شیرین : در فرهنگ واژه ها
١ - هر چیز که طعم شیر_ خوراکی و قند و شکر داشته باشد، هر چیز دلپذیر : واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب.
٢ - صاحب طعمی چون طعم شکر - نقیض مر (مقابل تلخ) - نوشین (یادداشت علی اکبر دهخدا) : لغت نامه دهخدا
٣ - هر چیز مطبوع و لطیف و دلپذیر - از نامهای زنان - نام دختر ایرانی : ویکیواژه ، دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
شیرین : در گیاه شناسی
١ - شیرین بیان : به فارسی مهَک گفته میشود ، به عربی به آن اصل السوس و یا سوس گویند، گیاهی خودرو از تیرهٔ سبزیآساها، بومی جنوب اروپا، شمال آفریقا و نواحی معتدل آسیا ست. در اکثر نقاط ایران خصوصاً در شهرستان اقلید و نواحی شرقی و شمال شرقی و همچنین آذربایجان به فراوانی میروید. برگهای آن مرکب است و از ۴ تا ۷ زوج برگ به اضافهٔ یک برگچهٔ انتهایی تشکیل یافته که به سبب ترشح شیره، چسبندهاند. گل های آن مایل به آبی و میوهاش شامل ۵ تا ۶ دانهٔ مایل به قهوهای است. ریشه و ساقهٔ زیرزمینی آن مصرف دارویی دارد. ریشهها و ریزوم های این گیاه دارای پوستی قهوهای رنگ یا سیاه و مغز زردرنگ است. عصاره ی ریشه شیرین بیان دارای مقادیری گلوکز، ساکاروز، آسپاراژین، مواد آلبومیدی، رزین و اسانس است و در پزشکی، داروسازی و صنایع غذایی و بهداشتی مصارف متعدد دارد. عصاره ی شیرین بیان به مناسبت شیرینی طعم آن جهت مخفی کردن طعم ناپسند بعضی داروها نظیر گنه گنه مصرف می شود و بعلاوه چون موجب کم شدن انقباضات روده می گردد آنرا بامسهل های قوی مخلوط می کنند تا از پیچش جلوگیری شود. در طب سنتی از این گیاه برای درمان اسپاسم عضلات و تورم، برونشیت، روماتیسم و ورم مفاصل استفاده میشود. در آشپزی چینی شیرین بیان همچون چاشنی در پخت غذاهای مطبوع استفاده میشود و اغلب برای خوش طعم کردن سوپها و غذاهایی که در سوس سویا جوشانده میشود، به کار میرود. شیرین بیان در سوریه نیز بسیار خواهان دارد و به صورت نوشیدنی در بازار عرضه میشود. این ماده همچنین عنصر اصلی نوشابه ی غیرالکلی بسیار معروف مصری موسوم به عرق سوس است.
٢ - شیرینک ها یا چشم بلبلی ها : تیره ای است از گیاهان دولپه ای بی گلبرگ که بطور انگل بر روی درختان بلوط و شاه بلوط می روید. این گیاهان فاقد ریشه هستند و به وسیله ٔ مکینه هایی مواد لازم و ضروری را از گیاه میزبان خود اخذ می نمایند. برگهای گیاهان مزبور متقابل و کامل و بدون گوشوارک است.
گل آنها نر و ماده و تعداد زیادی از گونههای مختلف چوبی مانند بادام ، زردآلو ، به ، گوجه ، گلابی و حتی افرا و نارون را مورد تهاجم قرار میدهند. این گیاه هرز انگل با استفاده از مواد غذایی میزبان موجب ضعف شدید آن میشود، ولی مرگ میزبان را موجب نمیشود، این گونه گیاهی از زمانی که اندام های آن دارای کلروفیل میشود به صورت نیمه انگل درمیآید و مواد کربوهیدرات را خود میسازد. اما آب و مواد معدنی و گاه بعضی کربوهیدرات ها را از میزبان میگیرد. دانه این گیاه بوسیله پرندگان انتشار مییابد. وقتی دانه این گیاه روی شاخه درخت میزبان قرار گرفت، ریشه از دانه خارج شده و با نمو ریشههای جوان وارد قسمت پوستی درخت میشود، و در آنجا صفحهای پهن و سپس یک مکینه تولید میکند. این مکینه به شکل ریشه بوده و در ضمن نمو ، از طبقات پوستی عبور کرده و وارد کامبیوم آوندی میگردد. این مکینه پس از مدتی به ریشه شباهت پیدا کرده و به بافتهای چوبی نفوذ میکند، سپس برگ و جوانهها از روی صفحه چسبنده بوجود میآید. گونه دیگری از این جنس که در ایران وجود دارد به نام موخور نامیده میشود که شاخه آن گوشتی ، طویل و گیاه دوپایه است و بر روی شاه بلوط های غرب ایران دیده میشود.
شیرین : در غذا و تغذیه
١ - شیرینی : به ماده غذایی اطلاق میگردد که ماده اصلی آن شکر یا پودر قند یا قندهای مصنوعی باشد و در تعریف چنان گسترده است که شکلاتها را هم در بر می گیرد. شیرینیها در شیرینی فروشیهای ایران به دو دسته اصلی شیرینی خشک و تر تقسیم می شوند. شیرینیهای خشک شیرینی هایی هستند که در تهیه آنها از خامه استفاده نشده باشد و قابلیت نگه داری برای مدت بالا را داشته باشند. از معروفترین این شیرینی ها می توان به شیرینی زبانی، کشمشی، دانمارکی و مربایی اشاره کرد. شیرینیهای تر شیرینی هایی هستند که در تهیه آنها از خامه استفاده شده باشد و برای نگه داری باید در محیط یخچال نگهداری شوند. از معروفترین این شیرینیها میتوان به شیرینی خامهای و رولت اشاره کرد. تنوع بسیار زیادی در شیرینیهای ایرانی وجود دارد. با اینکه اصولاً عمر شیرینی های تر به خاطر شرایط نگهداری آنان و همچنین کم بودن تولید و مصرف محصولات لبنی در ایران درمقایسه با کشورهای اروپایی، نمیتواند زیاد بوده باشد، تنوع این نوع شیرینی ها به نوعی بیانگر خلاقیت و ظرافت طبع ایرانی میباشد. ایرانیان تاریخی طولانی در تولید شیرینی جات داشته اند. در ایران ، شیرینیهای اصیل قدیمی مانند گز و سوهان وجود دارد.
٢ - شیرین پلو : یکی از انواع پلوها درغذاهای ایرانی و یکی از اجزای رنگین سفرهٔ در جشن های عروسی یا مهمانیهای بزرگ است. تهیه آن از پلوهای دیگر دشوارتر نیست اما برای تهیهٔ آن باید از مواد مرغوب استفاده شود. برای طعم و رنگ و عطر شیرینپلو از پوست پرتقال، بادام و پسته، زعفران، کره و نمک و فلفل سیاه بهره میجویند.
شیرین : در تاریخ
١ - شیرین (نام معشوقه ٔ فرهاد و نام زن پرویز) : که به صفت حسن موصوف بوده و فرهاد نیز بر وی شیفته و عاشق شد. بعضی از مورخان، شیرین را ارمنی و برخی، اهل خوزستان دانستهاند. داستان خسرو و شیرین از داستانهای معروف پیش از اسلام ایران بوده و در شاهنامه ٔ فردوسی و المحاسن و الاضداد جاحظ و غرر اخبار ثعالبی به آن اشارت رفته است ، ولی نظامی گنجوی ظاهراً برای نخستین بار این داستان را گرد آورده و به رشته ٔ نظم کشیده است و شاعران دیگری مانند امیرخسرو دهلوی ، هاتف ، جامی به تقلید از وی ، داستان معاشقه ٔخسرو پرویز را با شیرین به نظم آورده اند و نیز عده ای از شعرا چون وحشی بافقی ، عرفی شیرازی ، وصال شیرازی داستان عشق فرهاد را نسبت به شیرین منظوم کرده اند.
خسرو و شیرین منظومهای از نظامی گنجوی است که در آن از لحن باربد سخن رفتهاست. نظامی این منظومه را در چهارچوبهای زندگی خسرو در بزم شیرین، هنگام فرار از مقابل بهرام چوبینه و شب نشینیهای آن دو با هم و غزل هر یک از کنیزان خسرو و شیرین و گفتگوی آن دو و سرود نکیسا و باربد، بیان میدارد. ساموئل ریچاردسون رمان پاملا را تالیف کرده است که داستان آن شباهت زیادی به داستان خسرو و شیرین دارد.
شیرین و فرهاد یا فرهاد و شیرین منظومهٔ عاشقانهٔ ناتمام ۱۰۷۰ بیتی در قالب مثنوی از وحشی بافقی به تقلید از خسرو و شیرین است. در این منظومه واقعهای از داستان خسرو و شیرین یعنی عشق فرهاد کوهکن به شیرین به سبکی موثر و دلنشین به نظم کشیده شدهاست. عمر شاعر وفا نکرد تا منظومهٔ خود را به پایان ببرد. پس از وی وصال شیرازی در نیمهٔ دوم سدهٔ سیزدهم آن را پی گرفت و ۱۲۵۱ بیت بر آن افزود، ولی عمر او نیز کفاف نداد و سرانجام صابر شیرازی در نیمهٔ دوم سدهٔ سیزدهم با افزودن ۳۰۴ بیت دیگر آن را ختم کرد. نخستینبار در سال ۱۲۶۳ قمری به طبع رسید و نسخهٔ کامل آن با دنبالهای که وصال شیرازی و صابر شیرازی بر آن افزودهاند، ضمن دیوان وحشی بافقی در سال ۱۳۳۹ شمسی چاپ شد.
٢ - شیرین (نام خواهر ماریه ٔ قبطی) : مقوقس مصری رئیس قوم قبط در زمان پیغمبر اکرم (ص ) بود. پیغمبر نامه ای برای وی نوشت. مقوقس هرچند اسلام نیاورد ولی نامه ٔپیغمبر را با احترام پذیرفت و هدایائی فرستاد از جمله دو کنیز قبطی یکی ماریه که پیغمبر خود با وی تزویج نمود دیگری شیرین که به حسان بن ثابت شاعر معروف عرب بخشید. ٣ - سیده ملک خاتون یا شیرین دخت اسپهبد رستم طبری : معروف به امالملوک از فرمانروایان آل بویه بود. او نخستین زن حکومتگر شیعی مذهب در تاریخ ایران و از خاندان باوندیان طبرستان بود. او همسر فخرالدوله دیلمی و همچنین مادر دو تن از شاهان آل بویه به نامهای شمسالدوله دیلمی و مجدالدوله دیلمی بود. پس از مرگ همسرش در شعبان ۳۸۷ قمری، دو پسر او به پادشاهی ری و همدان رسیدند و به سبب اینکه هنوز در سنین خردسالی به سر میبرند، ادارهٔ امور و نیابت سلطنت به ملکهٔ فخرالدوله واگذار شد. او از شعبان ۳۸۷ تا مرگ اش در ۴۰۷ هجری قمری در عمل حکومت را در دست داشت.
شیرین : در جغرافیا
١ - شیرین : دهی از بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون
٢ - شیرین آب : دهی است از بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد
٣ - شیرین سو ی زنجان : دهی است از بخش سیردان شهرستان زنجان
٤ - شیرین سو ی قوچان : دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان قوچان
۵ - شیرین سو ی همدان : دهی است از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان
٦ - طوف شیرین : قصبه ای از دهستان حومه ٔ بخش هفتگل شهرستان اهواز
٧ - تخت شیرین : دهی است از دهستان چمچال در بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان
٨ - شیرین کند : دهی است از بخش مرکزی شهرستان مراغه
۹ - قصرشیرین : شهر قصرشیرین مرکز شهرستان قصرشیرین و یکی از شهرستانهای مرزی استان کرمانشاه است که در ۱۶۶ کیلومتری غرب شهر کرمانشاه واقع شدهاست
برخی شیرین بانوهای مشهور ایران
١ - شیرین نشاط (زاده ی ۶ فروردین ۱۳۳۶ در قزوین) : هنرمند عکاس و فیلمساز ایرانی معاصر است. او برندهٔ تندیس شیر نقرهای جشنواره فیلم ونیز به عنوان بهترین کارگردان بهخاطر فیلم زنان بدون مردان است. وی هم اکنون در نیویورک زندگی میکند.
٢ - شیرین بختیار : فرزند او، جهانشاه جاوید می نویسد : " مادرم شیرین فرزند دوم ابوالقاسم بختیار و هلن جفریز در ۱۹۳۰ در نیویورک به دنیا آمد. نقاش، روزنامه نگار، نویسنده و شاعر بود و مادری پر محبت برای شش فرزندش از سه شوهر. بعلاوه در ده پانزده سال آخر عمرش چند معشوق داشت. دو سال آخر را در اسپانیا زندگی کرد و در ۲۰۰۳ در ۷۳ سالگی از دنیا رفت و خاکسترش در دریای مدیترانه آرام گرفت".
٣ - شیرین عبادی (زاده ی ۳۱ خرداد ۱۳۲۶ همدان) : حقوقدان، قاضی سابق دادگاه، فعال حقوق بشر، نویسنده و مدرس ايرانی است. او از نخستین قاضیان زن در ایران و تنهاایرانی است که جایزه صلح نوبل را دریافت کرده است. کمیته جایزه صلح نوبل علت اتنخاب خود را، تلاش وی برای ترویج مردمسالاری و رعایت حقوق بشر در ایران به ویژه در مورد حقوق زنان و کودکان در سال ۲۰۰۳ ميلادی (١٣٨٢ خورشیدی) اعلام نمود. مأموران جمهوری اسلامی در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۸ مدال نوبل صلح شیرین عبادی را از صندوق امانات بانکی او در ایران برداشته و مصادره کردند. این برای اولین بار در تاریخ ۱۰۸ سالهٔ جایزه صلح نوبل بود که مدال نوبل توقیف شد. مأموران ، صندوق امانات شیرین عبادی راکه مدال و لوح صلح نوبل در آن بود توقیف کردند. در صندوق امانات چیزهای دیگری هم بود و وقتی شیرین عبادی اعتراض کرد مدال و دیپلم نوبل در آن صندوق بوده و به کشور نروژ اطلاع داد و دولت نروژ اعتراض کرد، دولت ایران مدال و دیپلم صلح نوبل را برگرداند ولی صندوق هنوز توقیف است.
٤ - شیرین بینا (زاده ی ۱۳۴۳، مرند) : نام اصلی وی شیرین صدق گویا میباشد و بینا نام خانوادگی همسر اوست که وی این نام را به عنوان نام هنری خود انتخاب نموده است، بازیگر زن ایرانی است که از سال ۱۳۷۲ با بازی در فیلم تیک تاک فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد. به علت آنکه خواهر وی نیز بازیگر است و از اسم صدقگویا (نگین صدقگویا) استفاده میکند، وی از نام فامیل "بینا" استفاده میکند. شیرین بینا دارای مدرک لیسانس علوم تربیتی از دانشگاه آزاد است. او برای بازی در فیلم تیک تاک، نامزد دریافت جایزهٔ بهترین بازیگر نقش دوم زن در دوازدهمین دورهٔ جشنواره فیلم فجر شد.
۵ - شیرین بانوی تارنمای ایرانیان: که با نام مستعار آهنگ ۱۰۰۱ ، آثار ارزنده ای در این تارنما ارائه کرده است.
شیرین در ترانه ها و موسیقی
١ - افسانه ی شیرین : با صدای هایده و شجریان - گلهای تازه ، برنامه شماره ۲۵ - با همکاری هایده ، سیاوش (شجریان) ، همایون خرم (نوازنده ویولن ) ، مجید نجاهی (نوازنده سنتور) ، فریدون حافظی (نوازنده تار). آهنگ ترانه : همایون خرم. شعر ترانه : بهادر یگانه. غزل آواز : فرخی یزدی. گوینده : فیروزه امیرمعز.
٢ - شیرین جان : با صدای فرید یوسفی ، کنسرت زنده
٣ - شیرین من : با صدای داریوش اقبالي
٤ - گروه(باند) موزیک راک سوئیت (شیرین)
شیرین در فیلم های سینمایی
١ - شیرین : عنوان فیلمی ایرانی ساخته عباس کیارستمی است که در سال ۱۳۸۷ خورشیدی (۲۰۰۸ میلادی) تولید شد. فیلم تصویرگر نگاه ۱۱۳ بازیگر زن، بدون هیچ سخنی به دوربین فیلمبرداری است، در حالی که صداهایی از قرائت منظومه خسرو و شیرین نظامی گنجوی به گوش میرسد. همه بازیگران فیلم به جز ژولیت بینوش، ایرانی و همگی از هنرپیشگان حرفهای سینما هستند. در فیلم شیرین زنان هنرپیشه تک تک در برابر دوربین ظاهر شده و نگاهها و واکنشهای خود را به نمایش گذاشتهاند. ژولیت بینوش درباره حضور خود در این فیلم با پوشش روسری گفت که این کار برای همدلی و همدردی با زنان ایران است که حجاب به آن ها تحمیل شدهاست
٢ - ترش و شیرین : مجموعه ی طنز تلویزیونی که در نوروز سال ۱۳۸۶ از شبکه سه سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. کارگردان : رضا عطاران - بازیگران : حمید لولایی رضا عطاران مریم امیر جلالی رضا شفیعی جم
شیرین در برخی اصطلاحات و ضربالمثل های فارسی
خربزه ی شیرین مال شغاله
جواب تلخ ز شیرین مقابل شکر آید : سعدی
دلبر شیرین اگر ترش ننشیند - مدعیانش طمع برند به حلوا : سعدی
شیرین دوید اما بیرق را برنداشت
ابروی ترش و شیرین : ابروی پرگره و گشاده - کنایه از حالت خشم و خشنودی - عبوسی و تبسم
حرکت ناشیرین : رفتار ناخوش آیند - حرکت ناشایست و نامناسب : عامه ٔ مردم وی را لعنت کردند بدین حرکت ناشیرین که کرد (تاریخ بیهقی )
جان شیرین : جان عزیز و گرامی و ارجمند
حکایت شیرین : داستان خوش و جانفزا و شنیدنی
خواب شیرین : خواب خوش (خواب شیرین بامداد رحیل - بازدارد پیاده را ز سبیل : سعدی)
گر چه به شکل "خواب نوشین بامداد رحیل" نیز آمده است
زبان شیرین : زبان خوش - بیان شیرین و مطبوع
شیرین آمدن به چشم (در نظر) کسی : خوش آیند شدن در نظر کسی - مورد مهر و علاقه ٔ کسی قرار گرفتن
شیرین قلم ؛ آنکه خامه ٔ شیوا و سحر آفرین دارد - که سخت شیرین و دلنشین می نویسد - نویسنده ٔ توانا وشیرین گفتار
شیرین قلندر : خوش محضر و شوخ طبع و شیرین سخن
شیرین نمک : شیرین و ملیح (تا نمکش با شکر آمیخته - شکّر شیرین نمکان ریخته)
طبع سخن شیرین : قریحه ٔ گفتن شعر شیوا و دلنشین - طبع گفتارسخنان شیرین و دلاویز
شیرین : در برخی سروده های کهن
چنین گفت هومان که امروز کار
نباید که چون دی بود کارزار
همه جان شیرین بکف برنهید
چو من برخروشم دمید و دهید...
به پیش همه خوان زرین نهید
خورشها بر او چرب و شیرین نهید... : فردوسی
تا خیال و فکر خوش بر وی زند
فکر شیرین مر ورا فربه کند... : مولوی
تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو
هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی...
آواز خوش از کام و دهان و لب شیرین
گر نغمه کند ور نکند دل بفریبد...
بیا بیا که بجان آمدم ز تلخی هجر
بگوی از آن لب شیرین حکایتی شیرین...
سخن گرچه دلبند و شیرین بود
سزاوار تصدیق و تحسین بود...
یکی پاسخش داد شیرین و خوش
که گر خوبروی است نازش بکش... : سعدی
چون عمر به سر رسد چه شیرین و چه تلخ
پیمانه چو پر شود چه بغداد و چه بلخ
می نوش که بعد از من و تو ماه بسی
از سَلخ به غٌرّه آید از غره به سلخ : حکیم عمر خیام
صلح با دشمن اگر خواهی هر گه که ترا
در قفا عیب کند در نظرش تحسین کن
سخن آخر به دهان میگذرد موذی را
سخنش تلخ نخواهی دهنش شیرین کن : سعدی
شراب و عیش نهان چیست کار بیبنیاد
زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد
گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد
ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ
از این فسانه هزاران هزار دارد یاد
قدح به شرط ادب گیر زان که ترکیبش
ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد
که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند
که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد
ز حسرت لب شیرین هنوز میبینم
که لاله میدمد از خون دیده ی فرهاد... : حافظ
تا نمکش با شکر آمیخته
شکّر شیرین نمکان ریخته... : نظامی
درختی که تلخش بود گوهرا
اگر چرب و شیرین دهی مر ورا
همان میوه ی تلخت آرد پدید
از او چرب و شیرین نخواهی مزید... : ابوشکور بلخی
گرت از دست برآید، دهنی شیرین کن
مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی : سعدی
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه ٔ زنار داشت... : حافظ
توخواهی بار شیرین باش بی خار
به فعل اکنون و خواهی خار بی بار... : ناصرخسرو
از سخای تو تمنا کنم آن چیز که هست
چون سخنهای تو شیرین و چو بخت تو سفید... : خاقانی
گرچه در شرم و حیا چهره ٔ مریم مثل است
هست رخسار تو صد پرده از او شیرین تر... : صائب تبریزی
چرب و شیرین خوانچه دنیا
به مگس راندنش نمی ارزد : خاقانی
شیرین : در برخی سروده های این زمانه
شب چو در بستم و مست از مینابش کردم/ ماه اگر حلقه بدر کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا/ گرچه عمری بخطا دوست خطابش کردم
منزل مردم بیگانه چو شد خانه ی چشم/ آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع/ آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد/ خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابه ی غم بود و جگرگوشه ی درد/ بر سر آتش جور تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود/ آنچه جان کند تنم ، عمر حسابش کردم : محمد فرخی یزدی (تاج الشعرا)
آخر از جور_ تو ، عالم را خبر خواهیم کرد
خلق را از طره ات ، آشفتهتر خواهیم کرد...
چون بهار از جان شیرین ، دست برخواهیم داشت
پس سر کوی تو را ، پرشور و شر خواهیم کرد: ملکالشعرای بهار
با تو، رنگ تو هست تا هستی
زین مکان، خیره عزم راه مکن
سیه، ای بیخبر، سپید نشد
وقت شیرین خود تباه مکن : پروین اعتصامی
آن که سودا زده ی چشم تو بوده است منم
و آن که از هر مژه صد چشمه گشوده است منم
آن ز ره مانده ی سرگشته که ناسازی بخت
ره به سر منزل وصلش ننموده است منم
آن که پیش لب شیرین تو ای چشمه نوش
آفرین گفته و دشنام شنوده است منم
آن که خواب خوشم از دیده ربوده است تویی
و آن که یک بوسه از آن لب نربوده است منم
ای که از چشم رهی پای کشیدی چون اشک
آن که چون آه به دنبال تو بوده است منم : رهی معیری
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا...
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا... : شهریار
مرگ من روزی فرا خواهد رسید/ روزی از این تلخ و شیرین روزها
روز پوچی همچو روزان دگر/ سایه ی زامروزها، دیروزها... : فروغ فرخزاد
چه مي گوييد؟
كجا شهد است اين آبي كه در هر دانه ی شيرين انگور است؟
كجا شهد است؟
اين اشك است/ اشك باغبان پير و رنجور است... : نادر نادرپور
بزن باران ستمکاران به کارند/ نهان در ظلمت ، اما بی شمارند
بزن باران ، خدارا صبر بشکن/ که دیوان حاکم ِ مُلک و دیارند...
بزن باران و شادی بخش جان را/ بباران، شوق و شیرین کن زمان را
به بام ِ غرقه در خون ِ دیارم/ بپا کن پرچم ِ رنگین کمان را ... : محمد جلالی چیمه (م. سحر)
کمترین تحریری از یک آرزو این است/ آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی
در قناری ها نگه کنَ در قفسَ تا نیک دریابی
کز چه در آن تنگناشان باز شادی های شیرین است... : دکتر شفیعی کدکنی
(همین نگارنده)
هرگاه که می کنم مروری/ بر دفتر خاطرات پیشین
در لوح ضمیر، تازه گردد/ ایام گذشته ، تلخ و" شیرین"
آن دوره ی کودکی ، صباوت/ آسا ن چه گذشت بی مرارت
بازیچه ی دست ، شد همه چیز/ اشیای بزرگ و کوچک و ریز
آن مهر و صفای نو جوانی/ بس نکته که افتد و تو دانی
آن عهد شباب و شور هستی/ سرخوش همه جا ، به عشق و مستی
آن قال و مقال درس خواندن/ گاهی ز سر کلاس ماندن
با یار به گفتگو نشستن/ یا دل به قرار و وعده بستن
آن رسم نکو که گشته بدعت/ یک چند زدن ره طبیعت
در حاشیه و کنار یک رود/ شادان شده زان طنین آهنگ
بنشسته و گاه فارغ البال/ پرتاب نموده ریزه ای سنگ
کی شود روزی ، د وبا ره ، عشق من
دفتر هجران ، به بندی ، تا کنی
کی شود ا ز د رد و غم ، یا بی رها
ز ند گی _ تا زه ا ی ، بر پا کنی
با فرا ز و با نشیب _ ا ین جها ن
گر توا نی ، با تحمل ، تا کنی
یا مبا د ا ، هر ز ما ن خواهم تو را
طفره ها آ یی و بس ، حا شا کنی
کی شود از قهر و شر ، رخ بر کشی
راه _ مهر و جای خود پیدا کنی
کی شود با شوق ، آ یی نزد _ من
غمزه ها ، با قا مت _ رعنا کنی
کی شود با صد فسون ، با ا شتیا ق
مجلس آرا گردی و غوغا کنی
کی شود در متن یک آهنگ خوش
جلوه ای از رقص_ تن، شیوا کنی
کی شود ، خواهی ، حریرین بستری
تا که د رآغوش من ، تو جا کنی
شا دما نه چون به موج _ بو سه ا ی
غنچه ی لب های خود را وا کنی
چون سبکبا را ن ، کنا ر _ سا حلی
خواب آ سوده در ا ین ما وا کنی
با تشعشع های_ بیدار ی _ خویش
یا د _ خوشکامی ازآن رویا کنی
وقت _ رفتن ، با دل _ پر حسرتی
کفش ها یت ، آ ورم تا ، پا کنی
بو سه ا ی " شیرین " نشا نی ، یا د گا ر
وعده ی د ید ا ر ما ، فردا کنی
دکتر منوچهر سعادت نوری
منابع و مآخذ
شیرین : واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب
شیرین : واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب
شیرین : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
شیرین : تارنمای لغت نامه دهخدا
گیاه شیرین بیان : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
آشنایی با خواص درمانی گیاه شیرین بیان : تارنمای همشهری آنلاین
خواص شیرین بیان : بسیاری از تارنماها
شیرینک ها یا چشم بلبلی ها : تارنمای دانشنامهٔ رشد
شیرین در تاریخ : تارنمای لغت نامه دهخدا - تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا و بسیاری از تارنماها
شیرین در جغرافیا : تارنمای لغت نامه دهخدا
شیرین در غذا و تغذیه : تارنمای لغت نامه دهخدا - تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا و بسیاری از تارنماها
شیرین پلو ، نوشتاری از گروه سبک زندگی : تارنمای پرشین پرشیا
شیرین در برخی اصطلاحات و ضربالمثل های فارسی : تارنمای لغت نامه دهخدا - تارنمای ویکیواژه ، دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
شیرین در ترانه ها و موسیقی : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا - تارنمای یوتیوب
شیرین در فیلم های سینمایی : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا - تارنمای کافه سینما و تارنمای مستانه
برخی شیرین بانوهای مشهور ایران : بسیاری از تارنماها
شیرین بختیار : نوشتاری از جهانشاه جاوید : تار نمای ایرون دات کام
شیرین بختیار : نوشتاری به زبان انگلیسی از همین نگارنده
شیرین در برخی سروده های کهن : تارنمای لغت نامه دهخدا - تارنمای ریرا، کتابخانهی آزادِ فارسی و تارنمای گنجور
شیرین در برخی سروده های این زمانه : تارنمای گنجور - تارنمای آوای آزاد
شیرین از دیدگاه یک سراینده : تارنمای گلچینی از سروده ها