۱۳۹۸ آذر ۱, جمعه

ملکه های نامدار ایران: ۹ ، ۱۰ و ۱۱ - در دوران تهماسب یکم، اسماعیل دوم و محمد خدابنده پادشاهان صفویه

ملکه سلطنت بانو (سلطانم بیگم) همسر شاه تهماسب صفوی 
Image result for سلطانم بیگم
سلطانم بیگم (متولد ۱۵۱۷ میلادی در موصل – درگذشته ۱۵۹۳ میلادی در قزوین) ملکه همسر شاه تهماسب یکم و ملکه ی مادر شاه اسماعیل دوم، شاه محمد خدابنده و هم‌چنین مادربزرگ شاه عباس یکم بود. سلطانم بیگم یکی از قدرتمندترین زنان در تاریخ امپراتوری صفویان و نام کامل او مهدعلیا نواب علیه سلطانم بیگم بود. سلطانم بیگم دختر موسی سلطان از امرای قزلباش (از قبیله ی موصولو های ترکمان)، از نزدیکان تاجلی بیگم بود. وی در سال ۱۵۳۰ با شاه تهماسب یکم ازدواج کرد، ثمره ی این ازدواج چهار فرزند به‌ نام‌ محمد میرزا، اسماعیل میرزا، مراد میرزا و گوهرسلطان بیگم بود. او به مدت ۴۵ سال ملکه ی قدرتمند دربار شاه تهماسب یکم بود. او بعد از تبعید تاجلی بیگم به بانوی ارشد حرم‌سرا تبدیل شد. وی در تمام تصمیمات سیاسی همسرش، انتصابات و انتخابات دولتی نقش مهمی داشت. او دارای دادگاه سلطنتی مستقل بود و خواجه ابراهیم خلیل وزیر او محسوب می ‌شد و حتی پس از تبعید پسرش اسماعیل میرزا توانست جایگاهش را در نزد شاه تهماسب حفظ کند، سلطانم بیگم هم‌چنین لقب مهدعلیا را کسب کرد
شاه تهماسب در سال ۱۵۷۶ میلادی فوت شد و سلطانم بیگم در درگیری ‌های جانشینی از پسرش اسماعیل میرزا حمایت کرد، طایفه ی موصولو به دلیل پیوند خانوادگی با سلطانم از اسماعیل حمایت کردند. هنگامی که شاه اسماعیل دوم به سلطنت رسید سلطانم از معدود زنان دربار بود که تبعید نشد و موقعیت خود را به عنوان ملکه ی مادر حفظ کرد. او بعد از مرگ اسماعیل دوم با حمایت از پسر دیگرش محمد میرزا، وی را به‌ سلطنت رساند. سلطانم بیگم در زمان برکناری پسرش محمد خدابنده از حکومت و به سلطنت رسیدن نوه‌اش شاه عباس یکم زنده بود. او در دربار نوه ی خود دارای جایگاه و احترام بود. وی سرانجام در سال ۱۵۹۳ فوت شد به فرمان شاه عباس او را در حرم امام رضا دفن کردند سلطانم بیگم در عتبات عالیات وقف ‌های زیادی انجام داد. او دستور بازسازی حرم امام حسین را صادر کرد هم‌چنین برای روشنایی حرم عباس بن علی موقوفاتی انجام داد
ملکه پری ‌پیکر بانو (پری ‌پیکر بیگم) همسر شاه اسماعیل دوم 
Image result for پری ‌پیکر
پری پیکر بیگم  (زاده ی ۱۵۴۰ میلادی در اصفهان) ملکه همسر شاه اسماعیل دوم بود. مادر وی خانش بیگم دختر شاه اسماعیل یکم و خواهر شاه تهماسب یکم و پدرش نعمت‌الله یزدی والی اصفهان بود. پری پیکر بیگم در سال ۱۵۵۴ میلادی در قزوین با پسر دایی خود، اسماعیل (شاه اسماعیل دوم) ازدواج کرد و آن‌ ها صاحب دختری به نام صفیه بیگم شدند که بعدا به شهزادی خانم ملقب شد. پری پیکر در طول درگیری ‌های جانشینی شاه تهماسب یکم از طرفداران همسرش بود
خانش بیگم مادر پری پیکر بیگم، بزرگترین دختر شاه اسماعیل اول صفوی و بیوه مظفر سلطان گیلانی که به پیشنهاد برادرش شاه طهماسب صفوی به ازدواج یکی از نوادگان شاه نعمت الله ولی به نام شاه نعمت الله یزدی، معروف به باقی درمی‌آید. این ازدواج خاندان نعمت ‌اللهی را که تا آن زمان در انزوای زهد و تقوا به سر می‌بردند، به دوستداران مشاغلی چون وزارت و داروغه گری مبدل می‌سازد که تا چندین سال زمام امور را در این سر زمین به دست گرفتند. در مورد "داروغه گری" نکات زیر را نیز باید یادآور شد: بنا بر لغت نامه ی دهخدا، داروغه (ترکی - مغولی) رئیس شبگردان و سر پاسبانان است - داروغه که در زبان مغولی به معنی « رئیس » است یک اصطلاح عمومی اداری است و از احسن التواریخ چنین مستفاد می گردد که داروغه بطور کلی به "حکام" اطلاق می شده و بعدها لقب "حاکم پایتخت" گردیده است (سازمان اداری حکومت صفوی مینورسکی ترجمه ٔ رجب نیا). بنا بر دانشنامهٔ ویکی‌پدیا، داروغه (در اصل داراعه‌چی، مأخوذ از مغولی) سمت انتصابی مسئول انتظام و امنیت شهرها در دوران حکومت ایلخانی‌ ها، آق ‌قویونلو ها، قرا قویونلو ها و صفوی‌ ها بود. در دوران حکومت افشاریه و قاجار نیز این سمت با تغییراتی موجود بود. قدرت و اختیار داروغه ‌ها در طول تاریخ و در ایالات و شهر های مختلف تا حدی متفاوت بود
ملکه نکو کار بانو (خیرالنساء بیگم) همسر سلطان محمد خدا بنده 
Image result for خیرالنساء 
 خیرالنساء بیگم یا مهدعلیا (زاده ی حدود ۱۵۴۸ میلادی در طبرستان – درگذشته ۲۷ ژوئیه ۱۵۷۹) ملکه همسر سلطان محمد خدابنده و همچنین مادر شاه عباس یکم بود. او به مدت دو سال شخصا امپراتوری صفوی را اداره می ‌کرد. خیرالنساء بیگم در سال ۱۵۴۸ در بهشهر طبرستان به‌دنیا آمد، پدر او میرعبدالله خان ثانی و مادرش فخرالنسا بیگم بود. وی در سال ۱۵۶۲ با سلطان محمد میرزا، پسر ارشد شاه تهماسب یکم ازدواج کرد، دلیل این ازدواج سیاسی و برای ارتباط بیشتر میان مرعشیان طبرستان با خاندان صفوی بود
در خلال جنگ چلدر، خیرالنساء بیگم، فرمان گردآوری سپاه داد و به همراه پسر ارشد خود حمزه میرزا (ولیعهد) و گروهی از سران دولت و امرای قزلباش به قصد سد کردن راه قشون عثمانی، مسیر آذربایجان را پیش گرفتند و در قره ‌باغ توقف و نهایتاً شروان را تصرف کردند. در جنگ چلدر، به دلیل عدم هماهنگی و وجود اختلاف بین مهدعلیا و سران قزلباش، امرای قزلباش کم‌کم نسبت به فرامین همسر شاه نا خرسند و خشگمین شدند. اقدامات خیرالنساء بیگم قزلباش ‌ها را برآشفت، و آنان با ارسال طوماری تهدیدآمیز برای شاه خواهان برکناری او شدند. خدابنده از خیرالنساء خواست تا پایتخت را ترک نماید اما با مقاومت او روبرو شد. سرانجام دسته‌ای از قزلباشان توطئه‌ ای ساختند و بدو تهمت زدند که با عادل خان برادر خان کریمه (بخشی از قلمرو عثمانی) که در آن زمان به اسارت در دربار صفویان بود رابطه عاشقانه دارد. بدین تهمت در تاریخ ۱ جمادی ‌الاول ۹۸۷ قمری برابر با ۲۶ ژوئن ۱۵۷۹ به همراه امامقلی میرزای موصلو و چند تن از اقوام نزدیک شاه محمد خدابنده، وارد حرمسرای شاه شدند و مهدعلیا را در هنگامی که در آغوش شاه پناه برده بود خفه کردند. آنها مادر مهدعلیا را نیز در این توطئه به قتل رساندند
*
پژوهش و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری
*
======================