ایرانیان و بسیاری اقوام دیگر، شب یلدا یا شب چله را شبی فرخنده و مبارک می شناسند و آن را طی مراسمی جشن می گیرند. این مراسم پس از ناپدیدی و فروکش آفتاب در سی ام آذر (آخرین روز پائیز) تا پیدایش و درخشش آفتاب در یکم دی (نخستین روز زمستان) به نحوی گوناگون اما شادمانه و دلپسند ، اجرا و برگذار می شود.از یکم دی ماه تا دهم بهمن چهل روز است ، این چهل روز را چله یا چله بزرگ گویند سپس چله کوچک پدیدار می شود که شامل بیست روز آخر بهمن ونخستین بیست روز ماه اسفند است . شب یلدا یا شب چله در بیشتر سال ها مقارن است با بیست و یکم و یا بیست و دوم دسامبر و دراز ترین شب سال بشمار میرود. بنا بر گفته ی دكتر فريدون جنيدي متخصص اسطوره شناسي و تاريخ باستان: " جشن شب چله، (جشن بزرگداشت علم و دانش در دوران باستان)است. نياكان ما، در۷۰۰۰ سال پيش، به گاهشماري خورشيدي دست پيدا كردند و با تفكر و تامل دريافتند كه اولين شب زمستان بلندترين شب سال است". ریشه ی واژه ی یلدا در زبان سریانی و به معنای تولد، ولادت، و یا میلاد است. منظور از تولد، ولادت خورشید (مهر/میترا) است. رومیان آن را ناتالیس آنایکتوس یعنی روز تولد مهر شکستناپذیر مینامند. ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانستهاست.
مراسم شب یلدا : در آیین کهن، ایرانیان در این شب باقیمانده میوههایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات میخوردند و دور هم گرد هیزم افروخته مینشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. متلگویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا میشدهاست به این صورت که خانوادهها در این شب گرد میآمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف میکردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوهها که اغلب دانههای زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب میشوند که انسانها با توسل به برکت خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکتآور میکنند و نیروی باروی را در خویش افزایش میدهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب بهشمار میروند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آیندهگویی میکنند.
آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکلگشا میخورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند می گذرانند و در خانوادههای تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته میشود و از آن با نام «خرم روز» یاد میگردد و آیینهایی ویژه در آن روز برگزار میشود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.
درازای شب یلدا: بنا بر نوشته ی دکتر تورج پارسی و دکتر شاهین سپنتا ، درازای شب یلدا در برخی از شهر های ایران و جهان در بیشتر سال ها بدینقرار است:
تهران ۱۴ ساعت و ۲۶ دقیقه / اصفهان ۱۴ ساعت و ۹ دقیقه / مشهد ۱۴ ساعت و ۲۹ دقیقه/ تبریز ۱۴ ساعت و ۳۹ دقیقه / برلن آلمان ۱۵ ساعت و ۳۶ دقیقه / پاریس فرانسه ۱۵ ساعت و ۵۹ دقیقه / لندن بریتانیا ۱۶ ساعت و ۲۵ دقیقه / مسکو روسیه ۱۷ ساعت و ۱۷ دقیقه / استکهلم سوئد ۱۸ ساعت و ۱۸ دقیقه / هلسینکی فنلاند ۱۸ ساعت و ۳۵ دقیقه / ریکجویک ایسلند ۲۰ ساعت و ۳۱ دقیقه / لولیو سوئد ۲۱ ساعت و ۴۴ دقیقه
زنجیری ازسروده ها ی یلدا
روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گویی از روی قیامت شب یلدا برخاست: سعدی
گویی از روی قیامت شب یلدا برخاست: سعدی
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست: سعدی
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود: سعدی
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست: سعدی
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود: سعدی
صحبت حكام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید خواه بو كه برآید: حافظ
نور ز خورشید خواه بو كه برآید: حافظ
همه شب های غم آبستن روز طرب است
یوسف روز به چاه شب یلدا بیند: خاقانی
یوسف روز به چاه شب یلدا بیند: خاقانی
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا: ناصر خسرو
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا: ناصر خسرو
به صاحبدولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا: سنایی غزنوی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا: سنایی غزنوی
نور رایش تیره شب را روز نورانی کند
دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند: منوچهری
دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند: منوچهری
چشم جان را سرمه اش اعمی کند
روز روشن را شب یلدا کند: اقبال لاهوری
روز روشن را شب یلدا کند: اقبال لاهوری
گرد آمدیم، شب چره ای بود و آتشی/ گفت و شنود و قصه و نقلی ز سیر و گشت
وقتی که برشکفت گل هندوانه، سرخ/ در اوج سرگذشت
یلدا، شب بلند، شب بی ستارگی/ لختی به تن طپید و به هم رفت و درشکست: سیاوش کسرایی
وقتی که برشکفت گل هندوانه، سرخ/ در اوج سرگذشت
یلدا، شب بلند، شب بی ستارگی/ لختی به تن طپید و به هم رفت و درشکست: سیاوش کسرایی
چند این شب و خاموشی؟ وقت است که برخیزم/ وین آتش خندان را با صبح برانگیزم
گر سوختنم باید، افروختنم باید/ ای عشق بزن در من، کز شعله نپرهیزم
صد دشت شقایق چشم، در خون دلم دارم/ تا خود به کجا آخر، با خاک در آمیزم
چون کوه نشستم من، با تاب و تب پنهان/ صد زلزله برخیزد، آنگاه که برخیزم
برخیزم و بگشایم، بند از دل پُرآتش/ وین سیل گدازان را، از سینه فرو ریزم
چون گریه گلو گیرد، از ابر فرو بارم/ چون خشم رخ افروزد، در صاعقه آویزم
ای سایه سحر خیزان دلواپس خورشیدند/ زندان شب یلدا، بگشایم و بگریزم : هوشنگ ابتهاج
گر سوختنم باید، افروختنم باید/ ای عشق بزن در من، کز شعله نپرهیزم
صد دشت شقایق چشم، در خون دلم دارم/ تا خود به کجا آخر، با خاک در آمیزم
چون کوه نشستم من، با تاب و تب پنهان/ صد زلزله برخیزد، آنگاه که برخیزم
برخیزم و بگشایم، بند از دل پُرآتش/ وین سیل گدازان را، از سینه فرو ریزم
چون گریه گلو گیرد، از ابر فرو بارم/ چون خشم رخ افروزد، در صاعقه آویزم
ای سایه سحر خیزان دلواپس خورشیدند/ زندان شب یلدا، بگشایم و بگریزم : هوشنگ ابتهاج
آرزوی ایرانیان در یلدای امسال : بسیاری از ایرانیان آرزو مندند که همزمان و یا پس از برگذاری مراسم جشن یلدا و پیروزی روشنایی و نور بر ظلمت و تاریکی ، دوران سیاهی و نکبت و عصر تباهی و غفلت نیز در سرزمین اهورائی آنان به سر آید و همراه با درخشش پرتوهای فروزان و پر تشعشع خورشید ، پرچم شادی و آزادی و عدالت و فرزانگی در سرزمین ایران برافراشته گردد و با توانمندی بسیار سالیان سال، همچنان در اهتزاز بماند.
شاید بی مناسبت نباشد که این سروده را که از ساخته های چند سال پیش همین قلم است یکبار دیگر با هم مرور نمائیم:
یک زمان آید که قومی خسته از چنگال ظلم/ آ تش قهروغضب را ، ا فکند هرجای شهر
کوی و برزن را بسوزاند ، زخشمی پرلهیب/ شعله ها بالا دهد ، گیرد تمام خشک و تر
بغض ها، فریاد ها گردد ، بسان بانگ موج/ موج ها سرکش شود ، افتد د رون بحر و بر
هرخروشی ، دامن آ ه سحر جوید از آنک/ داد ديرين را ستاند ، ازبسی بیداد گر
یک زما ن آید که قومی جان خود گیرد به کف/ روزگاران شاد سازد در نسیم یک سحر
عهد نیک و خرمی را ، آورد یکسر پد ید/ دوره ی ظلم و تباهی را ، نهد بر پشت سر
سرزمینی نو بسازد ، عاری ا ز هر دیو و دد/ تا شود ایمن ، ز آسيب ریا و قهر و شر
یک زمان آید که گردون این فلک این آسمان/ چتر مهرخویش بگشاید، خوش وگسترده تر
کوی و برزن را بسوزاند ، زخشمی پرلهیب/ شعله ها بالا دهد ، گیرد تمام خشک و تر
بغض ها، فریاد ها گردد ، بسان بانگ موج/ موج ها سرکش شود ، افتد د رون بحر و بر
هرخروشی ، دامن آ ه سحر جوید از آنک/ داد ديرين را ستاند ، ازبسی بیداد گر
یک زما ن آید که قومی جان خود گیرد به کف/ روزگاران شاد سازد در نسیم یک سحر
عهد نیک و خرمی را ، آورد یکسر پد ید/ دوره ی ظلم و تباهی را ، نهد بر پشت سر
سرزمینی نو بسازد ، عاری ا ز هر دیو و دد/ تا شود ایمن ، ز آسيب ریا و قهر و شر
یک زمان آید که گردون این فلک این آسمان/ چتر مهرخویش بگشاید، خوش وگسترده تر
دکتر منوچهر سعادت نوری
منابع
لحظاتی همراه با جشن یلدا : نوشتاری به زبان انگلیسی از همین نگارنده
جشن شب يلدا، جشن بزرگداشت علم است : دكتر فريدون جنيدي
زنجیری از سروده ها ی یلدا: از همین نگارنده
پیرامون جشن شب یلدا: از همین نگارنده
شب یَلدا و مراسم آن : لغت نامه دهخدا
پیشینه ی یلدا : دکتر تورج پارسی و دکتر شاهین سپنتا
از یلدای ایرانی : دکتر تورج پارسی
یلدا : تارنمای ویکی پدیا