اَشرَف المُلوک فَخرالدوله شاهزاده ی قاجار مشهور به خانم فخرالدوله، از زنان نامدار تاريخ معاصر ايران است. پدر او مظفرالدين شاه قاجار و مادرش بانو سرورالسلطنه بود.
ماجرای زندگی خانم فخرالدوله
اَشرَف المُلوک در ۱۲٦۱ خورشیدی در تبريز به دنيا آمد و تحصيلات خود را در مكتب خانه ی تبريز به انجام رساند. در سن ١٤ سالگي به عقد محسنخان امين الملک پسر ميرزا عليخان امين الدوله صدراعظم درآمد و با آموزش هاي او به مسائل سياسي و اجتماعي عصر آشنا شد. ازدواج فخرالدوله با ميرزا محسنخان امين الملک (بعدها ملقب به امین الدوله) دردسرهاي زيادي به همراه داشت. خانم نجمالسلطنه خاله فخرالدوله، از همان بدو تولد او را براي پسر خود (دكتر محمد مصدق) خواستگاري كرده و موافقت ضمني خواهرش سرور السلطنه و مظفرالدين شاه را به دست آورده بود؛ اما با ورود ميرزا علي خان امينالدوله به ميدان، شاه به وصلت با او بيشتر تمايل داشت و امينالدوله نيز وصلت با خاندان شاهي را مايه ی دوام و بقاي خود مي انگاشت. ميرزاعليخان امينالدوله پس از درك ميزان هوش و قريحه فخرالدوله، مكرر و با حوصله زياد در ساعات بيكاري با او به مباحثه ميپرداخت و سعي ميكرد تا حس كنجكاوي را در او برانگيزد، چرا كه امينالدوله به خوبي از كاستي هاي شخصيتي پسرش ميرزا محسن خان آگاه بود و ميدانست كه تنها اين بانوي جوان، توان نجات خاندان اميني را در لحظات بحراني دارد. او كه بر اثر اتفاق، فرزندان خود را بجز محسن از دست داده بود، دل خود را به نوههايش گرم كرد و از اين ازدواج صاحب ٩ نوه به نام هاي حسين، غلامحسين، محمود، علي، محمد، احمد، ابوالقاسم، رضا و معصومه شد و خانهاش رونق گرفت.
خانم فخرالدوله پس از عزل پدر شوهرش از صدارت در ١٣١٧ق يك تنه در مقابل دربار ايستاد و مانع هرگونه آسيبي به او شد. دکتر علي اميني نوه ی ميرزاعليخان امينالدوله در خاطراتش به اين مسئله اشاره كرده و ميگويد: "مادرم نقل كرد كه روز بعد از حركت پدرشوهر و شوهرم از اندرون شاه به من خبر دادند كه احتمال ميرود كه شوهر و پدرشوهر شما را از قزوين به اردبيل ببرند و جانشان در معرض خطر باشد. با شنيدن اين اخبار، بلافاصله به قزوين حركت كردم و شبانه وارد آنجا شدم. پدرشوهر و شوهرم، از اين ورود ناگهاني من تعجب كردند، ولي مطالبي را كه شنيده بودم ابراز نكردم. فقط گفتم كه من مصمم هستم تا رشت با شما بيايم و بعد مراجعت خواهم كرد. فرداي آن روز، قاصدي از تهران رسيد كه به امر شاه بايد فخرالدوله به تهران مراجعت كند. من زير بار نرفتم و به همين جهت اقامت ما چند روز در قزوين طول كشيد و قاصدهاي متعددي آمدند و مأيوسانه بر ميگشتند. كار به جاي رسيد كه معتمدالحرم خواجه باشي به قزوين فرستاده شد و مادرم را تهديد كرده بود كه شاه فرمودهاند، اگر اطاعت نكنيد و مراجعت نفرماييد، مأمورم به زور شما را برگردانم. مادرم به اين تهديد تن در نداد و حتي خواجه باشي را تهديد كرده بود كه با كتک و پسگردني بيرونت ميكنم. بالاخره دربار تسليم شد و مادرم به اتفاق تبعيد شدگان به رشت رفت و در املاك خودش در لشت نشاء ساكن شد".
دوران گرفتاري خانم فخرالدوله، پس از مرگ امينالدوله در لشت نشاء آغاز شد چرا كه به خاطر مخالفت محمد علي شاه و دشمني او با خاندان امينالدوله، هيچ كاري به ميرزامحسنخان محول نگشت و او فقط با فروش محصولات املاكش در لشت نشاء امرار معاش ميكرد. دو اشتباه بزرگ سياسي ميرزامحسنخان يكي در واقعه به توپ بستن مجلس و تحويل دادن آزاديخواهان و مجاهدان پناهنده به پارك امينالدوله در مجاورت مجلس به قزاق ها و ديگري در سفر او به لشت نشاء و زنداني شدن به دست انقلابيون جنگل (به طوري كه فخرالدوله به هر صورت توانست او را آزاد كند) باعث شد كه ميرزا محسنخان امينالدوله همواره از هرگونه فعاليت سياسي و اقتصادي كنارهگيري كند و خانهنشين شود. علي اميني در خاطراتش به اين وقايع اشاره كرده و از قول مادر خود ميگويد: "بالاخره اين پيشامدها موجب شد كه پدرم خود را در ميدان مبارزات ناتوان ديد و اداره امور زندگي را به مادرم سپرد و خود در گوشه ی انزوا و عزلت بقيه عمر را سپري كرد. مادرم نقل كرد وقتي تصميم به دخول در مبارزه سياسي گرفت، پيش مستوفيالممالك رفتم و گفتم كه در اثر ضعف حكومت و نداشتن دادرس، براي حفظ حقوق و نجات زندگي خود و بچههايم، ناگزيرم وارد كشمكش شوم و چون يك نفر زن هستم، دشمنان از هيچگونه تهمت و افترا و حملات ناجوانمردانه كوتاهي نخواهند كرد، ولي من با توكل به خداوند متعال و ايمان به حقانيت خودم، از هيچ چيز باك ندارم و با اطمينان به پيروزي، در اين جنجال وارد مي شوم".
خانم فخرالدوله در كودتاي ١٢٩٩ ش با شوهر و فرزندان به قم حركت كرد. برف فراواني در راه بود و كالسكه هم به واسطه اينكه اسب يدكي نداشت. مسافت كمي در روز حركت ميكرد. گاه نيز در برف گير ميافتاد. بالاخره با مشقات زياد به قم رسيدند و نزديك صحن خانهاي تهيه كردند. علت نزديكي خانه به صحن در واقع امكان سريع بست نشيني بود. اما در روز بعد احضاريهاي به آنجا فرستاده شد. متن احضاريه، مربوط به املاك لشت نشاء بود. اين املاك مورد دعوا بين خانم فخرالدوله و ميرزا كريمخان رشتي در دادگستري رشت بود كه پس از مدتي به حوزه قضايي تهران منتقل شد. عدم حضور در اين جلسه در واقع واگذاري املاك به مرد ديگري بود. خانم فخرالدوله با وجود مخالفت شوهرش، ميرزامحسنخان امينالدوله تصميم به مراجعت به تهران گرفت. در مراجعت به تهران او با سردارسپه (رضاشاه) ملاقات كرد و نظر مساعد او را در كسب املاك پدري جلب نمود و توانست املاك لشت نشاء را پس بگيرد.
خانم فخرالدوله پس از پس گرفتن املاك تمام تلاش خود را صرف آبادي آنجا كرد به طوري كه املاكش ظرف مدت كوتاهي از ارزش زيادي برخوردار شد. او حتي خود شخصاَ به نظارت در امور اجرايي املاك ميپرداخت. روزي كه خود به طور ناگهاني به ديدار و بازرسي كارگران دراملاك رفته بود متوجه شد كارگري كه در ته چاه مشغول به كار است جهت دريافت مزد بيشتر وا نمود ميكند ٢ نفر است به طوري كه با تغيير صدا و گفتگو و سوال و جواب ميخواست خانم فخرالدوله را فريب دهد. اين عمل از نگاه تيز بين خانم فخرالدوله پنهان نماند و خود طناب چاه را گرفته و به داخل آن سرازير شد و با مشاهده ی حقيقت مقني را به سختي مجازات كرد.
خانم فخرالدوله واسط بين خاندان قاجار و رضاشاه بود و چون از وضعيت زمان و روحيه ی احمدشاه قاجار واقف بود سعي كرد بين اين دو گروه آشتي و مدارا برقرار كند تا افراد ايل قاجار را از هرگونه آسيبي حفظ نمايد.
دكتر علي اميني در خاطراتش در اين مورد گفته است: "در اوايل سلطنت رضاشاه، روزي از دربار خبر دادند كه شاه ميخواهد به ديدن مادرم بيايد. مادرم فوراَ دستور داد وسايل پذيرايي را آماده كنند و مبل ها را طوري ترتيب دهند كه رضاشاه پايينتر از مادر به نشیند. در ضمن دستور داد لنگه در ورودي باغ را هم ببندند كه رضاشاه نتواند با كالسكه و با اتومبيل خودش وارد باغ شود و ناچار مقداري راه را پياده تا عمارت طي كند. مرا هم كه بچه ی ده دوازده سالهاي بودم، دم در فرستاد كه از شاه استقبال كنم. رضاشاه همراه من تا داخل عمارت آمد ولي روي مبل ننشست و همانطور كه قدم ميزد شروع به صحبت كرد و قدم زنان به داخل باغ برگشت. مادرم هم ناچار به دنبال او روان شد. او در باغ روي كنده درختي نشست. در آنجا بود كه منظور اصلي خود را از آمدن به ديدن مادرم بيان كرد و گفت: "فخرالدوله: شنيدهام كه شاهزادههاي قاجار هنوز در گوشه و كنار بر ضد من تحريك ميكنند آنها خيال ميكنند من تاج را از سر احمدشاه برداشتهام. آمدهام به شما بگويم كه اين شاهزادهها را جمع كنيد و به آنها بگوييد دست از اين كارها بردارند و گرنه آنها را معدوم خواهم كرد... رضاشاه پس از گفتن اين حرف از جاي خود بلند شد و ضمن خداحافظي به مادرم گفت: چون براي شما احترام قائلم خواستم اين مطالب را قبلاَ به شما گفته باشم وگرنه از ميان بردن اين تحريكات براي من كار آساني است. وقتي رضاشاه رفت، مادرم شاهزادههاي قاجار را خبر كرد كه فرداي آن روز همه در خانه ما جمع بشوند و به آنها گفت: كاري است گذشته و رضاشاه بر تخت نشسته و مقاومت در مقابل او بي فايده است بعلاوه اين شخصي كه من ميشناسم، ملايمت و گذشت سرش نميشود و اگر تمكين نكينم دودمان ما را به باد خواهد داد پس بهتر است دست از پا خطا نكنيم و كنار بنشينيم".
خانم فخرالدوله و رضاشاه
١ - اقتدار زنسالاری در خانواده امینالدوله آشکار بود و با وجودی که رضاشاه برادرزاده فخرالدوله احمدشاه را از سلطنت خلع کرده بود، فخرالدوله روابط نزدیکی با رضاشاه داشت. تا جایی که میگویند رضاشاه بر این عقیده بوده است که: «قاجاریه یک مرد و یک نیمه مرد داشت، مردش فخرالدوله و نیمه مردش آغامحمدخان قاجار بود».
٢ - هروقت برای فخرالدوله مشکلی پیش میآمد، مستقیماً به رضاشاه مراجعه میکرد. از جمله اینکه یک بار وزارت دارايي مالیات سنگینی برایش تعیین کرده بود که با مراجعه ی وی به رضاشاه دستور رسیدگی مجدد داده شد. رضاشاه صریحاً به وزیر مالیه وقت گفته بود که مراعات خانم فخرالدوله را بکنید.
٣ - در خاطرات و نامههای دکتر قاسم غنی هم مطالبی درباره خانم فخرالدوله دیده میشود که هر چند وی با سابقه خصومتی که با خانواده امینی داشته با لحن زنندهای از خانم فخرالدوله یاد کرده، سیاست این خانم و نفوذ او را در دوران سلطنت رضاشاه و اوایل سلطنت محمد رضاشاه تأیید مینماید.
برخی از خصوصیات خانم فخرالدوله
١ - خانم فخرالدوله فردي متدين و معتقد بود به طوري كه پيشترفت خود را در زندگي ناشي از توجهات باريتعالي ميدانست. او به اماكن متبركه و زيارتي چون عتبات عاليات و حضرت معصومه زياد سفر ميكرد و بر آورده شدن امور خود را ناشي از برآورده شدن حاجاتش ميدانست.
٢ - او بسيار حسابگر بود. كليه مخارج منزل، هزينه تحصيل و پوشاك فرزندان، تحت ضابطه خاصي قرار داشت. و به هر يك از فرزندان خود ماهيانه ميداد. هر سه ماه يکبار فرزندان ايشان پس از امضا كردن صورتحساب مقرري خود را دريافت ميكردند. اين امر تا پايان عمر خانم فخرالدوله ادامه داشت. ميگوينددر زمان حكومت سپهبد زاهدي هنگامي كه دکتر علي اميني وزير دارايي بود براي اخذ مقرري ماهانه خود نزد مادر رفته بود، با كمال تعجب ديد بابت حقوق سه ماهه او فقط دو هزار تومان واريز شده است چون علت تقليل آن را پرسيد، خانم فخرالدوله گفت: "يكي از مأمورين ماليه، شش هزار تومان از مستأجرين من رشوه گرفت، من آن پول را به مستأجر پس دادم و گفتم از حقوق تو كه وزير ماليه هستي كسر كنند تا بهتر بفهمي مردم از دست مأمورين جنابعالي چه ميكشند"
٣ - خانم فخرالدوله نخستین مؤسسه تاكسيراني را در تهران پايهگذاري كرد، گرچه اين اقدام بعدها از سوي ديگران دنبال شد، ولي ابتكار و ابداع چنين كاري به نام خانم فخرالدوله ميباشد. وي همچنين قصد تأسيس يك موسسه بورس ملي در مقابل بانك ملي (شعبه فردوسي) را داشت كه به علت فراهم نبودن شرايط، موفق به ايجاد آن نشد.
پایان زندگی خانم فخرالدوله
خانم فخرالدوله در اواخر عمر براثر از دست دادن پسرش حسین امینی، دچار اندوه فراوان شد و پس از این واقعه اوقات خود را در باغ الهیه گذراند و از مراوده با اشخاص خودداری کرد. با اینکه در آخرین سفرش به عتبات آرامگاهی در نجف خریداری کرده بود، اما مدتی پیش از فوتش به اطرافیان گفت او را گورستان ابن بابویه در ری در کنار مزار پسرش به خاک سپارند. او در دی ماه ۱۳۳۴ در سن هفتاد و سه سالگی براثر سکته قلبی درگذشت. او وصيت كرده بود براي او مجلس ختمي گرفته نشود و مخارج آن صرف امور خيريه گردد. اما در مسجد فخرآباد كه در پارك امينالدوله ساخته شده بود اميني ها مراسم يادبودي بزرگ برگزار نمودند و عده بيشماري از رجال و شاهزادگان و بزرگان كشور در آن شركت كردند.
کارهای عام المنفعه خانم فخرالدوله
خانم فخرالدوله به عنوان بانویی مؤمن، با کفایت و نیکوکار مشهور است که از ثروت خانوادگی خود با چنگ و دندان محافظت کرد. او با تدبیر و کاردانی، خود و خانوادهاش را از آشفتگیهای مربوط به عزل پدر شوهر و غضب دربار، خلع برادرزادهاش احمدشاه از سلطنت، روی کار آمدن سلسله پهلوی و دیگر گرفتاریهای سیاسی رهانید. ضمن آنکه از ثروت خویش در امور خیریه به بهترین وجهی استفاده نمود.
١ - از جمله کارهای مهم او تأسیس آسایشگاه سالمندان در املاک موروثی واقع در کهریزک است که امروزه جزو عظیمترین مؤسسات یاریرسان به مصدومان، از کار افتادگان و سالمندان به شمار میرود.
خانم فخرالدوله در اواخر دوره قاجار و در بحبوحۀ اقدامات سردار سپه، در حدود ۷۸ دختر و پسر یتیم را تحت پوشش قرار داد و به همراه جمعی از زنان خیّر در اطراف پرورشگاه که بعدها بنگاه خیریه بانوان نیکوکار نامیده شد از دختران و پسران نگهداری میکرد. از جمله کسانی که او را در این کار یاری میدادند باید از عزتالملوک فرمانفرما، هما فرمانفرما (اتحادیه)، قدسی عنایت دختر ظهیرالاسلام، نورافشار پایهگذار بیمارستان مسیح دانشوری، همدم نفیسی خواهر سعید نفیسی (که پس از تحصیل مامایی در فرانسه به ایران بازگشت، اما چون جو اجتماعی به گونهای نبود که بتواند مستقلاً مطبی باز کند در این بنگاه به کارهای مربوط به رشته تحصیلی خود و انجام امور خیریه پرداخت) و معصومه امینی (نفیسی) دختر فخرالدوله نام برد که بر اساس قوانینی که برای کار خود تدوین کرده بودند به کودکان بیسرپرستی که در چارچوب مقررات قرار داشتند خدمت میکردند. طبق ضوابط و مقررات پرورشگاه، در صورتی که مادری خواهان نگهداری فرزند خود در پرورشگاه بود، ابتدا دو نفر از زنان همکار فخرالدوله به محل زندگی آن مادر رفته، پس از تهیه گزارشی در چارچوب عقاید هیأت مدیره و داشتن شرایط لازم از جمله فقدان پدر، بچه را تحویل میگرفتند.
یکی از دختران تحت حمایت فخرالدوله به نام سکینه ابراهیمی - که امروزه خود صاحب چندین فرزند و نوه است - خاطراتش را از فخرالدوله و فعالیتهای مؤسسه چنین بازگو میکند: «در مؤسسهای که خانم فخرالدوله آن را اداره میکرد ضمن برقراری احساس محبت و آرامش، انضباط خاصی حکمفرما بود. ما ملزم بودیم علاوه بر یادگیری فنون خانهداری، خیاطی و موسیقی، ادامه تحصیل را از یاد نبریم. چنان که خود من تا پیش از ازدواج تا کلاس ششم درس خواندم. هنگام آمد و رفت به مدرسه بر اساس انضباط خاصی که توسط مربیان اجرا میشد به محل تحصیل رفته و به خوابگاه خود باز میگشتیم.»
٢ - خانم فخرالدوله چندين فرزند تحت تكفل داشت كه پس از رسيدن به سن بلوغ، به دختران با دادن جهيزيه كامل و به پسران سرمايه كاري شرايط ازدواجشان را فراهم ميكرد. البته شرايط پيمودن مدارج تحصيلي براي افراد مستعد نيز مهيا بود. مجموع آنها ٢٨ عروس و داماد بود.
٣ - شبهاي جمعه مرتباَ ديگ هاي پلو و قيمه در مساجد جهت اطعام ايتام وفقرا بار گذاشته ميشد. خانم فخرالدوله همچنين چندين مسجد و مدرسه و بيمارستان وآسايشگاه در املاك خود بناكرد و وقف نمود.
مسجد فخرالدوله
مسجد فخرالدوله یا مسجد فخرآباد، مسجدی تاریخی واقع در خیابان فخرآباد در محله دروازه شمیران و در محدوده منطقه ۱۲ شهرداری تهران است. این بنا در سال ۱۳۲۸ به همت اشرفالملوک فخرالدوله و روبروی خانه او به اتمام رسید. مارکف در دوران پهلوی از مطرح ترین معماران ایران بود، و بناهای بسیاری را در تهران و دیگر شهر ها ساخت. ساختمان دبیرستان البرز نیز از کارهای ماندگار اوست . مسجد امین الدوله را هم وی به درخواست خانم فخرالدوله بنا نهاد. بنا دارای تزئینات کاشیکاری با زمینه رنگهای کرم، فیروزهای و لاجوردی است. بنای اصلی به شکل مکعب آجری شامل دو شبستان و دارای یک گنبد اصلی بزرگ است. همچنین چهار نیمستون آجری بنا که در بالای هریک، گنبد کوچکی قرار دارد از مشخصات بناست. مسجد فخرالدوله، یکی از مساجد اصلی منطقه بوده و بخشی از هویت شهر تهران محسوب میگردد. بنای این مسجد در فهرست آثار ملی ایران قرار دارد. علاوه بر انجام مراسم عبادی، مراسمی مانند برگزاری انتخابات نیز در این مسجد صورت میپذیرد.
برخی نظریات خواندنی درباره ی خانم فخرالدوله
١ - مهدی بامداد مولف کتاب "شرح حال رجال ایران" از خانم فخرالدوله این گونه یاد میکند: "فخرالدوله زنی بود، بلکه میتوان گفت مردی بود، بسیار فعال، پشت کاردار، مدیره، مدبره، خیلی مرتب و منظم، اجتماعی، عاقل، با اطلاع از اوضاع مملکتی و جریان روز. شوهر و فرزندانش از او خیلی حساب میبردند و احترام او را خیلی داشتند و بدون مشاوره او اقدام به کاری نمیکردند. در آموزش و پرورش فرزندان خود خیلی کوشش داشت".
٢ - دکتر جواد صدر سیاستمدار و وزیر کشور در کابینه ی امیر عباس هویدا در خاطرات سیاسی خود میگوید: "از کسانی که در مدت اقامت من در فلسطین به آنجا آمدند، دکتر امینی و مادرش خانم فخرالدوله بودند که چند روز ماندند... دکتر امینی در حضور مادرش که خانم متشخصّهای بود، خیلی مؤدب و کمصحبت بود. بیشتر خانم فخرالدوله صحبت میکرد".
٣ - معصومه جمشيدي در نوشتار "فخرالدوله" می نویسد: "در دوران سلطنت رضاشاه فقط یک زن، آن هم زنی از خاندان قاجار نقش در سیاست ایران داشت. رضاخان که ٤ بار قبل از رسیدن به سلطنت ازدواج کرد، هیچیک از زنانش کمترین نفوذی در او نداشتند. حتی عصمت الملوک هم با این که زن سوگلی و مورد توجه رضاشاه بود، نفوذی روی او نداشت؛ ولی زنی دیگر، خانم اشرفالملوک ملقب به «فخرالدوله» دختر مظفرالدین شاه و مادر دکتر علی امینی که دوست و همدم عصمتالملوک بود و اگر هم گاهی به بعضی خواهشهای عصمتالملوک عمل میکرد، آن هم تلقین و خواهش غیر مستقیم فخرالدوله بود که از طریق عصمتالملوک انجام میشد. فخرالدوله توانست رضاشاه را تحت تأثیر خود قرار بدهد و نقشی هرچند اندک در سیاست ایران بازی کند".
٤ - نگین نادری ضمن نوشتاری درباره "خانه ی فخرالدوله" می نویسد: "پدر بزرگی داشتم که استاد گچ بری و آیینه کاری بود... من بارها از زبان پدر بزرگم شنیده بودم که هنگامی که حدود ٩ سال داشته شاگرد استاد گچ بر این خانه بوده و از دست خود خانم فخرالدوله هم انعام گرفته است و خوبی و نیکویی این خانم زبانزد خاص و عام بوده است... ما هیچوقت اثری از اثار این خانه ندیده بودیم تا چند سال پیش که شروع به مرمت و بازسازی این خانه به زیبایی هر چه تمام تر کردند و حیاطش را گلکاری کردند
یادداشت پایانی
١ - خانم فخرالدوله مورد تحسین رجال سیاسی زمان خود بود. مشهور است که رضاشاه درباره او گفته بود "قاجاریه فقط یک مرد دارد، و آن هم خانم فخرالدوله است". همانگونه که اشاره شد این گفته ی رضاشاه به صور گوناگون نیز نقل شده است.
٢ - در دوران قاجار علاوه بر خانم فخرالدوله بانوان دیگری نیز ملقب به فخرالدوله بودند: ماهرخسارخانم فخرالدوله، نقاش و خوشنویس و شاعره، دختر عباس میرزا و نوه فتحعلیشاه - فخر جهان خانم فخرالدوله نقاش و خوشنویس، دختر فتحعلی شاه - فخری خانم فخرالدوله (توران آغا) نقاش و خوشنویس، دختر هفتم ناصرالدینشاه. اما شهرت هیچ یک از آنان هرگز به اندازه ی اَشرَف المُلوک فَخرالدوله نرسید.
٣ - شجره نامه ی خانم فخر الدوله در بوشتاری به زبان انگلیسی در تارنمای خاندان قاجار چاپ و منتشر شده که قابل ملاحظه است و می تواند مورد استفاده ی علاقه مندان قرار گیرد.
دکتر منوچهر سعادت نوری
منابع و مآخذ
اَشرَف المُلوک فَخرالدوله - ماهرخسارخانم فخرالدوله - فخر جهان خانم فخرالدوله - فخری خانم فخرالدوله (توران آغا): تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
اشرفالملوک اميني (فخرالدوله) - نوشته ی نيلوفر کسري: تارنمای موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران
نگاهی به کارهای عامالمنفعه فخرالدوله - نوشته ی الهام ملکزاده: تارنمای تاريخ ايرانی
فخرالدوله و رضاشاه: تارنمای پژوه
شرح حال رجال ایران، تالیف مهدی بامداد، چاپ زوار، ١٣۵٧، چاپ دوم، تهران
نگاهی از درون خاطرات سیاسی دکتر صدر، تالیف مرتضی رسولیپور، تهران،١٣٨١، چاپ تک،تهران
فخرالدوله - نوشته ی معصومه جمشيدي: تارنمای پژوه
خانه ی فخرالدوله - نوشته های یک زن متأهل آرام - از نگین نادری: تارنمای مستقیم
شجره نامه ی خانم فخر الدوله - بوشتاری به زبان انگلیسی: تارنمای خاندان قاجار