۱۳۹۲ مهر ۱, دوشنبه

شتر نامه


شتر در فرهنگ واژه ها:
١ - شتر، حیوانی است بزرگ جثه از گروه نشخوارکنندگان  : واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب
٢ - شتر، اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان  است که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد : تارنمای لغت نامه دهخدا

برخی خصوصیات شتر:
١ - این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش میباشد. معده ٔ شتر دارای سه قسمت است و هزارلا ندارد. در هر پا فقط دو انگشت دارد که از یک طبقه ٔ شاخی پوشیده می شوند و سم حیوان را تشکیل می دهند. این حیوان بسیار کم خوراک و قانع است و در ایران در نواحی خراسان، خلیج فارس، کرمان، بلوچستان بیشتر و در سایر نقاط کمتر است و برای حمل ونقل به کار می رود. در جنوب ایران قسمی از آن را برای سواری نیز تربیت می نمایند و بهترین آن در سیستان و بلوچستان یافت می شود. پشم شتر برای بافتن پارچه و قالی و غیره مورد استفاده قرار می گیرد. جانور چهارپای باری و سواری است که پاها و گردن دراز دارد و در عربستان بسیار است . در پهلوی «اوشتر» در اوستا «اشتره » و در سنسکریت هم "اشتر" بوده است . شاید نام وی مرکب باشد از ماده ٔ«وش » سنسکریت و «وس » اوستا به معنی تابع بودن بعلاوه ٔ «تر» در سنسکریت و «تره » در اوستا علامت فاعلیت و معنی لفظ بر روی هم «تابع شونده » می شود چه در حیوانات باری و سواری شتر از همه حیوانات تابع تر است . نیز «اشته » در سنسکریت و «اوشته » در اوستا به معنی لب است و «ر» به معنی دادن و گرفتن است و به این تعبیر معنی اشتره گیرنده یا دهنده ٔ لب است چه لب این حیوان خیلی بزرگ و آویخته است : تارنمای لغت نامه دهخدا
 ٢ - دمای بدن شتر می‌تواند در محدوده ی ٧ درجه فارنهایت بالا و پایین برود در حالی که در انسان تنها در محدوده ی ١ درجه فارنهایت بالا و پایین می‌رود. لب‌های شتر دارای گسترش حرکتی خوبی است و لب بالائی به دو بخش تقسیم شده است و ملاحظه می‌گردد که لب پایینی در شترهای مسن بوضوح آویزان است. برروی فک پایینی شتر تنها دندان پیشین وجود دارد و این دندان‌ها در فک بالائی وجود ندارد. دهان شتر همیشه باز است و حیوان آواهای بلند و آزار دهنده‌ای از خود در می‌آورد و هنگامی که حیوان چنین آواهائی از خود در می‌آورد اگر به دهان او بنگریم در موخره دهان می‌توانیم توده‌ای سرخ رنگ را ببینیم که احیاناً تا بخش جلوئی دهان می‌رسد و به دید می‌رسد که برگرده این توده مرطوب کردن ناحیه انتهایی حنجره است و در نتیجه کمک می‌کند حیوان در برابر تشنگی مقاومت کند... شتر نسبت به تحمل درد و در قبال بیماریها تا حدودی مقاوم‌تر از دیگر دام‌هاست و هیچگونه علایم خستگی و ناراحتی از خود بروز نمی‌دهد. به همین جهت باید که به دقت آن‌ها را تحت دید داشت زیرا در هنگام بیماری نیز بدون هیچگونه اظهار ناراحتی هم چنان به کار خود ادامه می‌دهند : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا

انواع شتر:
١ - شتر بی کوهان : گونه ای شتر که کوتاه قد و فاقد کوهان و دارای پشمهای نسبتاً بلندی است و خاص آمریکای جنوبی است : تارنمای لغت نامه دهخدا
شترهاي بي كوهان ، شترهاي كوچك منطقه امریكاي جنوبي هستند كه حدود ٦٠٠٠ سال است در آن مناطق زيست نموده و بخشي از ساختار اقتصادي-اجتماعي و فرهنگي آن ناحيه را تشكيل مي دهند اين شترها از چهار گونه كه در حال حاضر موجودند تشكيل شده كه دو گونه ی آن اهلي (لاما و آلپاکا) اهلي و دو گونه آن (گواناکو و ویکونیال) وحشي هستند.
٢ -  شتر دوکوهانه : گونه ای شتر که خاص آسیای مرکزی است و در صحاری خشک وسرد تاب تحمل سرمای بیست تا بیست وپنج درجه زیر صفر را نیز دارد : تارنمای لغت نامه دهخدا
شتر دو کوهانه (شتر بلخی) گونه‌ایی از شترسانان است که در خاور دور، آسیای میانه و خاورمیانه زندگی می‌کند. دانشمندان معتقدند که برخلاف شتر یک کوهانه که درجنوب عربستان اهلی شده‌است شتر دوکوهانه توسط عشایر کوچ نشین آسیای مرکزی، مغولستان و شمال چین اهلی شده‌اند و این کوچ نشینان شتر دوکوهانه را به منظور حمل و نقل و کارهای سخت اهلی کرده‌اند بعدها بر اثر پیشرفت تمدن و به وجود آمدن روستاها و دهکده‌ها و استقرار عشایر کوچ رو، از شتر دوکوهانه برای شخم زنی و لشکرکشی و استفاده از پشم و گوشت و پوست نیز استفاده شده‌است. تاریخچه پرورش شتر دوکوهانه در چین به قرن‌ها قبل از میلاد باز می‌گردد و سلسله‌های مختلف پادشاهی چین از این حیوان برای مقاصد گوناگون استفاده می‌کرده‌اند.
تاریخچه حضور شتر دوکوهانه درایران روشن نیست، هرچند که درکتاب اوستا کتاب مقدس زرتشتیان که بین سالهای ۵۳۰ تا ۵۷۰ پیش از میلاد نوشته شده‌است اشاره‌ای فراوان به شتر شده‌است اما مشخص نیست که منظور از شتر کدام گونه آن است. برخی معتقدند که منظور از شتر در اوستا شتر دوکوهانه بوده‌است و شتر یک کوهانه سال‌ها بعد و همزمان با فتوحات ایرانیان در بین النهرین، فلسطین و مصر به ایران وارد شده‌است. این فرضیه مبتنی بر نقش‌هایی است که بر روی دیوارهای تخت جمشید، که در فاصله زمانی بین قرن ۶ یا ۷ پیش از میلاد ساخته شده می‌باشد در جاده ابریشم که نقش بسیار مهمی را در تجارت دنیای قدیم بازی می‌کرد، از شتر دوکوهانه جهت حمل و نقل ابریشم و سایر محصولات تجاری استفاده می‌شد. استفاده وسیع از شتر یک کوهانه برای مقاصد عمومی، بارکشی ومیزان تولید سریع گوشت و شیر منجر به عقب نشینی تدریجی شتر دوکوهانه به طرف مناطق شمالی وکشورهائی نظیر قزاقستان ازبکستان مغولستان وغیره گردید جایی که شرایط آب و هوایی و دیگر شرایط اقلیمی برای شتر یک کوهانه بسیار دشوار بوده و ناچار بوده‌اند که از شتر دوکوهانه استفاده کنند. زیرا شترهای دوکوهانه دارای سم‌های مقاومی برای راه رفتن در زمین‌های سنگلاخی بوده‌اند و همچنین به علت پشم وکرک زیادی که در بدن داشته‌اند در هوای سرد و باد و طوفان‌هایی که معمولاً در مناطق سرد و خشک مغولستان و دامنه کوه‌های هیمالیا وجود داشته حفاظت می‌شده‌اند و بنابر این احتمال می‌رود نسل شترهای دوکوهانه موجود درایران از نسل شترهای ترددی فوق باشد. تعداد فعلی شترهای دوکوهانه در جهان حدود ۲ میلیون نفر می‌باشند که در کشورهای چین، مغولستان و افغانستان و آسیای مرکزی و به میزان کمتر در ایران و ترکیه و آذربایجان پراکنده‌اند. تعداد شترهای دوکوهانه در ایران کمتر از یکصد نفر برآورد گردیده‌است که در مناطق شمال غربی و شرق کشور (استان اردبیل و گلستان) زیست می‌کنند و  به علت عدم حمایت در تأمین آب و نهاده‌های دامی (علوفه و...) و اعتبارات بانکی شترداران در حال انقراض جدی می‌باشند : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
 ٣ - شتر یک کوهانه : گونه‌ایی از شترسانان است که در آفریقای شمالی و خاورمیانه زندگی می‌کند : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا

شتر و جغرافیا 
١ - خانقاه شتر : نام ناحیه ای بوده است بر سر راه گنجه  - مستوفی در نزهة القلوب آرد: از قراباغ تا دیه هر سه فرسنگ ، ازو تا غرق پنج فرسنگ ، ازو تا دیه لبندان چهار فرسنگ ، ازو تا بازار جوق سه فرسنگ ، ازو تا شهر بردع چهار فرسنگ ازوتا شهر جوزبیق یک فرسنگ ، ازو تا دیه ٔ اصفهانی چهار فرسنگ ، ازو تا خانقاه شتر پنج فرسنگ ، و ازو تا شهر گنجه پنج فرسنگ ، جمله باشد از قراباغ تا گنجه سی و چهار فرسنگ : تارنمای لغت نامه دهخدا
٢ - رشته کوه شتری (شتران) : در شرق شهر طبس (شهری کویری در غرب خراسان جنوبی ایران - این شهر پیشتر جزئی از استان یزد بود) رشته‌کوه بلندی به نام رشته کوه شتری (شتران) قرار گرفته که ضلع شرقی چاله بزرگ طبس را تشکیل می‌دهد : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
٣ - شتر خون در استان فارس : تارنمای هواداران
٤ - شتر خون (توران پشت) که شهرهای نزدیک به  آن يزد, آباده و اقلید است : تارنمای ویکی مپیا
۵  - شتر : نام قلعه ای است میان بردعه و گنجه (از معجم البلدان ) : تارنمای لغت نامه ی دهخدا

شتر و تاریخ
 ١ - شتر بیشتر از هفت هزار سال پیش اهلی گردید و از دو هزار سال پیش تاکنون هیچ گونه شتر یک کوهانه وحشی در دنیا دیده نشده است. شتر دو کوهانه تا پیش از ۵۰۰۰ سال پیش اهلی نشده بود و هنوز نوع وحشی آن در صحرای گبی در مغولستان وجود دارد : وبلاگ اصغر قدس
٢  - شتردر ایران سابقه دیرینه دارد و نیاکان ما از دیر باز ، از گوشت ، پشم و شیر شتر استفاده می کردند . در مورد مبدا و منشاء و تاریخ دقیق اهلی شدن شتر یک کوهانه عقاید و نظریه های متفاوتی وجود دارد ، بعضی موطن اصلی شتر یک کوهانه را عربستان دانسته و معتقدند که این حیوان از عربستان ، به آسیای صغیر ، آفریقا ، و سپس به سایر نقاط جهان رفته است و بعضی دیگر موطن اصلی شتر را ایران دانسته اند . اما در مورد مکان اهلی شدن شتر های دو کوهانه ببشتر پژوهشگران معتقدند که شتر دو کوهانه در منطقه خراسان بزرگ ، مغولستان ، چین ، افغانستان و آسیای میانه بوده است... در کتاب اوستا، کتاب مذهبی ایرانیان پیش از اسلام ، مطالب زیادی درباره شتر ذکر شده و نگهداری و حمایت از شترتوصیه شده است : تارنمای شتر
٣ - فردوسی دربار محمود را با خاطری رنجیده گذاشت و رفت. بر اساس روایتی پس از اینکه سالها از این ماجرا گذشت و سلطان محمود به هند حمله برده بود و در آنجا قلعه‌ای را محاصره کرده بود، پیکی پیش یاغی محصور فرستاد و به وزیرش گفت که نمی‌دانم چه پاسخی از درون قلعه خواهد آمد. و وزیر این بیت از شاهنامه را برای او خواند: (اگر جز به کام من آید جواب - من و گرز و میدان افراسیاب)  سلطان می‌پرسد این شعر از کیست که در آن روح مردانگی وجود دارد؟ در پاسخ گفته می‌شود که متعلق به فردوسی است. محمود ناراحت می‌شود و می‌گوید من او را از خودم آزردم، ولی در بازگشت به غزنه جبران خواهم کرد. هنگامی که سلطان محمود به غزنه باز می‌گردد دستور می‌دهد که معادل ۶۰ هزار دینار امتعه بار "شتران دولتی" کنند و به طابران - نزد فردوسی - ببرند و از او عذرخواهی و دلجویی کنند. اما هنگامی که کاروان هدیه سلطان از یکی از دروازه‌های شهر موسوم به رودبار داخل گردید، پیکر فردوسی را از دروازهٔ رزان شهر، به بیرون می‌بردند. دختر فردوسی از گرفتن هدیه محمود خودداری می‌کند : کتب و تارنماهای گوناگون

شتر و پژوهش های علمی:
١ - استفاده از آنتی بادی خون شتر لاما برای شناسایی عوامل بیولوژیکی و تروریستی: دانشمندان در تازه ترین کشفیات خود متوجه شدند، مولکولی غیرعادی که در خون شترهای لاما موجود است می تواند به سرعت در اعلام هشدار تهدیدات تروریستی کارساز باشد.
 ٢ - در فروردين ١٣٩١ در شهر مشهد ایران "اولين كنگره ی ملي شتر" با هدف حمايت از پژوهش هاي كاربردي شتر برگزار شد

شتر و کتاب ها و نوشتارها
١ - شتر هفت کوهان : ترجمه از زبان مغولی نوشته ی جامبین دشدانداگ - خلاصه ی کتاب : در يك روز باراني، پسري سوار بر يك شتر هفت كوهان سفرش را به سوي قلمروي پادشاهي افسانه ها آغاز مي‌كند.
٢ - درآمدی برشناخت نژادهای شتردر ایران : نوشتاری از دکتر احسان مقدس و مهندس کاظم پیشنماز زاده - ماهنامه مزرعه ، شماره ۱۱ ، بهمن واسفتد ۱۳۷۶ : تارنمای شتر
٣ - کتاب راهنمای جامع بیماری‌های شتر نوشته ی دکتر احسان مقدس : در این کتاب بیماری های شتر نظیر بیماری های ویروسی ، باکتریایی ، انگلی ، قارچی ، بیماری های درونی ، مسمومیت ها ، بیماری های تولید مثل ، بیماری های متابولیک و جراحی مطرح شده است. آخرین گزارش ها در زمینه بیماری های شتر ایرانی نیزدر این کتاب درج شده است. کتاب راهنمای جامع بیماری‌های شتر در ٤٦٨ صفحه توسط انتشارات نیلوبرگ منتشر شده است.

شیر و گوشت شتر
نگاه کنید به "یادداشتی کوتاه پیرامون شیر و گوشت شتر" از همین نگارنده

چربی شتر
چربی شتر همانند چربی سایر انواع دام‌های اهلی بر اساس تكنیك‌های متداول فرآوری، فرآوری شده و مورد استفاده قرار می‌گیرد. بیالیه و همكارانش (١٩٨٨ م.) اظهار می‌كنند كه رنگ چربی شتر، سفید است كه گاهی اوقات رنگ سفید آن به سرخی می‌زند. وزن چربی كوهان شتر تقریباً ١/٨٢ درصد وزن كل چربی بدن شتر را تشكیل می‌دهد. میزان چربی موجود در كوهان، شترهاي دوكوهانه در حدود ١٠٠ كیلوگرم برآورد می‌شود. در برخی از مناطق، كوهان شتر به عنوان غذایی خوش‌طعم مورد استفاده قرار گرفته و به شكل خام یا آب‌پز مصرف می‌شود و در هنگام كمبود غذا، به عنوان منبع انرژی مورد استفاده قرار می‌گیرد : تارنمای غذای سالم

 شتر و برخی احکام فقهی
١ - شتر و زکات : شتر از انعام ثلاثه (گوسفند، گاو، شتر) و اصناف نه گانه است که با تحقق شرایط، زکات در آن واجب می‌شود.
٢ - شتر برترین قربانی در حج : برترین قربانی در حج، شتر، بویژه ماده ی آن است. البته سن آن نباید کمتر از پنج سال تمام باشد.
٣ - خرید و فروش ادرار شتر : برخی ادرار شتر را استثنا کرده و داد و ستد آن را جایز دانسته‌ اند.
٤ -  نوشیدن بول (ادرار) شتر : نوشیدن بول شتر برای استشفا (تندرستی خواستن - شفا طلبیدن - صحت و شفا خواستن . طلب بهبود از بیماری) جایز است. در اینکه نوشیدن آن برای غیر استشفا نیز جایز است یا نه، اختلاف می‌ باشد.
 ۵ - شتر و دیه : در شریعت اسلام برای ارتکاب قتل انسان شش نوع دیه مقرر شده که یکی از آنها صد شتر است.
٦ - نماز گزاردن در خوابگاه شتران : نماز گزاردن در خوابگاه شتران مکروه است.
٧ - ادرار حیوان حلال‌گوشت مانند شتر، گاو و گوسفند پاک است.
٨ - اگر ادرار شتر و گوسفند به لباس انسان بپاشد، آب پاشیدن به آن مستحب است : تارنمای ویکی فقه/شتر و تارنمای ویکی فقه/ادرار
 
شتر و "یوتیوب":
١ - زنگ شتر اثرِ استاد ابوالحسن صبا - اجرا : نوید کندلوسی
٢ - چهار مضرابهاى زنگ شتر، سامانى و بهار مست، اثر زنده ياد استاد ابوالحسن صبا در دستگاه سه گاه - اجرا : بابك ثابتيان
٣ - قطعه زنگ شتر اثر ابوالحسن صبا - اجرا : افشین ذاکر
٤ - شتر در انگلستان، بی بی سی فارسی - گزارشگر : مهرناز فرهمند
  ۵ - هنر نمایی اعراب با پشم شتر
٦ - پیش پرده ی فیلم انگلیسی شتر دیدی ، ندیدی
٧ - قلقلک شتر
٨ - صدور شیر شتر به بازارهای اروپایی
٩ - برخیز شتربانا بربند کجاوه - اجرا : امیر آرام 
١٠ - خشم شتر - اجرا : سیمین بهبهانی

شتر ها و سروده ها

١ - شتر در زنجیر برخی از سروده های کهن
ز شیر شتر خوردن و سوسمار/ عرب را به‌جائی رسیدست کار
که تاج کیان را کند آرزو/ تفو باد بر چرخ گردون تفو... : فردوسی

آن یکی گفتا اشتر را که هی/ از کجا میایی ای فرخنده پی
گفت از حمام گرم کوی تو/ گفت خود پیداست از زانوی تو : مولوی

 جوان_ سخت رو ، در راه باید/ که با پیران_ بی‌قوت، بپاید 
چه نیکو گفت در پای_ شتر، مور/ که ای فربه، مکن بر لاغران زور : سعدی

برون از گرد آمد، کاروانی/ فتاده شور از ایشان، در جهانی 
حدا گو را ، حدا ، از حد گذشته/ شتر، کف کرده و رقاص گشته 
شترهای_ دو کوهان_ سبک پا/ ز کوهان، بر فلک، جا داده جوزا 
درای استران را، ناله‌ی کوس/ شترها را، دهان_ زنگ، پابوس... : وحشی بافقی

برخیز شتربانا بربند کجاوه / کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه
در شاخ شجر برخاست آوای چکاوه / وز طول سفر حسرت من گشت علاوه
بگذر به شتاب اندر از رود سماوه / در دیده ی من بنگر دریاچه ساوه
وز سینه ام آتشکده ی پارس نمودار
مرغان بساتین را منقار بریدند / اوراق ریاحین را طومار دریدند
گاوان شکم خواره به گلزار چریدند / گرگان ز پی یوسف بسیار دویدند
تا عاقبت او را سوی بازار کشیدند / یاران بفرختندش و اغیار خریدند
آوخ ز فروشنده دریغا ز خریدار
ماییم که از پادشهان باج گرفتیم / زان پس که از ایشان کمر و تاج گرفتیم
دیهیم و سریر از گهر و عاج گرفتیم / اموال و ذخایرشان تاراج گرفتیم
وز پیکرشان دیبه دیباج گرفتیم / ماییم که از دریا امواج گرفتیم
و اندیشه نکردیم ز طوفان و ز تیار... : ادیب‌الممالک فراهانی

٢ - شتر در زنجیر برخی از سروده های طنز
شب عید از فشارِ خرجِ خانه/ شدم دیوانه از دستِ زمانه
که ناگه شد روانه از خزانه/ دوصد چندان ز خرجم، بی بهانه
«شتر درخواب بیند پنبه دانه»
نوازیدم ز شا دی، سازِ_خود را/ زدم چهچه زدل، آوازِ خود را
که «یارانه» به با لِ ناز خود را/ سبُک اَنداخت در دستم شبانه
«شتر درخوا ب بیند پنبه دانه»
ز خوشحالی یهو از جا پریدم/ کلنگی خانه ای، اَرزان خریدم
خودم را صاحبِ یک خانه دیدم/ رسید از «بانک مَسکن» پو لِ خانه
«شتر د رخوا ب بیند پنبه دانه»
لَمیدم یک دو ساعت رویِ قالی/ گرفتم از «لـِسان الغیب» فالی
شدم از بختِ خود حالی به حالی/ سُرودم همچو «حافظ» شاعرانه
«شتر در خوا ب بیند پنبه دانه»
پس از آن با دو جیبِ پـُر زِ خالی/ گرفتم وامکی از آن حوالی
که تا شاید به دست آورده مـالی/ گدایی گفت با من این فسانه
«شتر در خوا ب بیند پنبه دانه»
و فردا ناگهان از راهِ دوری/ دو تا مردِ خبیث و لَندَ هو ری
و نوشِ جا ن کردم از آن ها چه جوری/ فراریدم از آن ها چون سمانه
«شتر در خوا ب بیند پنبه دانه»
سپس خود را درونِ خانه دیدم/ فضا را خُرده ای بیگانه دیدم
بچه بارَم همه دیوانه دیدم/ کشید از مَغزِ من آتش زبانه
«شتر درخوا ب بیند پنبه دانه»
شود گاهی ز گرما کلّه ام گرم/ زَنَم پُشتَک به درَّ م جامۀ چَرم
چو رُستم کوهِ سنگی را کنم نرم/ بدونِ اعتراض و حرف و چانه
«شُتُر در خوا ب بیند پنبه دانه»
شِـتابان نیمه شب در پیچِ بـُلوار/ پِرایدم را بکوبیدم به دیوار
چو گردیدم لَت و پا رو بدهکار/ ز «بیمه» شد تمامِ آن روانه
«شُتُر در خوا ب بیند پنبه دانه»
سَحَر گه همسر م با تخته ای سخت/ بفرقم زد که ای بَر گشته از بخت
چرا؟ چون بچه ها، افتادی از تخت/ وآن هم رویِ تیغِ تیزِ شانه
«شُتُر در خوا ب بیند پنبه دانه» : هوشنگ شاهنده

شبی در خواب دیدم محرمانه/ عروس تازه آوردم به خانه
بریدم رخت دامادی شبانه/ چنین می گفت رقاص زنانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
گداها را همه مسرور دیدم/ شکم ها را همه معمور دیدم
به فصل عید جشن و سور دیدم/ زدم فی الفور طبل شادیانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
بدیدم قطع گردیده صداها/ لباس تازه پوشیده گداها
بدوش جمله از اطلس رداها/ همه با طمطراق خسروانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
ز حلویات رنگارنگ شیرین/ ز سوهان قم و سوقات نائین
از آن نان برنجیهای قزوین/ بیامد از برایم بار خانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
بحلوا مسقطی می گفت پشمک/ بزن بر راحت الحلقوم چشمک
بایشان باغلوا گفتا بخشمک/ بود چشمک ز اطوار زنانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
بدیدم اغنیا کرده حمایت/ ز کوران و شلان کرده رعایت
بیادم آمد آندم این حکایت/ که جنت می دهد حق با بهانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
بچیدم هفت سین اندر شبستان/ سماق و سنجد و سیب و سپستان
سپند و سیر و سبزی های بستان/ زدم بر ریش خود از ذوق شانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
صلات ظهر می رفتم منزل خان/ بدیدم سفره چی می گسترد خوان
به روی میز نعمت های الوان/ گروهی جمع در آن آستانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
ز اقسام خورش در سفره چیده/ خورش ها را همه ناظر چشیده
قدح با آب لیمو صف کشیده/ مثال گفتگوی شاعرانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
یکی شامی باستعجال می خورد/ یکی کو کو بعیش و حال می خورد
یکی با کارد و با چنگال می خورد/ یکی هی لقمه می زد تاجرانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
بپای جوجه ماهی بوس می زد/ فسنجان از شعف ناقوس می زد
ترک فریاد یا قدوس می زد/ شده روغن ز اطرافش روانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
کته چون دامن دشت نهاوند/ چلو طعنه زده بر کوه الوند
پلو چون قله ی کوه دماوند/ نموده مرغ در وی آشیانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
به دل گفتم عجب کشکی خریدم/ عجب بهر فقیران سفره چیدم
عجب خیری از این مشروطه دیدم/ عجب تقسیم شد وجه اعانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
چرا خوابیده ای فصل بهار است/ آلاله شعله ور در کوهسار است
بنفشه جلوه گر در جویبار است/ نمی دانم خبر داری تو یا نه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
نه ادراک و نه استعداد داریم/ نه مشروطه نه استبداد داریم
فقط در بیستون فرهاد داریم/ ز شیرین نیست نامی در میانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
همیشه تشنه نهر آب بیند/ گرسنه نان سنگک خواب بیند
برهنه خرقه ی سنجاب بیند/ مقصر خواب بیند تازیانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه : شاعر ناشناس

از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ/ از یک طرفی عرصه به ملیون تنگ
قانون حکومت نظامی و فشار/ این است حکومت شتر گاو پلنگ : محمد فرخی یزدی

اشتری دیدم بارش سبد خالی پند و امثال/ عارفی دیدم بارش تن ها یا هو
من قطاری دیدم روشنایی می برد
من قطاری دیدم فقه می بردو چه سنگین می رفت
من قطاری دیدم که سیاست می برد و چه خالی می رفت
من قطاری دیدم تخم نیلوفر و آواز قناری می برد... : سهراب سپهری

و نگاه کن به شتر، آری، که چگونه ساخته شد، باری
نه ز آب و گل، که سرشتندش ز سراب و حوصله پنداری
و سراب را همه می‌دانی که چگونه دیده‌ فریب آمد
و سراب هیچ نمی‌داند که چگونه حوصله می‌آری
و چگونه حوصله می‌آری به عطش، به شن، به نمک‌زاران
و حضورِ گستره را دیدن به نگاهی از سرِ بی‌زاری
و نگاه کن که نگاه این‌جا ز شیارِ شوره نشان دارد
چو خطوط خشک پس از اشکی که به گونه‌هات شود جاری
و به اشک بین که تهی کردت ز هرآن‌چه مایه‌ی آگاهی
و تو این تهی‌شده را باید ز کدام هیچ بینباری؟
و در این تهی‌شده می‌بینی هَیَمانِ اُشترِ عطشان را
که جنون برآمده با صبرش، نرود سبک به گران‌باری
و جنون دو نیشه‌ی رخشان شد به صفِ خشونتِ دندان‌ها
که ز صبر کینه به بار آید، که ز کینه زخم شود کاری
و نگاه کن که به کین‌توزی رگ ساربان زده با دندان
ز سراب حوصله تنگ آمد، و نگاه کن به شتر، آری : سیمین بهبهانی

عصر و عهد كهنه ای، آ مد پدید/ خیل خونخوار پلیدی، سر رسید
حکم  و امر  و  قا لب_ نا مردمی/ غا لب آمد ،  بر جها ن_ آدمی
گوهر_ نا ب_ فضیلت، نیست شد/ بس رذیلت، رهگشای زیست شد
مسند و پیشه ،  بسی بی ریشه شد/ بیشه ی حرمت، اسیر تیشه شد
وضع شد زشت و همی آشفته رنگ/ هم شتر آمد و هم گاو و پلنگ...

دکتر منوچهر سعادت نوری