۱۳۹۶ فروردین ۲۱, دوشنبه

پیاله نامه


در فرهنگ واژه ها
پیاله = قدح آبگینه (لغت نامه ٔ اسدی) - کاسه ٔ خرد که در آن شراب خورند و آن از شیشه و بلور بوده است - جام - پیغاله (عنصری) - قدح شراب (صحاح الفرس) - کاسه که بدان شراب زنند و آن را جام و ساغر نیز گویند (شرفنامه) - ساغر - اجانة - ایجانة (منتهی الارب) - گویا اصل کلمه یونانی است و عرب از آن فیالجه ساخته است یا اینکه کلمه را یونانی ها از ایرانیان گرفته و بهمین معنی بکار برده اند: لغت نامه ی دهخدا/ تارنمای واژه نامه پارسی ویکی
پیاله = ظرفی که با آن شراب یا هر نوشیدنی دیگری را می نوشند - یکی از لوازم آتشگاه که در تشریفات دینی زرتشتیان به کار رود: فرهنگ فارسی معین
پیاله = پیغاله - فنجان - ظرفی که در آن باده یا آشامیدنی دیگر بخورند-  جام - ساغر - صفای ظاهر و باطن که هرچه در او باشد ظاهر شود (در تصوف) - هر ذره از ذرات موجودات که شخص عارف از آن بادۀ معرفت نوشد (در تصوف)/  چنانکه حافظ گوید "زاهد شراب کوثر و عارف پیاله خواست - تا در میانه خواستهٴ کردگار چیست: فرهنگ فارسی عمید
پیاله = ظرف کوچک - فنجان - ساغر: واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب

در برخی از لهجه ها و گویش ها
پیالَه در لهجه و گویش تهرانی = جام / پیالَه در لهجه و گویش بختیاری = کاسه کوچک/ پیالَه در لهجه و گویش مازنی = کاسه ی گلی،مسی و یا چینی/ پیالَه در لهجه و گویش دزفولی = کاسه کوچک: تارنمای واژه یاب

در برخی از امثال و اصطلاحات فارسی
اول پیاله و بدمستی - اول پیاله و دُرد - به یک پیاله مست است - شفا به ته پیاله است - لانجین پیاله کن که لب یار نازکست - مثل پیاله/ با لفظ نوشیدن و کشیدن و خوردن و زدن و گرفتن و پیمودن کنایه از شراب خوردن و با لفظ یله کردن بمعنی پیاله کج کردن و با لفظ بستن و شکستن نیز آمده است/ در اصطلاح سالکان کنایت از محبوب است و برخی گفته اند هر ذره از ذرات موجودات پیاله است که از آن مرد عارف شراب معرفت می خورد (کشاف اصطلاحات الفنون): لغت نامه ی دهخدا/ تارنمای واژه نامه پارسی ویکی


برخی از مترادف های " اول پیاله و بد مستی "
اول پیاله و بد مستی = اول ، چاه را بکن، بعد منار را بدزد = اول بچش، بعد بگو بی نمکه = اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث کن = اول بقالی و ماست ترش فروشی = عروس از راه نرسیده‌، صدای اعتراض و ناله‌اش به آسمان بلند شد: تارنماها و منابع گوناگون

در برخی از ترکیبات فارسی
هم پیاله  - پیاله دار - پیاله پیما - پیاله فروش: تارنمای واژه نامه پارسی ویکی
پیالهٴ جور - پیالۀ مالامال - پیالۀ پر از می (فرهنگ فارسی عمید): تارنمای واژه یاب

در برخی از کتاب ها و نوشتارها
کتاب پیاله دور دگر زد (تاریخ نشر: ١٣٦٨): مجموعه ای از اشعار نصرت رحمانی (متولد ۱۳۰۸ در تهران، درگذشته ی ۱۳۷۹ در رشت) است: تارنمای گزیده ای از نوشتارها
کتاب پیاله ی تردید (محل نشر: تهران/ تاریخ نشر: ۱۳۷۸): مجموعه ای از اشعار "کامران زمانی‌ نعمت‌سرا" است که در سبک آزاد سروده شده است. برخی از این اشعار عبارت‌اند از :تک بیتی‌ها, بال سکوت, فریاد, چشمه خواب, امواج نگاه, مهتاب گون, نگاه پریشان, تقدیر و آغاز درد: تارنمای ویستا
کتاب "پیاله ‌ای چای بنوش": سومین مجموعه ی داستان علی کرمی است. این مجموعه ی داستان در بر دارنده ی ۱۳۳ داستان با مضامین اجتماعی، فرهنگی و عاشقانه است. داستان هایی که در این کتاب روایت شده اند هر یک با نگاهی متفاوت و طنزآمیز به موضوعات و رخدادهای زندگی در قالب داستانی کوتاه بیان شده اند. از جمله عناوین این کتاب می توان به «عصرها با روباه ها»، «ملینا»، «تکهای از یک پاره»، «به یاد نمیآوریم اما هست» و «قاعده بی قاعده»  و «خلاصه‌ای از یک روز بی‌تو» اشاره کرد. کتاب «پیاله ای چای بنوش» در ۲۰۶ صفحه، برای اولین بار توسط انتشارات نون در بازار کتاب عرضه شده است: تارنمای خبرگزاری مهر
کتاب "پیاله ": موضوع: شعر فارسی/ پدیدآور: وحید بنده خدا/ تعداد صفحه: ۹۶/ ناشر: طلیعه سبز/ محل نشر: قم/ تاریخ نشر: ۱۳۹۵: تارنمای کتاب
وبلاگ "پیاله": وبلاگیست با محوریت کاریکاتور، کاریکلماتور و طنز و از عکس رخ یار هم خبـری نیست. طنز يا نیشتان را باز مي كند يا مشتتان را:  تارنمای پیاله
واژه ی " پیاله": به " پیاله" در اروپای دوران قدیم " پاترا" می‌گفته‌اند. و آن ظرف فلزی یا سرامیکی گرد، کم عمق و بدون دسته‌ای بوده که در مرکز آن فرو رفتگی وجود داشته است. وجود گودی برای تسهیل در نگهداری ظرف بوده. از پیاله در یونان باستان برای ساغرریزی استفاده می‌شده است: تارنمای ویکی پدیا
نوشتاری پیرامون " پیاله" به زبان انگلیسی: بخش انگلیسی تارنمای ویکی پدیا

پیاله ها: در برخی از سروده ها
هر روز برآنم که کنم شب توبه/ از جام و پیاله ی لبالب توبه
اکنون که رسید وقت گل ترکم ده/ در موسم گل ز توبه یارب توبه: خیام
*
ساقی به نور باده برافروز جام ما/ مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم/ ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما...: حافظ
*
اینجاست که من، جبین پیری را/ در آینه ی پیاله می بینم
اوراق کتاب سرگذشتم را/ در ظرف پر از زباله می بینم...: نادر نادرپور
*
هم پیاله ی ما باش/ ما که رفته بر بادیم/ زیر گنبد این چرخ/ از تعلق آزادیم
بی نیاز و تنها باش/ تشنه باش و دریا باش/ فارغ از من و ما باش
هم پیاله ی ما باش/ هم پیاله ی ما باش...: اردلان سرفراز
*
سرد است اين  زمانه و اوضاع مكدر است/ احوال عاشقان وطن سخت مضطراست
با سنگ هاي بسته و سگ هاي با زشهر/ بنگر چگونه عهد و زمان با ستمگر است
تا در پیاله عکس رخ یار شد پدید/ خشمی به پا، ز ساغر و رخسار_ دلبر است,,,
دکتر منوچهر سعادت نوری
*
همچنین نگاه کنید به
پیاله ها: در زنجیری از سروده ها
http://saadatnoury.blogspot.ca/2017/04/blog-post_10.html
باده ها و جام ها و پیاله های یک سراینده
http://saadatnoury.blogspot.ca/2017/04/blog-post_12.html
جام ها و پیاله ها: در زنجیری از سروده ها/ به زبان انگلیسی و فارسی
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/07/selected-poems-on-cup-of-wine-in.html
گزیده ای از نوشتاره
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2017/04/blog-post_10.htmlا
بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها