۱۳۹۲ خرداد ۱۸, شنبه

ایرانیان : درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی - بخش سوم



در بخش های نخست و  دوم ، ضمن آگاهی از موقعیت جغرافیایی "سرزمین نیاکان آریایی" ، به بعضی نشانه های فرهنگی ، هنری و موسیقی ایرانی در برخی نقاط  این سرزمین اشاره شد. در این بخش ، این نشانه ها  را در زنگبار پیگیری می کنیم:

١ - زنگبار ایران
زنگبار دهی از دهستان سهندآباد است که در بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع است (از فرهنگ جغرافیایی ایران) : لغت نامه دهخدا

زنگبار نام روستایی در استان اردبیل - شهرستان گرمی وبخش موران است که تاریخچه شکل گیری آن با توجه به نشانه های موجود به هزاز سال قبل از میلاد بر می گردد.

روستای زنگبار در ٢٠ کیلومتری شهرستان گرمی دربخش موران (اجارود شرقی) است و همانند مرکزدایره دربین روستاهای پرچین علیا - سیاوش - شلوه سفلی - یل دگرمانی - مهره و درویش گورنمز واقع شده است. روستای زنگبار در شمال شرقی شهرستان گرمی ، جنوب غربی دهستان آزادلو و شرق روستای زهرا و در ارتفاع ٦٠٠ متری از سطح دریای آزاد واقع شده است. این روستا در سرشماری سال ١٣٧۵ حدود ۵٢ خانوار جمعیت داشته است.
روستای زنگبار تحت مالکیت "یمن خانم" خواهر "نعمت بیگ" بود. نعمت بیگ در روستای تکله (یل دگرمانی) ساکن بوده و گویا "یمن خانم" قصد فروش زمین خود رامی نماید. اجدادان نسل فعلی با فروختن مقداری از اموال خویش ازجمله اسب وگاو وگوسفند اقدام به خرید شش دانگ حریم این روستای متروکه را می نمایند. پس زنگبارتنها اسم یک زمین که قبلا نام یک ده بوده و بکلی ویران گشته بود هست. دلایلی ازجمله وجود قبرستان در قسمت پایین ده کنار رودخانه تونقال نشان اززندگی مردمان دراین روستامی باشدکه  حتی یکی از ساکنین فعلی که هنگام آبادانی از روستای تکله به این روستا مهاجرت کرده ادعا دارد که قبر اجدادش در همین گورستانست. حال گویا این روستا همانند قرن های پیش یواش یواش آبادانی خویش را با مهاجرت به استان گیلان وشهرستان گرمی وشهرستان اردبیل وحتی به تهران ازدست می دهد.

وجه تسمیه ی روستای زنگبار به روایت نیاکان : ( محل استراحت کاروانیان تاجر که ازمرزایران به کشورهای اروپا جهت انجام معاملات تجاری مسافرت می کردند)
همانگونه که ازنامش معلوم است این روستا ازدونام متفاوت برگرفته است که بنام زنگ و بار. گویا معانی متعددی در فرهنگ دهخدا اشاره شده  که معانی ذیل  حاکی از آن است  البته نیاکان زنگبار را چنین تعریف می نمایند   بصدا درآوردن زنگ تاکاروان تجار جهت ادامه راه بارهای خویش راآماده نمایند ومسیر خود را ادامه دهند. ازجا لب ترین نعمت های خدادادی دراین روستا وجود سه تپه مشابه هم بنام اوچ تپه  میباشد درقسمت شرق این روستا که بلند تر از روستا میباشد محلی است بنام سنگر که گویا نگهبانان بار درآنجا سنگر می گرفتند

نوروزخوانی در روستای زنگبار : نوروز خوانی یا بهار خوانی یا نوروزی، گونه‌ای از آواز خوانی است که در گذشته   رواج داشته‌است. در حال حاضر رواج این گونه آواز خوانی در روستای زنگبار جایگاه خویش را ازدست داده است  در نوروز خوانی افرادی که به آن‌ها نوروز خوان گفته می‌شود پیش از آغاز فصل بهار به صورت دوره‌گردی به روستاهای مختلف می‌روند و اشعاری در مدح بهار یا با ذکر مفاهیم مذهبی به صورت بداهه یا از روی حافظه می‌خوانند. این اشعار اکثرأ به زبان‌های فارسی و ترکی است . این اشعار بیشتر بصورت ترجیع بند بوده و توسط یک یا چند شخص همزمان خوانده می‌شود. نمونه این اشعار برای مدیر دبستان روستای زنگبار بشرح ذیل بود:
نوروز نو باز آمده - کارجهان ساز آمده - بلبل به پرواز آمده - عیدی بده تا من برم - بهر مدیر محترم

٢- زنگبار افریقا
نام تانزانیا واژه‌ای مرکب از تانگانیکا و زنگبار است. این دو کشور در سال ۱۹۶۴ یا یکدیگر متحد شده و جمهوری متحد تانزانیا را تشکیل دادند. مردم تانزانیا از لحاظ فرهنگی با ایرانی ها و عمانی ها خویشاوندی دارند. وجود تعداد زیادی از کلمات فارسی همچون شاه و کاکا در زبان سواحیلی که یکی از زبانهای رسمی این کشور می‌باشد، نشان دهنده عمق روابط دو فرهنگ است. در خلال سال‌های پایانی قرن سوم هجری تا اوایل قرن چهارم، گروه ‌هایی از خانواده‌های شیرازی به زنگبار مهاجرت کردند. هنوز هم پس از گذشت قرن‌ها در زنگبار، اصل و نسب شیرازی نوعی نجیب زادگی محسوب می‌شود. آیین نوروز امروزه در زنگبار برگزار می‌شود. زبان‌ها انگلیسی و سواحیلی زبان‌های رسمی این کشور هستند. از آثار ایرانی در تانزانیا می‌توان به  چاه آب افشاری و مسجد جزیره دلفین اشاره نمود. همچنین دو توپ غنیمت گرفته شده در نبرد هرمز (شاه عباس اول) نیز در برابر خانه ی عجایب تانزانیا نگهداری می‌شود
جشن نوروز در زنگبار «نوروزی» نامیده می‌شود و هنوز جشنی شناخته شده است. زَنگِبار نام یکی از جزایر مهم تانزانیا و پایتخت منطقه نیمه‌خودمختار زنگبار است این سرزمین در سال ۱۹۶۳ با تانگانیکا متحد شد و دولت جدیدی بنام جمهوری فدرال تانزانیا را تأسیس کرد.
«زنگ» واژهٔ فارسی است به معنی تیره‌رنگ، قهوه‌ای و سیاه، «بار» به معنی ساحل، کناره و کرانه (مثل: جویبار، رودبار، ارسباران ...) و در مجموع «زنگبار» یعنی «ساحل سیاهان» و یا «سرزمین سیاهان». اعراب این کلمه را زنجبار تلفظ می‌کنند...ایرانی‌ها از دوره هخامنشی با این منطقه دادوستد تجاری داشته‌اند.

فرهنگ و تمدن سواحیلی : از مگادیشو تا سفالا و کیپ دلگادو موزامبیک ٣٦ شهر ساحلی و جزیره ای وجود دارد که مردمان ان دارای اداب ، رسوم ، فرهنگ ، مذهب و زبان مشترکی هستند که به ان فرهنگ و تمدن سواحیلی می گویند. این فرهنگ و تمدن به داخل قاره افریقا نیز نفوذ پیدا کرده و منطقه شرق افریقا را در برمی گیرد. بعدها بویژه در دوره بعد از اسلام مهاجران زیادی از شیراز، شوشتر و سیراف به زنگبار کوچیدند و در آن‌جا ساکن شدند. رهبر شیرازیهای کوچنده، حاکم ایالت شیراز علی بن سلطان حسن نام داشت. او در سال ۹۵۶، در زمان حکومت آل بویه، با پسرانش علی، محمد، باشت، سلیمان، حسین و داوود و حدود ۷۰۰ نفر از یارانش با چندین کشتی راهی آفریقا گردیدند و در زنگبار ساکن شدند. این گروه که بعدها به شیرازی معروف شدند و بعدها در قرن ١٩ به همراه اعراب و بلوش ها(بلوچ های) عمانی تاثیر زیادی در شکل‌گیری مدنییت و بازرگانی در زنگبار داشتند. شیرازی‌ها این سرزمین جدید را زنگی بار نامیدند که بعدها به زنگبار تغییر یافت. از زمان هخامنشیان میان ایران و ساحل شرق آفریقاحبشه و زنگبار ارتباطاتی بود و در دروه ساسانی بیشتر هم شد داستان معروف شهریار ابن هرمز از یک شاهزاده کیلوا که اسیر ایرانیان شده است معروف است.(بی بی سی آفریکا) ولی ایرانی شدن زنگبار را بیشتر به دوره ی آل بویه نسبت می دهند. گفته شده که یکی از پسران سلطان دیلمی در پی اختلافی خانوادگی با ٧ کشتی به کنیا مهاجرت کرد و به تدریج این خاندان توانستند امپراتوری کیلوا را ایجاد کنندکه تا موزامبیک و بیرا ادامه داشت. آورده اندچون مادر علی بن حسین شاهزاده ی دیلمی حبشی و سیاه پوست بود برادرش وی را مسخره می کرد و او مجبور به ترک ایران شد مقصد او هند بود اما از ساحل حبشه سر درآورد. به گفته ی گراپف و سی ولتن ٢٠ درصد واژگان زبان سواحیلی فارسی شد و سواحیلی یکی از با نفوذ ترین زبانهای آفریقایی است . به گفته ی اسکار یومان خود سواحیلی ها به زبانشان شیرازی می گویند.به گفته ی وان دردکن امروزه مردم سواحیلی لقب شیرازی دارند و این نام سواحیلی را که اعراب رویشان گذاشته اند به کار نمی برند. ورود شيرازي‌ها به جزاير شرق آفريقا و تشكيل "امپراطوري زنج" یکی از سازمان‌يافته‌ترين مهاجرت بيگانگان درسواحل شرق آفريقا و زنگبار است كه در بافت فرهنگي و اجتماعي مردم اين مناطق دگرگوني‌هاي عميقي پديد آورد و منجر به پيدايش "زبان سواحيلي" و نژاد موسوم به "افروشيرازي" گرديد.
در اواخر قرن پانزدهم میلادی «فضیل بن سلیمان» به حکومت می‌رسد و هم‌زمان «واسکودوگاما» پس از اقامت در موزامبیک و کسب اطلاعاتی نسبت به شیوه حکومت ایرانیان در سال ۱۵۰۲ میلادی در شهر «کیلوا» پایتخت امپراطوری زنج لنگر انداخته و با توپ و سایر سلاح‌های جنگی که به همراه داشت سلطان فضیل را خراج‌گزار پادشاهی پرتقال کرد و شیرازی‌ها سالیانه مبلغ یک هزار لیره به وی پرداخت می‌کردند و پرچم امپراطوری پرتقال بر فراز کاخ حکومتی کیلوا برافراشته شد.انگلیسی ها در قرن ١٩ با کمک امام مسقط پرتقالی ها را در ممباسا شکست داد و در نهایت انگلیسی ها به طور رسمی زنگبار را مستعمره ی خود ساختند: دانشنامهٔ آزاد ویکی ‌پدیا

زنگبار یکی ازبزرگترین مراکز کشت میخک و قرنفل در جهان است و دیگر محصولات آن نارگیل ، فلفل و برنج و عاج می باشد. مجاورت زنگبار بر ساحل شرقی افریقا در تاریخ این کشور اثری فراوان باقی گذاشته است . این کشور از دوران کهن با ایران و هند و نواحی اطراف خلیج فارس و بحر احمر ارتباط داشت و در اوایل دوره ٔ اسلامی سواحل شرقی افریقا مخصوصاً زنگبار مورد توجه دول مختلف قرار گرفت . درسال ١٥٥٣ میلادی پرتقالیها زنگبار را تصرف کرده و آنرا پایگاه تجاوزهای خود بطرف شرق قرار دادند. در سال ١٦٩٨ میلادی پادشاه عمان بر پرتقالیها غلبه کرد و زنگبار را به تصرف خویش درآورد و زنگبار مرکز تجارت طلا و عاج و بردگان افریقائی گردید. در حدود سال ١٨٦٥ زنگبار از عمان جدا شد و در سال ١٨٩٠ فرانسه و آلمان موافقت کردند که زنگبار تحت الحمایه ٔ بریتانیای کبیر شود.در سال ١٩٦٣ استقلال یافت و در ١٦ دسامبر همان سال به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. (از لاروس ) (از فرهنگ فارسی معین ) (از دایرة المعارف فارسی ) : لغت نامه دهخدا

در طول یکصد و پنجاه سال اخیر ایرانیان همواره در جزیره زنگبار حضور داشته و با اختلاط با بومیان محلی به راحتی در کنار آن‌ها زندگی می‌کردند و این روند تا ۱۹۷۰ میلادی ادامه داشت که در این سال به بهانه بروز برخی نا آرامی‌ها ساکنان ایرانی تبار از زنگبار بیرون رانده شده و اموال آن‌ها ضبط گردید. دولت وقت ایران با اعتراض به تضییقات انجام شده بر علیه ایرانی‌ها به دولت کمونیستی تانزانیا اعتراض کرده که دولت تانزانیا و دولت انقلابی زنگبار این اقدام را دخالت در امور خود تلقی کردند و عنوان داشتند که این افراد جزء اتباع تانزانیا به‌شمار می‌آیند و می‌بایست بر اساس مقررات این کشور عمل نمایند. در همین راستا چهار تن از نوادگان دختری سید حسین شوشتری توسط نیروهای امنیتی به اجبار در جشن عمومی به عقد برخی از اعضاء شورای انقلابی زنگبار در آمدند و به‌تدریج اقلیت ایرانی ساکن تانزانیا این کشور را به مقصد ایران‌، امارات متحده عربی و بحرین ترک نمودند.
در اواسط دهه ۱۹۸۰ میلادی با تثبیت اوضاع سیاسی جزیره زنگبار بخشی از ایرانیان به‌تدریج به زنگبار بازگشتند و وارد اجتماع شدند. امروزه در شهرهای مختلف تانزانیا تعدادی از خانوارهای ایرانی‌الاصل زند گی می‌نمایند که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند:
١- ایرانیانی که در نیم قرن اخیر ساکن تانزانیا شده‌اند و به امور بازرگانی مشغول می‌باشند و عمدتا در شهر دارالسلام اقامت دارند و برخی از نوادگان خاندان شوشتری در میان آن‌ها می‌باشند.
۲- ایرانیان بلوچ تبار: در نقاط مختلف تانزانیا صدها خانواده بلوچی‌الاصل زندگی می‌کنند که پدران آن‌ها از بخش ‌های مختلف سیستان و بلوچستان از جمله شهرهای سرباز به این کشور مهاجرت کرده و در شهر های "ایرنگا ،تانگا و رجیو" در تانزانیا به کشاورزی و تجارت مشغول می‌باشند و اغلب با ساکنان بومی ازدواج کرده و نسلی دو رگه را به‌وجود آورده‌اند. ایرانیان بلوچ‌تبار در حال حاضر نیز در سراسر تانزانیا به‌صورت پراکنده به زندگی و تجارت مشغول می‌باشند و دارای نفوذ سیاسی و اقتصادی می‌باشند.
۳- ایرانیان شیرازی‌تبار‌: در زنگبار و دیگر مراکز تجمع قدیمی شیرازی‌ها افرادی وجود دارند که اگر چه سیاه چرده و تانزانیا‌یی‌تبار می‌باشند اما پیشینه‌ي خانوادگی خود را به خاندان شیرازی‌ها نسبت می‌دهند که برخی از آن‌ها در سالیان دور از طریق دریا به همراه پدران خود به جزایر شرق آفریقا پای گذارده و در آن کشورها اقامت گزیده‌اند.

آثار تاریخی و اماکن برجای مانده از ایرانیان در جزیره زنگبار
۱- حمام کیدیچی‌: در حومه شهر زنگبار قرار دارد و در اطراف آن منطقه گردشگری و مزرعه گیاهان بومی وجود دارد که مورد بازدید و توجه گردشگران خارجی  است.

٢ - در منطقه باستانی شهر زنگبار نیز حمام دیگری بنام «حمامنی‌» یا حمام فارس‌ها وجود دارد که توسط دولت زنگبار به‌عنوان اثر ملی ثبت شده است. این حمام در سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۸۱ مورد استفاده عمومی قرار داشته است.
٣- مسجد کیزیم‌کازی: این مسجد قدیمی‌ترین مسجد موجود در زنگبار می‌باشد که در سال ١١٨٤ هجری قمری به دستور یکی ازسلاطین شیرازی تبار به‌نام شیخ ابوموسی الحسن بن محمد احداث شده است و بر کاشی ‌کاری ‌های موجود نام مسجد فاطمه الزهراء حک شده است‌. کتبیه موجود در این مسجد به خط کوفی بوده و امروزه به عنوان مسجدی محلی مورد استفاده نمازگزاران بومی قرار دارد و در حاشیه مسجد قبرستانی قدیمی وجود دارد که از لحاظ باستان‌شناسی دارای اهمیت تاریخی می‌باشد.
٤- آثار موجود در شهر باگامایو و کیلوا: در این شهرهای تاریخی که حدود پانصد سال محل استقرار امپراطوری شیرازی‌ها بوده است ابنیه‌ها و مساجد و عمارت‌های متعددی از حکومت شیرازی‌ها وجود دارد که امروزه به مخروبه تبديل شده‌اند. در شهر باستانی باگامایو مقبره‌ای وجود دارد که آفریقایی‌ها معتقدند که متعلق به خانمی دارای فضیلت بوده است و مردم با مراجعه به آن و ریختن صدقه و روشن کردن شمع‌، حاجات خود را مطالبه می‌کنند.

از میان بناهای تاریخی حمام موسوم به «حمامنی» (به معنای محل حمام در زبان سواحیلی) که در مرکز اصلی شهر سنگی زنگبار قرار دارد و در سال ١٩٧٩میلادی توسط وزارت فرهنگ دولت زنگبار به عنوان اثر تاریخی، ثبت، بازسازی و در معرض دید گردش‌گران خارجی قرار گرفته است. این بنای تاریخی در حدود سال ١٩٢٠ میلادی توسط معمار یا تاجری ایرانی به‌نام «حاج غلام‌حسین بنا» و با هزینه «سلطان برغاش» حاکم وقت زنگبار با کارکرد عمومی در اختیار مردم زنگبار قرار داده شده است و به مرور زمان شامل قانون وقف در این کشور شد. بررسی اولیه نشان می‌دهد که حاجی غلام‌حسین از تجار با سابقه ایرانی بوده است که با توجه به حضور برخی از نظامیان و شاه‌زادگان ایرانی در جزیره زنگبار با سفر به زنگبار و آوردن معماران ایرانی نقش بسزایی در برپایی حمام‌های ایرانی داشته است و نام وی نیز بر روی کتیبه موجود بر سردر این حمام ثبت شده است. ساختار این حمام‌های ساخته شده به صورت مشابه و یکسان بوده است و از برخی از این حمام‌ها به صورت خصوصی برای خاندان سلطنتی عمان که زنگبار را پایتخت سلطنت خود انتخاب کرده بودند، استفاده می‌شده و یکی از این حمام‌ها در منطقه حکومتی  موسوم به «فروزانی» در مجاورت کاخ سلطان زنگبار و مقر کنونی حزب حاکم این کشور قرار دارد.
مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که فرهنگ استفاده از حمام با توجه به حضور ایرانیان در میان مردم زنگبار رونق پیدا کرده است و در حافظه شفاهی مردم و سالمندان زنگباری از این حمام‌ها برای استحمام در مناسبت‌های مهم هم‌چون عید نوروز، جشن‌های عروسی و مسابقات ورزشی استفاده می‌شده است و حتا در ساعاتی خاص به بانوان اختصاص داشته است.
بنا بر اسناد موجود حمام سلطنتی «فروزانی» به شاه‌زاده ایرانی «شهرزاد»، دختربزرگ «محمدشاه قاجار» تعلق داشته است که حدود ١٧٠ سال پیش به عقد سلطان زنگبار، «سعید بن‌سلطان» درآمده بود و برای چندین سال در این جزیره اقامت داشته است.
دیگر حمام ایرانی در حومه جزیره زنگبار در منطقه «کیدچی» قرار دارد که به «حمام کیدچی» مشهور است. این حمام دارای معماری ایرانی و منقش به اشعار حک شده به زبان فارسی مثلن اشعار «سعدی» است. حمام کیدیچی که در ١٠ کیلومتری شهر زنگبار قرار دارد، شباهت زیادی به حمام‌های ایرانی قرون یازده و دوازده هجری قمری دارد و هم‌چون حمام «گنجعلی خان» کرمان، دارای چند خزینه است.
با توجه به حضور تاریخی ایرانیان و شیعان در جزایر شرق آفریقا متاسفانه با حضور استعمار انگلیس و دیگر کشورهای استعمارگر غربی در تاریخ سیاسی زنگبار و تحت‌الحمایه قرار داشتن این کشور تا ١٩٦٤ میلادی و از طرف دیگر حضور اعراب، دست پنهانی برای تخریب و محو آثار تمدن ایرانیان در مناطق مختلف جزایر شرق آفریقا به چشم می‌خورد که با این وجود هنوز مساجد، قبرستان‌ها، و حسینیه‌های متعلق یه شیعیان در سراسر این کشورها به چشم می‌خورد و تاریخ و فرهنگ ایران را بدون متولی به رخ گردش گ‌ران و محققان می‌کشاند. بخشی مهمی از اماکن و بناهای متعلق به شیعیان و ایرانیان در سال‌های ٦٠ میلادی به بهانه عقاید حکام وقت زنگبار و روحیه انقلابی آنان تخریب شد.
در تاریخ شفاهی مردم و سالمندان زنگباری از سرداری ایرانی به‌نام «خان» یا «کلبعلی خان» نام برده می‌شود که در ثبیت مذهب تشیع در زنگبار امروزی سهم بسزایی داشته است. وی که از سپاهیان ایران بوده است بعد از حضور در ارتش عمان با خاندان سلطان وقت عمان به زنگبار نقل پایتخت می‌کند و به عنوان سپه‌سالار سلاطین عمانی به خدمت مشغول می‌شود و با حفر چندین چاه آبیاری در کشاورزی و رونق اقتصادی بومیان آفریقایی همت گذاشت. به پاس خدمات ارزنده وی محله موسوم به «عجمو» (فارس) در زنگبار کماکان وجود دارد و مردم به نیکی از وی یاد می‌کنند.

فیلم مستند از شیراز تا زنگبار
رقص ایرانی در زنگبار
رقص سواحیلی

زنگبار در سروده های برخی سرایندگان ایرانی

گر ز جود تو نسیمی بگذرد بر زنگبار
ور ز خشم تو سمومی بروزد بر هندسان
هندوان را آتش رخشنده روید شاخ رمح
زنگیان را شوشهٔ زرین برآید خیزران
تا ز روی بیدلان باشد نشان بر شنبلید
تا ز روی دلبران باشد نشان بر ارغوان
شاد باش و دیر باش و دیر مان و دیر زی
کام جوی و کام یاب و کام خواه و کام ران
ترک مه دیدار دار و زلف عنبربوی بوی
جام مالامال گیر و تحفهٔ بستان ستان : فرخی سیستانی

چه ده دهی که بد و نیک وقف بود بدو
به زنگبار و به هند و به سند و چالندر : عنصری

خسرو چین از افق آینه ٔ چین نمود
زآینه ٔ چرخ رفت رنگ شه زنگبار : خاقانی

شب از ناف خود عطرسائی گشاد
جهان زیور روشنائی نهاد
برون شد یزک دار دشمن شناس
یتاقی کمر بست بر جای پاس
ستاره درآمد به تابندگی
برآسود خلق از شتابندگی
به یکجای هم روم و هم زنگبار
فرومانده زنگی و رومی ز کار : نظامی

فتاد آتش صبح در سوخته
به یک دم جهانی شد افروخته
تو گفتی که در خطه ٔ زنگبار
ز یک گوشه ناگه برآید تتار : سعدی

از اول_ زنگبار تا آخر_ روم
با دوست مبارکیم و با دشمن شوم
یا سخت چو سنگ باش یا نرم چو موم
یا زنگی_ زنگ باش یا رومی_ روم : انصاف

یاد آوری
در این زمان و در این زمانه نیز ایرانیان نه"از اول_ زنگبار تا آخر_ روم" و نه در"پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی" ، بلکه در سراسر دنیا پراکنده اند و همچنان مشعلدار هنر و فرهنگ غنی و تمدن پر پیشینه می باشند.

دکتر منوچهر سعا دت نوری

منابع و مآخذ

زنگبار افریقا : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا - تارنمای لغت نامه دهخدا و بسیاری از تارنماها
زنگبار ایران : تارنمای لغت نامه دهخدا
روستای زنگبار - وجه تسمیه ی روستای زنگبار - نوروزخوانی در روستای زنگبار : تارنمای "زنگبار - پارسی بلاگ"
ایرانیان در جزیره زنگبار : تارنمای شور (همه چیز از همه جا)
آثار تاریخی و اماکن برجای مانده از ایرانیان در جزیره زنگبار : تارنمای شریف ابادی - تارنمای "زنگبار - پارسی بلاگ" و بسیاری از تارنماها
بناهای تاریخی  زنگبار : تارنمای رادیو کوچه
فیلم مستند از شیراز تا زنگبار - رقص ایرانی در زنگبار - رقص سواحیلی : تارنمای یوتیوب
سروده های زنگبار : تارنمای گنجور و تارنمای لغت نامه دهخدا
ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی : بخش های نخست و  دوم - تارنمای ایرانیان