حافظه تاریخی چیست؟
حافظه از جمله مفاهیمی است که اجماع و اتفاق نظری راجع به آن وجود ندارد. البته اکثر مفاهیم علوم اجتماعی و علوم انسانی به گونهای هستند که کمتر میتوان درباره آنها به اجماع کامل رسید. «امروزه مفاهیم متعددی در حوزه حافظه رواج دارد. مفاهیم حافظه عمومی، حافظه مشترک، حافظه جمعی، حافظه فرهنگی، حافظه عوامانه، حافظه محلی، حافظه مردمی و .... برای مفهوم حافظه، حافظه تاریخی به کار برده شده است». البته این مفاهیم بسته به رویکردهایی که به آنها توجه میکنند، با یکدیگر تفاوتهایی دارند. از سه منظر میتوانیم به تعریف حافظه بپردازیم: روان شناختی - جامعه شناختی - پساساختارگرا... (نوشته ی نعمت الله فاضلی): تارنمای راسخون
حافظه ی تاریخی و تفاوت آن با حافظه ی جمعی و حافظه ی فردی
موریس هالبواکس در دو کتاب «چارچوبهای اجتماعی حافظه» و «حافظه جمعی» به بررسی موضوع حافظه جمعی پرداخته است. او موارد زیادی را مثل خانواده، طبقات اجتماعی ، صنفهای مختلف کاری، و نهادهای اجتماعی مطالعه کرده تا نشان دهد که در دل این گروههاست که حافظه تولید شده و به اشتراک گذاشته می شود. این دو اثر بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۴ نوشته شدهاند... هالبواکس پس از توضیح تفاوت بین حافظه جمعی و حافظه فردی، بین حافظه جمعی و حافظه تاریخی هم تفاوت قائل می شود. به نظر میآید که در تاریخ با گذار از یک دوره به دوره بعد همه چیز نو میشود. تاریخ به گسستها توجه میکند، در حالی که در حافظه جمعی، بر خلاف تاریخ، خط جداکنندهای وجود ندارد. هالبواکس تاریخ را به قبرستانی تشبیه میکند که فضایش اندازه گرفته شده باشد. تاریخ جایی است که در هر لحظه باید دنبال مکانی برای قبری تازه باشیم. مثالی از تجربهء ایرانی ما از تاریخ نزدیکمان میتواند به روشن شدن تفاوت حافظه تاریخی و حافظه جمعی کمک کند. دهه شصت را در نظر گیریم: دورهای با فضایِ روانشناختی و اجتماعی خاصِ که شبیه آن را در دورههای دیگر نمی یابیم. تاریخ این تفاوت را میبیند، خطی میکشد و مورخ حکومتی میپندارد که برای بازنمایی آن دوره اراده و گزینش کافی است. جسم مردهای را در برابر خود دارد که گویا با آن هر کاری میتواند بکند. اما در یک حافظه جمعی این دوره به عنوان دوره زندان و شکنجه و کشتار نمرده است: در حافظه جمعی زندانیان سیاسی دهه شصت و خانواده هایشان و نیز در حافظه سازمانهای سیاسی سرکوب شده. ایرانیانی که از زندانهای دهشتناک دهه شصت جان به در بردند، شاید اولین کسانی از همنسلان خودشان بودند که به اهمیت حفظ حافظه جمعی و ثبت خاطرات، ولو با امکانات اندک، پی بردند. سالها بعد و در پی سرکوب خونین معترضین به نتایج اعلام شده انتخابات ۱۳۸۸، نسل بعد از آن ها در نوشتهها و آثار هنریشان مدام به خاطرات زندانیان رجوع کردند. به نظر میرسد بخشی از جامعه ایران برای باز یافتن تاریخ خود به جای رجوع به آرشیو و تاریخ به اصطلاح رسمی دارد به حافظه جمعی در میان خویش رجوع می کند...: تارنمای رادیو زمانه
قانون حافظه ی تاریخی در اسپانیا
۱ - در والنسیای اسپانیا، از مسیری می گذرم و پس از عبور از یک برکه، وارد جنگل کاجی میشوم... در آنجا مسیری میبینم که برای عبور یک کامیون کافی است. دیوار اینجا است؛ دیواری بتونی با نزدیک به یک متر ارتفاع و پر از سوراخ گلوله. این دیواری است که بین سالهای ۱۹۳۹ و ۱۹۵۶، دو هزار و سیصد نفر در جلوی آن اعدام شدند. اعدام شدگان زندانیان جمهوریخواه بودند که در دسته های پنجاه نفری به اینجا آورده میشدند: زنان و مردانی از طرف بازنده در جنگ داخلی... ژنرال فرانسیسکو فرانکو در سال ۱۹۷۵ درگذشت. دو سال بعد و در حالی که پادشاه خوان کارلوس بر گذار به دموکراسی نظارت می کرد، قانون عفوی تصویب شد که پیگیری جنایات را، چه در دوره جنگ داخلی و چه در طول دوره رژیم فرانکو، ممنوع میکرد. در سال ۲۰۰۷، دولت سوسیالیستِ آن زمان "قانون حافظه تاریخی" را به تصویب رساند که کمک دولت برای پیدا و نبش قبر کردن گورهای دسته جمعی را نوید میداد. ولی حافظه تاریخی در اسپانیا محل اختلاف نظر سیاسی است: "حزب مردم" با "قانون حافظه تاریخی" مخالف بود و قول داده بود که "حتی یک یورو خرج نبش قبر کردن گورهای دستهجمعی نشود"... : بخش فارسی تارنمای بی بی سی
۲ - قانون حافظه ی تاریخی در اسپانیا/ به زبان انگلیسی: تارنمای ویکی پدیا
۳ - انجمن بازسازی حافظه ی تاریخی در اسپانیا: انجمن بازسازی حافظه تی اریخی از جمله نهادهایی است که در اسپانیا همچنان در راه پرتوافکندن بر جنایتهای دوران دیکتاتوری فرانکو و اعاده ی حقوق قربانیان این دوره فعالیت میکند: تارنمای رادیو زمانه
حافظه ی تاریخی ایرانیان
۱ - گفته ها ونوشته هایی درباره ی "حافظه ی تاریخی ملتها" از آيتالله سيدعلی خامنه ای: تارنمای پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آيتالله خامنه ای
۲ - «ما حافظهی تاریخی نداریم»: بعد از سقوط سلطنت، در همین چند سال اخیر، روشنفکران و کتاب خوانان ایران تازه به این فکر افتادهاند که «ما حافظهی تاریخی نداریم» راست است و این حقیقت قابل کتمان نیست. در کجای جهان، در قرن بیستم، اگر فرّخی یزدی (غرض شخص او نیست، بلکه منظور شاعری آزاده و میهن دوست و شجاع از طراز اوست) کشته میشد، کسی از گورجای او بیخبر میماند؟ نمیدانم شما تاکنون به این نکته توجه کردهاید که هیچکس نمیداند جای به خاکسپاری فرخی یزدی کجا بوده است؟... در همین دورهی بعد از سقوط سلطنت، یعنی در بیست سال اخیر، اولیای محترم حضرت عبدالعظیم (به صرف گذشت سی سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیعالزمان فروزانفر، بزرگترین استاد در تاریخ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایرانزمین را، به مبلغ یک میلیون تومان (در آن زمان قیمت یک اتومبیل پیکان دست سوم) به یک حاجی بازاری فروختند. هیچکس این حرف را باور نمیکند. من خود نیز باور نمیکردم تا ندیدم... (نوشته ی دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی): تارنمای رادیو زمانه
۳ - "حافظۀ تاریخی پیشکش! فراموش کردن همین دورۀ کوتاه از ۵۷ به این سو چیزی فراتر از ضعف حافظۀ تاریخی است... " (نقل قول از الهه بقراط، سردبیر کیهان لندن): تارنمای ایرانیان ایرون
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2017/01/blog-post_15.html
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2017/01/blog-post_15.html
همین نوشتار در تارنمای ایرانیان ایرون:
بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها