در بخش های پیشین، ضمن آگاهی از موقعیت جغرافیایی "سرزمین نیاکان آریایی"، به بعضی نشانه های فرهنگی ، هنری و موسیقی ایرانی در برخی نقاط این سرزمین اشاره شد. در این بخش ، این نشانه ها را در جمهوری تاجیکستان پیگیری می کنیم:
جمهوری تاجیکستان
جمهوری تاجیکستان کشوری در آسیای میانه است. این کشور از جنوب با افغانستان، از باختر با ازبکستان، از شمال با قرقیزستان، و از خاور با چین همسایهاست. تاجیکستان یک کشور محاط در خشکی است که در گذشته راه ابریشم از آن گذر میکردهاست
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
تلاش برای بازگشت به خط فارسی در تاجیکستان
پس از فروپاشی شوروی و استقلال تاجیکستان در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی)، مردم و دولت تاجکستان تصمیم به بازگشت به خط نیاکان (فارسی) گرفتند اما این موضوع مهم و چالشبرانگیز تاکنون در این کشور انجام نشده است. نتیجه تغییر خط در تاجیکستان این شد که تاجیکان نسبت به همزبانان ایرانی و افغانستانی تا حدودی بیگانه شوند و ارتباطات درخوری میان آنان صورت نگیرد. درخواستهای بسیاری برای تغییر خط از سیریلیک به فارسی در تاجیکستان وجود دارد اما مقامات این کشور نیازی به این کار نمیبینند و تغییر خط را در شرایط کنونی به نفع کشور نمیدانند. هم اکنون هیچ نشریهای در تاجیکستان به خط فارسی وجود ندارد و شمار کمی از تاجیکان با این خط آشنا هستند. به عقیدۀ کارشناسان فرهنگی تاجیک، گسترش آموزش خط فارسی در تاجیکستان به معنای احیای خط نیاکان و دسترسی مردم این کشور به دریایی از منابع فارسی است که در کتابخانهها و پایگاههای اطلاع رسانی کشورهای فارسی زبان بهویژه ایران وجود دارد. بسیاری از شخصیتهای فرهنگی و ادبی تاجیک خط و الفبای سیریلیک روسی را که زبان فارسی تاجیکی هم اکنون به آن نوشته میشود، خطی تحمیلی بر ملت خود میشمارند و آن را سبب وابستگی بیشتر تاجیکستان به روسیه قلمداد میکنند. آنها میگویند خط سیریلیک مانع رشد زبان شده است. چاپ نوشتههایی به خطّ فارسی، اما بهصورت غیر معیار و بعضاً با اشکالات املایی چشمگیر در تاجیکستان، این واقعیت را یادآوری میکند که پژوهشگران و صاحبنظران حوزههای علمی، بهویژه حوزههای فرهنگی-ادبی در تاجیکستان، برای برقراری ارتباطی دوسویه با دیگر کشورهای فارسیزبان ناگزیر به برگرداندن یافتههای خود به خطّ فارسی هستند
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1_%D8%AE%D8%B7_%D8%AF%D8%B1_%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
مردم تاجیکستان اکنون با میلیونها فارسی زبان به زبان فارسی صحبت میکنند اما خط سریلیک سدی برای ارتباط مناسب مکتوب با فارسی زبانان شده است سدی که تاجیکان در نیمه راه عبور از آن هستند.
http://www.hamshahrionline.ir/details/222239
چند ترانه به زبان فارسی - اجرا : برخی از هنرمندان تاجیکستان
١ - تاجیکم من تاجیکم من
http://www.youtube.com/watch?v=8n7Uy-m2n1Y
٢ - ترانه ای از پروینه آواز خوان تاجیکستان
http://www.youtube.com/watch?v=Z6FLVmsL664
٣ - دختر تاجیکی
http://www.youtube.com/watch?v=xNnkRI_xopw
ادبیات معاصر تاجیکستان
ادبیات نوین تاجیکی و تاریخش با استانداردسازی زبان فارسی تاجیکی در پیوند است. مراکز ادبی تاجیکان شهرهای سمرقند و بخارا هستند که اکنون در کشور ازبکستان جای دارند. در روزگار شوروی، سبک اصلی ادبی، واقعگرایی اجتماعی (سوسیال رئالیسم) بوده است. در تاجیکستان ادبیات کهن پارسی را ادبیات فارس-تاجیک میگویند، بیآنکه به زادگاه آفرینندهٔ اثر توجه نمایند.
سه نویسنده، برترین نویسندگان نخستین نسل ادبیات فارسی تاجیکی شوروی خوانده میشوند:
١ - صدرالدین عینی (۱۸۷۸ تا ۱۹۵۴)، نویسنده و آموزگار نوگرا که با شاعری آغاز کرد ولی پس از آن آثاری به نثر نیز آفرید. کارهایش دربرگیرندهٔ سه رمان بزرگ است که مسائل اجتماعی منطقه را در روزگار خاننشینی بخارا به تصویر میکشد. عینی نخستین رئیس فرهنگستان علوم تاجیکستان میباشد.
٢ - ابوالقاسم لاهوتی (۱۸۸۷ تا ۱۹۵۷) شاعری ایرانی که به دلایل سیاسی به اتحاد شوروی و مشخصاً تاجیکستان مهاجرت میکند. او اشعار غنایی و اجتماعی-واقعگرایانه مینوشت.
٣ - میرزا تورسونزاده (۱۹۱۱ تا ۱۹۷۷) که ادبیات شفاهی فارسی تاجیکی را گردآوری کرد، اشعاری دربارهٔ دگرگونیهای اجتماعی تاجیکستان سرود و آثاری در زمینههای سیاسی روزگار خویش آفرید. از آن نسل تا کنون، شاعران، رماننویسان، نویسندگان داستانهای کوتاه و نمایشنامهنوسان فراوانی در تاجیکستان ظهور کرده اند.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
آشنایی با برخی از چهره های مشهور هنر و ادبیات تاجیکستان
١ - شبنم ثریا : یکی از خوانندگان موسیقی پاپ و رقص در کشور تاجیکستان است و یکی از آوازهای وی در سال ۲۰۰۶، بهترین آواز تاجیکستان شناختهشد. شبنم ثریا در افغانستان نیز دارای محبوبیت است، بیشتر به این خاطر که به بازخوانی برخی از
آهنگهای معروف افغانی از جمله، یار سبزینه، تا ترا دیدم، از کدامین سفر (امیر جان صبوری) و شیشته باشم (فرهاد دریا) پرداختهاست. شبنم همچنین با همکاری خوانندهٔ تاجیک افغان، جاوید شریف، آهنگی دونفره به نام «ای خدا» را ساخت. شبنم با خوانندگان مختلف تاجیک از جمله، بهرام، سهراب صفرزاد، پروینه شکراللهاوا و جانیبک نیز آوازهای دونفره اجرا کردهاست. او همچنین در کنسرت ۲۰۰۶ لیلا فروهر در تاجیکستان آواز خواند. در سال ۲۰۰۷، شبنم ثریا، به عنوان سفیر حسن نیت از سوی سازمان ملل برگزیده شد تا به آگاهی در مورد بیماری ایدز در تاجیکستان کمک نماید. مادر او به نام ثریا و خواهر وی فرزانه خورشید نیز از خوانندگان شناختهشده در تاجیکستان هستند
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2013/07/blog-post_16.html
آهنگ هنوز اول عشق است - اجرا : شبنم ثریا
http://www.youtube.com/watch?v=UwsXRyFuPgs
آهنگ در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد - اجرا : شبنم ثریا
http://www.youtube.com/watch?v=WABOEkGVXAw
آهنگ در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد - اجرا : شبنم ثریا
http://www.youtube.com/watch?v=hwYZCce2QQg
شبنم ثریا : در کنسرت لیلا فروهر در دوشنبه
http://www.youtube.com/watch?v=IZhdXiW9VIk
٢ - ابوالقاسم لاهوتی (زاده ی ۱۲۶۴ خورشیدی در کرمانشاه - درگذشت ۱۳۳۶خورشیدی در مسکو) شاعر و فعال سیاسی در
دوران انقلاب مشروطه، از اعضای حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰) بود. و در دوران رضاشاه، تحت تعقیب قرار گرفت و غیابا محکوم به اعدام گردید ولی موفق به فرار به شوروی گردید. او در کرمانشاه روزنامه بیستون را منتشر میکرد. وی نام مستعار میرزا احمد الهام برای خود برگزید و اشعار نخستین وی در روزنامه حبل المتین به چاپ رساند. از نخستین کسانی است که قالبهای شعری را درنوردید و به زبانی ساده و روان شعر گفت. از وی مجموعهای شامل قطعه ٫غزل و مقداری تصنیف بر جای ماندهاست. وی مدتی سمت وزیر فرهنگ و هنر تاجیکستان شوروی را برعهده داشت. در تاجیکستان تئاتر و اپرا را پایه گذاری کرد. وی همچنین معاون ماکسیم گورگی در هییت رییسه کانون نویسندگان شوروی بود. وی هرگز به ایران بازنگشت و عاقبت در فروردین ماه سال ۱۳۳۶ خورشیدی در مسکو درگذشت. وی در گورستان نووودویچی مدفون گشته است.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85_%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%AA%DB%8C
ابوالقاسم لاهوتی نام اصلیاش ابوالقاسم الهامیست، در سال ۱۲۶۴ خورشیدی (جاهایی ۶۵ یا ۶۶ هم آمده است) در کرمانشاه متولد شد و در فروردین ۱۳۳۶ (جایی ۳۵ هم آمده است) در مسکو در گذشت. پدرش کشاورزی ساده و یک کفشدوز و اهل ادب وشعربود. ۱۶ سال داشت که به تهران آمد و یکی دو سال بعد اولین غزل خود را که لحنی آزادیخواهانه داشت، چاپ کرد.
نخستین اشعارش در روزنامههای حبلالمتین و ایران نو وهفته نامهی هدف منتشر شد. خیلی جوان بود که وارد ژاندارمری شد (همزمان با دوران مشروطهخواهی) و از آنجایی که لاهوتی صاحب اندیشههای آزادیخواهانه بود روابطش را با انقلابیون و روشنفکران مشروطهخواه گسترش داد. او به ریاست ژاندارمری قم و سپس تبریز میرسد، با طرح کودتایی تبریز را تصرف میکند و طرح تصرف تهران را میریزد اما با شکست روبرو میشود ودر بهمن ۱۳۰۰ مجبور میشود به قفقاز بگریزد و بعد نخجوان وتاجیکستان. در آنجا به عضویت حزب کمونیست در میآید و فعالیتهای نظامی، سیاسی و فرهنگی فراوانی انجام میدهد. در سال ۱۳۲۶ به ریاست افتخاری آکادمی علوم تاجیکستان میرسد و حتی دورهی کوتاهی وزیر فرهنگ تاجیکستان امروزی میشود، برای اولین بار او بود که دستگاه چاپ را به دوشنبه برد و در آنجا تئاتر حرفهای را به صحنه کشاند (هماکنون تئاتر بزرگ دراماتیک تاجیکستان به نام اوست) و دیگر تا پایان عمرش همانجا میماند و هرگز به وطن باز نمیگردد. لاهوتی درتاریخ فرهنگی وسیاسی معاصر تاجیکستان چهرهی تأثیرگذاریست وتاجیکها به پاس خدمتهایی که لاهوتی برایشان کرده علاقهی زیادی به او دارند.
لاهوتی به شیوههای چهارپاره، غزل، شکسته یا همان نیمایی امروز و هجایی شعر میسروده. دکتر شفیعی کدکنی به اهمیت شعر هجایی لاهوتی و تأثیر آن در شکلگیری شعر کردی اشاره میکند و دربارهی این نوع شعر میگوید: شعر هجایی شاید یکی از گریزگاههای رهایی از وزن و قوالب کلاسیک شعر ما باشد.
http://www.vazna.ir/?p=1671
نمونه هایی از سروده های ابوالقاسم لاهوتی
وفای به عهد (نخستین شعر نو در ایران – ۱۲۸۸ خورشیدی)
اردوی ستم خسته و عاجز شد و برگشت/ برگشت، نه با میل خود، از حملهی احرار
ره باز شد و گندم و آذوقه به خروار/ هی وارد تبریز شد از هر در و هر دشت
از خوردن اسب و علف و برگ درختان/ فارغ چو شد آن ملت با عزم و اراده
آزاده زنی بر سر یک قبر ستاده/ با دیدهای از اشک پر و دامنی از نان
لختی سر پا دوخته بر قبر همی چشم/ بی جنبش و بیحرف، چو یک هیکل پولاد
بنهاد پس از دامن خود آن زن آزاد/ نان را به سر قبر، چو شیری شد. در خشم
در سنگر خود شد چو به خون جسم تو غلتان/ تا ظن نبری آنکه وفادار نبودم
فرزند به جان تو بسی سعی نمودم/ روح تو گواهست که بویی نبد از نان
مجروح و گرسنه ز جهان دیده ببستی/ من عهد نمودم که اگر نان به کف آرم
اول به سر قبر عزیز تو گذارم/ برخیز که نان بخشمت و جان بسپارم
تشویش مکن، فتح نمودیم، پسر جان/ اینک به تو هم مژده آزادی و هم نان
و آن شیر حلالات که بخوردیم ز پستان/ مزد تو، که جان دادی و پیمان نشکستی
مدل فکری او نسبت به زن در دوراناش قابل اهمیتست در شعر «صنم شرق» خطاب به زنان:
برخیز از خواب ای صنم شرق/ برخیز و به پا کن علم شرق
بی شخص تو در راه ترقی/ هرگز نرود یک قدم شرق
منهای تو درجمله ی عالم/ صفریست به جای رقم شرق
ای دختر زحمتکش ایران/ برخیز و به پا کن علم شرق
http://www.vazna.ir/?p=1671
فقط سوز دلم را در جهان پروانه می داند/ غمم را بلبلی کآواره شد از لانه می داند
نگریم چون ز غیرت غیر میسوزد به حال من/ ننالم چون زغم یارم مرا دیوانه می داند
به امیدی نشستم شکوه خود را بدل گفتم/ همی خندد بمن این هم مرا دیوانه می داند
بجان او که دردش را هم از جان بیشتر دارم/ ولی می میرم از این غم که داند یا نمی داند
نمی داند کسی کاندر سر زلفش چه خون ها شد
و لیکن مو بمو این داستان را شانه می داند
http://www.youtube.com/watch?v=NisfbdmsNaM
٣ - گلرخسار صفی آوا : را به جرأت میتوان پرآوازه ترین زن شاعر تاجیکستان لقب داد. این بلندآوازگی، هم به خاطر اشعار دل نشین اوست و هم به خاطر شخصیت چند وجهی وی که شاعر، رمان نویس و سیاست مدار به نامیست. گلرخسار صفی آوا
شاعره مردمیتاجیک، در ١٧ دسامبر سال ١٩٤٧ میلادی در روستای یخچ ناحیه دربند زاده شد و در سال ١٩٦٨ میلادی، تحصیلات خود را در دانشکده تاریخ و ادبیات تاجیکستان به پایان رساند. نخستین اشعار گلرخسار در سال ١٩٦٢ میلادی در نشریات ادبی به چاپ رسید تا او را به عنوان شاعری شایسته اهمیت به جامعه ادبی تاجیکستان معرفی کند. او بعدها فعالیت در حوزه مطبوعات را در کسوت مدیر بخش مطبوعات کمیته مرکزی کومسمول تاجیکستان و سردبیر روزنامه پیانر تاجیکستان ادامه داد و به دبیری کانون نویسندگان تاجیکستان ارتقاء یافت. «در پناه سایه»، «زنهای سبز بهار» و «سکرات موت» برگی دیگر بر چهره ادبی گلرخسار گشود و او را به عنوان رمان نویسی موفق به داستان نویسان و داستان خوانان معاصر تاجیک شناساند. این هاست نمونه ای از سروده های او:
زندگی با چشم گریان رفت، حیف/ روی دریا اشکِ توفان رفت، حیف
خواب بودم بر سرِ زانوی وقت/ عمر، چون خوابِ پریشان رفت، حیف
گلشنِ با خونِ دل پرورده ام/ جلوه گاهِ برف و باران رفت، حیف
عطرِ گُل در سطرِ باران ماند، ماند/ فصلِ گُل در وصل و هجران رفت، حیف
رازِ گُل در نازِ گُل ناگفته ماند/ سازِ دل با آهِ سوزان رفت، حیف
عشقِ شاعرزاد و شاعرپَروَرَم/ در وفاتِ خود غزل خوان رفت، حیف
http://adabefarsi2.blogfa.com/post/357
از باختر و سغدم ، از وُست ام و از زندم ، رُخّـان بدخشانم ، وُلکان دماوندم
من هجرم و من وصلم ، من نسخه ني ام ، اصلم
فرهنگ شرر دارم ، خون رگ و پيوندم/ يک ذره ز خورشيدم
يک غنچه ز اميدم/ يک نوده ز ده بيدم
يک حلقه ز دربندم/ از ميهن گلنارم ، از گلخن گلخارم
ايران عزيز من! اي جان عزيز من
اي ميهن سبز مهر، اي شهرگ نبض شعر
اي دور به جان نزديک، اي نور دل و ديده
ايران عزيز من! اي جان عزيز من
قانون تو انشا کرد، قانون سعا دت را/ جمشيد تو بينا کرد، کاخ فرّ ملت را
تير نظر آرش، در سينه نها ن دارم/ شهنامه عالم ساز، از فضل کيان دارم
ما را به دل تنگت، اي يار به هم آور، صد بار تو را ميرم، يکبار به هم آور
بر گلشن گلخندت ، بر فرق دماوندت/ گلخار نمي زيبد، گلنار به هم آور
پيوند نيا کا ني ، پيوند دل و جا ني / ايران عزيز من/ اي جا ن عزيزمن
http://rezabishetab1.blogfa.com/post-107.aspx
نمایشگاه گل و گیاه ایرانی در تاجیکستان
در تیر ماه ١٣٩٢ سومین نمایشگاه گل و گیاهان ایرانی در تاجیکستان گشایش یافت : به گزارش تاجیکی نیوز، به نقل از ایرنا از دوشنبه، شرکت های ایرانی در این نمایشگاه سه روزه ۱۰ هزار شاخه گل و گیاه زینتی، پنج هزار اصله نهال مثمر، ۵۶ نمونه بذر گل و صیفی جات، سموم دفع آفات نباتی و کودهای بیولوژیک، تجهیزات آبیاری قطره ای و پوشش های گلخانه ای را در سه هزار متر مربع عرضه کردند.
سال گذشته نمایشگاه گل و گیاه ایرانی در شهرهای دوشنبه و خجند تاجیکستان نیز برگزار شده بود. برگزاری کارگاه های آموزش نحوه نگهداری از گل و گیاه برای نخستین بار در تاجیکستان در روزهای برگزاری این نمایشگاه از برنامه هایی است که شرکت های ایرانی برای علاقه مندان به گل و گیاه در تاجیکستان تدارک دیدند... کارگاه های آموزشی در سه بخش برای مدیران وزارت کشاورزی، کودکان و عموم مردم تاجیکستان برگزار می شود و متخصصان ایرانی در این کارگاه ها روش نگهداری از گل و مبارزه با بیماری های گل و گیاهان زینتی را آموزش می دهند... تاجیکستان از مشتریان گل و گیاهان ایرانی است.
http://www.torghabehonline.com/news/detail.asp?id=13865
فیلمی از نمایشگاه گل و گیاه ایرانی در تاجیکستان
http://www.youtube.com/watch?v=7FWTp2tbs1o
مشاهدات یک افغانی در تاجیکستان
من گاهی از طریق گزارشات رسانه ها و گاهی هم از لابلای مطالب نوشته شده در سایت ها و کُتب تاریخی در مورد کشور تاجیکستان چیزهایی را دیده و می دانستم. این را می فهمیدم که تاجیکستان بیست سال می شود استقلال اش را از اتحاد جماهیر شوری به دست آورده و به عنوان یک کشور کوچک بیشتر از هفت میلیون جمعیت دارد... به این نکته نیز واقف بودم که ٨٠ در صد جمعیت این کشور را قوم تاجیک و بقیه را اقوام ازبک، قرقیز و . . . تشکیل می دهد. اما چیزی را که زیاد به آن اِشراف نداشتم به نوع فرهنگ و شیوه زندگی مردم این سرزمین، نحوۀ رفتار، چگونگی افهام و تفهیم میان مردم، نوع تکلم و کاربرد زبان تاجیکی و روش نگارش رسمی در این کشور و مسایلی از این دست بود. مدت ٢٥ روزی که به خاطر انجام امور رسمی به این کشور رفته و در شهر دوشنبه بودم، به گوشه ای از فرهنگ این مردم آشنا شدم: مردم تاجیکستان مثل هر کشور دیگر از لحاظ اقتصادی به طبقات تقسیم شده و عده ای با رفاه کامل و با داشتن لوکس ترین و مُدل ترین وسایل معیشت (خانه، موتور و ... ) زندگی می کنند اما عده ای هم هستند که از شدت فقر زندگی طاقت فرسای را پشت سر می گذرانند و به همین جهت گدایی در این کشور رسم معمول بوده و افرادی با سنین مختلف (از اطفال تا کهن سال) روی سرک ها دست به گدایی دراز می کنند. من ندیدم پلیس و یا کسی دیگری مانع این کار شود و مانند کشورهای توسعه یافته تر، گداها را از روی سرک جمع کنند. مردم این کشور مهمان نواز هستند و مخصوصاً با افغان ها نسبت به هر کشور همسایه دیگر شان برخورد دوستانه دارند و برای هر فرد این مملکت این احساس وجود دارد که با افغانها مشترکات وافر دارند. مردم تاجیکستان به زبان تاجیکی (همان زبان دری یا فارسی) تکلم می کنند و در نوشتار شان الفبای روسی هنوز کاربرد دارد. اما لهجه و نوع گویش و به کار گیری برخی اصطلاحات در زبان این مردم که تقریباً با نوع گویش مردم بدخشان افغانستان شباهت دارد، یک مقدار ثقیل می باشد. چنانچه مخاطب فارسی زبان افغان و یا ایرانی دقت نکند به سختی می تواند منظور متکلم تاجیک را درک کند. این مردم به جای «بفرمایید» می گویند: «مَرحَمت»، به جای «تشکر، یا زیاد تشکر» می گویند: «رَحمَت یا رَحمَت کلان»، به جای اینکه «مریض هستم» می گویند: «کَسَل هستم»، به جای «حَرکت کنید یا بروید» می گویند: «رفتن گیرید»، به جای «بخورید» می گویند: «خوردن گیرید»، به جای کلمه «راننده » به آن «شفیار» می گویند و مسایلی از این دست: معاذ الله دولتی
http://www.jame-ghor.com/archive/siasi/muazullah_daulaty/0009_09122012_daulaty.htm
فرهنگ، هنر و ادبیات تاجیکستان در سال های اخیر
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2009/12/091231_ez_art_culture.shtml
کنسرت لیلا فروهر در تاجیکستان
http://www.youtube.com/watch?v=BJKgNhtKn4A
کنسرت معین در تاجیکستان
http://www.youtube.com/watch?v=s5yMF3r4v3c
و
http://www.youtube.com/watch?v=wmlnWdDmmEM
و
http://www.youtube.com/watch?v=ElkMZnOJ_ck
با آرزوی بهترین ها برای همه ی تاجیک ها و گسترش هر چه بیشتر روابط هنری و فرهنگی بین تاجیکستان و ایران
دکتر منوچهر سعادت نوری
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2013/10/blog-post_18.html