ماجرای زندگی او
★ میرزا حبیب اصفهانی زاده ی ۱۸۳۵ میلادی در شهر "بن" (چهارمحال و بختیاری) مرگ ۱۸۹۳ میلادی در"بورسا، امپراتوری عثمانی" - آرامگاه در "بورسا، ترکیه" - میرزا حبیب دستان بِنی ادیب مشهور به "میرزا حبیب اصفهانی" بود: تارنمای آکا ایران
★ میرزا حبیب دستان بِنی ادیب، روشنفکر، مترجم و شاعر ایرانی قرن سیزدهم هجری، از پیشگامان تحول در نثر و ترجمه و دستور زبان فارسی؛ و به اعتباری بنیانگذار و پدر دستور زبان فارسی محسوب می شود. میرزا حبیب در سال ۱۲۵۰ هجری قمری در خانوادهای روستایی و کاتب در شهر بِن (اکنون مرکز شهرستان بن در استان چهارمحال و بختیاری) به دنیا آمد. خود وی در مقدمه یکی از کتابهایش اصلیتش را به منطقه قره باغ در آذربایجان میرساند. وی از سوی افراد محلی «میرزا حبیب بنی» و «میرزا حبیب دستان بنی» نامیده شده است که البته ضبط نام وی به این شکل در متون قاجاری و بعد از آن سابقه ندارد. وی به سبب اقامت طولانی در استانبول، نزد ترکها به «حبیب افندی» و «میرزا حبیب افندی» شهرت یافته است.
میرزا حبیب تحصیلات مقدماتی را در "بن"، به پایان برد و به قصد ادامه تحصیل به تهران و بغداد سفر کرد و در این دو شهر چند سالی به تحصیل مشغول بود. گفته اند که در بغداد ادبیات، فقه و اصول و چند زبان آموخته و به محفل های تبعیدیان و ناراضیان سیاسی آمد و رفت داشته است. میرزا حبیب اصفهانی پس از بازگشتن به تهران، با روشنفکران و بهویژه با میرزا ملکم خان ناظمالدوله (بنیانگذار فراموش خانه در ایران) حشر و نشر داشته است. میرزا حبیب در تهران به لامذهبی، دهریگری و بی دینی و بابی گری متهم شد. این نکته آشکار است که میرزا حبیب در سلک دگراندیشان زمان خود بود و حکومت وقت دیدگاه های انتقادی آنان را میشناخت و فعالیت هایشان را زیرنظر داشت. کتابچه ای در مذمت میرزا محمدخان سپهسالار صدراعظم مخفیانه نشر دادند که وی را در آن سخت هجو کرده بودند. میرزا حبیب به اتهام نوشتن این کتابچه تحت تعقیب قرار گرفت و در ۱۲۸۳ از ایران گریخت.
میرزا حبیب حدود سی سال بازمانده عمر خود را در استانبول از راه خدمت در وزارت معارف عثمانی، تدریس در معلمخانه ایرانیان و مراکز دیگر گذراند. عثمانی در آن زمان نهضت تنظیمات را از سر گذرانده بود و استانبول از فعال ترین شهرهای اسلامی قرن نوزدهم در اخذ تمدن اروپایی و تشکیل نهادهای مدنی و از مهم ترین مراکز تجمع ایرانیان دگراندیش، ناراضی و مخالف دولت و محل انتشار جراید مختلف بود. جرگه ای از ایرانیان روشنفکر هم در استانبول تشکیل شده بود که میرزا حبیب به آن محفل و نیز به محافل تجددخواهان رفت و آمد داشت و از طریق آنها با فرهنگ و تمدن غربی آشنا شد. ظاهراً میرزا آقاخان کرمانی دو سال در منزل میرزا حبیب ساکن بوده و نوشته های او را به اصطلاح امروزی ویرایش میکرده است. این دو با شیخ احمد روحی نیز دوستی و همکاری داشتهاند.
میرزا حبیب در استانبول دوبار ازدواج کرد و یکی از همسرانش چرکس بود. از این دو زن صاحب سه پسر به نامهای کمال، جمال و جلال شد. زندگی میرزا حبیب در استانبول با فراز و فرود همراه بود و حتی یک بار مغضوب مقامات عثمانی گشت و مدتی کار خود را از دست داد. برخی اشارات هم حاکی است که در اواخر عمر کاملاً از شر و شور جوانی افتاده و با مقامات سیاسی سفارت ایران در باب عالی نشست و برخاست داشته است. روزنامه اختر که میرزا حبیب هم با آن همکاری داشته، ظاهراً وسیله مناسبی برای جلب و جذب مخالفان سیاسی ایران در عثمانی بوده است.
میرزا حبیب در آستانه شصت سالگی به بیماری سختی دچار شد و برای معالجه با آبهای معدنی به بورسا یا بورسه رفت، اما مداوا نشد و در همانجا درگذشت و مدفون شد. تاریخ مرگ وی را ۱۳۱۱/۱۸۹۳ و ۱۳۱۲/۱۸۹۴ ذکر کرده اند: تارنمای ویکیپدیا
★ یادگیری زبان: میرزا حبیب در آغاز ورود به استانبول، به یادگیری زبان های ترکی عثمانی و فرانسه اقدام کرد و درکوتاه مدت توانست به ظرایف و دقایق آنها پی ببرد. او با اتکا به این دو زبان و نیز زبان عربی که پیشتر در بغداد آموخته بود، به امور فرهنگیِ مختلفی روی آورد و خود را تا هنگام مرگ، با آنها مشغول داشت: تارنمای مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی
*
برخی از تالیفات و آثار او
★ میرزا حبیب اصفهانی را پیشگام تدوین دستور زبان امروزی برای زبان فارسی دانستهاند. او نخستین کسی است که کلمه «دستور» را با عنوان کتابی دربارهٔ قواعد زبان فارسی بهکار برده و این قواعد را از عربی جدا و آنها را از دایره تقلید از صرف و نحو عربی بیرون بردهاست. براساس اطلاعات موجود، او نخستین کسی بوده که اجزای کلام را در زبان فارسی بررسی و طبقهبندی کردهاست، هرچند که خود را مبتکر این طبقهبندی نمیداند. میرزا عبدالعظیم خان قریب از الگوی او پیروی کردهاست. دستور سخن (استانبول ۱۲۸۹)، دبستان فارسی (استانبول ۱۳۰۸)، خلاصه رهنمای فارسی (استانبول ۱۳۰۹) و رهبر فارسی (استانبول ۱۳۱۰) کتابهایی است که میرزا حبیب برای آموزش دستور زبان فارسی تألیف کردهاست.... جلال همایی در مقالهای در شمارههای ۱، ۲، ۳ نشریهٔ فرهنگستان ایران (فرهنگستان اول) که بعدها در مقدمهٔ لغتنامهٔ دهخدا جای گرفت، میرزا حبیب اصفهانی را کسی دانسته که سنگ بنای طرز قواعد و دستور زبان فارسی را بنا نهاد. به این اعتبار، میتوان او را پدر دستور زبان فارسی شمرد. تأثیر چشمگیر میرزا حبیب در تحول نثر جدید فارسی، به ویژه با ترجمهٔ سه اثر نمایان است: حاجی بابای اصفهانی، سرگذشت ژیل بلاس (نوشته لُساژ) و گزارش مردمگریز (ترجمه منظوم از اثر مولیر). ترجمه هر سه اثر به گونههای مختلف دیدگاه انتقادی از وضع اجتماعی و سیاسی موجود را در میان خوانندگان ایجاد میکرد و طبعاً حکومت قاجار و نیز حکومت خودکامه عثمانی، که در آن زمان تحرکات اجتماعی تازه را زیر فشار قرار داده بود، با ترویج این نوع ادبیات حاوی دیدگاههای انتقادی موافق نبودند. انتساب میرزا حبیب به جنبشهای دگراندیشانه درون جامعه عثمانی میتوانست پیامدهای پیشبینی نشدهای برای وی داشته باشد، شاید به همین علت باشد که نامش روی شماری از آثارش ذکر نشده است: تارنمای ویکیپدیا
★ از ترجمه های خوب دوره ی قاجاریه میتوان ترجمه ی كتاب «حاجی بابای اصفهانی» نوشته جیمز موریه به وسیله میرزاحبیب اصفهانی را نام برد. بیتردید شیوه نگارش این ترجمه بر آثار دو نویسنده بزرگ بعدی، علیاكبر دهخدا و محمدعلی جمالزاده تاثیر مستقیم نهاده و به نوعی سلف واقعی نثر داستان امروزی است: تارنمای پیام فارس
★ کاشف مترجم حاجی بابای اصفهانی و پرسش سیروس علینژاد از حسن کامشاد: "در جایی خوانده ام این شما (حسن کامشاد) بودید که کشف کردید ترجمه حاجی بابای اصفهانی کار میرزا حبیب اصفهانی است، نه شیخ احمد روحی. ظاهرا دیر زمانی چنین تصور می شد که شیخ احمد روحی مترجم کتاب است. چه شد که فهمیدید حاجی بابا ترجمه میرزا حبیب است"؟ پاسخ حسن کامشاد: "تصادف! این تنها کار عالمانه و فاضلانه ای است که من در تمام عمرم به سبک و سیاق مرحوم قزوینی انجام داده ام".... بیشتر: تارنمای بی بی سی
★ علیزاده طوسی می نویسد: کتاب «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی»، نوشتۀ «جیمز موریه» (۱۷۸۰-۱۸۴۹)، دیپلمات و نویسندۀ انگلیسی، ترجمۀ میرزا حبیب اصفهانی، ادیب، روشنفکر، مترجم و شاعر ایرانی است که روحش به مترجمهای امروز توصیه میکند که آن را با دقّت بخوانند: تارنمای بی بی سی
*
برخی از سروده های او
★ از جمله آثار چاپ نشده وى دیوان غزلیات و هجویاتى است که به خط خود اوست و با مقدمه ى کوتاهى در احوال وى همراه است. این مجموعه، که به لحاظ استهجان و رکاکت و بى پروایى در کاربرد واژه ها و تعابیر تاکنون امکان انتشار نیافته است، در استانبول به صورت خطى نگاهدارى مىشود. مجموعه شعرهاى میرزا حبیب با تخلّص دستان معروف است. مجتبى مینوى از آثار چاپ نشده میرزا حبیب و محفوظ درکتابخانه دانشگاه استانبول عکس تهیّه کرده است. نمونه ی از سروده های او چنین است:
دیشب به رقص برخاست آن فتنه ی نشسته/ یک دل درست نگذاشت با طره ی شکسته
دامن کشان همی کوفت پایی و دستی افشاند/ زانسان که عقل و دین را شد دست و پای بسته
در بزم می پـرستان می داد نقل مستان
چشمش به عشوه بادام لعلش به خنده پسته: تارنمای تحلیلی خبری استان چهارمحال و بختیاری /
★ نمونه ی دیگر: شعر زیر را میرزا حبیب اصفهانی در سال ۱۸۸۹ میلادی در ۱۲ بند و در مجلس مهمانی هشتمین کنگره ی بین المللی مستشرقین سروده است:
گاه ست که پاس و سپاس آریم / زین بزم سترگ هنرمندان
وامی ست کنار که بگذاریم / این وام همی ز بن دندان...
جشنی بین برده ز مینو رنگ/ یاران همه با فر و با فرهنگ...
شیرینی و میوه ز خشک و تر / در کام ز یکدگر بهتر
خوب و خوش و نغز ز سر تاسر... : تارنمای مطالعات انسانی
★ چهار پاره زن در سروده های او: "تعبیر چهار پاره زن (چارپاره زن) را در اشعار میرزا حبیب اصفهانی در ذیل کتاب دستور سخن وی دیده ام و در آنجا معنی بشکن زدن مفهوم می شود و آن صدائی است که مطربان به انگشت برآورند" (یادداشت مرحوم علیاكبر دهخدا): لغت نامه دهخدا/ تارنمای واژه نامهی پارسی ویکی
یادداشت پایانی
میرزا حبیب در شصت سالگی در بورسا یا بورسه (یکی از شهرها و مرکز استان بورسا در ترکیه چهارمین شهر بزرگ ترکیه) درگذشت. روح و روانش شاد و یادش گرامی باد
دکتر منوچهر سعادت نوری
*
همچنین نگاه کنید به
حبیب اصفهانی (میرزاحبیب اصفهانی) شاعر و ادیب و از پیشگامان تحول در نثر و ترجمه فارسى: تارنمای بنیاد دایرة المعارف اسلامی
حبیب اصفهانی/ نوشته ی علی میرانصاری: تارنمای مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2017/12/blog-post_29.html
بخش های پیشین مجموعه ی یاد نامه ها