در این یادداشت مفاهیم گوناگون "خود بینی" و "خود خواهی" را با یکدیگر بررسی و مرور می کنیم
خودبینی: تکبر، خود خواهی، خودستایی، خودپسندی، خویشتن بینی، غرور، کبر، خودنگری، نخوت. متضاد خودبینی: افتادگی، فروتنی
بیماری خود بینی یا اختلال شخصیت خودشیفته: نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد خود را بزرگ و مهم میپندارد و به گونهای غلوّآمیز احساس توانایی و لیاقت میکند. این بیماران مرکز دنیای خود بوده، از هر جهت ویژه هستند، افادهای و اسمپران بوده و در ذهن خود شخص مشهوری هستند. حس خودپسندی و سزاوار بودن، هرگونه نگرانی دربارهٔ نیازها، مشکلات و احساسات دیگران را از ذهن آنان خارج میسازد. آنان متکبر و تحکمآمیز بوده، خود را برتر از دیگران میدانند و از دیگران انتظار احترام و تحسین دارند. هنگامی که خود آنان و جهان اطرافشان نمیتوانند انتظارات غیرواقع گرایانه و ناممکن آنان را برآورده سازند، بهطور شایع دچار ناامیدی میشوند
درمان اختلال شخصیت خودشیفته دشوار است؛ چون اگر قرار است پیشرفتی در کار حاصل شود، بیمار باید از خودشیفتگی خود دست بردارد. روانپزشکانی مثل اتوکرنبرگ و هاینتس کوهوت رویکردهای روانکاوانه را برای اصلاح این بیماران پیشنهاد میکنند، اما برای آنکه معلوم شود اصلاً چنین تشخیصی معتبر هست یا نه، و اگر معتبر است بهترین درمانش کدام است، هنوز پژوهشهای بیشتری باید صورت گیرد. برخی بالینگران گروه درمانی را برای بیماران خود توصیه میکنند تا آنها بتوانند چگونگی مشارکت با دیگران را یادگرفته و تحت شرایط ایدهآل، واکنشی توأم با همدلی نسبت به دیگران نشان دهند
دارو درمانی: برای بیمارانی که یکی از علایم بالینیشان، چرخش های سریع خلق است، لیتیوم را به کار بردهاند. از آنجا که بیماران مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نمیتوانند طرد را تحمل کنند و مستعد افسردگی هستند، داروهای ضد افسردگی به ویژه داروهای سروتونرژیک میتواند مفید واقع شود
خود بینی در برخی از سروده ها
تا مصور گشت در چشمم جمال روی دوست
چشم خود بینی ندارم رای خود راییم نیست …: سعدی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خود بینی و خودرایی …: حافظ
ز اهل وفا هرکه بجائی رسید/ بیشتر از راه عنائی رسید
نزل بلا عافیت انبیاست/ وانچه ترا عافیت آید بلاست
زخم بلا مرهم_ خود بینی است
تلخی_ می مایه ٔ شیرینی است: نظامی .
درمان اختلال شخصیت خودشیفته دشوار است؛ چون اگر قرار است پیشرفتی در کار حاصل شود، بیمار باید از خودشیفتگی خود دست بردارد. روانپزشکانی مثل اتوکرنبرگ و هاینتس کوهوت رویکردهای روانکاوانه را برای اصلاح این بیماران پیشنهاد میکنند، اما برای آنکه معلوم شود اصلاً چنین تشخیصی معتبر هست یا نه، و اگر معتبر است بهترین درمانش کدام است، هنوز پژوهشهای بیشتری باید صورت گیرد. برخی بالینگران گروه درمانی را برای بیماران خود توصیه میکنند تا آنها بتوانند چگونگی مشارکت با دیگران را یادگرفته و تحت شرایط ایدهآل، واکنشی توأم با همدلی نسبت به دیگران نشان دهند
دارو درمانی: برای بیمارانی که یکی از علایم بالینیشان، چرخش های سریع خلق است، لیتیوم را به کار بردهاند. از آنجا که بیماران مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نمیتوانند طرد را تحمل کنند و مستعد افسردگی هستند، داروهای ضد افسردگی به ویژه داروهای سروتونرژیک میتواند مفید واقع شود
خود بینی در برخی از سروده ها
تا مصور گشت در چشمم جمال روی دوست
چشم خود بینی ندارم رای خود راییم نیست …: سعدی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خود بینی و خودرایی …: حافظ
ز اهل وفا هرکه بجائی رسید/ بیشتر از راه عنائی رسید
نزل بلا عافیت انبیاست/ وانچه ترا عافیت آید بلاست
زخم بلا مرهم_ خود بینی است
تلخی_ می مایه ٔ شیرینی است: نظامی .
خود خواهی: توجه بیش از حد فرد به خودش، نفع و لذتی یا رفاه شخصی اش را گویند که در آن وجود دیگران لحاظ نشود. خودخواهی خصوصیتی برعکس ایثار یا نوع دوستی است و همچنین با خودمحوری فرق دارد
واگرایی دیدگاه : تفکر خودخواهانه باعث ایجاد دیدگاههای واگرایانه و استنباطهای متفاوت در دین، فلسفه، روانشناسی، اقتصاد و جامعهشناسی میشود.
نظر عصر کلاسیک: ارسطو معتقد به ارج نهادن به آنچه که شایسته ستایش جامعه است؛ بود و کسانی را که فقط به دنبال سود خود بودند را محکوم میکرد. سنکا به پیشزقت و تربیت انسانی بر مبنا جامعه و اجتماع گستردهتر معتقد بود - نوعی از مراقبت و پرورش که مخالف خودخواهی محض بود که بعدها مورد توجه فوکو نیز قرار گرفت.
قرون وسطایی / رنسانس: در قرون وسطی مطابق سنت مسیحیت غربی، خودخواهی یکی از رذایل بزرگ محسوب میشد و از ریشههای هفت گناه کبیره یعنی غرور به حساب می آمد. فرانسیس بیکن در این مورد میگوید: «در بسیاری از شاخهها، دانایی و حکمت انسان امری خراب و فاسد است چون آن موشی قبل از ویرانی خانه آن را ترک کنند. یا چون روباهی که آن که را که لانه اش را ساختهاست از خود میراند یا تمساحی که در همان حال که طعمهاش را میبلعد، اشک میریزد.»
مدرنیته: با ظهور یک جامعه تجاری، برنارد ماندویل پیشنهاد تناقضی را ارائه داد که پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را به رذیلتهای شخصی وابسته دانست که آن را «صداقت خودخواهی» نامید. آدام اسمیت با دست نامرئی، سودمندی نظام اقتصادی به نحوه عمیقی با نفع خودخواهانه افراد مرتبط دانست. و جان لاک جامعه را مبتنی بر فرد منفرد تعریف نمود. توصیفی که راه را برای متفکران بعدی مانند آین رند باز کرد تا خودخواهی به عنوان یک فضیلت اجتماعی و ریشه پیشرفت اجتماعی برشمارند. ژاک ماریتن فیلسوف کاتولیک روم حتی استدلال کرد که اصولاً مطرح کردن انتخاب بین نوع دوستی و خودخواهی سؤال درستی نیست و یک اشتباه اساسی و مضر برای دولتهای مدرن است و باید همکاری را یک امر عادی دانست که در آن انسان به شکل طبیعی به عنوان یک موجود اجتماعی، تنها میتوانند خیر عمومی خود را در تعقیب منافع جامعه بدست آورند
روانشناسی: فقدان همدلی را میتوان به عنوان یکی از ریشههای خودخواهی دانست، تا جایی که میتوان آن را یک سطح از سایکوپاتی محسوب کرد. اختلاف بین تعریف خودپسندی و خودخواهی منجر به مجادلاتی کلامی و دیدگاهی در تقابل بین فرد و جامعه یا اجتماع اطراف شده که میتواند آن را در روابط والدین و فرزندان یا مثلاً زن و مرد دید. روانکاوان معتقدند که رشد یک احساس واقعی بشر میتواند ارزشمند باشد حتی اگر این حس خودخواهی باشد که منجر به خودخواهی سالم شود یعنی دقیقاً بر خلاف «خود انسدادی» ذهنی که آنا فروید آنرا «تسلیم عاطفی» مینامد.
جرمشناسی: خودمحور بودن به عنوان یکی از خصوصیات اصلی در نظریه پدیدارشناختی جرم و جنایت دانسته میشود که از آن به نام «مدل چرخش جنایی» یاد میشود. بر این اساس، در اکثر رفتارهای مجرمانه، خودمحوری در سطوح متفاوت به تناسب نوع جرم و جنایت قابل مشاهده است.
خود خواهی در برخی از سروده ها
چون تو غم بیشمار خودخواهی داشت
درد دل بیقرار خود خواهی داشت… : عطّار نِیشابوری
اگر من لاله ای بودم به باغی/ نسیمی می گرفت از من سراغی
دریغا لاله ی این شوره زارم/ ندارم همدمی جز درد و داغی
دل من جام لبریز از صفا بود/ ازین دل ها ازین دل ها جدا بود
شکستندش به خودخواهی شکستند/ خطا بود آن محبت ها خطا بود
خدا را بلبلان تنها مخوانید/ مرا هم یک نفس از خود بدانید
هزاران قصه ی ناگفته دارم
غمم را بشنوید از خود مرانید: فریدون مشیری
خالی از خودخواهی من ، برتر از آلایش تن
من تو را والاتر از تن ، برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم… : اردلان سرفراز
*
چون تو غم بیشمار خودخواهی داشت
درد دل بیقرار خود خواهی داشت… : عطّار نِیشابوری
اگر من لاله ای بودم به باغی/ نسیمی می گرفت از من سراغی
دریغا لاله ی این شوره زارم/ ندارم همدمی جز درد و داغی
دل من جام لبریز از صفا بود/ ازین دل ها ازین دل ها جدا بود
شکستندش به خودخواهی شکستند/ خطا بود آن محبت ها خطا بود
خدا را بلبلان تنها مخوانید/ مرا هم یک نفس از خود بدانید
هزاران قصه ی ناگفته دارم
غمم را بشنوید از خود مرانید: فریدون مشیری
خالی از خودخواهی من ، برتر از آلایش تن
من تو را والاتر از تن ، برتر از من دوست دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم… : اردلان سرفراز
*
همچنین نگاه کنید به
*
بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها
===========================