۱۳۹۶ اسفند ۸, سه‌شنبه

زنان نامدار ایران: ۴۰ - هایده، خوانندهٔ سرشناس و بانوی آواز ایران


برخی از ویژگی های زندگی او
هایده خوانندهٔ سرشناس ایرانی بود که بیست و یک سال در زمینه ی موسیقی سنتی و موسیقی پاپ ایران فعالیت داشت. هایده با نام اصلی 'معصومه" در ۲۱ فروردین ۱۳۲۱ در تهران متولد شد. در بعضی نوشته ها، محل تولد هایده را یکی از روستا های کرمانشاه ذکر کرده ابد  پدر وی "محمد" و مادرش "زینت" و خواهر کوچک ‌تر او، "مهستی" نام داشتند. "مهستی" نیز از خوانندگان معروف ایران بود که حدود سه سال پیش از هایده خوانندگی را آغاز کرد. هايده در سن ١٣ سالگي ازدواج نمود و از او سه فرزند به نام هاي کامران و کيوان و تنها دخترش کيانوش به يادگار ماند. به گفته کامران پسر ارشد هايده مادرش در ١٤ سالگي او را به دنيا آورد و آن زمان هايده آنقدر کم سن بود که مادربزگش در فرزند داري به او کمک مي کرد. هايده از همان دوران کودکي صداي زيبايي داشت و علاقه زيادي به قدم نهادن درعرصه خوانندگي داشت ولي همسر هايده بنا به دلايل سنتي اجازه خواندن را به هايده نمي داد و هايده نيز به صورت غير رسمي در محافل مي خواند
هایده در ۱۳۴۷، فعالیت حرفه‌ای خود را با خواندن ترانه ی « آزاده » اثر استادش علی تجویدی که بر روی آخرین سروده ی رهی معیری ساخته شده بود آغاز کرد. اجرای ترانه ی آزاده با ارکستر بزرگ گلها در رادیو تهران آغاز کار هایده بود. وی پس از اجرای چندین اثر دیگر از تجویدی و دیگر آهنگسازان در برنامه ی گلها، از نخستین سال‌های دهه ۱۳۵۰ به خواندن ترانه ‌های پاپ علاقه ‌مند شد که بیشتر از ساخته ‌های فریدون خوشنود، جهانبخش پازوکی، محمد حیدری و انوشیروان روحانی بود. هایده در شهریور ۱۳۵۷ چندین ماه پیش از پیروزی انقلاب ۵۷ ایران را به مقصد بریتانیا ترک کرد. او تا پایان عمر از این رویداد به عنوان تلخ ‌ترین خاطره ی زندگی خود یاد می‌کرد. هایده از ۱۳۶۱ در لس آنجلس به فعالیت ادامه داد و در سن ۴۷ سالگی در روز ۲۰ ژانویه ۱۹۹۰ برابر با ۳۰ دی ماه ۱۳۶۸ فردای اجرای کنسرت در باشگاه کازابلانکا در حومه سان فرانسیسکو، بر اثر سکته قلبی درگذشت. هایده در گورستان وست وود در لوس آنجلس با حضور هزاران نفر از ایرانیان مقیم آمریکا به خاک سپرده شد. هما سرشار (روزنامه‌نگار)، ویگن (خواننده) و حسن شهباز (مترجم و سردبیر فصلنامه رهاورد) از جمله سخنرانان در مراسم بودند. در تهران نیز علیرغم محدودیت ‌های بسیار، گروهی از مردم در مسجدالجواد یاد او را گرامی داشتند.
مفهوم نام او
هایده به معنای آشکار، نمایان و هویداست.
برخی از نظریات درباره ی هنر او
پژمان اکبرزاده نوازنده ی حرفه‌ای پیانو، پژوهشگر موسیقی، مستندساز و روزنامه‌نگار ایرانی، فیلم مستندی درباره ی فعالیت‌ های هنری و آثار هایده ساخته که در ژانویه ۲۰۰۹ برای نخستین بار در آمستردام اکران شد. این مستند یکصد دقیقه‌ای با عنوان «سخن از هایده» دربرگیرنده بررسی فعالیت‌ های هنری هایده، گزیده‌ای از اجراهای او در سبک‌های گوناگون و گفتگو با دوستان و همکاران نزدیک اوست. مستند در جشنواره فیلم نور در لوس آنجلس نامزد دریافت جایزه بهترین مستند شد, فیلم مستند "سخن از هایده" خواننده‌ای را روایت می‌کند که با آثار علی تجویدی در برنامه گلهای رادیو ایران می‌درخشد، سپس به بازار موسیقی کافه‌ای در تهران می ‌افتد، اندک اندک در موسیقی پاپ جایگاهی در خور می‌یابد و کمی بعد، انقلاب ۵۷، او را ناگزیر به ترک کشورش می‌کند. در خارج از کشور و در دوران مهاجرت ترانه‌ های او و شیوه ی اجرانش دگرگون می ‌شود. اندوه ترک ایران در صدایش موج می زند و همکاری با چهره‌ های سرشناس موسیقی پاپ ایران مانند آندرانیک، منوچهر چشم آذر و دیگران کارهای ماندگار و متفاوتی از قبیل "روزای روشن"، "شانه هایت" و "زندگی" را برایش رقم می‌زند.
هومن خلعتبری نوازنده پیانو، رهبر ارکستر و اپرا، در مقاله ای تحت عنوان "سخن از هایده و حنجره‌ ای خدادادی" نوشت : "من فکر می‌کنم هایده را باید جسی نورمن ایران محسوب کرد و از لحاظ صدا، تصور می‌کنم هایده برای نسل‌های بعدی ایرانیان، به عنوان یکی از یادگارهای فرهنگی، باقی خواهد ماند".
زهرا اشراقی نوهٔ دختریِ سید روح ‌الله خمینی و دختر شهاب ‌الدین اشراقی گفت: "صدای هایده را دوست دارم به نظرم هایده اعجوبه موسیقی ایران بوده. مثلاً "علی ای همای رحمت” هایده بسیار زیبا است. هایده و مهستی از زیبایی‌های موسیقی ما هستند".
بسیاری از کارشناسان موسیقی معتقدند: صدای کنتر آلتو نوعی صدا در موسیقی و گونه‌ای از صدای زنانه در خوانندگی و اپراست و این صدا، بم‌ترین صدای خوانندگان زن می‌باشد. در موسیقی کلاسیک ایرانی, صدای هايده از بهترین نمونه های کنتر آلتو بود.
تارنمای رسمی او
دارای صفحاتی در مورد زندگی و فعالیت های هنری او همراه با مطالب گوناگون است
برخی از اجراهای مشهور او
این مجموعه مشتمل بر برخی از آوازها و ترانه‌های ماندگار هایده است. هایده دارای بیش از٣٠ آلبوم به نامهای زیر میباشد: روزای روشن / خرباتی /  پادشه خوبان / خداحافظ / شب عشق/  فریاد/ گلواژه / آزاده/  بزن تار/  رفتم/ شانه هایت/ بلبلی که خاموش شد/ ای زندگی سلام / حیف/  ناشنیده ها / آمدنت محاله/ سوگند و تعدادی دیگر.


یادداشت پایانی
روح و روانش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
دکتر منوچهر سعادت نوری
*
منابع و مآخذ
هایده: تارنمای ویکی ‌پدیا/ هایده از خدمتگزاران فرهنگ ایران: تارنمای ایرانیان/ مفهوم نام او: تارنمای واژه یاب/
تارنمای رسمی او/ هایده در یک نگاه (نوشته ی پژمان اکبر زاده): تارنمای مستند هایده/ حنجره‌ ی خدادادی هایده (نوشته ی هومن خلعتبری): تارنمای بی بی سی/ برخی از اجراهای مشهور او: تارنمای یوتیوب
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2018/02/blog-post_27.html
بخش های پیشین زنان نامدار ایران
========

۱۳۹۶ اسفند ۵, شنبه

ده (۱۰) " فریدون " در عرصه ی سیاست و دانش و هنر ایران

در عرصه ی سیاست

فریدون یکی از شخصیت‌های اساطیری در عرصه ی پهلوانی و سیاسی ایران است. او پادشاه پیشدادی بود که بر پایه ی شاهنامه ی فردوسی پسر آبتین و از تبار جمشید بود. فریدون، با یاری کاوه آهنگر بر ضحاک ستمگر چیره شد و او را در کوه دماوند زندانی کرد و سپس خود پادشاه جهان شد (به ماجرای فریدون و ضحاک در "قصیده ی تازه ی دماوند" اشاره شده است). فریدون، جهان را میان سه پسرش سلم، تور و ایرج تقسیم کرد. او ایران را به ایرج داد ولی سلم و تور به ایرج رشک بردند و نیرنگ کردند و ایرج را کشتند. فریدون پس از آگاهی از این رخداد ایران را به منوچهر، نوه ی ایرج سپرد.
فریدون جم

(زادهٔ ۱۲۹۳ در تبریز، درگذشتهٔ ۴ خرداد ۱۳۸۷ در لندن) ارتشبد ارتش ایران، فرزند محمود جم مدیرالملک (که در حکومت رضاشاه پهلوی به ریاست دولت و وزارت دربار رسید).و از چهره‌های تحصیل‌کرده و نزدیک به حکومت رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی بود. فریدون جم تحصیلات خود را در دانشکده افسری تهران تکمیل کرد، در سال ۱۳۱۶ با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل شد و یک سال بعد با شاهدخت شمس، خواهر بزرگتر محمدرضا شاه پهلوی ازدواج کرد. با مرگ رضاشاه پهلوی در ژوهانسبورگ در سال ۱۳۲۳ فریدون جم به ازدواج خود با شمس پهلوی خاتمه داد. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۸، به دنبال بالاگرفتن اختلافات مرزی ایران و عراق در اروندرود، سپهبد فریدون جم رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران شد و چند ماه بعد درجه ارتشبدی گرفت. فریدون جم در تیرماه سال ۱۳۵۰ از ریاست ستاد ارتش برکنار شد و چندماه بعد به عنوان سفیر به اسپانیا رفت. در طول شش سال سفارت در مادرید، ارتشبد جم که اضافه بر فارسی و ترکی آذربایجانی، به زبانهای انگلیسی و فرانسوی هم تسلط کامل داشت، اسپانیایی را چنان فرا گرفت که توانست سروده‌ های فریدون توللی شاعر ایرانی را به آن زبان ترجمه و منتشر کند. ارتشبد جم که در سال ۱۳۵۲ از ارتش بازنشسته شد، یک سال قبل از پیروزی انقلاب  در ایران، دوران سفارتش هم به پایان رسید و به اتفاق همسرش فیروزه و تنها فرزندش کامران مقیم لندن شد و دوران بازنشستگی کامل خود را آغاز کرد و  سرانجام روز ۴ خرداد ۱۳۸۷ در سن ۹۴ سالگی در شهر لندن درگذشت.
همچنین توجه نمایید به
گفتگوی تلویزیون ایرانیان با ارتشبد فریدون جم پیرامون برخی از فعالیت های سیاسی او و تلاش های صد ساله ی ایرانیان در راه آزادی
فریدون آدمیت

(زادهٔ ۱۲۹۹ تهران – درگذشتهٔ ۱۰ فروردین ۱۳۸۷، تهران) از مقامات عالی ‌رتبه وزارت امور خارجه ایران، نویسنده، تاریخ ‌نگار و فرزند عباسقلی خان قزوینی بود. عباسقلی خان قزوینی ملقب به آدمیت فعال سیاسی و بنیان‌گذار جامع آدمیت و عضو انجمن فراموشخانه ی میرزا مَلْکَم خان ناظم‌الدوله بود. فریدون آدمیت در سال ۱۳۱۹ خورشیدی به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و در سال ۱۳۳۰ برای مأموریتی پنج ‌ساله به سفارت ایران در لندن اعزام شد و در همین فرصت به تحصیل پرداخت و در ۱۳۲۸ در رشته تاریخ دیپلماسی و حقوق بین‌الملل از دانشگاه لندن، دکترا گرفت. رساله ی دکتری او روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه بود. فریدون آدمیت در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوان ‌ترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد. وی در این وزارت‌خانه، مسئولیّت‌هایی از جمله معاونت وزارت امور خارجه را داشت. وی مدتی نیز سفیر ایران در لاهه، سفیر ایران در فیلیپین و سفیر ایران در هند بود.
حسن روحانی با نام پیشین حسن فریدون

(زادهٔ ۲۱ آبان ۱۳۲۷‏ در سرخه، استان سمنان) سیاست‌مدار ایرانی، رئیس‌جمهوری فعلی جمهوری اسلامی ایران، استاد پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک و همچنین نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبری از سال ۱۳۷۸ است. روحانی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و رئیس تیم هسته‌ای و مذاکره ‌کننده ی ارشد ایران با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا دربارهٔ برنامه هسته‌ای ایران، از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۲ عضو شورای عالی امنیت ملی به نمایندگی از رهبر ایران و از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۲ رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده‌ است. روحانی سابقه پنج دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را دارد و نایب رئیس مجلس در دوره چهارم و دوره پنجم، بوده‌است... حسن فریدون روحانی اولین رئیس جمهور ایران است که بعد از انقلاب ۵۷، با رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، ارتباط برقرار نمود. این ارتباط با باراک اوباما و از طریق مکالمه تلفنی صورت گرفت. همچنین او اولین رئیس جمهور ایران است که بعد از انقلاب ۵۷ با دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس، به عنوان عالی‌ ترین مقام اجرایی انگلستان دیدار کرده ‌است
در عرصه ی دانش

فريدون توللي در سال ١٢٩٨ ، در شيراز به دنيا آمد. فريدون و خواهرش كودك بودند كه مادر را از دست دادند. فريدون توللي نخست در خانه و باغ بزرگ پدر كه دور از شهر بود، به معلم سپرده شد و مقدمات تحصيلات ابتدايي را در خانه آموخت. سپس به مدرسه ی نمازي رفت و سال آخر دبستان را در آنجا طي كرد. مادرفريدون توللي طبع شعر داشت و شعر مي سرود و اين ميراث را نيز براي فرزند خود بازگذاشت. فريدون از سال پنجم ابتدايي سرودن شعر را آغاز کرد. وي تحصيلات متوسطة را مدتي در دبيرستان شاهپور و پس از آن در دبيرستان سلطاني به پايان برد. بهاءالدین پازارگاد، محمد جواد تربتی و دکتر مهدی حمیدی شرازی از جمله ی آموزگاران و اساتید او بودند. توللي در سال ١٢١٧ به تهران آمد و در رشته زبان شناسي دانشكده ادبيات تهران به تحصيلات عالي پرداخت. فریدون توللی از شهریور ۱۳۲۰، وارد جنبش های سیاسی شد و به نوشتن مقالات سیاسی در نشریات حزب توده و نیز نگارش مجموعه ی سیاسی طنزآمیزی به نام التفاصیل مشغول شد. در سال ۱۳۲۲ ، فریدون توللی با هم فکری و همکاری دوستانی از قبیل دکتر مهدی حمیدی شیرازی، رسول پرویزی، مهدی پرهام و محمد باهری، تشکیلاتی موسوم به "جمعیت آزادگان فارس" را بنا نهادند. این تشکیلات، پس از شروع فعالیت های حزب توده در شیراز، منحل شد و تمام اعضای آن به استثنای حمیدی شیرازی، به حزب توده پیوستند. توللی پس از مدتي تلاش و كوشش دريافت كه عرصه سياست با طبع لطيف و شاعرانة او سازگار نيست ، به همين خاطر عرصه سياست را ترک کرد و به کار شعر و ادبيات پرداخت. فريدون توللي به سائقه ذوق و قريحه فطري ، ساليان دراز در گروه هاي مامور كاوش هاي علمي باستان شناسي شوش و پاسارگاد و امور هنري تخت جمشيد و فسا و داراب شركت داشت و مدارج اداري را از عضويت و رياست تا مديركلي باستان شناسي استان فارس پيمود و از سال ١٣٤٥ براي آنكه بتواند بيشتر به شعر و ادب بپردازد ، فقط به مشاورت امور ايران شناسي دانشگاه شيراز كه مطابق و متناسب با ذوق و سوابق تحصيلي و تجربي او بود بسنده كرد. فریدون توللی پس از سال ‌ها ابتلا به بیماری قلبی، متاسفانه روز ۹ خرداد ۱۳۶۴ در سن ۶۶ سالگی در تهران درگذشت. پیکر فریدون توللی را به شیراز منتقل کردند و در محوطۀ آرامگاه حافظ درون مقبرۀ خانوادگی به خاک سپردند.
فریدون مُشیری

(زادهٔ ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ در تهران – درگذشتهٔ ۳ آبان ۱۳۷۹در تهران) شاعر معاصر ایرانی بود. وی سال های اول و دوم تحصیلات ابتدایی را در تهران انجام داد و سپس به علت مأموریت اداری پدرش به مشهد رفت و بعد از چند سال دوباره به تهران بازگشت و سه سال اول دبیرستان را در دارالفنون گذراند و آنگاه به دبیرستان ادیب رفت. به گفتهٔ خودش: «از استخدام در ادارات و زندگی کارمندی پرهیز داشتم ولی در سن ۱۸ سالگی در وزارت پست و تلگراف مشغول به کار شدم و این کار ۳۳ سال ادامه یافت». فریدون مشیری روزها به کار می‌پرداخت و شب ها به تحصیل ادامه می‌داد. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامه‌ها و مجلات کارهایی از قبیل خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. اما کار اداری از یک سو و کارهای مطبوعاتی از سوی دیگر، در ادامهٔ تحصیلش مشکلاتی ایجاد می‌کرد. سرانجام تحصیل را رها کرد اما کار در مطبوعات را ادامه داد. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود. این صفحات به تم ام زمینه‌های ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر می‌پرداخت. مشیری در سال های پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله سپید و سیاه را برعهده داشت. در همان سال‌ها با مجلهٔ سخن به سردبیری دکتر پرویز ناتل خانلری همکاری داشت. وی در سال ۱۳۵۰ به شرکت مخابرات ایران انتقال یافت و در سال ۱۳۵۷ از خدمت دولتی بازنشسته شد. مشیری توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و در پی همین دلبستگی طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت، و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی، و غنی ساختن برنامه گلهای تازه در رادیو ایران در آن سال ها داشت. فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمریکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی او در شهرهای کلن، لیمبورگ و فرانکفورت و همچنین در ۲۴ ایالت آمریکا از جمله در دانشگاه‌ های برکلی و نیوجرسی به‌طور بی‌سابقه‌ای مورد توجه دوستداران ادبیات ایران قرار گرفت. در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعر خوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد. فريدون مشیری سال ‌ها از بیماری رنج می‌برد و متاسفانه در بامداد روز جمعه ۳ آبان‌ماه ۱۳۷۹ خورشیدی در ۷۴سالگی در تهران درگذشت.
فریدون تفضلی

متولد ۱۳۱۹، یکی از اقتصاد دانان برجسته ی ایران بود. او از سال ۱۳۴۹ به‌طور تمام وقت و رسمی تدریس در دانشگاه ملی (بهشتی) را آغاز کرد و در سال ۱۳۵۶ به رتبه استادی رسید. وی مدرک کارشناسی اقتصاد خود را از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا و مدارک کارشناسی ارشد و دکترا در همین رشته را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی آمریکا اخذ کرد. عنوان رساله اش «سهم علمی اسکار لانگه در تئوری سوسیالیسم و کاربردهای آن در یوگسلاوی و چک‌اسلواکی» بود که با درجه ممتاز مورد پذیرش قرار گرفت. تفضلی پیش از پذیرفته شدن در مقاطع تحصیلات تکمیلی یک سال به عنوان کارشناس اقتصادی برای شرکت آر جی رینولدز در لس آنجلس کار کرد و در دوره دکتری به عنوان دستیار تدریس مشغول به کار شد. او پس از ۳۷ سال تدریس در تمام مقاطع تحصیلی رشته اقتصاد در  ۱۳۸۶/۴/۱۵ بازنشسته شد و در ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ درگذشت. فریدون تفضلی مؤلف و مترجم ده‌ها اثر در علم اقتصاد بود و دو کتاب تاریخ عقاید اقتصادی و اقتصاد کلان او جزو کتاب‌های کلاسیک درسی مرجع در رشتهٔ اقتصاد به زبان فارسی محسوب می‌شود. یکی از بهترین آثار ترجمه ای او نیز کتاب راز سرمایه است.
فریدون جنیدی

(زادهٔ ۲۰ فروردین ۱۳۱۸ در روستای معدن، شهرستان نیشابور) نویسنده و مدرس دانشگاه، اسطوره شناس و از پژوهندگان فرهنگ و زبان‌های باستانی است. زمینه تخصصی فعالیت او شاهنامه ‌پژوهی است. فریدون جنیدی  در سال ۱۳۵۸، بنیاد نیشابور را بنیان نهاد و اکنون مدیر بنیاد نیشابور است. همچنین بنا به گزارش خبرگزاری مهر، او سال‌ها استاد مدعو دانشگاه‌های صنعتی شریف، تهران و کرمان بوده و به آموزش زبان‌های باستانی و شاهنامه می‌ پرداخته‌ است. وی اکنون نیز به صورت آزاد و رایگان به آموزش زبان‌های پهلوی و اوستایی پرداخته‌ و به برگزاری انجمن‌های شاهنامه‌خوانی در بنیاد نیشابور مشغول است
در عرصه ی هنر

★ فریدون فرخزاد (۱۵ مهر ۱۳۱۷ خورشیدی در تهران − ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ در بُن آلمان) شومن، شاعر، برنامه‌ساز رادیو و تلویزیون، خواننده، مجری تلویزیونی و رادیویی، ترانه‌سرا، آهنگساز، بازیگر و فعال سیاسی بود که در بُن آلمان به قتل رسید. از فریدون فرخزاد به‌عنوانِ «نامی‌ترین شومَن ایران» یاد می‌شود. وی برادرِ فروغ فرخزاد شاعره معاصر ایران (زادهٔ ۸ دی ۱۳۱۳، تهران — درگذشتهٔ ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران) بود.
بنا بر نوشته ی محمود خوشنام: "فریدون فرخزاد که در سال ۱۳۱۷ در تفرش زاده شده بود، در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل رهسپار آلمان شد و در رشته علوم سیاسی دانشگاه مونیخ ثبت نام کرد. زبان آلمانی را که فراگرفت پیش از آن که به درس و مدرسه اش بیندیشد، گرفتار وسوسه شاعری شد. پیش از آن در ایران، تمرین هائی در شعر کرده بود ولی با آشنائی با شعر و شاعران آلمانی، رغبت بیشتری به آن پیدا کرد، به ویژه که پیش از او سیروس آتابای با شعرهای آلمانی اش توجه محافل ادبی را به سوی خود کشانده بود. آشنائی و ازدواج با دختری که او نیز فارغ التحصیل زبان و ادبیات آلمانی بود، کار را یکسره کرد و فریدون نخستین مجموعه شعری خود را با عنوانِ "فصلی دیگر" با مقدمه ای از "بوبروفسکی" شاعر- ناقد آلمانی انتشار داد. بوبروفسکی با اشاره به فریدون و سیروس آتابای نوشته بود که: این شاعران ایرانی به ما نشان داده اند که در دنیای مملو از وحشت جنگ، هنوز می توان زیست!...".
برخی بر این باورند که فریدون فرخزاد با خواندن ترانه ی "شب بود بیابان بود" که قبلا توسط پوران شاپوری اجرا شده بود معروف ومشهور شد. بخش کوتاهی از آن ترانه چنبن است: "شب بود بیابان بود زمستان بود/ بوران بود سرمای فراوان بود/ یارم در آغوشم هراسان بود/ از سردی افسرده و بی‌جان بود...".
همچنین نگاه کنید به
فریدون فرخزاد به روایت روشنفکران هم‌عصرش (منصور کوشان، اسماعیل خویی، سیمین بهبهانی و جلال سرفراز)
فریدون فروغی

(زاده ۱۳ بهمن ۱۳۲۹ − درگذشته ۱۳ مهر ۱۳۸۰) آهنگساز، نوازنده و خواننده ایرانی بود. فریدون فروغی در سال ۱۳۲۹ در محلهٔ سلسبیل تهران متولد شد. پدرش فتح‌الله فروغی کارمند ادارهٔ دخانیات بود و در تنهایی خود به سرودن شعر و نواختن تار می‌پرداخت. خانوادهٔ او از ملاکان بزرگ نراق بودند. او تنها پسر خانواده بود و سه خواهر به نام‌های پروانه، عفت و فروغ داشت. در سال ۱۳۳۵ و در شش‌سالگی، تحصیل را آغاز کرد و عاقبت در سال ۱۳۴۷ مدرک دیپلم علوم طبیعی را گرفت و پس از آن دیگر تحصیل را رها کرد. وی موسیقی را بدون داشتن استاد و با توجه به علاقه‌ای که به موسیقی راک و به‌خصوص آثار ری چارلز داشت، با تمرین ‌آموخت.... وی در روز جمعه، سیزدهم مهر ماه ۱۳۸۰ در منزلش در تهران‌ پارس به دلیل سکته قلبی در سن ۵۰ سالگی درگذشت. او را در روستای قورقورک بوئین زهرا قزوین در کنار برکه‌ای کوچک، در سایهٔ کوهی بزرگ و در آرامشی که سالها انتظارش را می‌کشید به خاک سپردند. شهیار قنبری (خواننده، ترانه ساز، آهنگساز و دوست قدیمی فریدون فروغی) در مورد مرگ او گفت: "فریدون فروغی برای دومین بار می‌میرد. نخستین بار وقتی مرد که نتوانست بخواند و دومین بار وقتی مرد که می‌خواست بخواند". فریدون فروغی ترانه های بسیاری  را در دوران کوتاه زندگی خود اجرا کرد. برخی معتقدند که ترانه ی "دو تا چشم سیاه داری" احتمالا یکی از بهترین اجراهای اوست.
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری
*
یاداوری: در مجموعه ی "فریدون ها" نام فریدون هویدا (زادهٔ ۳۰ شهریور ۱۳۰۳ برابر با ۲۱ سپتامبر ۱۹۲۴ در دمشق - درگذشتهٔ ۱۲ آبان ۱۳۸۵ برابر با ۳ نوامبر ۲۰۰۶ در نیویورک، نویسنده و نقاش، سیاست‌مدار و از ۱۳۴۹ تا انقلاب ۵۷ سفیر و نمایندهٔ دائم ایران در سازمان ملل متحد) و همچنین نام فریدون فرح ‌اندوز (زادهٔ ۹ اسفند ۱۳۲۵ در تهران، صداپیشه و برنامه ‌ساز تلویزیون) را نباید فراموش کرد.
*
منابع و مآخذ
فریدون شخصیت اساطیری ایران: تارنمای ویکی پدیا/ قصیده ی تازه ی دماوند: تارنمای گلچینی از سروده ها/ فریدون جم: تارنمای ویکی پدیا/ فریدون آدمیت: تارنمای ویکی پدیا/ حسن فریدون روحانی: تارنمای ویکی پدیا/ فريدون توللي: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ فریدون مشیری: تارنمای ویکی پدیا/ فریدون تفضلی: تارنمای ویکی پدیا/ فریدون جنیدی: تارنمای ویکی پدیا/ فریدون فرخزاد: تارنمای ویکی پدیا/ یادی از فریدون فرخزاد (نوشته ی محمود خوشنام): تارنمای بی بی سی/  ترانه ی "شب بود بیابان بود زمستان بود": مجموعه ی یک آوا و بسا صدا/ فریدون فروغی: تارنمای ویکی پدیا/ یادی از ترانه ی "دوتا چشم سیاه داری" و اجرا کنندگان آن: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ متن ترانه ی "دو تا چشم سیاه داری": تارنمای ایران سانگ  
*
همچنین نگاه کنید به
ده (۱۰) "نصرت الله" در عرصه ی سیاست و دانش و هنر ایران
ده (۱۰) " ملکی" در عرصه ی سیاست و دانش و هنر ایران
ده (۱۰) " جهانشاه" در عرصه ی سیاست و دانش و هنر ایران
ده (۱۰) " احمد " در عرصه ی سیاست و دانش و هنر ایران
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2018/02/blog-post_24.html
بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها
=======

۱۳۹۶ اسفند ۱, سه‌شنبه

ایرانیان در پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی: ۸۵ - روزهای تاریخی آریایی ها

در تاریخ ایران باستان و در پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی، بسیاری از روزها جایگاهی ویژه داشتند و با برگزاری مراسم و جشن و شادی همراه بودند . برخی از این "روزهای تاریخی" را با یکدیگر بررسی و مرور می کنیم:
روز یکم فروردین ( نوروز) و روزهای نخستین هفته ی سال
★ اولین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با اول فروردین ماه، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران ایران باستان است و مردم مناطق مختلف فلات ایران، نوروز را جشن می‌گیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است که امروزه به آن برابری بهاری یا اکیونوس می گویند. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است... منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. برخی از روایت ‌های تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهد. بر طبق این روایت ‌ها، رواج نوروز در ایران به سال ۵۳۸ (قبل از میلاد) یعنی زمان حمله کوروش بزرگ به بابل باز می‌ گردد. همچنین در برخی از روایت‌ها، از زرتشت به‌ عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده شده‌است. در برخی از متن‌های کهن ایران از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن‌ها، کیومرث به عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده ‌اند.
★ پنج روز اول فروردین "نوروز کوچک" نام داشته که عامه مردم در آن به شادی می پرداختند و از روز ششم که تولد زرتشت بوده "نوروز بزرگ" آغاز می شده است. در این روز زرتشتیان در آتشکده ها گرد هم آمده و تولد پیامبرشان را جشن می گیرند. از آنجا که آتش نزد ایرانیان باستان نمادی مقدس بوده است چندین جشن به افتخار آن بر پا می شده است به طوری که آن را فرزند اهورامزدا می دانستند و برای آن قدرت پاکی و پاک کنندگی قائل بودند آریائیان از آتش برای اثبات بی گناهی استفاده می کردند، نمونه برجسته آن گذر سیاووش از میان آتش است که در کتب اساطیری به آن اشاره شده است.
★ ششمین روزز فروردین سالروز تولد زردشت است، در این رو زردشتیان درآتشکده های هر شهر گرد هم می آیند وبه سخنرانی های مذهبی گوش می دهند، اوستا می خوانند و تولد پیامبرشان را جشن می گیرند.
روز سیزدهم فروردین (جشن سیزده بدر)
★ سیزدَه‌به‌دَر سیزدهمین روزِ فروردین‌ ماه است و به نام "روز طبیعت" نیز خوانده شده‌ است. ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن‌گرفتن و شادی‌کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روزی فرخنده ‌ا‌ست به باغ و صحرا می ‌رفتند و شادی می ‌کردند و درحقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان می ‌رسانیدند
★ سيزدهمين روز نوورز، روزي مقدس نزد ايرانيان باستان بوده‌است. باید به این موضوع توجه داشت که در فرهنگ ایرانی، هیچ یک از روزهای سال «نحس» و «بدیمن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه هر یک از روزهای هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از مظاهر طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشته و دارند، و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز «تیر روز» نام دارد که از آن ِستاره ی تیشتر، ستاره ی باران آور می باشد و ایرانیان از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کرده اند. همچنین در هیچ یک از متون کهن و هیچ دانشمند و نویسنده ای، از این روز به بدی یاد نکرده اند بلکه در بیشتر نوشتارها و کتاب ها، از سیزدهم فروردین با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام برده اند. برای نمونه کتاب «آثار الباقیه» جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم نوروز کلمه ی «سعد» به معنی نیک و فرخنده آورده شده است.
روز نوزدهم فروردین (روز فروردین، جشن فروردینگان)
★ در روز نوزدهم فروردین جشنی برگزار می ‌شد به نام «فروردینگان» که به آن «فرودگ» نیز می‌گویند. فروردین به معنای فروهرها و ماه فروردین، ماه فروهرها و این جشن در بزرگداشت فروهرهاست.
★ ریشه ی واژه ی فروردین از فروهر است. در باور زرتشتی، وجود انسان پنج بخش دارد : تن، جان، روان، وجدان و فروهر. تن، همان جسم ماست. جان، همان نیروی زندگی است که به تن زندگی می بخشد. روان، روح آدمی است و تا ابد پایدار می ماند و باید پاسخ ده کردار نیک و بد ما باشد. وجدان، همان دین است که از ریشه دئنا اوستایی می باشد و همان نیروی تشخیص نیک از بد است. فروهر، ذره ای از وجود اهورا مزداست که پیش برنده می باشد و انسان را به سمت پیشرفت و نیکی می برد و تا ابد پایدار و بدون تغییر می ماند. بنابراین، فروهر، مهمترین بخش وجود انسان است. چون، ذره ای از وجود اهورامزداست که از همان هنگام زایش در وجود ما قرار می گیرد تا روان را راهنمایی کند و بسوی پیشرفت و کمال ببرد و پس از مرگ هم، به همان شکل به اهورامزدا می پیوندد.
روز سوم اردیبهشت (روزاردیبهشت، جشن اردیبهشتگان)
★ اردیبهشتگان یا گلستان جشن از جملهٔ جشن های دوازدگانهٔ سال ایران باستان بوده است و از شمار جشن‌های آتش است. روز سوم از هر ماه باستانی به نام اردیبهشت می‌باشد و بر اساس گاهشماری امروزین، سوم اردیبهشت خورشیدی، برابر با جشن اردیبهشت‌گان است. ایرانیان از هزاران سال پیش در روز جشن اردیبهشتگان، لباس سپید رنگ می‌پوشیدند که نمایانگر پاکیزگی است. زمان برگزاری جشن اردیبهشتگان (سوم اردیبهشت) از سویی دیگر همزمان است با زمانی که در بسیاری از مناطق ایران، گلها شکوفا شده‌اند. از این رهگذر، این جشن به نوعی جشن گلها نیز بدل شد؛ جشنی که اکنون در هلند نیز تقریبا همزمان با جشن اردیبهشتگان برگزار می‌شود.
★ اردیبهشت گان جشن ایران باستان است و اردی بهشت نگاهبان آتش است؛ چرا که آتش بهترین جلوه­ گاه راستی و پاکی به شمار می­رفته است چنانکه همه­ی امشاسپندان دارای دو روی مینوی و زمینی هستند، این امشاسپند در جهان مینوی نماینده ­ی پاکی و راستی و نظم و قانون اهورایی و در زمین نگاهبانی آتش بر عهده­ی او گذاشته شده است. در بخشی از اوستا می­بینیم که اهریمن با ظهور زرتشت می­گریزد با فریادی این چنین که : زرتشت مرا بسوزانید با اشه وهیشته، و از زمین براند مرا که چون اهریمن نماینده­ی بی­نظمی و آشوب و دروغ و ناپاکی است، با آتش راستی و پاکی و داد و قانون گریزان می­گردد. برای همین است که «خلف تبریزی» در «برهان قاطع» می­گوید : «این واژه به معنای آتش است». اما ابوریحان بیرونی معنی نزدیک­تری به اصل را آورده است: «برخی گفته­اند که اردیبهشت، ایزد یا ملک آتش و نور است و این دو، با او مناسبت دارند و خداوند او را به این کار موکل کرده که نیز علل و امراض را به یاری ادویه و اغذیه ازاله کند و صدق را از کذب ظاهر کند و محق را از مبطل به سوگندهایی که گفته­اند در اوستا مبین است تمیز دهد».
روز پانزدهم اردیبهشت  (جشن بهاربُد و روز پیام آوری زرتشت)
★ در زمانی که گاهشماری گاهنباری یا کهن‌ترین گاهشمار شناخته‌ شده ایرانی، روایی داشته و هنوز هم نشانه‌ هایی از آن کم‌ و بیش برجای مانده است؛ آغاز و میانه هر یک از فصل‌های سال جشن گرفته می‌شده است. یکی از این جشن‌ها که در پانزدهم اردیبهشت یا روز دی‌به‌مهر از اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شده، عبارت بوده از گاهنبار میدیوزَرِم که به معنای میانه فصل سبز یا میانه بهار است.... نقل می‌کنند که زرتشت در دی‌به‌مهر روز از اردیبهشت ماه یا پانزدهم اردیبهشت، به جشن گاهی می‌رود که در آن روز مردمان بسیاری در آنجا جشنی به نام «بهاربُد/ بهاربود» آراسته بوده‌اند. در بامداد آن روز، او برای کوبیدن هوم (هَـئـومَـه) به کرانه رود دائیتی می ‌رود و در آنجا وهومن بدو فراز می‌آید. وهومن، پوشاکی از روشنایی بر تن داشت و سراسر اندام او از روشنایی بود. او زرتشت را به انجمن همپرسگی امشاسپندان بر کرانه رود دائیتی فراز می‌برد و در همین انجمن، اورمزد او را به دین‌آوری بر می‌گزیند... امروزه بازمانده‌هایی از جشن کهن بهاربُد در نواحی گوناگون سرزمین‌های ایرانی برجای مانده است (مانند مراسمی زیبا و نمادین در حوض سعدی شیراز و چشمه ی مجاور آن)، اما آیین‌های بزرگداشت روز پیام‌آوری زرتشت بکلی فراموش شده و در هیچ کجا برگزار نمی ‌شود.
روز ششم خرداد (روز خرداد، جشن خردادگان)
★ جشن خُردادگان به پاسداشتِ آب و آبادانی برگزار می‌شده است.  یکی از مهم‌ترین آیین‌های روز خرداد که در جشن خرادگان پررنگ تر می‌شود، رفتن به سرچشمه‌ها یا کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب و خواندن نیایش‌های ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بوده‌است. نمونه‌ای از سنت‌های رایج در این روز را می‌توان از سروده «دستور داراب پالن» موبد بزرگ پارسی در منظومه «فرضیات نامه» برداشت نمود که از آیین‌های ویژه خرداد روز به «تن شویی» و «کندن چاه» و «نو کردن کاریز» اشاره می‌کند و در همین مورد در متن پهلوی «اندرز انوشه روان آذرپاد مهر اسپندان» یادآوری شده که «در خرداد روز جوی کن». بر این پایه، در این روز توجه‌ای ویژه می‌شده به نگهداری و نوسازی جای‌هایی که آب از آن‌ها سرچشمه می‌گیرد و در آنجا جاری می‌شود چون چشمه‌ها، چاه‌ها، جوی‌ها، کاریزها و رودها که با آب زندگی بخش خود، ادامه زندگی را در این کره خاکی برای زیستمندان امکان‌پذیر می‌کنند.
تیرگان، امردادگان و شهریورگان 
★ تیرگان یکی از جشن‌ های ایرانی در تیرروز از تیرماه برابر با ۱۳ تیر در گاهشماری ایرانی برگزار می‌شود. این جشن در گرامی داشت تیشتر (ستارهٔ باران آور در فرهنگ ایرانی) است. در تواریخ سنتی تیرگان روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز البرز است. همچنین جشن تیرگان به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده است... جشن تیرگان هر ساله در یکم تیر ماه در فراهان برگزار می‌شود. این جشن به شکرانه برداشت گندم انجام می‌شود و ریشه در باورهای مردم در منطقه ی فراهان دارد. در مازندران نیز جشن تیرگان با نام " تیرماه سیزده شو" در شب سیزدهم تیر ماه برگزار می‌شود.
★ امردادگان هفتمین روز از ماه امُرداد است (هفتمین روز از امرداد در گاه‌شمار زرتشتی برابر با سوم مرداد در گاهشماری رسمی و کنونی ایران است) و برای گرامی‌داشتِ منش و کُنش و خویش‌کاری و جاودانگی است. امُرداد در گاهانِ زرتشت و اوستا به مفهومِ جاودانگی و یکی از فروزه‌هایِ شش‌گانهِ ی خِرَد و دانشِ فرمان‌روا بر فرارَوَندِ هستی است. امشاسپندِ جاودانگیِ امرداد همواره در کنار امشاسپندِ  خرداد، نگهبان آب و گیاه هستند. ایرانیان در گذشته برای برگزاری این جشن به باغات و مزارع رفته و به شادی می ‌پرداخته ‌اند
★ شهریورگان (روز چهارم شهریور، روز شهریور یا آذر جشن) از جملهٔ جشن های ایران باستان و از شمار جشن‌ های آتش بوده است. در این جشن مردم در خانه ‌ها آتش می ‌افروختند و به ستایش خداوند و شکر نعمت ‌های او می ‌پرداختند. در خانه ‌ها اغلب میهمانی برپا نموده و خوراک‌های متنوع و ویژه تدارک می‌ کردند و به مناسبت تغییر هوا شب هنگام در بام‌ها نیز آتش می‌ ‌افروختند... این جشن میان زرتشتیان فراموش شده و فقط برخی از خانواده ‌های قدیم در کرمان به گونهٔ محدودی این جشن را برگزار می‌ نمایند. در دوران اخیر زرتشتیان جشن شهریورگان را به عنوان روز پدر انتخاب کرده‌اند چرا که شهریور از امشاسپندان مردگونه؛ و به معنای شهریاری بر اراده است.
روز شانزدهم مهر (روز مهر، جشن مهرگان)
★ بنا بر نوشته ی روانشاد دكتر پرويز ناتل خانلری در مهرماه ۱۳۲۵: "ازجمله جشن‌های متعدد كه يادگار عمر دراز و شكوه و جلال گذشته درخشان ملت ايرانست مهرگان را بايد شمرد. اين جشن، روزی، درعظمت و اهميت تالی نوروز بوده است. درقرون نخستين بعد ازاسلام هنوز جشن مهرگان رونق و شكوه باستانی خود را ازدست نداده بود. ديوان اكثر شاعران بزرگ قرون چهارم و پنجم را كه بگشائيم قصايدی شيوا و بلند دروصف جشن مهرگان و تهنيت بزرگان عهد در آن ها می‌يابيم".
★ شباهت زیاد جشن شکرگزاری از برکات الهی در پی برداشت خرمن با جشن مهرگان ایران باستان نیز قابل تعمق و مطالعه است
آبانگان، آذرگان، یلدا، خرم روز و بهمنگان
★ آبانگان یکی از جشن‌های ایرانی است که در ستایش و نیایش ایزدبانوی آناهید که ایزد آب‌های روان بوده برگزار می ‌شده است. زمان برگزاری این جشن در روز دهم آبان بوده است.
★ در نُهمین روز از آذرماه در گاهشمار زرتشتی جشن «آذرگان» برگزار می‌شود که در گاهشمار خورشیدی برابر است با سوم آذر ماه خورشیدی. ایرانیان در پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی، آذرگان را روزی خجسته می ‌دانستند و در خانه‌ها و بام‌ها آتش افروخته و آن روز را با شادی و شادمانی و خواندن نیایش‌ها و گستردن سفره آیینی با خوراکی‌های گوناگون در آتشکده‌ها که آذین بندی شده بودند، جشن می‌گرفتند. به هنگام جشن، بر آتش چوب‌های خوش سوز و خوش‌بو می‌نهادند و آنگاه به مناسبت آغاز سرما، از آتش فروزان در آتشگاه، هر کس اخگری به خانه برده و آن آتش تا پایان زمستان در خانه‌ها فروزان بود و نمی‌گذاشتند خاموش شود و آن را نیک فرجام و فرخنده می‌دانستند. یکی از نیایش‌هایی که در آذر روز هرماه و از جمله در آذر روز از آذرماه خوانده می‌شود «آتش نیایش» نام دارد
★ شب یلدا یا شب چلّه یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است. یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته می‌شود. خانواده‌ های ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوه‌ ها و رایج‌تر از همه هندوانه و انار را مهیا و دور هم تناول و مصرف می‌کنند. پس از صرف تنقلات، قصه‌گویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فال‌گیری با دیوان حافظ رایج است.
★ شب یلدا یا شب چله در بیشتر سال ها مقارن است با بیست و یکم دسامبر (۳۰ آذر) و یا بیست و دوم دسامبر (اول ماه دی) و دراز ترین شب سال بشمار می رود. تقارن جشن ایرانی یلدا (به معنای میلاد) با کریسمس شاید نشانه ی آن باشد که ایرانیان  و بسیاری اقوام دیگر، به استقبال میلاد عیسی مسیح می رفتند. ماجرای دیدار سه ایرانی از عیسی مسیح به هنگام تولد، می تواند موید این ادعا باشد
★ آریایی ها روز پس از "شب یلدا" را به نام "خرم روز" می شناختند. خرم روز (زاد روز خورشید) روز اول از ماه دی است و در ایران باستان جشن گرفته می‌شد. روزی بزرگ بود مشحون از آداب و مراسم دینی و غیر دینی. زرتشتیان به ویژه پارسیان این روز را بسیار محترم شمرده و آنرا دی دادار جشن می‌نامند. آخرین شب آذر ماه بلندترین شب سال و آخرین روز آذر کوتاه‌ترین روز سال است. پیروان آیین مهر روز اول دی را روز تولد خورشید می‌دانستند چون از این روز به تدریج خورشید بیشتر در آسمان می‌پاید و شب‌ها کوتاه‌تر و روزها بلندتر می‌شود.
★ بهمنگان یکی از جشن‌های ایرانی در بهمن روز از بهمن ماه برابر با روز دوم بهمن است. بهمن از واژه ی اوستایی وهومن گرفته شده که با «اندیشه نیک»، «منش نیک» و «خرد مقدس» برابر نهاده شده است.
 سَده، اسفندگان و چهارشنبه سوری
★ جشن سَده، یکی از جشن‌های ایرانی، است که در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه برگزار می‌شود. در اشارات تاریخی این جشن همیشه به شکل دسته جمعی و با گردهمایی همه مردمان شهر و محله و روستا در یکجا و با برپایی یک آتش بزرگ برگزار می ‌شده است. مردمان در گردآوردن هیزم با یکدیگر مشارکت می‌کنند و بدین ترتیب جشن سده، جشن همکاری و همبستگی مردمان است. امروزه نیز مانند گذشته زرتشتیان با گردآمدن در یک نقطه از شهر یا روستا در کنار هم آتشی بسیار بزرگ می‌افروزند و به نیایش و سرودخوانی و پایکوبی می‌پردازند.
★ جشن اسفندگان (جشن سپندارمذ) به مناسبت گراميداشت صفت پاك و ارزشمند «سپنته آرمئيتي»  روز پنجم اسفند، از سوي ايرانيان برگزار مي ‌شده است.. «سپنته آرمئيتي»  يا سپندارمذ يا اسفند امروزي، نام چهارمين امشاسپند است، كه در نقش مادي خود، نگهبان زمين شناخته مي شود. در پنجمين روز از ماه اسفند در دين زرتشت، به دليل برخي از ويژگي هاي مشترك زمين با زن همچون آفرينندگي و زايندگي، اين روز به نام «زن و زمين» نامگذاري شده است. «سپندارمذ» فرشته و ايزد بانوي اسفند ماه در عالم مينوي نشانه ي مهر ، بردباري و تواضع اهورامزدا است و روي زمين، فرشته ي موكل بر زمين پاک و زن درستكار است. به اين سبب او را مونث و دختر اهورامزدا دانسته اند. او موظف است زمين را خرم و پاك و بارور نگهدارد. به اين جهت هر كس به كشت و كار و آباداني بپردازد، خشنودي سپندارمذ را فراهم كرده است... روز سپندارمذ، روز مهر، روز زمين و عشق، روز زن و روز مادر است
★ بنا بر نوشته ی بانو شکوه میرزادگی: " اسفندگان یا اسپندگان روزی است که در دوران باستان،  روز ادای احترام به زن و سپاس از او شناخته می شد. در این روز مردها هدایایی به زنان می دادند و از یاری و همراهی آن ها سپاسگزاری می کردند. زن در ایران باستان از نظر اجتماعی قدر و منزلتی والا داشت و آنگونه که خانم مری کخ محقق کتیبه های تخت جمشید می گوید نه تنها به نسبت آن روزگاران حقوقی قابل توجه داشت، بلکه از نظر مذهبی هم مورد احترام بود و به گفته اوستا زن منبع مهر و روشنایی بود. بر سر این که این جشن با تقویم امروز ایرانیان پنجم اسفند است یا ۲۹ بهمن اختلاف نظرهایی هست اما در هر دو حالت می شود گفت که اسپندگان همزمان است با روز ملی زن در فرهنگ ایرانی".
★ چهارشنبه سوری یکی از جشن ‌های ایرانی است که در شب واپسین چهارشنبهٔ سال (از غروب سه‌شنبه) برگزار می‌شود و اولین جشن از مجموعه ی جشن‌های نوروزی است. واژهٔ چهارشنبه‌سوری از دو واژهٔ چهارشنبه (نام یکی از روزهای هفته) و سور (به معنای جشن و شادی) ساخته شده است. طبق آیین باستان در این روز آتش بزرگی برافروخته می‌شود که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود. این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند، آغاز می‌شود و در زمان پریدن می‌خوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاک‌سازی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبه‌سوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.
★ رباعی "چارشنبه سوری" ضمن اشاره به چگونگی اجرای مراسم چارشنبه سوری به این نکته اشاره می کند که با برگزاری جشن چارشنبه سوری امروزه نیز ایرانیان مانند آریایی ها در ایران باستان به استقبال نوزوز می روند.
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
منابع و مآخذ
جشن های مشهور آرین ‌ها: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ آریایی ‌ها: تارنمای جشن های باستانی آریایی/ سیزدَه‌به‌دَر: تارنمای ویکی‌پدیا/ حقایقی درباره سيزده‌ بدر: تارنمای برترین ها/ جشن فروردینگان: تارنمای ویکی‌پدیا/ فروردینگان، جشن بزرگداشت فروهرها: تارنمای انجمن زرتشتیان در استکهلم/ اردیبهشتگان یا گلستان جشن: تارنمای ویکی‌پدیا/ اردیبهشت گان جشن ایران باستان: تارنمای تاریخ ما، تاریخ و تمدن ایران باستان/ جشن بهاربُد و روز پیام آوری زرتشت: تارنمای بیتوته/ جشن خردادگان: تارنمای ویکی‌پدیا/ جشن تیرگان: تارنمای ویکی‌پدیا/ امردادگان: تارنمای ویکی‌پدیا/ شهریورگان: تارنمای ویکی‌پدیا/ جشن مهرگان: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ آبانگان، آذرگان، خرم روز و بهمنگان: تارنماها و منابع گوناگون/ جشن سَده: تارنمای ویکی‌پدیا/ جشن اسفندگان: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/  اسپندگان روز ملی زن در فرهنگ ایرانی (نوشته ی بانو شکوه میرزادگی): تارنمای ایرون دات کام/ یلدا: تارنمای ویکی‌پدیا/ چهارشنبه سوری: تارنمای ویکی‌پدیا/ رباعی چارشنبه سوری: تارنما های "عصر نو" و " گلچینی از سروده ها"
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2018/02/blog-post_20.html
بخش های پیشین  مجموعه ی ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی

۱۳۹۶ بهمن ۲۷, جمعه

گفتنی های تغذیه: ۲۶ - "پلو" و "چلو" و برخی از ویژگی های آن ها

"پلو" و "چلو" در فرهنگ واژه ها
★ پلو/ چلو = طعامی است که از برنج کنند و در آن گوشت و کشمش و خرما و مانند آن با ادویه کنند و آن را اقسام است . اگر با یکی از حبوبات پخته شده باشد با اضافه ٔ آن کلمه عدس پلو و باقلی پلو و لوبیاپلو و ماش پلو سبزی پلو و آلوبالوپلو و زرشک پلو و هویج پلو و کلم پلو و امثال آن گویند و اگر بی گوشت و چیزهای دیگر باشد بر آن چلو اطلاق کنند: لغت نامه دهخدا
★ چلو = خشکه برنج یا غذایی که از برنج سازند و آن را با کباب یا با خورش ها خورند. در تداول عامه، خوراکی است که از برنج خالص با روغن یا کره پزند و آن را با کباب یا خورش دیگر خورند - چلاو (ناظم الاطباء): لغت نامه دهخدا
★ پلو = در آشپزی ایرانی، آذربایجانی، ترکیه، ازبکستان و بسیاری از کشورهای خاورمیانه به برنجی گفته می‌شود که با مواد دیگری مانند انواع گوشت، سبزیجات، حبوبات و خشکبار و حتی انواع ادویجات، طبخ می‌شود که تهیه آن به هر دو صورت کته و آب‌کش ممکن است: دانشنامه ی ویکی‌پدیا
★ چلو یا خشکه برنج = غذایی است که از برنج تهیه می‌شود و با کباب یا خورش خورده می‌شود. منظور از چلو، برنجی است که پس از آب‌کش کردن آن را به تنهایی دم می‌کنند و بعد از دم کشیدن با خورش و انواع گوشت و کباب‌ها مصرف می‌نمایند. اصطلاحاً به چلو، برنج سفید هم می‌گویند: دانشنامه ی ویکی‌پدیا
انواع گوناگون پلو
★ پلوهای ایرانی: از انواع پلوهای ایرانی می‌توان به باقلاپلو، هویج پلو، سبزی پلو، شوید پلو، شیرین پلو، زرشک پلو، زیره پلو، آلبالو پلو، کشمش پلو، رشته پلو، استانبولی پلو، لوبیا پلو، نخودپلو، کلم‌پلو، عدس پلو و ماش پلو اشاره کرد.
★ حیدر عظما‌یی پژوهشگر طب سنتی گفت: از دیرباز و طبق رسوم قدیمی مصرف سبزی پلو با ماهی در شب عید در بین مردم رواج زیادی داشته است، ولی افراد باید توجه داشته باشند که برای بهره‌مندی از خواص این غذا به طور کامل رعایت نکاتی در طرز تهیه و پختن آن ضروری است. وی بیان کرد: برنج سبوس ‌دار حاوی انواع گروه ویتامین‌های (ب) است که باعث جلوگیری از بیماری‌های بری‌بری و ریزش مو می‌شود. این پژوهشگر طب سنتی افزود: برنج سبوس ‌دار سرشار از ویتامین‌های (ب ۱)، (ب ۶)، منگنز، فسفر، آهن، سلنیو‌م و منیزیم است، همچنین چربی که در ماهی وجود دارد شبیه چربی موجود در گیاهان است و سبب افزایش چربی خون نمی‌ شود و چربی مفید محسوب می‌شود. ماهی همچنین حاوی فسفر، امگا ۳ و آهن بالایی است، از ویتامین‌های موجود در ماهی می‌توان به ویتامین‌های گروه (ب) اشاره کرد که در سلامتی دستگاه عصبی و پوست نقش موثری دارند.
★ ادویه پلو: که دو نوع آن به نام "ادویه پلو با مرغ" و "ادویه پلو با ماهیچه" بسیار معروف است
.★ یتیم پلو: پلوئی با برنج بد و کم روغن و بی خورش است.
★ خشکه پلو (خشکه پلاو): اصطلاح دیگری برای " کته" است. 
★ کته: پلوئی است که آبکش نکنند - برنج پخته ٔ نرم که آب آن را با آبکش نگرفته باشند - برنجی که بدون روغن پزند.
★ کته ٔ رشتی: برنجی است که در آب بپزند قدری که از معمول نرم تر شد آب می کشند و دم می کنند. پس از دم کشیدن پارچه ٔ نازکی روی آن می اندازند و با کف دست یا گوشت کوب فشار می دهند تا برنج ها خوب بهم بچسبد. پس از سرد شدن آن را وارونه در ظرفی برمی گردانند و بشکل لوزی یا مربع می برند.
★ ته چین: غذایی است که از گوشت، ماست، زعفران، تخم‌ مرغ، ادویه، و امثال آن که بین لایه‌های پلو قرار می‌دهند، تهیه می‌شود انواع ته‌چین این چنین است: ته‌چین مرغ - ته‌چین گوشت - ته‌چین گوشت و بادنجان - ته‌چین اسفناج - ته چین ماهی.
★ یخنی  پلو (یخنی درگزی): یا بطور کلی یخنی یکی از غذاهای محلی شمال خراسان و منتسب به شهر درگزاست. یخنی در اصل کلمه‌ای پهلوی به معنای پخته یا گوشت پخته شده است، در خطه ی خراسان انواع خوراک‌هایی با گوشت تهیه می‌شود که چلوگوشت مشهد و یخنی درگزی از معروف ‌ترین آن‌ها می‌ باشند. همچنین یخنی درگزی خوراک ثابت مجالس و مراسم در درگز و آبادی‌های اطراف است.
★ بابونه پلو (پلو بابونه): گیاه بابونه به شکلی خودرو از اردیبهشت تا مهر ماه در کازرون (از شهرستان‌های استان فارس در ایران) رشد می‌کند و با داشتن طبع گرم در آشپزی محلی کاربرد فراوانی دارد. از برگ و ساقه این گیاه برای طبخ پلو بابونه استفاده می‌شود که خانواده‌های کازرونی آن را در فهرست مهم ترین غذاهای خود قرار می‌دهند و این غذا را آرامش دهنده اعصاب می‌دانند. پخت این غذا که خواص دارویی فراوانی نیز دارد بسیار ساده است و پس از آبکش کردن برنج، لابه لای آن بابونه ریخته شده و دم گذاشته می‌شود و البته بعضی از خانم‌های کازرونی از سیر وحشی هم در این غذا استفاده می‌کنند و آن را با مرغ یا ماهی بر سر سفره می‌آورند.
★ آچار پلو: یک غذای محلی کازرون است. این غذای سنتی که طبع گرمی هم دارد برای نسل جوان ناشناخته است و در کمتر خانواده ای پخته می‌شود. طعم آچار پلو به شیرین پلو شباهت دارد که در آن از خلال پوست نارنج و شکر استفاده می‌شود و به علت استفاده از مغزهایی مانند بادام و پسته به این نام شهرت دارد.
★ کابلی‌پلو: که به آن قابلی پلو هم گفته می‌شود یکی از انواع مشهور پلو در افغانستان است و از برنج باریک، گوشت یخنی (پخته) گوسفند، زردک (هویچ)، کشمش، و خلال پسته و بادام تهیه می ‌شود.
★ پلو در ژاپن: پیرافو نوعی غذا با برنج و گوشت و سبزیجات است. ریشهٔ این کلمه، واژه فارسی «پلو» است. پلوی فارسی در دوران عثمانی وارد زبان ترکی شده‌است و از آنجا به زبان‌های اروپایی از جمله زبان انگلیسی و زبان فرانسه راه یافته‌است. پیرافو امروز به عنوان غذایی خاورمیانه‌ای در ژاپن شناخته می ‌شود.
 برخی از انواع گوناگون چلو
★ چلوکباب: غذای معروف و مطبوع ایرانی است که در بیشتر شهرهای ایران برای پختن و فروختن آن به مشتریان، محل های مخصوص وجود دارد. غذایی مرکب از چلوی ساده و کباب، که غالباً با تخم مرغ و پیاز و ترشی و دوغ مصرف کنند. خوراکی ایرانی که آن را ازچلو یعنی برنج پخته ٔ آبکش شده با کباب یعنی گوشت به ورقه های نازک بریده شده (برگ ) یا کوبیده فراهم آورند. مورخان و جهانگردان اروپايي كه در دوران صفويه از ايران ديدن كرده اند درباره چلوها، پلوها، ترشي ها و مرباها كه در ايران طبخ مي شده است مطالب بسيار زيادي نوشته اند ولي هرگز راجع به چلوكباب حرفي به ميان نيامده است. به احتمال زياد بر اساس مطالبي كه توسط «ميرزا محمدرضا معتمدالكتاب» نويسنده كتاب تاريخ قاجاربيان شده است چلوکباب اصليتي قفقازي داشته است و بر اساس نوع كبابي كه در آن منطقه طبخ مي شده، به دستور شخصي ناصرالدين شاه توسط آشپزان او  تهیه شد و بعد از مدتي تغيير شكل داده و به صورت امروزي در آمده است. پخت کباب ایرانی و مصرف آن همراه با نان از زمان ناصرالدین شاه قاجار و در دربار او و از دوران رضا شاه همراه برنج و تحت عنوان "چلو کباب " در میان عوام رایج شد و باعث و بانی آن شخصی بود به نام " غلامحسین خان نایب "(و البته پدرش).... چلوکباب معمولاً با سماق و گوجه فرنگی مصرف می ‌شود. برخی معتقدند دلیل استفاده از سماق بر روی کباب اینست که وقتی گوشت کباب شود کمی مواد سمی در گوشت تولید می ‌شود و سماق این مواد را از بین می برد.
★ " ارسطو سیلتز" در نوشتاری پیرامون "تاریخچه ی چلو کباب" می نویسد: سر میز چلوکبابی نشخوار سبزی می کردم و در فکر اینکه اگر چرخ گوشت تا اواخر قرن نوزدهم اختراع نشد پس کباب کوبیده به نوعی که امروز تهیه می شود نمیتواند قدمت باستانی داشته باشد. همان شب، پس از مشاورت با گوگل، در یافتم که یکی از رساله های آشپزی زمان شاه اسماعیل اول صفوی (۱۴۸۷-۱۵۲۴ میلادی) طرز تهیه "کوفته کباب" را چنین شرح میدهد، "بیارند گوشت تخلی (برّه) را با ادویه گرم و پیاز و نمک به قدر و نرم بکوبند و ساعتی بگذارند که خود را بگیرد. بعد از آن هر کدام را مقابل گردکانی بزرگ گرد بسازند و در سیخ آهنین هموار باریک بکشند و در آتش نرم بپزند." از قرار معلوم در زمان صفویه تخم مرغ و جوش شیرین در کار نبود، ولی خوب معمای چرخ گوشت حل شد: تا قبل از این اختراع راسته خام را با مخلفاتش در ظرفی مانند "گوشت کوبیده"  هونگ می کردند. می توان "له و لورده کباب" صفویان را به عنوان یکی‌ از نیاکان کباب کوبیده معاصر تلقی‌ کرد، ولی ترقی این خوراک به مرتبه عالی "چلو کباب" در زمان ناصرالدین شاه (۱۸۳۱-۱۸۹۶ میلادی) رخ داد. داستان اینست که ناصرالدین میرزای ولیعهد و هفت نفر از رفقای صمیمی او از علاقه مندان سخت این نوع کباب ترکی بودند و تا فرصت می شد گوشت کوبیده را "در سیخ آهنین هموار باریک بکشند و در آتش نرم بپزند." پس از اینکه ناصرالدین میرزا به تخت رسید هشت نفری از تبریز به تهران آمده و بساط کباب پزی دوران بی قید و بندی را ادامه دادند. متأسفانه امیر کبیر، صدر اعظم ناصرالدین شاه، مخالف دخالت شاه در امور آشپزی بود و نگران این که رفقای خلقی شاه در مقابل ارباب رجوع فرنگی آبرو ریزی راه بیندازند. بالاخره امیر کبیر موفق شد که همراهان کباب گرای شاه را از دربار براند. یکی از این هفت رفیق، شخصی بنام حاج علی الله تبریزی، به این فکر می افتد که نزدیک کاخ گلستان دکانی بزند تا درباریان و حرمسرا بتوانند دستور غذا بدهند و بدین طریق هم امرار معاش کند و هم امیر کبیر خیت و شرمنده شود. در ضمن گمان می برد که دکان کباب پزی او مشتری های دیگری نیز از طبقه عامه به خود جلب خواهد کرد. و چنین شد که اولین چلو کبابی ایران در بازار صحافی تهران به راه افتاد.
★ انواع چلو خورش ها: در آشپزی ایرانی خورش کاربرد فراوان دارد و معمولاً خورش با برنج ساده، که ممکن است به صورت پلو یا کته تهیه شده باشد، خورده می‌شود. خورش‌های ایرانی ترکیبی از گوشت، سبزیجات خشک یا تازه و حبوباتی چون عدس و لوبیا هستند. ایرانیان چلوخورش (برنج و خورش) را در غذاهای روزانه، میهمانی‌ها و مراسم رسمی استفاده می‌کنند. از انواع خورش‌های ایرانی می‌توان به خورش‌های فسنجان، قرمه سبزی، خورش قیمه، قیمه بادمجان، خورش کرفس، خورش آلو اسفناج، خورش هویج، خورش کنگر، خورش بامیه، خورش خلال بادام و انواع خورش مرغ (مانند مرغ ترش و مسمای مرغ) اشاره کرد.
ارزش غذایی برنج (ماده ی اولیه ی پلو و چلو)
مواد مغذی در هر ۱۰۰ گرم برنج
انرژی ۱٬۵۲۷ کیلوژول (۳۶۵ کیلوکالری)/ کربوهیدرات‌ها ۸۰ گرم
چربی ۰٫۶۶ گرم/ پروتئین ۷٫۱۳ گرم/ آب ۱۱٫۶۱ گرم
ویتامین ب۱ (تیامین)  ۰٫۰۷۰۱ میلی‌گرم (۵٪) 
ویتامین ب۲ (ریبوفلاوین)  ۰٫۰۱۴۹ میلی‌گرم (۱٪) 
ویتامین ب۳ (نیاسین)  ۱٫۶۲ میلی‌گرم (۱۱٪) 
پانتوتنیک اسید (ویتامین ب۵)  ۱٫۰۱۴ میلی‌گرم (۲۰٪) 
ویتامین ب۶ : ۰٫۱۶۴ میلی‌گرم (۱۳٪) 
کلسیم ۲۸ میلی‌گرم (۳٪)/ آهن ۰٫۸۰ میلی‌گرم (۶٪) 
منیزیم ۲۵ میلی‌گرم (۷٪)/ منگنز ۱٫۰۸۸ میلی‌گرم (۵۴٪) 
فسفر ۱۱۵ میلی‌گرم (۱۶٪)/ پتاسیم ۱۱۵ میلی‌گرم (۲٪) 
روی ۱٫۰۹ میلی‌گرم (۱۱٪)  
برخی از تازه ترین پژوهش های علمی در مورد مصرف پلو
★ کالری انواع برنج و پلو: بنا برگزارش پژوهشگران در حالت کلی مقدار کالری برنج های سفید و قهوه ای از این قرار است
نوع                            مقدار                کالری
برنج سفید پخته          یک کفگیر              ۲۵۰
برنج سفید پخته          ۱۰۰گرم               ۱۲۰
برنج سفید خام           ۱۰۰گرم               ۱۳۰
برنج قهوه ای             ۱۰۰گرم               ۱۱۰
در هر قاشق غذاخوری عدس‌ پلو حدود ۳۵ کیلوکالری وجود دارد.
در هر قاشق غذاخوری از استامبولی ‌پلو حدود ۲۵‌کیلوکالری انرژی نهفته است.
به‌طور متوسط در هر قاشق غذاخوری از لوبیا پلو حدود ۳۰ کیلوکالری انرژی وجود دارد.
★ بنا بر تحقیقاتی که اخیرا "دکتر مایکل موزلی"  و "دکتر ادم کالینز" از دانشگاه ساری بریتانیا انجام داده‌ اند در برنامه ی تغذیه لازم است بین وعده‌های کربوهیدرات‌دار فاصله انداخت، نباید هر وعده کربوهیدرات خورد، و باید روالی ثابت داشت. پژوهشگران نامبرده معتقدند: " اگر شب یک بشقاب پر برنج خورده‌اید، صبح تا جایی که می‌شود کم نان بخورید. و اگر صبح مفصل نان خورده‌اید، شب ته ظرف پاستا را در نیاورید".
ضرب‌المثل «آستین نو، بخور پلو»
★ ضرب المثل «آستین نو، بخور پلو» را زمانی به کار می برند که احترام به فرد یا افرادی درجمع صرفا به خاطر لباسی باشد که به تن نموده‌ و یا جایگاه و مقامی که آنها تصاحب کرده‌ اند و نه به خاطر انسان بودن آن ها. داستان این ضرب‌المثل برمی گردد به اینکه روزی ملا نصرالدین با لباسی ژنده و کهنه به یک مهمانی رفت که صاحبخانه نه تنها او را تحویل نگرفت که با داد و فریاد از خانه هم بیرون کرد. ملا که از این حرکت ناراحت شده بود، به خانه رفت و لباسی گرانبها را از همسایه به امانت گرفت و دوباره به همان مهمانی بازگشت. این دفعه صاحب خانه او را به گرمی پذیرفت و او را در بهترین مکان جاي داد. و برایش سفره اي رنگين پهن كرد. ملا از این رفتار تعجب کرد و به خنده افتاد. و پیش خود فکر کرد که این همه احترام به خاطر لباسی است که او به تن کرده است. برای همین آستین لباسش را كشيد و گفت: آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو. و بعد در برابر تعجب دیگران گفت: احترامی که الان شما به من می گذارید نه به خاطر خودم که بخاطر لباسی است که به تن کرده ام، وگرنه من همانی هستم که پیش از این با لباس کهنه بر تن به این مهمانی آمده بودم و مرا بیرون راندید!... آستین نو بخور پلو، از ضرب‌المثل‌ هایی است که میان مردم ایران کاربرد فراوانی دارد و در مورد کسی است که برای رفتن به مهمانی مجبور به قرض کردن لباس خیلی گران‌قیمت از دوست و یا همسایه‌ می ‌شود.
★ حکایت مربوط به ضرب‌المثل «آستین نو، بخور پلو» علاوه بر "ملا نصرالدین" به "بهلول" نیز نسبت داده شده است.
" پلو": در زنجیری از سروده ها
★ این زنجیر مشتمل است بر سروده هایی از عبید زاکانی، ملک ‌الشعرای بهار، طاهره صفارزاده، هادی خرسندی و دیگران. برای نمونه، عبید زاکانی شاعر ایرانی و نویسندهٔ طنزپرداز فارسی ‌زبان قرن هشتم هجری در مورد " پلو" چنین آورده است:
آن یکی ظرفی از پنیر به دست/ وان دگر ماست با کره نانا
آن یکی خوانچه ی پلو بر سر/ افشره آب لیمو عمانا
نزد گربه شدند آن موشان/ با سلام و درود و احسانا...

تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
منابع و مآخذ
پلو/ چلو: لغت نامه دهخدا/ تارنمای واژه نامه‌ی پارسی ویکی/ چلو: لغت نامه دهخدا/ تارنمای واژه نامه‌ی پارسی ویکی/ پلو: تارنمای ویکی‌پدیا/ چلو یا خشکه برنج: تارنمای ویکی‌پدیا/ مصرف سبزی پلو با ماهی در شب عید: تارنمای برترین ها/ ته چین: تارنمای واژه یاب/ انواع ته‌ چین: تارنمای ویکی‌پدیا/ یخنی  پلو: تارنمای مجله تصویری فرهنگ غذا/ کابلی‌پلو: تارنمای باشگاه خبرنگاران/ غذاهای محلی کازرون (از سودابه ساسانی): تارنمای همشهری استان ها/ غذاهای معروف ایران/ چلوکباب و ...: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ تاریخچه ی مختصر چلو کباب (نوشتاری از ارسطو سیلتز): تارنمای ایرانیان/ انواع خورش ها: تارنمای ویکی‌پدیا/ چلوکباب: تارنمای ویکی پدیا/ ارزش غذایی برنج: تارنمای ویکی پدیا/ کالری انواع برنج و پلو: تارنمای سلامت/ پژوهش های علمی در مورد پلو/ شب‌ها پلو بخوریم یا نه: تارنمای بی بی سی/ حکایت کوتاهی از ضرب‌المثل «آستین نو، بخور پلو»: تارنمای باشگاه خبرنگاران/ آستین نو بخور پلو و بهلول: تارنمای  راسخون/ پلو در زنجیری از سروده ها: تارنمای گلچینی از سروده ها
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2018/02/blog-post_16.html
بخش های پیشین مجموعه ی گفتنی های تغذیه

۱۳۹۶ بهمن ۲۳, دوشنبه

ایرانیان در پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی: ۸٤ - مسیحیت و مسیحی ها در دوران حکومت آریایی ها در ایران


در دوران پادشاهان هخامنشی و اشکانی، اگرچه دین زرتشتی در ایران رواج داشت ولی پیروان دین های دیگر نیز در تبلیغ و برگزاری مراسم خود آزاد بودند. با به روی کار آمدن ساسانیان، برای نخستین بار در تاریخ ایران، آئین زرتشت به صورت دین رسمی درآمد و تبلیغ و ترویج سایر ادیان چندان ساده نبود. نوشتارهایی در  زمینه ی مسیحیت و مسیحی ها در دوران حکومت آریایی ها را با یکدیگر بررسی و مرور می کنیم:
★ تولّد عیسا مسیح در زمان پادشاهی فرهاد چهارم و یا به روایتی فرهاد پنجم ، پادشاه اشکانی و به صلیب کشیده شدن عیسا مسیح در زمان پادشاهی اردوان سوم که از سال های ۱۱ تا ۳۸ میلادی پادشاهی می کرد روی داد. اشکانیان یا پارت ها ، یکی از تیره های ایرانی بودند که از سرزمین های شمال خاوری ، یعنی خراسان بزرگ برخاستند و جانشینان اسکندر را شکست داده و دوباره یک شاهنشاهی ایرانی برپا کردند. بنیانگـزار این دودمان پادشاهی ” اَشک” یا ” اَرَشک” نام داشت و از این رو، جانشینان او نام اشکانیان را برای خود برگزیدند. نام کنونی شهر “عَشق آباد” در کشور ترکمنستان نیز در اصل “اَشک آپات” بوده است . یکی از ویژگی های دوران پادشاهی اشکانی احترام به دین های گوناگون و آزادی مردم در شیوه های پرستش بوده است . اشکانیان نزدیک به پانصد سال از سال های ۲۵۰ پیش از میلاد تا سال ۲۲۴ یا ۲۲۶ میلادی بر ایران فرمانروائی کردند... در ایران اشکانی، مبلغان مسیحی در ایران با استقبال گرم مردم رو به رو شدند، زیرا پیام مهر و عشق و بخشایش مسیح، گذشته از آن که با خُلق وخوی توده های مردم ایران هماهنگی داشت. با اندیشه ها و آموزه های آئین میترا یا آئین مهر که یکی از دین های باستانی ایران بود و در میان مردم طرفداران بسیار داشت سازگار و همنوا بود. بدین سان مسیحیان در ایران نزدیک به دویست سال آزادی عمل و تبلیغ داشتند و گروه های بی شماری از ایرانیان به این کیش گرویدند. مراکز بزرگ مسیحیان استان های باختری و همچنین سرزمین های شمال خاوری ایران بود
★ تقارن جشن ایرانی یلدا (به معنای میلاد) با کریسمس شاید نشانه ی آن باشد که ایرانیان  و بسیاری اقوام دیگر، به استقبال میلاد عیسی مسیح می رفتند. ماجرای دیدار سه ایرانی از عیسی مسیح به هنگام تولد، می تواند موید این ادعا باشد.
★ زنده یاد دکتر مهدی حمیدی شیرازی در مورد "میلاد عیسی مسیح و دیدار سه ایرانی" چنین سروده است: به فرمان خدا از دختر بکر/ هویدا گشت نوری ، شادی افزا - درخشان کوکبی از زادن او/ به بام آسمان ، برداشت آوا - چو ایرانی بدید آن اختر پاک/ فراز چرخ چون خورشید عذرا - دوید آن سو، که آنجا شاد و خندان/ بدارد هدیه های خویش اهدا  
★ دوران پادشاهی اشکانیان از این جهت قابل توجه است که به دلیل وجود " مهستان" یا مجلس بزرگان آریایی، برای نخستین بار در تاریخ ایران یک دموکراسی نسبی برقرار بود. بهمین جهت زرتشتی ها، یهودی ها، مسیحی ها و پیروان سایر ادیان آزادنه به تبلیغ و ترویج دین و آئین خود اشتغال داشتند.
★ در آغاز سدۀ سوم میلادی فضای دینی ایران و به دنبال آن خاورمیانه و اروپا دگرگون شد. در ایران، اردشیر بابکان که فرمانروای یکی از تیره های ایرانی در پارس بود و روابط خانوادگی نزدیکی با پیشوایان زرتشتی داشت، سر به شورش برداشت و با اردوان پنجم اخرین پادشاه اشکانی جنگید. در سال ۲۲۴ میلادی در جنگ سختی که میان سپاهیان اردشیر و اردوان پنجم روی داد، اردوان به سختی شکست خورد. اردشیر به پیروزی رسید و خود را شاهنشاه نامید و دودمان پادشاهی ساسانی را بنیاد گذاشت و برای نخستین بار در تاریخ ایران، آئین زرتشت به صورت دین رسمی درآمد. اردشیر بابکان خود را نمایندۀ خدا بر روی زمین و صاحب ” فَرۀ ایزدی” اعلام کرد. سنگ نوشته ها و کنده کاری های بر روی سنگ که در نقش رستم فارس به جای مانده است دربردارندۀ این پیام است که اردشیر با پشتیبانی اهورامزدا به پادشاهی رسیده است. ساسانیان، اشکانیان را بیگانه پرست اعلام کرده و آثار آنها را نابود کردند. ساسانیان خود را از نسل هخامنشیان می دانستند.
★ سیاست اردشیر بابکان در برابر جوامع نا مزدا پرست درون قلمروش، روزگاری دشوار را برای ایشان پدیدآورده‌ بود. یهودیان و باورمندان به برخی آیین‌ های دیگر، در دورهٔ اشکانیان کم ‌و بیش مورد بردباری قرار می‌گرفتند و استقلال محدودی نیز داشتند. اردشیر و سپس پسرش شاپور به ویژه در آغاز سلطنت کوشیدند تا خودمختاری یهودیان را محدود کرده و آنان را از حقوق مستقل قضایی و قانونی‌شان محروم سازند؛ انگیزهٔ این اقدامات احتمالاً گسترش جامعهٔ زرتشتی بوده‌ است. با مسیحیان سریانی‌زبان با بردباری و نرمش بیشتری برخورد می‌شد و بر جمعیت آنان تا میانهٔ سدهٔ سوم میلادی افزوده ‌شد.
★ شاپور دوم یا شاپور بزرگ یا شاپور ذوالاکتاف از ۳۰۹ تا سال ۳۷۹ میلادی، دهمین پادشاه ساسانی بود. بعد از برادرش آذرنرسی برتخت نشست. او پسر هرمز دوم بود. مدت سلطنت او هفتاد سال بود. او، اعرابی را که بخش‌های جنوبی سلطنت ساسانی را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند به شدت تنبیه کرد و امنیت را به مرزهای جنوبی بازگرداند. در دوران او، ایران در جنگ با روم موفقیت‌های بزرگی بدست آورد. شاهنشاهی او همزمان بود با پذیرش مسیحیت به عنوان دین رسمی در امپراتوری روم و به همین دلیل شاپور ذوالاکتاف مسیحیان ایران را مورد آزار و شکنجه قرار داد.
★ به دلایل سیاسی، در دوران شاپور دوم، آزار و جفای ایرانیان مسیحی شدت گرفت. ” جفای بزرگ” که در سال ۳۳۹ میلادی در ایران آغاز شد و سال ها به به درازا کشید، بسیاری از مسیحیان وفادار به پادشاه ایران را نیز دربر گرفت.
★ به طور کلی موقعیت مسیحیان و زرتشتیان در ایران و روم، از شرایط سیاسی تاثیر می پذیرفت و در قراردادهای میان دو امپراتوری ایران و روم، دو امپراتوری متعهد شدند که نسبت به مسیحیان و زرتشتیان در سرزمین های یکدیگر از سخت گیری خودداری کنند.
★ اواخر دوران شاهنشاهی ساسانی از بسیاری جهات قابل توجه است. جامعۀ ایرانی در آن زمان به راستی آکنده از تضادها و چالش های بزرگ بود. ثروت و قدرت بیکران امپراتوری از یک سو مایۀ آزمندی و حسادت کشورهای همسایه بود و از سوی دیگر اختلاف طبقاتی بسیار شدید در درون جامعۀ ایرانی، نفوذ و قدرت بی حساب موبدان زرتشتی و حضور مکتب های گوناگون فلسفی و باورهای دینی دیگر که خواهان دگرگون کردن جامعۀ به شدت طبقاتی و متعصب ایران بود، جامعۀ ایرانی را از درون شکننده کرده بود. شماری از پادشاهان ساسانی همچون یزدگرد یکم و قباد به لزوم انجام اصلاحات بنیادی در جامعۀ ایرانی پی برده بودند ولی نفوذ بیش از اندارۀ مالکان بزرک و همچنین موبدان و هیربدان که خود نیز در شمار مالکان بزرگ بودند مانع از انجام این اصلاحات می شد. و سرانجام نیز همین کارشکنی ها زمینۀ تاریخی برای شکست ایرانیان از عرب ها را فراهم کرد. هرمز چهارم فرزند انوشیروان و پدر خسروپرویز به مسیحیان نسطوری توجه ویژه ای داشت و گویا این سبب شده بود تا موبدان و هیربدان زرتشتی از وی برنجند. نزدیکی روابط هرمز چهارم با مسیحیان تا آنجا پیش رفت که وی در سال ۵۸۵ میلادی اجازه داد تا شورای اسقف ها ی مسیحی در ایران برگزار شود.
★ همراهی و رفتار خوش هرمز با مسیحیان و سختگیرى او با اشراف و روحانیان موجب شد که هیربدان (روحانیان زرتشتى)، نامه اى به هرمزد نوشتند و از او خواستند که به ترسایان (مسیحیان) بتازد، هرمز نوشت: چنان که تخت پادشاهى ما تنها به دو پایه پیشین و بى دو پایه پسین باز نایستد، پادشاهى ما نیز با تباه ساختن ترسایان و پیروان کیش هاى دیگر به جز کیش ما، استوار و پایدار نباشد... سرانجام کار هرمز آن شد که سپاهیان از وی بر می گردند و دو تن از فرماندهان وی به نام گُستَهم و بندوی او را کور می کنند.
★ بسیاری از تاریخ نویسان نوشته اند که خسرو پرویز به آئین ترسایان گرایش داشته و حتی برخی اورا مسیحی دانسته اند ولی گروهی دیگر این ادعا را رد کرده اند، فردوسی نیز مسیحی شدن خسرپرویز را درست نمی داند. واقعیت این است که حتی اگر خسرو پرویز در دل خود نیز مسیحی بود، به عنوان شاهنشاه ایران نمی توانست آن را بر زبان بیاورد. داستان دو همسر مسیحی خسرو پرویز ، یعنی شیرین و مریم دختر موریس قیصر روم نیز بخش هائی از تاریخ ایران در بر گرفته است. اگرچه برخی تاریخ نویسان این دو یعنی شیرین و مریم را یک تن می دانند. ولی در داستان های ایرانی، شیرین برادرزادۀ «مهین بانو» شهبانوی ارمنستان است و مریم دختر قیصر روم.... در روند پناهنده شدن خسروپرویز به روم، شاهنامه فردوسی آگاهی های بسیاری از رواج آئین مسیح در ایران در دسترس خواننده قرار می دهد. فردوسی شرح می دهد که چگونه خسرو به یک پرستشگاه مسیحی می رسد که آن را « یزدان سرای» می خواند ، در این یزدان سرای، اسقف و مطران به خسروپرویز خوشامد می گویند... این رویداد نشان می دهد که روابط خسروپرویز با مسیحیان و همچنین مسیحیان با او بسیار صمیمانه و بی تعصب بوده است.
★ پوراندخت: نخستین شاه زن ایرانی  و سی امین پادشاه ساسانی بود. برخی آگاهی ها درباره ی او از این قرار است: پدر/ خسرو پرویز پادشاه ساساني - مادر/ مریم، دختر موریس پادشاه روم - سال تولد ۵۹۰ میلادی - مرگ در ۶۳۲ میلادی در تیسفون - دین و مذهب زرتشتی/ مسيحي - نخستین دوره ی سلطنت ۱۷ ژوئن ۶۲۹ تا ۱۶ ژوئن ۶۳۰ میلادی - دومین دوره ی سلطنت  ۶۳۱ تا۶۳۲ میلادی. بخشی از دوران سلطنت او برابر بود با پایان خلافت ابوبکر و آغاز خلافت عمر. او را زنی خردمند و نیکو سرشت دانسته ‌اند. وی کارهای سودمندی انجام داد نخست یک ‌سال مالیات را بر مردم بخشید و گفت تا سکه‌ی نو زنند و پل‌ها را آباد کنند و باقیمانده ‌ی خراج را بخشید و نامه‌ها نوشت و نیک‌خواهی خویش را با مردم در میان نهاد. پوراندخت با "هراكلیوس"، قیصر رم عهد نامه صلحی امضا كرد. برگرداندن صلیب مقدس حضرت عیسی به اورشلیم یكی دیگر از اقدامات مهم او بود. به افتخار بازگرداندن این صلیب در اورشلیم جشن باشكوهی گرفته شد. در كتب مختلف او را زنی عاقل، عادل و نیكو سیرت آورد ه اند. وی زمانی كه سپاهی برای جنگ با اعراب فرستاد در مداين بیمار شد و در همانجا درگذشت.
★ یزدگرد سوم سی و چهارمین و آخرین پادشاه ساسانی (از ۶۳۲ تا ۶۵۱ میلادی)، نوهٔ خسرو پرویز بود. حمله اعراب به ایران در زمان پادشاهی او رخ‌داد که به تسخیر تیسفون و تقریباً سراسر قلمرو ساسانیان و شکست و آوارگی یزدگرد انجامید... چندین روایت متفاوت و با محتوی متضاد دربارهٔ مرگ یزدگرد سوم در کتاب‌های تاریخی برجای مانده‌است. به قول برخی از روایات در جنگ مرو، یزدگرد، شتابان رو به فرار نهاده و خسته و درمانده به آسیابی پناه برد که شب در آنجا بگذراند در همین آسیاب، آسیابان، یزدگرد را به طمع لباس فاخر و جواهراتش به قتل رساند. بنا به روایت زبان شناس، نویسنده و تاریخ‌نگار ایرانی‌ ابومنصور عبدالملک ثعالبی معروف به ابومنصور نیشابوری « جسد این شهریار وارونه بخت را در رود مرو انداختند. آب او را همی برد تا به شاخهٔ درختی پیچید، اسقفی نصاری جسد شاه را شناخت و او را دفن کرد»... یزدگرد سوم در طول فرمانروایی کوتاه ‌مدتش گام‌هایی را در راه پشتیبانی از مسیحیان مانند کمک به ساخت کلیساهایی از سوی پیروان این آیین برداشت. مسیحیان همچنین با پشتیبانی او کلیسیا هایی را هم در چین برپا داشتند. 
 برخی از مسیحیان مشهور در دوران حکومت آریایی ها
ارامنه ی ایران: پیوند ارامنه و ایرانیان به گذشته‌ های باستانی بر می‌گردد؛ درست از آغاز تاریخ ایران، با ظهور مسیحیت، ارامنه دین پرستش خدایان طبیعت و الهه‌ها را کنار گذاشتند و با مساعی قدیسی به نام «گریگور روشَنگَر» مسیحیت در ارمنستان دین رسمی شد. اکثریت مسیحیان ارمنی تابع کلیسای ارتدکس هستند... اولین مهاجرت گروهی ارمنیان به ایران در سده ی سوم میلادی در زمان اردشیر بابکان انجام پذیرفته ‌است. این روند در طی دو سال یعنی از سال ۲۲۶ میلادی تا ۲۲۸ میلادی ادامه داشت. دومین مهاجرت گروهی ارمنیان در زمان حکومت شاپور دوم در سده ی چهارم میلادی به وقوع پیوسته‌ است
گریگور روشَنگَر (زادهٔ حدود ۲۵۷ میلادی): نخستین رهبر دینی ارمنیان بود. در نتیجهٔ کوشش او، تیرداد سوم ارمنستان در سال ۳۰۱ میلادی، مسیحیت را دین رسمی کشور اعلام کرد و ارمنیان را به این آیین فراخواند. گریگور، پسر آناک از «دودمان پارتیان» ارمنی بود. او از شهرستان «پاهلاو» و سرزمین پارت ها برخاسته از خاندان سورن و اشکانی بود. گریگور در سزاریا، با آیین مسیحیت آشنا می‌شود و به مسیحیت می‌گرود. او زبان‌های سریانی و یونانی را می‌آموزد. سپس با دوشیزه‌ای مسیحی به نام «مریم»، دختر «داویت»، یکی از سالاران آن دیار، ازدواج می‌کند و دارای دو پسر شد. پسران او ورتانس و آریستاکس نام داشتند.
آشوری‌های ایران: بر اساس شواهد و مدارک موجود، آشوری‌ها، قرن‌ها در ایران سکونت داشته‌اند، لیکن نمی‌توان تاریخ دقیق ورود آنان را به ایران مشخص کرد. واقعیت این است که آشوری‌ها پس از سقوط امپراتوری در بین‌النهرین، جزئی از ملت ایران شده و با مردم این سرزمین سرنوشت مشترک پیدا کرده‌اند. آشوری‌ها از بدو پیدایش مسیحیت بدین آیین گرویده‌اند. اکثریت آنان در قرن اول تا سوم میلادی به این دین روی آوردند.
" ابدون" و "سنان": در بیشتر منابع متعلق به قرن ۹ میلادی از آن‌ها به عنوان ایرانیان شهید در عهد دقیانوس یاد شده است که حدود ۲۵۰ میلادی به روایت و دلایل مختلفی به روم آمده بودند. در زمان حکومت دقیانوس که مصادف با قدرت گیری اردشیر بابکان در ایران و راندن بسیاری از نجبای اشکانی بود، مردم کاتالونیا از دو نجیب‌زاده پارسی «آبدوس و سنان» یاد می‌کنند که شاهزادگانی جنگاور بودند و به مردم این منطقه فنون رزم آموخته و خود نیز در همین راه کشته شدند و پس از آن به مقام قدیس رسیدند. این دو پارسی از احترام بسیاری در فرهنگ کاتالونیا برخوردارند.
"یوحنای پارسی": این که نخستین ایرانیان مسیحی چه کسانی بوده اند، آگاهی های چندانی نداریم ولی می دانیم که در شورای نیسیه (نیقیه) که در سال ۳۲۵ میلادی برگزار گردید دست کم یک ایرانی به نام "یوحنای پارسی" حضور داشته و از وی نام برده شده است.
“ گُلندخت”: یکی از بستگان خسرو انوشیروان براثر تماس با اسیران جنگی بیزانس به مسیحیت گروید و چون در ایمان مسیحی خود استوار ماند، او را زندانی کردند. در زندان نمایندگان “موریس” امپراتور روم که برای امضای قرارداد صلح به ایران آمده بودند با گُلندخت دیدار کردند و اگرچه ترتیب آزادی او داده شده بود ولی او شهادت را پذیرا شد و در سال ۵۹۱ میلادی جان خود را برسر ایمانش گذاشت./ "گلیندخت یا دولیندخت" از اشراف ایرانی در دوره ی ساسانیان بود که به مسیحیت گروید. در دوران انوشیروان و هرمز چهارم به او آزار و اذیت روا داشتند و در پایان در منبج (در استان حلب در کشور سوریه) درگذشت (شهید شد). تئوفولاکتوس (تاریخ ‌نگار بیزانسی سدهٔ هفتم میلادی) به درازا درباره ی او سخن رانده است.
★ " نوشزاد": همسر مسیحی انوشیروان که زنی پرمایه و زیبا روی و سخن سنج و نرم خوی بود، پسری به نام " نوشزاد" می زاید که چون بزرگ می شود و نیک و بد را از هم باز می شناسد ، آئین مسیح را بر می گزیند و ” زند” و آَوستا” را درست نمی داند. آشکار است که روی برگردانیدن از آئین مَزدِیَسنا، بر انوشیروان گران می آید. زیرا در زمان ساسانیان، مزدیسنا دین رسمی ایران بود و گرویدن فرزند شاه به مسیحیت تنها جنبۀ دینی نداشت بلکه پیامد های سیاسی نیز داشت، به ویژه که در آن زمان مسیحیت دین رسمی، امپراتوری روم بود که دشمن دیرینه و سرسخت  ساسانیان به شمار می رفت. انوشیروان فرمان می دهد تا نوشزاد را در کاخ خودش زندانی کنند. کاخ نوشزاد در جندی شاپور بود. چندی پس از این زمانی که انوشیروان از جنگ با روم باز می گردد، کهن سالی و رنج راه او را بسیار ناتوان می دارد و به نوشزاد به غلط خبر می دهند که انوشیروان مرده است. نوشزاد با شنیدن این خبر از کاخ خود بیرون می آید و بسیاری از زندانیان را آزاد می کند و گروهی بسیار از مسیحیان و غیر مسیحیان گرد او فراهم می آیند.... چون این خبر به انوشیروان در تیسفون (مدائن) می رسد ، روزگار در پیش او تیره و تار می گردد. انوشیروان به مشاوران خود می گوید که به پیکار نوشزاد بروند ولی او را نکشند تا شاید از راه مسیح باز گردد. در جنگی که در می گیرد باران تیر بر سپاه نوشزاد می بارد و یکی از تیرها قلب او را می شکافد. نوشزاد به درون سپاه خود باز می گردد. اسقف را فرا می خواند و می گوید به مادرم بگو که مرا به رسم و آئین مسیحا به خاک بسپارند.
"ابداس": اسقف شوش و اسقف سرزمین فارس در زمان ساسانیان بود.
 ★ "آناستاسیوس": در اصل یک سرباز زرتشتی در ارتش ساسانی بود که به مسیحیت گروید و در سال ۶۲۸ به شهادت رسید
کلیساهای قدیمی ایران یادگار دوران حکومت آریایی ها
قره کلیسا (کلیسای تادئوس مقدس): نام کلیسایی تاریخی در استان آذربایجان غربی ایران است. این کلیسا در۲۰ کیلومتری شمال شرقی چالدران در کنار روستایی به همین نام واقع شده‌است. تاریخ ساخت این کلیسا بنا به روایت "موسی خورنی" مورخ مشهور ارمنیان به اوایل دوره مسیحیت برمی گردد. بدین ترتیب که کلیسای مورد نظر بر روی آرامگاه تادئوس مقدس که از مبشران دین مسیحیت بود بنا شده‌است. بنای اولیهٔ آن به اوایل سده چهارم بازمی‌گردد و از ابتدا یکی از زیارتگاه‌های مهم ارمنیان بوده‌است. از جزئیات معماری این کلیسا، که به دست گریگور روشنگر ساخته شده، اطلاعی در دست نیست، اما در خصوص بنای کلیسا یکی از یاران وی و اولین اسقف کلیسای کاراپت مقدس، به نام زنون گلاک در کتاب «تاریخ دارون»، به این موضوع اشاره کرده‌است.
کلیسای مارتومای ارومیه: که در شهرستان ارومیه در استان آذربایجان غربی قرار دارد، یکی از کلیساهای قدیمی و تاریخی این منطقه است که مورد توجه مسیحیان می باشد. این کلیسا در ده بالولان از محال ترگور در ۶۰ کیلومتری غرب شهرستان ارومیه قرار دارد. مارتوما (حضرت توما) یکی از دوازده حواری حضرت مسیح و به عقیده مورخین مسیحی موسس اولین کلیسا در ایران است. کلیسا مکعب مستطیل شکل و بدون نماسازی است. مصالح به کار رفته در بنا قلوه سنگ‌ های نامنظم است و در بعضی نقاط آن نیز تخته سنگ‌ های رسوبی بسیار بزرگ با ملاط گچ و خاک به کار رفته است. در جبهه داخلی سنگ‌ ها کاملاً منظم و یکنواخت کار گذاشته شده‌ اند. داخل کلیسا نیز بدون تزیینات بوده و تا محل پاطاق‌ ها گچ کاری شده است. با توجه به سبک معماری این کلیسا و مقایسه آن با سایر کلیساهای قدیمی در ایران، این بنا یکی از بهترین نمونه‌ های کلیساهای آشوری و متعلق به دوره ساسانی است.
کلیسای ننه مریم ارومیه: که به نام های شرق آشور و مریم مقدس نیز مشهور است، یکی از کلیساهای قدیمی آشوریان است که بیشتر مورد توجه اقلیت های مذهبی قرار دارد. ساختمان کنونی کلیسای ننه مریم بویژه گنبدها طاقها و پایه‌ های آن بر اساس نظر کارشناسان باستان شناسی متعلق به دوره ساسانی است و معماری داخلی آن آمیزه‌ای از معماری ساسانی و پارتی است. در چپ و راست دالان ورودی کلیسای ننه مریم دو دهلیز با سنگ قبر‌های نوشته شده قرار دارد که محل دفن روحانیان مسیحی بوده‌ است و سنگ قبر فعلی در دهلیزها متعلق به سه تن از رهبران کلیسای شرق آشور و یکی از مبلغان کلیسای اورتودوکس روسیه می‌باشد. در سمت راست محراب دالان تنگ و کوتاهی قرار گرفته که در دیوار راست این اطاق اجاق دیواری تعبیه شده و از آن برای پخت نان مقدس استفاده می‌کردند. در کنار این تنور حوضچه‌ ای سنگی در داخل دیوار برای غسل تعمید کودکان ایجاد شده‌ است. کلیسای ننه مریم بارها مرمت شده و شکل‌ های ناهمگون پیدا کرده‌ است. در سال ۶۴۲ میلادی کلیسا توسط شاهزاده خانم چینی بنام بافری مرمت شده‌ است و نمای بیرونی آن بارها دستخوش تغییر و بازسازی شده‌ است.
 تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری
*
منابع و مآخذ
بخش یکم مسیحیت در ایران باستان: تارنمای خانواده مسیحی/ جشن کریسمس (نوشتاری به زبان انگلیسی از همین تدوین کننده): تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ میلاد عیسی مسیح و دیدار سه ایرانی (نوشتاری به زبان انگلیسی از همین تدوین کننده): تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ نخستین پارلمان ایران مشهور به " مهستان" یا مجلس بزرگان آریایی: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ اردشیر بابکان: تارنمای ویکی‌پدیا/ بخش دوم مسیحیت در ایران باستان: تارنمای خانواده مسیحی/ پوراندخت نخستین شاه زن در ایران باستان: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ یزدگرد سوم: تارنمای ویکی‌پدیا/ ارامنه ی ایران: تارنمای ویکی‌پدیا/ گریگور روشَنگَر: تارنمای ویکی‌پدیا/ مهاجرت ‌های گروهی ارمنیان: تارنمای ویکی‌پدیا/ آشوری‌های ایران: تارنمای ویکی‌پدیا/ شاپور دوم یا شاپور ذوالاکتاف: تارنمای ویکی‌پدیا/ " ابدون" و "سنان": تارنمای ویکی‌پدیا/ گلیندخت: تارنمای ویکی‌پدیا  و تارنمای خانواده مسیحی/ آناستاسیوس: تارنمای ویکی‌پدیا/ ابداس: تارنمای ویکی‌پدیا/ قره کلیسا: تارنمای ویکی‌پدیا/ کلیسای مارتوما در ارومیه: تارنمای سیتی پدیا/ کلیسای ننه مریم ارومیه: تارنمای سیتی پدیا
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2018/02/blog-post_12.html
بخش های پیشین  مجموعه ی ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی

۱۳۹۶ بهمن ۲۰, جمعه

ایرانیان در پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی: ۸٣ - نخستین پارلمان ایران مشهور به " مهستان" یا مجلس بزرگان آریایی


بنا بر منابع قابل اعتماد و مدارک مستند نخستین پارلمان ایران مشهور به "مهستان" یا "مجلس بزرگان" در دوران پادشاهی اشکانیان در سرزمین نیاکان آریایی تشکیل شده است. نوشتارهایی را در همین زمینه با یکدیگر بررسی و مرور می کنیم:
★ ایران در زمان اشکانیان، به صورت ملوک الطوایف بود. یعنی کشور به ایالت های مختلف تقسیم گردیده و هر ایالت به صورت خود مختار اداره می شد. این ایالات هر کدام از طریق نمایندگانی با دولت مرکزی در ارتباط بودند. در دولت مرکزیِ اشکانیان نیز مجلسی به نام مهستان تاسیس شده بود و وظیفه ی آن اداره ی امور کلان کشوری بود. مجلس مهستان از دو شاخه تشکیل می شد. این مجلس از سران، شاهزادگان و روسای خاندان های درجه اول و همچنین افرادی کار کشته در سیاست و کشور داری تشکیل می شد و طرف دیگر آن محتملاً از روحانیون و افراد برجسته ای که از احوال مردم در آن زمان اطلاع داشتند تشکیل می شد. این مجلس به منظور تصمیم گیری در امور داخلی و خارجی بنیان گذاری شد.
★ مجلس مهستان، نخستین نشست خود را در نوروز سال ۱۷۳ پیش از میلاد در حضور پادشاه وقت، مهرداد اول برگزار کرد و نخستین مصوبه ی آن انتخابی کردن پادشاه بود. بدین منظور که شاه می بایستی با رای و نظر نمایندگان مجلس انتخاب شود.
★ مهرداد اول (اشک ششم) ششمین پادشاه اشکانی است (حکومت از ۱۷۱ تا ۱۳۸ پیش از میلاد) و پس از برادرش فرهاد یکم به شاهی رسید. فرهاد یکم با اینکه دارای فرزندان پسر بود، برادرش مهرداد را به جانشینی برگزید. مهرداد یکم و فرهاد یکم فرزندان فریاپت هستند. او بانی عظمت و اقتدار دولت اشکانی گردید. رشادت‌های او موجب شد تا برخی از سرزمین‌ها را از سلوکیان که به واسطه جنگ با رومی‌ها و یهودی‌ها ضعیف شده بودند، بگیرد.
★ انتخاب ولیعهد از میان شاهزادگان، اعلان جنگ و پیشنهاد صلح، بسیج نیرو، تغییر مالیات ها و صدور دستور ضرب سکه با تصویر تازه، تعیین شاهان ارمنستان، تایید تشریفاتی (ضمنی) شاهان پارسی تبار (از دودمان هخامنشیان) سرزمین پنتوس (منطقه ساحلی جنوب دریای سیاه در آناتولی به پایتختی شهر سینوپ) و انتصاب فرمانده کل ارتش برای یک دوره معین و یا مدیریت جنگ از جمله اختیارات مهستان بود.
★ مجلس حتی چنین اختیاری داشت که در صورت مشاهده ی تخلف از طرف پادشاه، وی را از سلطنت خلع و فردی دیگر را برگزیند. بنابراین، چنین مجلسی می بایستی همواره نظم و ثبات را در کشور حفظ و در حمایت از پادشاه درست کار که به منافع ملی میهنی اهمیت می دهد کوشا باشد. مجلس نقش عمده ای در کشور داری و تصمیم گیری های مهم ایفا می کرد. برای مثال، پس از درگذشت بلاش سوم، از آنجا که وی بسیار جوانسال بود و هنوز فرزندی نداشت، مدتی به طول انجامید تا پادشاه جدید برگزیده شود. در این مدت تمامی امور کشور بدون هیچ گونه کاستی به دست مجلس مهستان اداره می شد و کوچکترین اختلالی در نظام پیشرفته ی ایرانیان به وجود نیامد.
★ برخی از پژوهش گران بر این باورند که اشکانیان دارای دو مجلس دیگر نیز بوده اند. شورای سلطنتی که از سران هفت خاندان بزرگ اشکانی تشکیل می شد، مجلس مغ ها و روحانیون که محتملاً در زمینه های فرهنگی، باور ها و اعتقادات مردم فعالیت داشته و از مجلس مهستان به عنوان مجلسی که اهمیت تعلق داشتن به قشر بالا در آن بسیار اندک بوده و افراد بسته به تدبیر و سواد سیاسی وارد مجلس نام برده می شدند.
★ سه مجلس تصمیم‌ گیری: شاهنشاه اشکانی همواره با دو مجلس که یکی شورای خاندان سلطنتی و دیگری مجلس ریش سفیدان یا سنا بود مشورت می‌کرد. ظاهراً مجلس سومی هم وجود داشت که از ائتلاف آن دو مجلس در مواقع ضروری تشکیل می‌شد که آن را مهستان می‌نامیدند. مجلس مهستان همیشه پسر شاه را به جای او برمی‌گزید و گاهی برادر شاه یا عموی او را به سلطنت برمی‌داشت.
★ مهستان، پارلمان ایران در عهد اشکانیان نخستین جلسه خود را با حضور مهرداد اول برگزار کرد و اولین مصوبه ی آن انتخابی کردن شاه بود. عزل شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، البته طی شرایطی از جمله خیانت به کشور، ابراز ضعف و نیز جنون، بیماری سخت و از کار افتادگی. ایران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان که جلسه مشترک آنها را «مِهستان» می‌خواندند.
★ برخی نویسندگان خارجی این مجلس را مُغستان می‌نامند ولی حسن پیرنیا نویسندهٔ کتاب ایران باستان آورده است:" مُغستان تصحیفی است که نویسندگان خارجه کرده‌اند، مُغستان مِهستان بوده و این کلمه از مِه آمده، که به معنی بزرگ است، پس مُغستان به معنی مجلس مُغ‌ها نیست، چنان‌ که بعضی تصور کرده‌اند، بل به معنی مجلس بزرگان است. بهترین دلیل آن که این مجلس فقط از مُغ‌ها تشکیل نمی‌یافت، بعکس اعضای غیرروحانی بیشتر بود".
★ دوران پادشاهی اشکانیان از این جهت قابل توجه است که برای نخستین بار در تاریخ ایران، یک دموکراسی نسبی برقرار بود و مجلسی به نام ” مِهستان” وجود داشت که با شرکت شاهزادگان و بزرگان کشور برگزار می شد و تا انداره ای در کنترل قدرت مطلق پادشاه موثر بود
★ اولین مجلس شناخته شده در تاریخ ایران به زمان اشکانیان بازمی‌ گردد. در این دوران مجلس مهستان از میان بزرگان و اشراف ایرانی به دو دسته بزرگان و شاهی تقسیم می‌شده‌است. پس از حمله اعراب به ایران بساط مجلس در حکومت‌های ایران برای بیش از ۱۲ قرن برچیده شد.
یادآوری های تاریخی
★ در زمان ناصرالدین شاه قاجار وی در چند مورد مجوز تشکیل مجالسی را صادر کرد. در ۲۳ محرم ۱۲۷۵ قمری در روزنامه وقایع اتفاقیه فرمانی از ناصرالدین شاه منتشر شد که وظایف حکومت را میان وزارت خانه ‌های امورخارجه، جنگ، مالیه، عدلیه و فواید عامه تقسیم نمود و در این میان میرزا جعفرخان مشیرالدوله (دیپلمات تحصیل کرده بریتانیا) نیز به عنوان رییس مجلس ۲۵ نفره «مصلحت خانه» یا به اختصار «مجلس مشورت» معرفی شده بود. هرچند این مجلس مشورتی همانگونه که از نامش پیدا بود بیشتر جنبه ی تشریفاتی داشت، اما به هر حال پس از چندین قرن می‌توان آن را بارقه‌ ای از اصلاح ساختار سیاسی ایران دانست.
★ در شوال ۱۳۰۱ قمری، جمعی از تجار و بازرگانان نیز توانستند اجازه ی تاسیس مجلس وکلای تجار ایران را از ناصرالدین شاه بگیرند که مرامنامه ی آن بسیار مترقی و برخوردار از جنبه ی پررنگ اصلاح‌ طلبانه بود. اما تشکیل اولین مجلس ملی کشور به انقلاب مشروطه باز می‌گردد که فرمان تشکیل آن در روز ۱۶ مرداد سال ۱۲۸۵ توسط مظفرالدین شاه قاجار به امضا رسید. نظام‌نامه مجلس شورای ملی نیز در روز ۱۷ شهریور ۱۲۸۵ به امضای مظفرالدین شاه رسید... مجلس شورای ملی از ۱۲۸۵ تا ۱۳۶۸ در حدود ۸۳ سال به حیات خود ادامه داد و در جریان بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۸ از مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی تغییر نام پیدا کرد..  
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
منابع و مآخذ
انجمن مهستان مجلس ایران باستان : تارنمای مهرمیهن/ مهستان: تارنمای ویکی‌پدیا/ مهرداد یکم (اشک ششم) ششمین پادشاه اشکانی: تارنمای ویکی‌پدیا/ سه مجلس تصمیم‌ گیری: تارنمای ویکی‌پدیا / مسیحیت در ایران باستان: تارنمای خانواده مسیحی/ یادداشتی در مورد مجلس و روسای مجلس در تاریخ ایران: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ پیشینه مجلس در ایران: تارنمای ویکی پدیا
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2018/02/blog-post_9.html
بخش های پیشین  مجموعه ی ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی

۱۳۹۶ بهمن ۱۵, یکشنبه

آشنایی با " دکتر هنری مینتزبرگ" و برخی از نظریات او


هنری مینتزبرگ متولد دوم سپتامبر ۱۹۳۹ در شهر مونترال در كانادا و یکی از دانشمندان پرآوازه در زمینه ی تجارت و مدیریت است. او در سال ۱۹۶۵ مدرک كارشناسی ارشد و دكترای مدیریت را از ‌مؤسسهٔ فناوری ماساچوست (مشهور به "ام آی تی" دانشگاه خصوصی واقع در شهر کمبریج در ایالت ماساچوست آمریکا)، و در سال  ۱۹۶۸ مدرک مهندسی مکانیک را از دانشگاه مک گیل (در مونترال كانادا) دریافت کرد. دکتر هنری مینتزبرگ از سال ۱۹۶۸ تا کنون استاد مطالعات مدیریت در دانشگاه مک گیل می‌ باشد. اگر چه هنری مینتزبرگ در دانشگاه‌ ها و موسسات آموزشی متعدد کلاس و سمینار و دوره‌ های آموزشی برگزار کرده و می‌کند، اما به علت رابطه‌ ی نزدیک و طولانی‌‌ با دانشگاه مک گیل، استادی دانشگاه مک گیل به عنوان سمت رسمی او عنوان می ‌شود نوشته های او عمدتا در زمینه سبك های مدیریت، راهبرد و تئوری‌ های سازمانی است. او را "قهرمان راهبرد خلاق" لقب داده اند و برخی او را جزو ۱۰ متفكر برتر مدیریت در جهان شناخته اند. هنری مینتزیرگ بیش از ۱۵۰ مقاله در زمینه ی مدیریت و بازرگانی استراتژیک نوشته‌ است و همچنین پانزده کتاب با نام وی منتشر شده ‌است. او در کتاب "ظهور و سقوط برنامه ریزی استراتژیک" برخی از مفاهیم برنامه ریزی استراتژیک را به نقد کشیده‌ است.
برخی از نظریات او
★ نظریه ی نقش های مدیریت او رواج عام یافته است. او براین باور است كه طبیعت كار مدیریت خیلی ساختار یافته و قابل پیش بینی و تنظیم نیست. مدیران در شرایط پیش بینی نشده بیشتر براساس بصیرت شخصی تصمیم می‌گیرند تا تجزیه و تحلیل اطلاعات. بنا بر این مینتزبرگ بیشتر بر خلاقیت و الگوسازی تاكید می كند و بر وجه هنری مدیریت بیشتر اصرار می ورزد تا وجه علمی آن. به تعبیر او دانشی كه مدیران در محیط كار خود به دست می آورند از مهارت های عمومی مدیریت با ارزش‌ تر است.
★ مینتزبرگ را می توان شناخته شده ترین منتقد برنامه های آموزش مدیریت به سبك سنتی و آنچه فرهنگ مدیریت راهبردی کسب و کار (ام‌بی‌ای) نامیده می شود، دانست. انتقاد عمده او به تفاوت بین آموزش مهارت های فنی و توسعه ی تجارب مدیریت بر می گردد. به نظر او به جای در اختیار گرفتن جوانان بی تجربه در امر مدیریت و تعلیم دادن مهارت های فنی تحت عنوان آموزش مدیریت به آنان، باید مدیران با سابقه ی كار عملی و دارای تجربه های مدیریت را به این دوره ها آورد و الگو ها و تئوری های فكری جذاب و جالب را به تجربه های آنان افزود و در قالب استفاده ی مفید و هدفمند و خلاق از آن دستاوردها به توسعه ی دانش مدیریت و تجربه مدیریت نایل شد.
★ مینتزبرگ راهبرد را نه صرفا یك برنامه با نگاه رو به جلو می داند بلكه به راهبرد به عنوان یك الگو می نگرد كه به رفتار گذشته نیز نظر دارد. او اساسا براین معنا تكیه می كند كه راهبرد یعنی دیدن و برای دیدن وجوه شش گانه دیدن جلو و عقب، بالا و پایین و چب و راست را قائل می‌شود و تاكید می كند كه دیدن كامل عبارت است از در نظر گرفتن تمامی این نوع دیدنها. تدوین راهبرد در مبنای فكری او كمتر از درون یك فرایند رسمی قابل استخراج است. او معتقد است راهبرد عمدتا از درون تعاملات و فرایندهای گوناگون بیرون می آید و بدین جهت همواره در حال تكوین است. مینتزبرگ چنین راهبردی را راهبرد چترگونه می نامد كه طرح كلی آن از پیش سنجیده و طراحی شده است اما جزئیات آن در حین عمل شكل می گیرد و تكامل می یابد.
★ از منظر مینتزبرگ مدیران دارای ده نقش در جایگاه مدیریتی خود هستند که این نقش ها و الگوهای موردانتظار، در سه گروه کلی قرار می گیرند: نقش های ارتباطی/ اطلاعاتی/ تصمیم گیری.
★ مهم‌ترین نقد مینتزبرگ از موسساتی مانند مدرسه کسب و کار وارتون یا دانشگاه هاروارد این است که آنها می‌خواهند مدیریت را که بخشی از آن هنر است و بخشی دیگر هم تابع شرایط عمومی علوم انسانی است به علوم چارچوب‌ دار رسمی (شبیه علوم ریاضیات و فیزیک) نزدیک کنند. مینتزبرگ معتقد است که بهتر است آموزش مدیریت را به جای جوانانی که هنوز شغلی پیدا نکرده‌اند یا در سال ‌های اولیه ‌ی کار هستند، بر روی مدیرانی متمرکز کنیم که مشغول مدیریت هستند و هم درس‌ها را بهتر درک می‌کنند و هم می‌توانند بلافاصله آنها را در دنیای واقعی به کار بگیرند. کتاب "مدیر نه (ام‌بی‌ای) خوانده" از جمله کتاب های اوست که می‌توان این نوع دیدگاه‌ ها را در آن دید و خواند. تمام این کتاب را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: ما مدیر می‌خواهیم نه مدیریت راهبردی کسب و کار (ام‌بی‌ای) خوانده.
★ کتاب "سیر و سیاحت در استراتژی" او که به اسم "جنگل استراتژی" ترجمه شده است، از کتاب های کلاسیک استراتژی محسوب می‌شود و می‌توان آن را یک طبقه بندی جامع و مانع در زمینه ی نظریه های استراتژی دانست. او تعریف خودش از استراتژی را هم تنها یکی از مدل‌ های نگاه به استراتژی می‌داند و البته این مدل، کاملاً با مدل "مایکل پورتر" که امروزه به عنوان یکی از رایج ‌ترین مدل‌ها در آموزش آکادمیک مطرح است، کاملاً تفاوت دارد. در کنار استراتژی، طبقه بندی مینتزبرگ از ساختارهای سازمانی و نیز شرحی که بر وظایف مدیران نوشته و ده‌ ها کتاب و مقاله ‌ی دیگر، جایگاه او را در میان نظریه پردازان بزرگ مدیریت معاصر تثبیت کرده است.
سخنرانی او پیرامون مدیریت و تصمیم گیری
★ به زبان انگلیسی: تارنمای یوتیوب
★ ترجمه ی فارسی سخنرانی او (چند کلامی از هنری مینتزبرگ پیرامون مدیریت و تصمیم گیری): می خواهم در مورد مدیریت به عنوان یک عمل صحبت کنم من فکر نمی کنم که مدیریت یک علم باشد من به مدیریت به عنوان یک حرفه فکر نمی کنم. شما نمی توانید همه چیز را مدیریت کنید. شما باید زمینه را درک کنید. من فکر می کنم مدیریت یک عمل است که در زمینه آموخته می شود. و تصور می کنم که مدیریت تا حد زیادی مثل یک هنر دیده می شود و مثل هنر بر مبنای تخیل و درک خلاقانه است و تا حد زیادی به صنعت مربوط می شود که بر اساس تجربه و آموزش عملی  ساخته می شود و کل ایده ای که ما در این نمودار در مورد آن صحبت می کنیم به آن مربوط می شود. مدیریت یک علم نیست بلکه از علم استفاده می کند. و از علم به شکل تحلیل و شواهد سیستماتیک استفاده می کند.بنابرین مدیریت یک عمل است که بین این سه بخش حرکت می کند.بیائید یک مثال را بررسی کنیم. چیزی را تصور کنید که به قلب شما نزدیک است. یعنی تصمیم گیری. سه روش وسیع برای تصمیم گیری وجود دارد. روش اول " ابتدا تفکر" است که خیلی سیستماتیک است . ابتدا تشخیص می دهید بعد طراحی می کنید بعد تصمیم می گیرید و بعد اقدام می کنید.که خیلی روش سیستماتیکی است.این روشی است که در حال حاضر در شرکت ها و سازمان های بزرگ بر اساس آن عمل می کنیم.  روش دوم " ابتدا مشاهده" است که شما ابتدا آن را می بینید و وقتی که دیدید تصمیم می گیرید. به یک تکه زمین نگاه می کنید تا یک کارخانه را بسازید . شما زمین را می بینید و کس دیگری در تصمیم شما دخالتی ندارد و مطالعه ای هم وجود ندارد. من آن را می بینم و تصمیم می گیرم. در روش " ابتدا عمل" روال کار به این صورت است که شما عمل می کنید تا فکر کنید به همان اندازه که فکر می کنید تا عمل کنید. مثلا وقتی که با موقعیتی مواجه می شوید که نمی دانید در آن موقعیت چکار کنید ، عملی را امتحان می کنید. اگر بازده عمل خوب بود دوباره ادامه اش می دهید و اگر نتیجه خوبی نداشت چیز دیگری را امتحان می کنید و شما در طول راه یاد می گیرید و عمل می کنید تا به تفکر برسید به جای اینکه راه را بر اساس تفکر انتخاب کنید و بعد عمل کنید. اگر در یک شرکت که احتمالا شرکت یا سازمان بزرگی است کار کنید احتمالا خواهید گفت که از روش " ابتدا تفکر" استفاده می کنید. خب بیائید یک مثال شخصی را در نظر بگیریم. چطور همسرتان را پیدا می کنید؟ همه کسانی که در کلاس هستند و به روش " ابتدا تفکر" عمل می کنند ابتدا موقعیت را می شناسند و می گویند می خواهم همسرم بلند قامت، دلربا و جذاب و ... باشد. بعد یک همسر کامل را طراحی می کنند و بعد بیرون میروند و همسرهای بالقوه را بررسی می کنند و یکی را اتنخاب می کنند و بعد ازدواج می کنند.کسانی  درکلاس که از این روش استفاده می کنند دست شان را بالا ببرند. خب همه دستشان را بالا بردند. خب اگر شما از هند آمده باشید یک ازدواج تعیین شده دارید که توسط خانواده تان تعیین می شود ولی معمولا  عامه مردم همسرشان را به این روش انتخاب نمی کنند. در روش " ابتدا مشاهده" به این صورت است که در یک نقطه بحرانی همسرتان را می بیند. پدر من در یورک به یکباره مادرم را دید و  آن روز با مادربزرگم تماس گرفت و گفت که زنی که می خواهد با او ازدواج کند را دیده است. پشت این تصمیم تحلیل زیادی وجود نداشت. این تصمیم خوبی برای آنها بود. اما روش " ابتدا مشاهده" اغلب روشی است که ما تصمیم می گیریم و این حتی در شرکت های بزرگ هم مصداق دارد و احتمالا روش " ابتدا عمل" در رابطه های شما خیلی استفاده می شود مثلا می گویید که آن را امتحان می کنیم تا ببینیم چه اتفاقی می افتد و ما در اینجا به نتایج آن کاری نداریم و این روش می تواند نتایج خلاقانه ای داشته باشد. ما با هنر تصمیم گیری، مهارت تصمیم گیری و علم تصمیم گیری مواجه هستیم.
تازه ترین کتاب او
★ "کتاب اصول مديريت در خدمات بهداشتي" است.
تازه ترین گفتگوی رادیویی او
★ دکتر هنری مینتزبرگ در برنامه ی "ویژه ی یکشنبه ها" ی رادیو سی بی سی در مونترال کانادا در روز یکشنبه ۴ فوریه ۲۰۱۸ ضمن توضیحاتی در مورد کتاب تازه اش "اصول مديريت در خدمات بهداشتي" اظهار داشت: رشته ی پزشکی یک نوع تماس برای راهیابی به درمان است نه یک تجارت.  رشته ی پزشکی قبل از آنکه علم به حساب آید یک نوع خدمت برای درمان بیمار است.

تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
منابع و مآخذ
هنری مینتزبرگ: بخش های انگلیسی و فارسی تارنمای ویکی پدیا/ کتاب های هنری مینتزبرگ: منابع گوناگون/ اندیشه های هنری مینتزبرگ (ترجمه ی مسعود بینش): تارنمای آفتاب/ سخنرانی او پیرامون مدیریت و تصمیم گیری به زبان انگلیسی: تارنمای یوتیوب/ چند کلامی از هنری مینتزبرگ پیرامون مدیریت و تصمیم گیری/ ترجمه ی فارسی توسط علی هادیان: تارنمای مدیر/ "کتاب اصول مديريت در خدمات بهداشتي" تالیف دکتر هنری مینتزبرگ/ به زبان انگلیسی: تارنمای مینتزبرگ/ گفتگوی او در برنامه ی "ویژه ی یکشنبه ها" ی رادیو سی بی سی/ به زبان انگلیسی: تارنمای سی بی سی
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2018/02/blog-post_4.html
بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها

۱۳۹۶ بهمن ۱۴, شنبه

ده (۱۰) نکته در ارتباط با " استورمی دنیلز" معشوقه ی سابق " ترامپ"


۱ - روز ۱۲ ژانویه ۲۰۱۸ روزنامه ی "وال ‌استریت جورنال" گزارش داد "استورمی دنیلز" بازیگر فیلم‌های پورنوگرافی یک ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ۱۳۰ هزار دلار حق‌السکوت گرفت تا دربارهٔ رابطه جنسی خود با دونالد ترامپ چیزی نگوید. استورمی دنیلز در محافل خصوصی مدعی شد که پس از دیدار با دونالد ترامپ در ماه ژانویه  سال ۲۰۰۶ با او رابطه داشته‌ است. این در حالی است که رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا در سال ۲۰۰۵ با ملانیا، همسر سوم و کنونی اش ازدواج کرده بود.
۲ - نام اصلی "استورمی دنیلز" استفانی کلیفورد است.
۳ - نیویورک تایمز گزارش داد استفانی کلیفورد مشهور به استورمی دنیلز در هفته‌ های حساس پیش از برگزاری انتخابات می‌خواسته ‌است که ادعای رابطه جنسی با ترامپ را در برنامه ی تلویزیونی پرمخاطب صبح بخیر آمریکا و همچنین در وبسایت سلایت مطرح کند.
۴ - استورمی دنیلز در ۱۷ مارس ۱۹۷۹ یعنی حدود یک ماه پس از پیروزی رویداد ۲۲ بهمن ۵۷ در باتون‌روژ، پایتخت و دومین شهر بزرگ ایالت لوئیزیانای  آمریکا متولد شد.
۵ - استورمی دنیلز از سن ۱۷ سالگی در یک کلوب در باتون‌روژ لوئیزیانا رقص برهنه انجام می ‌داد.
۶ - استورمی دنیلز ۲ بار ازدواج کرده و طلاق گرفته است و اکنون با شخصی به نام "گلدن کرین" زندگی می کند.
۷ -  شوهر های قبلی او پت ماین بازیگر پورنوگرافی (از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵) و مایک ماز (از ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹) بوده اند.
۸ - چند روز پس از انتشار گزارش "وال استریت ژورنال"، مجله "این تاچ" نیز مصاحبه ای را از کلیفورد که در سال ۲۰۱۱ انجام شده بود، منتشر کرد؛ مصاحبه ای که وی در آن در خصوص رابطه اش با دونالد ترامپ صحبت کرده بود.
۹ - ملانیا ترامپ (بانوی نخست آمریکا) از گزارش های منتشر شده مبنی بر پرداخت حق السکوت از جانب وکیل همسرش به یک بازیگر فیلم های  که مدعی رابطه با دونالد ترامپ یک سال پس از ازدواجش با ملانیا است، به شدت جا خورده و خشمگین است. این اتفاق احتمالا تنها چند ماه پس از تولد بارون ترامپ، نخستین و تنها فرزند این زوج رخ داده است.
۱۰ - موضوعی که توجه خبرنگاران را بسیار به خود جلب کرد، نوع پوشش و لباس جنجالی ملانیا در مراسم سخنرانی سالانه رئیس جمهور آمریکا در کنگره بود. او کت و شلوار سفید رنگ به تن داشت که بسیار به پوشش «هیلاری کلینتون» رقیب دونالد ترامپ در انتخابات نوامبر ۲۰۱۶ شباهت داشت. بسیاری معتقدند ملانیا از روی عمد این لباس را به تن کرد تا شوهرش را به یاد سختی های آن دوران بیاندازد.
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
منابع و مآخذ
استورمی دنیلز: بخش های انگلیسی و فارسی تارنمای ویکی پدیا/ ملانیا جا خورده است: تارنمای دیپلماسی ایرانی/ حاشیه ‌های جالب سخنرانی سالانه ترامپ: تارنمای شبکه های اجتماعی هشتگ/ وکیل ترامپ به یک بازیگر پورن ۱۳۰ هزار دلار حق‌السکوت داده بود: تارنمای بی بی سی
*
همچنین نگاه کنید به
مجموعه ی "ترامپ" و "ده تایی های کاخ سفید ترامپ"
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2018/02/blog-post.html
بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها