارد و این مهم از لبنیات گرفته تا فراورده‌های دیگر دامی منطقه محتاج توجه بیشتر و سرمایه ‌گذاری صنعتی در این منطقه ‌است ==================================== قوچ تپه: دهی است از دهستان چهاردولی بخش اسدآباد شهرستان همدان/ قره قوچ: دهی جزء دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز/ قره قوچ: دهی جزء دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل / قوچ آباد: دهی است از دهستان رودبار بخش کهنوج شهرستان جیرفت / قوچ آباد: دهی است از دهستان ده تازیان بخش مشیز شهرستان سیرجان / قوچ احمد: دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه/ قوچ پلنگ: دهی است از دهستان بالاولایت بخش حومه ی شهرستان کاشمر / قوچ حصار: دهی است از دهستان اکراد ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران / قوچ کندی: دهی است از دهستان گچلرات بخش پلدشت شهرستان ماکو / قوچ کندی: دهی است از دهستان آجرلوبخش مرکزی شهرستان مراغه / قوچ قلعه پایین: دهی است از دهستان گرم خان بخش حومه ی شهرستان بجنورد ==================================== قوچک (دلیجان): روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان دلیجان در استان مرکزی ایران است. این روستا در دهستان دودهک قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۳۱ نفر بوده ‌است ===================================== گردنهٔ قوچک: گردنه‌ای است در شهرستان شمیرانات در استان تهران كه در مرتفع ‌ترين نقطه جاده لشگرک قرار داشته و شمیران و تهران پارس را به لواسان و رودبار قصران متصل می‌سازد. پارک جنگلی قوچک و پاسگاه نیروی انتظامی قوچک در این محل قرار دارند پژوهش و تدوین دکتر منوچهر سعادت نوری ====================

۱۳۹۹ آذر ۱۵, شنبه

یاد نامه ها: ۴۱ - یاد نامه ی دکتر محمد ملکی

دکتر محمد ملکی (زاده ی ۲۰ تیر ۱۳۱۲ – درگذشته ی ۱۲ آذر ۱۳۹۹)، فعال حقوق بشر، نویسنده و نخستین رئیس دانشگاه تهران بعد از پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ بود. قدسی میر معز (درگذشته ی تیر ماه ۱۳۹۹) همسر وی بود و عمار ملکی نویسنده و سراینده، فرزند آنهاست. باید یادآور شد که هم اکنون عمار ملکی، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه تیلبرگ هلند و مدیر مؤسسه ی پژوهشی گمان است. محمد ملکی فرزند حسین در بیستم تیرماه ۱۳۱۲ در تجریش شمیران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تجریش و دارالفنون گذراند و سپس در دانشکده ی دامپزشکی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۴۰ در رشته ی بهداشت و صنایع غذایی فارغ ‌التحصیل شد. وی بلافاصله به تدریس در دانشگاه تهران مشغول گردید و دوره ‌های تخصصی این رشته را در اتریش و انگلستان گذراند محمد ملکی از سال ۱۳۳۰ فعالیت های سیاسی را در سال های آخر دبیرستان آغاز کرد و در جنبش های دانشجویی و نهضت مقاومت ملی و جبهه ملی اول ادامه داد و از فعالین بود... بعد از پیروزی انقلاب ۵۷ با اصرار محمود طالقانی و حکم شورای انقلاب، مسئولیت ریاست دانشگاه تهران را قبول کرد. دوران سرپرستی دانشگاه تهران توسط محمد ملکی تنها دوره‌ای بود که با اصرار وی به صورت شورایی متشکل از اساتید، دانشجویان و کارمندان اداره می‌شد و این شوراها، خود رئیس دانشکده و درنهایت رئیس دانشگاه را تعیین می‌کردند که ایشان پس از تشکیل این شوراها مجدداً به ریاست دانشگاه انتخاب شد. با مخالفت و انتقادی که xxxxxدکتر محمد ملکی در جهت بسته شدن دانشگاه‌ها مطرح کرد، در ۱۲ تیرماه ۱۳۶۰ بدون ارائه مجوز و ذکر اتهام بازداشت و مدت ۵ سال را در زندان جمهوری اسلامی به سر برد. دکتر محمد ملکی در مصاحبه‌ای در مورد انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ در ایران برخی از نظریات سیاسی خود را نیز اظهار داشت * برخی از تالیفات و آثار او شورا در اسلام دانشگاه و جای امپریالیسم دیروز و امروز * مبارز خستگی‌ ناپذیر راه آزادی خبر درگذشت محمد ملکی را عمار ملکی، پسر او رسانه ‌ای کرده است. عمار ملکی با انتشار یک پست توییتری پدر خود را "مبارز خستگی‌ناپذیر راه آزادی" خوانده است نوشتارهایی درباره او و به یاد او ده (۱۰) " ملکی" در عرصه ی سیاست و دانش و هنر ایران: نوشته ی دکتر منوچهر سعادت نوری مردی بزرگ در بدرقه ای پرشور وسنت شکن: نوشته ی ابوالفضل محققی او سراَفراز زیست/ پاس‌داشتِ دکتر محمد ملکی: نوشته ی علی آزاد بیانیه جمعی از فعالان سیاسی، مدنی و اجتماعی در گرامی داشت نام مانای دکتر محمد ملکی مبارز راه آزادی و سعادت مردم ایران * یادداشت پایانی زنده یاد دکتر محمد ملکی متاسفانه در ۱۲ آذر ۱۳۹۹ در سن ۸۷ سالگی به علت کهولت سن در تهران درگذشت. روح و روانش شاد و یادش گرامی باد دکتر منوچهر سعادت نوری * بخش های پیشین مجموعه ی یاد نامه ها ===========

۱۳۹۹ آبان ۲۹, پنجشنبه

گذری بر کهن خیابان "لاله زار" در شهر تهران

نمایی از خیابان لاله‌زار در دهه ۱۳۲۰ ========================================================================= لاله و لاله زار در فرهنگ واژه ها لاله = معمولا گل های پیازداری را گویند که نام علمی آن ها تولیپا و از خانواده ٔ لیلیاسه و از دسته ٔ سوسن ها و از تیره ٔ سوسنی هاست (گیاه شناسی گل گلاب ص ۲۸۱): لغت نامه ی دهخدا/ تارنمای پارسی ویکی لاله = نام طایفه ای از ایلات کرد ایران که تقریباً صد خانوارند: لغت نامه ی دهخدا/ تارنمای پارسی ویکی لاله زار = جای روئیدن لاله ٔ بسیار - لالستان - لاله ستان: لغت نامه ی دهخدا/ تارنمای پارسی ویکی * خیابان "لاله زار" در شهر دیرینه بنیاد تهران خیابان لاله ‌زار یکی از خیابان‌های قدیمی شهر تهران است. این خیابان در مرکز شهر تهران، از جنوب به میدان سابق توپخانه و از شمال به خیابان سابق شاهرضا منتهی می ‌شود. ناصرالدین شاه قاجار پس از بازگشت از سفر اول فرنگستان به خیال احداث خیابانی مانند "شانزه ‌لیزه" در تهران افتاد و دستور داد که از میان باغ مصفای لاله‌زار خیابان بکشند. لاله‌زار در اواخر دوره ی قاجار زمان احمد شاه قاجار و اوایل پهلوی نماد نوگرایی و هنر ایران بود و "شانزه‌ لیزهٔ تهران" لقب داشت. بسیاری از تئاترها، کافه رستوران ‌ها، تجارتخانه‌ ها، کاباره‌ ها، پیاله‌ فروشی ‌ها، دوزندگی ها یا خیاط خانه‌ ها، سینماها و فروشگاه‌ های معروف ایران در این خیابان قرار داشت. باید یادآور شد که در مقایسه ی "لاله زار" و "شانزه‌ لیزه"، خیابان لاله ‌زار خیابانی بسیار باریک و شانزه ‌لیزه خیابانی نسبتا پهن است. وجه مشترک آن ها در دوران پیش از انقلاب ۵۷، شاید فراوانی کافه رستوران ‌ها، و مراکز فروش نوشابه های الکلی بوده است. در دورهٔ پهلوی نیز خوانندگان موسیقی عامیانهٔ ایران مانند مهوش، آفت، قاسم جبلی، روح‌ پرور، علی نظری، سوسن و نِعمت‌الله آزموده با نام هنری آقاسی همگی در لاله‌زار به روی صحنه می ‌رفتند * برخی از نوشته ها و سروده ها درباره ی خیابان لاله ‌زار بنا بر نوشته ی مهدی‌ قلی هدایت، ملقب به مخبرالسلطنه از رجال عصر قاجار و پهلوی، "ناصرالدین شاه لاله ‌زار را به نود هزار تومان فروخت. تولوزان التماس‌ها کرد که نگاه بدارند که سبب لطافت هوای شهر است نشنیدند در تابستان خیابان لاله ‌زار هوای خنک بسیار خوبی داشت در آن اوقات که خیابان خوش هوا و روح ‌افزا بود اهالی کمتر استفاده می ‌کردند اینک که هوای آن خیابان باطناً و ظاهراً آزار دهنده است محل توجه و ازدحام خلق است": خاطرات و خطرات، ص ۵ + امین السلطان صدر اعظم ناصرالدین شاه که جنب لاله زار منزل داشت برای آسانی آمد و شد خود، خط واگن اسبی را به خیابان لاله زار کشید. + بنجامین امریکایی در باره ی این خیابان بدان روزگار می نویسد: اسم این خیابان باغ لاله زار است اما یک برگ سبز هم درآن ندیدیم. از ساعت ۵ ببعد مردان برای گردش به این خیابان می آیند ولی عبور و مرور زن ها در عصر در این خیابان ممنوع است. + تراموی اسبی گاهگاهی عبور می کند که داخلش زنان هستند... زنان با خرید بلیط پنج شاهی تراموا می توانستند سواره از این خیابان بگذرند بی انکه بتوانند پیاده شوند. * از اوخر سلطنت مظفر الدین شاه و دوران مشروطه لاله زار روبه آبادی نهاد. + نخستین هتل ایرانیان «گراندهتل» را در لاله زار ساختند (چند هتل پیش از این در تهران بود که به خارجی ها تعلق داشت نه ایرانیان) در سالن همین هتل، میرزاده عشقی نمایشنامه هایش را به نمایش گذارد و عارف قزوینی کنسرت هایی برپاکرد. قمرالملوک وزیری و روح انگیز اواز هایشان را در این هتل به گوش تهرانیان رساندند. + بعد ها نخستین سینما ها ،تماشاخانه ها ، لباس فروشی ها ،غذا پزی ها و... به این خیابان آمدند و آنرا از دیگر خیابانها ممتاز کردند. + زمان رضا شاه سطح خیابان آسفالت شد. به روزگار پهلوی اول خیابان لاله زار تفرجگاه تهرانی ها بود و عصر ها زنان و مردان شیک پوش قدم زنان به سینما و تأتر می رفتند و پس از صرف غذا در رستوران ها ی لاله زار در پیاده رو آرام راه می رفتند و مباحثه ادبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می کردند. + سال های بعد هرچند لاله زار پاتوق روشنفکرانی نظیر هدایت، چوبک، شاملو، نادر پور و ... با مباحثه های ادبی و مجادله های سیاسی شده بود ولی با این وجود هنوز این خیابان شانه از پذیرایی عوام و کسبه ی اهل دل خالی نکرده بود + زنده یاد دکتر باستانی پاریزی چنین سروده بود: دوش سوی لاله زارم برد عزم سیر و گشت/خسته از بیکاری و پیشانی از غم چین زده ما هرویان دیده ها برروی ویترین دوخته/ مرد و زن نه ،بل بت فَرخاری آذین زده نقش های سرخ گل بر چین دامن های زرد/ انقلاب سرخ را ماند به ملک چین زده لاله زار نو مگو کاینجا بهشت دیگر است/ وندر آن خوبان ارمن نقش حورالعین زده + یغما گلرویی نیز چنین سرود همین فردا باید برم لاله زار ، دلم واسه حال و هواش لک زده حالا شیره رو کاشی کاری دیگه ، لابد پیر شده حتما عینک زده لابد بچه ها تووی پس کوچه هاش ، بازم فیلمای جفتی طاق میزنن نئون های رو سر درِ سینما ، هنوز مثلِ رنگین کمون روشنن نگو راه دوره نگو چاره نیست ، چمدونِ دلتنگیامو بیار نگو اون خیابون دیگه دود شد ، همین فردا باید برم لاله زار مگه میشه رویا رو از ما گرفت ، مگه میشه این آرزوها رو کشت گذشته گذشته ولی بعد از این ، نگو میشه آینده یِ ما رو کشت همین فردا باید برم لاله زار ، جوونیم تووی اون خیابون گذشت همه عمرمون تووی آتیش بود ، کی گفته کی گفته که آسون گذشت منو از دلِ اون خیابون بپرس… + منطقه ی لاله‌زار تا دوره ناصر‌الدین‌شاه یکی از باغ‌‌ های فرح ‌فزای تهران بود که باغ ‌وحش هم در این منطقه قرار داشت؛ بنابراین تا سال ۱۲۴۶ لاله‌زار به معنایی که می‌شناسیم، وجود نداشت.ناصرالدین ‌شاه در دوره ی نهضت تنباکو برای پرداخت خسارت «کمپانی رژی» با وجود مخالفت ‌های زیاد، مجبور به فروش این باغ شد. باغ تکه‌تکه و به ‌مرور به خیابان تبدیل شد. این خیابان را به دلیل تحولاتی که پشت سر گذاشت تا به منطقه‌ای شامل سینما‌ها، تماشاخانه‌ها و فروشگاه‌های لباس‌ تبدیل شود، باید خیابانی استثنائی دانست. + ناصرالدین شاه باغ را به فروش گذاشت. دکتر تولوزان پزشک مخصوص شاه بارها خواست شاه را از این کار مانع شود، نشد. تولوزان می گفت این باغ حکم ریه ی شهر تهران را دارد و باید آن را حفظ کرد. ژوزف دزیره تولوزان (۱۸۲۰-۱۸۹۷ میلادی) پزشک و همه‌ گیرشناس فرانسوی بود که مدت ۳۰ سال به عنوان پزشک مخصوص ناصرالدین شاه در ایران خدمت نمود. * خانه‌های معروف تاریخی لاله‌زار خانه و باغ اتحادیه یا خانه ی امین‌السلطان: عمارتی مربوط به دوران قاجار است که در مرکز تهران جای گرفته ‌است. این خانه به عنوان تنها بازمانده از خیابان لاله‌زار قدیم و یکی از با ارزش ‌ترین معماری ‌های دوره ی قاجار شناخته می ‌شود خانه ی معین‌التجار بوشهری:مربوط به دوره قاجار است و در تهران، خیابان لاله زار، خیابان بوشهری واقع شده و در در سال ۹۲ به‌ عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده ‌است. این خانه در ۲ طبقه توسط معین التجار بوشهری نماینده دوره اول و سوم مجلس شورای ملی بنا ‌شد عمارت مشیرالدوله، منزل حسن پیرنیا: در شماره ثبتی ۱۵۰ در خیابان منوچهری تهران (بین لاله‌زار و فردوسی) قرار دارد. این بنا در میانهٔ سده نوزدهم میلادی بنا شده‌ است. این عمارت به شماره ۱۸۹۹ به عنوان اثر ملی در سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیده‌ است. حسن پیرنیا ملقب به مشیرالدوله آثاری چون نخستین کتاب تاریخ ایران باستان، نخستین قانون مدون حقوق بین‌المللی به زبان فارسی و از همه مهم‌تر فرمان مشروطیت را در این خانه نبشته است * برخی از اماکن معروف هنری لاله‌ زار پیش از انقلاب ۵۷ تئاتر دهقان که بعد ها به تئاتر تهران تغییر نام یافت جامعه ی باربد به مدیریت اسماعیل مهرتاش سینما لاله (رکس پیشین) سینما نادر (رویال پیشین) سینما رودکی (متروپل پیشین) سینما کریستال سینما ایران * برخی از فروشگاه های معروف لاله‌زار پیش از انقلاب ۵۷ فروشگاه کراوات مسعود‌نیا: مرتضی مسعود‌نیا اولین کراوات فروش در تهران بود که کار خود را در سال ۱۳۲۶ آغاز کرد فروشگاه پیرایش: در اوایل دورهٔ پهلوی، در اوایل خیابان لاله‌زار از سوی میدان توپخانه، مغازه‌ای به نام پیرایش قرار داشت که به جهت داشتن پوشاک مد روز در تهران شهرت داشت و نخستین فروشگاه بزرگ به سبک اروپائی در ایران بود فروشگاه جنرال مد * برخی دیگر از اماکن معروف لاله‌ زار پیش از انقلاب ۵۷ کانون معرفت یا کتاب فروشی حسن معرفت شیرازی کافه قنادی فرد دارالترجمه ی رسمی حکیم * سایر لاله زار های معروف در ایران لاله زار کرمان: شهری کوهستانی و سردسیر در بخش لاله زار شهرستان بردسیر استان کرمان ایران است. شهر لاله زار در استان کرمان با ارتفاع ۲۷۷۵ تا ۳۰۰۰ متر از سطح دریا، مرتفع ترین شهر ایران است. محصولات طبیعی از جمله پنیر، کره و عسل را می توان در شهر لاله زار ‌‌‌‌‌‌پیدا کرد + لاله زار طبس: دهی از دهستان حلوان بخش طبس شهرستان فردوس واقع در شش هزارگزی شمال باختری طبس است. جلگه ای گرمسیر و دارای سکنه ی فارسی زبان است. آب آن از قنات و شغل اهالی زراعت و راه آن مال رو است: فرهنگ جغرافیائی ایران * فیلمی تاریخی از خیابان لاله‌زار تهران مقایسهٔ دههٔ ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی پژوهش و تدوین دکتر منوچهر سعادت نوری ====================