چندی پیش در بخش چهل و سوم این مجموعه به "چگونگی ازدواج آریایی ها در ایران باستان" اشاره کردیم. در این بخش به بررسی ازدواج های عجیب بین آریایی ها می پردازیم:
نوعی ازدواج پسندیده: خویدوده یا خوه دوده مفهومی است در دین زرتشتی که در آن اشاره به نوعی ازدواج پسندیده میشود. در مورد شیوه ی این ازدواج بین محققین اختلاف نظر وجود دارد. علیرضا شاهپور شهبازی و علیاکبر جعفری معتفدند از آنجا که در منابع کهن مانند گاتها و اوستا معنایی از ازدواج با محارم راجع به خویدوده وجود ندارد (البته در منابع بعدی همچون دینکرد و تفاسیر موبدان که مربوط به اواخر دوره ساسانی میباشد از ازدواج با محارم سخن به میان آمده است) و همین طور زرتشتیان حال حاضر چنین معنایی را قبول ندارند و خویدوده را ازدواج با خویشان نزدیک مانند عموزادگان میدانند باعث شده که محققان خویدوده را ازدواج با خویشاوندان نزدیک بدانند که در اواخر دورهٔ ساسانی معنای ازدواج با محارم در آن رسوخ کرده است...
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%DB%8C%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87
ازدواج با محارم در آیین زرتشتی: دینکرد به عنوان یکی از مهمترین متونِ باستانی، اصل ازدواج با محارم را تأیید نمود و حتی برای اثبات مشروعیت آن دلائلی هرچند عجیب ارائه کرد. اصرار این متن کهن (که توسط بزرگترین موبدان زرتشتی در عصر اسلامی و از روی اوستای ساسانی نوشته شد)، بر مشروعیت و نیک بودنِ ازدواج با محارم امری روشن است. همچنین ازدواج برادر و خواهر به عنوان یکی از انواع ازدواج با محارم در آیین زرتشتی، به وسیلهی ده ها منبع از منابع ایرانی و غیرایرانی قابل اثبات است. اکنون زمان آن است که درباره ی خُوَیدودهی پدر و دختر در آیین زرتشتی سخن بگوییم. هرچند آنچه گفته میشود جزو فرهنگ هزاران سالهی دین زرتشتی است، اما نمیتواند ارتباطی با شخص زرتشتِ پیامبر داشته باشد. در کتاب سوم دینکرت، میخوانیم: «خداوند خود، پدر سپَندَرمَذ، زمین است؛ همان زمینی که از آفرینش مادینه بوده است. خداوند از او (زمین) نر را آفرید؛ کیومرث را که نامش به مرد نخستین ترجمه می شود». یعنی کیومرث حاصل ازدواج اهورامزدا با دخترش سپندَرمَذ. موبدان زرتشتی در توجیه این نوع ازدواج گفتهاند، همانگونه که ازدواج برادر و خواهر سبب میشود که حاصل این ازدواج فرزندی باشد که پدرش دایی اوست و مادرش عمهی او، یعنی پدر و مادر در عین "پدر و مادر بودن"، دایی و عمهی فرزند نیز محسوب می شوند. فرزند نیز در عینِ فرزند بودنش، برادرزاده و خواهرزادهی والدینش میباشد. همین امر موجب میشود که محبت بین والدین و فرزند، چندین برابر شود. « به همین گونه است برای نوزاد پسر که پدر و دختری با خویدوده با هم به دنیا آوردهاند». یعنی به همین ترتیب در ازدواج پدر و دختر، حاصل این پیوند، فرزندی خواهد بود که هم فرزندِ پدر خود است و هم نوهی دختریِ پدر خود و از طرفی هم فرزندِ مادر خود است و هم برادرِ او و از این طریق محبتها چندین برابر میگردد!. حتی موبدان نگارندهی دینکرد برای نشر این کردارِ اهورایی (ازدواج پدر و دختر) دعا کردند: «آیا به روزگاران چه زمان روشنایی دل و دیده برخواهد جَست و برخواهد افروخت و بسی شادمانی و رامش با خود خواهد آورد؟... میسزد آن شادمانی و شیرینکامی و رامش برخاسته از زایش پسری از خود و دختِ خویش چندین برابر باشد، زیرا که آن فرزند برای آن مادر، برادر نیز میباشد».
یان ریپکا به عنوان یکی از هزاران ایرانشناس غربی، وجود این رسم را در متون ادبی ایران باستان تأیید کرده است. حتی در متون کهن عربی هم آمده است که برخی اعرابِ صدر اسلام زرتشتی شده بودند (از جمله افرادی در بحرین همچون زرارة بن عَدس و دو پسرش حاجب و لقیط، همچنین اقرع بن حابس و دیگران) که بنا بر یک نقل تاریخی، لقیط بن زراره پس از زرتشتی شدن، با دختر خود (دختنوس) ازدواج كرد. حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، وجودِ رسمِ ازدواج با محارم (آن هم از نوع پیوند پدر - دختری) را در ایران باستان تأیید کرده است. حتی به صراحت گفته است که بهمن اردشیر بر اساس آموزه های زرتشتی با دختر خود که «همای چهرزاد» نام داشت ازدواج کرد و فرزندی به نام «ساسان» حاصل این ازدواجِ پدر و دختر بود. در شاهنامه در ماجرای «به زنی گرفتن بهمن، همای دخترخویش را و ولیعهد کردنش» چنین آمد که شاه با دختر خود ازدواج کرد و حتی دختر از پدرش باردار شد. پدر نیز پس از مدتی از دنیا رفت و همین امر سبب شد تا بر سر ولیعهدی و حکومت اختلافاتی میان درباریان رخ دهد. همچنین بنابر متون کهن تاریخی، شاپور اول (پادشاه ساسانی)، با دخترش «آدور آناهید» ازدواج کرد. چه اینکه موبدان زرتشتی همواره مروّج و مشوّق ازدواج با محارم بودند. عجیب تر اینکه در «روایت آذرفرنبغ فرخزادان» آمده است که اگر دختری راضی به ازدواج با پدرش نشود، پدر میتواند به زور با او هم بستر شود!.
در متون کهن آمده است که اردشیر دوم هخامنشی دو دخترش، آتسا و آمسترس را به زنى گرفت. همچنین در اوستا آمده است که آرمیتی (اسپندارمذ) دختر اهورامزدا است و از سویی در اوستا آمده است که اهورامزدا با آرمیتی ازدواج کرد. در فصل ۱۷ یشتها، مشهور به اَرت یَشت، بند ۱۶ خطاب به ایزد اَشَی می گوید: «اهورامزدا پدر تو و سپندارمذ مادر توست». در اوستا، آمده است: «ای اهورهمزدا، زنی را ایستاده خواهم که در اندیشه و گفتار و کردار نیک، سرآمد و خوب آموخته و فرمانبردار شوهر و چون سپندارمذ و چون زنانی است که از آنِ تو اند». حتی در متن پهلوی چیده اندرز پوریوتکیشان آمده است: «هرمزد آفریدهام، نه اهریمن آفریده، پیوند و تخمهام از کیومرث است. مادرم سپندارمذ و پدرم هرمزد، مرا مردمی از مهری و مهریانه است که نخستین پیوند و تخمه از کیومرث بودند»: تارنمای پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
http://www.adyannet.com/fa/news/13013
ازدواج کمبوجیه و خواهرش رکسانا: رکسانا یا به اوستایی رئوخشنه یا روشنک نام دختر کوروش بزرگ و همسر کمبوجیه ی دوم بود. هرودوت دربارهٔ ازدواج کمبوجیه و خواهرش مینویسد: "با آنکه در هیچ دوره و زمانی در پارس سابقه نداشت، برادر با خواهر وصلت کند، باوجود این کمبوجیه به این خیال افتاد که برخلاف آئین قومی خویش، با خواهر خود ازدواج کند. پس قضات شاهی را احضار کرد و پرسید آیا در پارس قانونی هست که اگر وی بخواهد ازدواج بین خواهر و برادر را مجاز سازد؟. داوران شاهی هر چند نتوانسته بودند، قانونی پیدا کنند که چنین امری را تجویز کند ولی قانونی یافتند که به پادشاه ایران اختیار میداد، به آنچه دلخواه اوست، رفتار کند. بدین ترتیب قضات در اثر بیمی که از قهر کمبوجیه داشتند قاعده ای تازه فراهم ساخته، جان خود را از خطر رهانیدند.
زناشویی با محارم در برخی خاندان های پادشاهی باستانی، فراگیر بودهاست و ایلامیان و مصریان و غیره، این آیین را داشتهاند. این داستان کمبوجیه نشان میدهد که پارسیان در آن زمان از این آیین نا خوشنود بودهاند. گمانی نیست که ایرانیها پس از پیروزی بر مصر، پیوستگی بسیاری با این کشور داشتهاند. چه بسا از آن زمان در پیروی از مصریها برخی از اعضای خاندان شاهی چنین کاری را انجام داده و پس از آن موبدان را وادار و ناچار نمودهاند که دستور به روا بودن آن داده باشند. چنانکه از گفتهٔ هرودوت بر میآید پیش از کمبوجیه قانونی که زناشویی با خواهر را روا کرده باشد، در ایران وجود نداشته است
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%A7_(%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4)
اشاره به برخی پیوند های زن و مرد در اقوام پارسی و مادی و سامی تحت کنترل هخامنشیان در بابل در نوشتاری زیر عنوان "اخلاقِ جنسی مردمانِ بین النھرین در دورهٔ ھخامنشی": تارنمای ایرون دات کام
http://www.iroon.com/irtn/blog/8275/
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2016/07/blog-post_14.html
بخش های پیشین مجموعه ی ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/04/blog-post_17.html
نوعی ازدواج پسندیده: خویدوده یا خوه دوده مفهومی است در دین زرتشتی که در آن اشاره به نوعی ازدواج پسندیده میشود. در مورد شیوه ی این ازدواج بین محققین اختلاف نظر وجود دارد. علیرضا شاهپور شهبازی و علیاکبر جعفری معتفدند از آنجا که در منابع کهن مانند گاتها و اوستا معنایی از ازدواج با محارم راجع به خویدوده وجود ندارد (البته در منابع بعدی همچون دینکرد و تفاسیر موبدان که مربوط به اواخر دوره ساسانی میباشد از ازدواج با محارم سخن به میان آمده است) و همین طور زرتشتیان حال حاضر چنین معنایی را قبول ندارند و خویدوده را ازدواج با خویشان نزدیک مانند عموزادگان میدانند باعث شده که محققان خویدوده را ازدواج با خویشاوندان نزدیک بدانند که در اواخر دورهٔ ساسانی معنای ازدواج با محارم در آن رسوخ کرده است...
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%DB%8C%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87
ازدواج با محارم در آیین زرتشتی: دینکرد به عنوان یکی از مهمترین متونِ باستانی، اصل ازدواج با محارم را تأیید نمود و حتی برای اثبات مشروعیت آن دلائلی هرچند عجیب ارائه کرد. اصرار این متن کهن (که توسط بزرگترین موبدان زرتشتی در عصر اسلامی و از روی اوستای ساسانی نوشته شد)، بر مشروعیت و نیک بودنِ ازدواج با محارم امری روشن است. همچنین ازدواج برادر و خواهر به عنوان یکی از انواع ازدواج با محارم در آیین زرتشتی، به وسیلهی ده ها منبع از منابع ایرانی و غیرایرانی قابل اثبات است. اکنون زمان آن است که درباره ی خُوَیدودهی پدر و دختر در آیین زرتشتی سخن بگوییم. هرچند آنچه گفته میشود جزو فرهنگ هزاران سالهی دین زرتشتی است، اما نمیتواند ارتباطی با شخص زرتشتِ پیامبر داشته باشد. در کتاب سوم دینکرت، میخوانیم: «خداوند خود، پدر سپَندَرمَذ، زمین است؛ همان زمینی که از آفرینش مادینه بوده است. خداوند از او (زمین) نر را آفرید؛ کیومرث را که نامش به مرد نخستین ترجمه می شود». یعنی کیومرث حاصل ازدواج اهورامزدا با دخترش سپندَرمَذ. موبدان زرتشتی در توجیه این نوع ازدواج گفتهاند، همانگونه که ازدواج برادر و خواهر سبب میشود که حاصل این ازدواج فرزندی باشد که پدرش دایی اوست و مادرش عمهی او، یعنی پدر و مادر در عین "پدر و مادر بودن"، دایی و عمهی فرزند نیز محسوب می شوند. فرزند نیز در عینِ فرزند بودنش، برادرزاده و خواهرزادهی والدینش میباشد. همین امر موجب میشود که محبت بین والدین و فرزند، چندین برابر شود. « به همین گونه است برای نوزاد پسر که پدر و دختری با خویدوده با هم به دنیا آوردهاند». یعنی به همین ترتیب در ازدواج پدر و دختر، حاصل این پیوند، فرزندی خواهد بود که هم فرزندِ پدر خود است و هم نوهی دختریِ پدر خود و از طرفی هم فرزندِ مادر خود است و هم برادرِ او و از این طریق محبتها چندین برابر میگردد!. حتی موبدان نگارندهی دینکرد برای نشر این کردارِ اهورایی (ازدواج پدر و دختر) دعا کردند: «آیا به روزگاران چه زمان روشنایی دل و دیده برخواهد جَست و برخواهد افروخت و بسی شادمانی و رامش با خود خواهد آورد؟... میسزد آن شادمانی و شیرینکامی و رامش برخاسته از زایش پسری از خود و دختِ خویش چندین برابر باشد، زیرا که آن فرزند برای آن مادر، برادر نیز میباشد».
یان ریپکا به عنوان یکی از هزاران ایرانشناس غربی، وجود این رسم را در متون ادبی ایران باستان تأیید کرده است. حتی در متون کهن عربی هم آمده است که برخی اعرابِ صدر اسلام زرتشتی شده بودند (از جمله افرادی در بحرین همچون زرارة بن عَدس و دو پسرش حاجب و لقیط، همچنین اقرع بن حابس و دیگران) که بنا بر یک نقل تاریخی، لقیط بن زراره پس از زرتشتی شدن، با دختر خود (دختنوس) ازدواج كرد. حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، وجودِ رسمِ ازدواج با محارم (آن هم از نوع پیوند پدر - دختری) را در ایران باستان تأیید کرده است. حتی به صراحت گفته است که بهمن اردشیر بر اساس آموزه های زرتشتی با دختر خود که «همای چهرزاد» نام داشت ازدواج کرد و فرزندی به نام «ساسان» حاصل این ازدواجِ پدر و دختر بود. در شاهنامه در ماجرای «به زنی گرفتن بهمن، همای دخترخویش را و ولیعهد کردنش» چنین آمد که شاه با دختر خود ازدواج کرد و حتی دختر از پدرش باردار شد. پدر نیز پس از مدتی از دنیا رفت و همین امر سبب شد تا بر سر ولیعهدی و حکومت اختلافاتی میان درباریان رخ دهد. همچنین بنابر متون کهن تاریخی، شاپور اول (پادشاه ساسانی)، با دخترش «آدور آناهید» ازدواج کرد. چه اینکه موبدان زرتشتی همواره مروّج و مشوّق ازدواج با محارم بودند. عجیب تر اینکه در «روایت آذرفرنبغ فرخزادان» آمده است که اگر دختری راضی به ازدواج با پدرش نشود، پدر میتواند به زور با او هم بستر شود!.
در متون کهن آمده است که اردشیر دوم هخامنشی دو دخترش، آتسا و آمسترس را به زنى گرفت. همچنین در اوستا آمده است که آرمیتی (اسپندارمذ) دختر اهورامزدا است و از سویی در اوستا آمده است که اهورامزدا با آرمیتی ازدواج کرد. در فصل ۱۷ یشتها، مشهور به اَرت یَشت، بند ۱۶ خطاب به ایزد اَشَی می گوید: «اهورامزدا پدر تو و سپندارمذ مادر توست». در اوستا، آمده است: «ای اهورهمزدا، زنی را ایستاده خواهم که در اندیشه و گفتار و کردار نیک، سرآمد و خوب آموخته و فرمانبردار شوهر و چون سپندارمذ و چون زنانی است که از آنِ تو اند». حتی در متن پهلوی چیده اندرز پوریوتکیشان آمده است: «هرمزد آفریدهام، نه اهریمن آفریده، پیوند و تخمهام از کیومرث است. مادرم سپندارمذ و پدرم هرمزد، مرا مردمی از مهری و مهریانه است که نخستین پیوند و تخمه از کیومرث بودند»: تارنمای پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
http://www.adyannet.com/fa/news/13013
ازدواج کمبوجیه و خواهرش رکسانا: رکسانا یا به اوستایی رئوخشنه یا روشنک نام دختر کوروش بزرگ و همسر کمبوجیه ی دوم بود. هرودوت دربارهٔ ازدواج کمبوجیه و خواهرش مینویسد: "با آنکه در هیچ دوره و زمانی در پارس سابقه نداشت، برادر با خواهر وصلت کند، باوجود این کمبوجیه به این خیال افتاد که برخلاف آئین قومی خویش، با خواهر خود ازدواج کند. پس قضات شاهی را احضار کرد و پرسید آیا در پارس قانونی هست که اگر وی بخواهد ازدواج بین خواهر و برادر را مجاز سازد؟. داوران شاهی هر چند نتوانسته بودند، قانونی پیدا کنند که چنین امری را تجویز کند ولی قانونی یافتند که به پادشاه ایران اختیار میداد، به آنچه دلخواه اوست، رفتار کند. بدین ترتیب قضات در اثر بیمی که از قهر کمبوجیه داشتند قاعده ای تازه فراهم ساخته، جان خود را از خطر رهانیدند.
زناشویی با محارم در برخی خاندان های پادشاهی باستانی، فراگیر بودهاست و ایلامیان و مصریان و غیره، این آیین را داشتهاند. این داستان کمبوجیه نشان میدهد که پارسیان در آن زمان از این آیین نا خوشنود بودهاند. گمانی نیست که ایرانیها پس از پیروزی بر مصر، پیوستگی بسیاری با این کشور داشتهاند. چه بسا از آن زمان در پیروی از مصریها برخی از اعضای خاندان شاهی چنین کاری را انجام داده و پس از آن موبدان را وادار و ناچار نمودهاند که دستور به روا بودن آن داده باشند. چنانکه از گفتهٔ هرودوت بر میآید پیش از کمبوجیه قانونی که زناشویی با خواهر را روا کرده باشد، در ایران وجود نداشته است
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%A7_(%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4)
اشاره به برخی پیوند های زن و مرد در اقوام پارسی و مادی و سامی تحت کنترل هخامنشیان در بابل در نوشتاری زیر عنوان "اخلاقِ جنسی مردمانِ بین النھرین در دورهٔ ھخامنشی": تارنمای ایرون دات کام
http://www.iroon.com/irtn/blog/8275/
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2016/07/blog-post_14.html
بخش های پیشین مجموعه ی ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/04/blog-post_17.html