۱۳۹۴ اردیبهشت ۶, یکشنبه

ایرانیان در پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی: ٣٩ - در ساتراپی‌های مصر و سوریه و لیبی و یمن و عربستان



 
نخستین آریایی‌هایی که به ایران آمدند کاسی‌ها (کانتوها - کاشی‌ها)، لولوبیان و گوتیان بودند. کاسی‌ها تمدنی را پایه گذاری کردند که امروزه ما آن را بنام تمدن تپه سیلک می‌شناسیم. (لولوبیان و گوتیان نیز در زاگرس مرکزی اقامت گزیدند که بعدها با آمدن مادها بخشی از آنها شدند). آنگاه سه گروه بزرگ آریایی به ایران آمدند و هر یک در قسمتی از ایران سکنی گزیدند: مادها در شمال غربی ایران، پارس‌ها در قسمت جنوبی و پارت‌ها در حدود خراسان امروزی. نخستین دسته از آریاییان که در نواحی غرب ایران موفق به تشکیل حکومت شد، قوم ماد بود. پارس‌ها، قوم دیگر آریایی، ابتدا در نواحی شمال و غرب ایران ساکن شدند و سپس به تدریج به سوی جنوب کوچ کردند. پارس‌ها شاهنشاهی هخامنشی را بر پا کردند. پارت‌ها قوم دیگر قوم آریایی، ابتدا در نواحی شرقی حدود سرزمین فرارود (ماورالنهر) می ‌زیستند. آنان موفق به تشکیل شاهنشاهی اشکانی شدند.
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/03/blog-post_11.html
ساتراپی: در اصطلاح یونانیان یکی از بیست ایالت شاهنشاهی هخامنشی و یکی از ٧٢ بخش حکومت سلوکیان است. در تشکیلات سلوکیان هر ساتراپی به چند قسمت می شد و هر قسمت را اِپارخی و رئیس چنین قسمت را ایارخ می نامیدند. گاهی ایارخ را هم ساتراپ می گفتند(رجوع به ایران باستان شود) - فرهنگ دهخدا : واژه نامه‌ی پارسی ویکی
http://parsi.wiki/dehkhodaworddetail-5d09c5b0257048ffb4050ca5f04aac87-fa.html
ساتراپی ‌های هخامنشیان: هخامنشیان ۲۲۰ سال (از ۵۵۰ پیش از میلاد تا ۳۳۰ پیش از میلاد) بر بخش بزرگی از جهان شناخته شده آن روز از رود سند تا دانوب در اروپا و از آسیای میانه تا شمال شرقی آفریقا فرمان راندند. ساتراپی واژهٔ یونانی شدهٔ خَشثْرَپاوه (به پارسی باستان) بمعنی ایالت است که به پارسی کنونی باید شهر گفت و واژهٔ شهر را در آن زمان بمعنی مملکت استعمال می‌کردند. ساتراپی منطقه‌ ای را در برمی‌گرفت که طی تاریخ شکل گرفته بود و ساکنان آن از نظر مردم‌شناسی یعنی از لحاظ فرهنگی و آداب و رسوم مشابه بودند
مصر و سوریه و لیبی و عربستان در فهرست ساتراپی‌های هخامنشیان: ساتراپی بزرگ مودرایه/مصر، پایتخت: ممفیس - ساتراپی مرکزی و اصلی مودرایا/مصر - ساتراپی کوچک مصر علیا - ساتراپی کوچک ایبرناری/سوریه، پایتخت: دمشق - ساتراپی اصلی پوتایا/لیبی - ساتراپی اصلی اَرَبایه/عربستان
http://fa.wikipedia.org/wiki
نخستین ساتراپ های ایران (نوشتاری به زبان انگلیسی از همین نگارنده)
http://iranian.com/main/blog/m-saadat-noury/first-iranian-satraps.html
ساتراپی مصر، همراه با لیبی‌های سرحدی و شهرهای سیرین و بریقه (هر دو شامل ایالت مصر بودند) ۷۰۰ تالان می‌پرداختند، به اضافهٔ این پول، از سهم ماهی گیری در دریاچهٔ موریس و ۱۲۰،۰۰۰ بوشل گندم هم برای خرج سپاه هخامنشی که در دژ سفید واقع در ممفیس مستقر شده‌بودند، مصرف می‌شد: فهرست هرودت
http://fa.wikipedia.org/wiki
یکی از مهم ترین اقدامات داریوش بزرگ قراردادن مصر به عنوان یکی از ولایات ایران بود. این اقدام برابر با ٤ ژوئیه سال ٤٨٩ پیش از میلاد صورت گرفت. وی قلمرو امپراتوری ایران را به ٣٠ ایالت تقسیم کرد و هر ایالت را ساتراپی (واژه ای مادی است) نامید و دستور داد که با تاسیس پستخانه ارتباط مردم این ایالت ها با هم تامین شود و داد و ستد با پول انجام شود (سكه هایی که ضرب کرده بود). مصر یكی از ساتراپی های ایران آن زمان بود که داریوش توجه خاصی به آن داشت.
princeofhakhamaneshi.mihanblog.com/
تدوین قانون مصر
:یودوروس پس از نام بردن از پنج تن از قانونگذاران مصر می‌افزاید: می‌گویند ششمین مردی که به تدوین قانون مصر پرداخت، داریوش پدر خشایارشا بود؛ زیرا او از بی قانونی سلف خود کمبوجیه، که در رفتار او با مقدسات مصر بروز یافته بود، خمشمگین بود و بر آن شد تا زندگی توأم با فضیلت و احترام به خدایان در پیش گیرد. تأیید قاطع این موضوع در پاپیروس عامیانهٔ شمارهٔ ۲۱۵ کتابخانهٔ ملی پاریس یافت می‌شود. این متن در سدهٔ سوم پ. م نوشته شده است و در کنار متن، گزارشی از حکم داریوش در سال ۵۱۸ پ. م دیده می‌شود: «داریوش فرمان می‌دهد که خردمندان از میان سپاهیان و مردان مذهبی و دبیران گرد هم آیند و تمام قانون‌های مصری را که تا سال ۴۴ سلطنت آماسیس (سال ۵۲۶ پ. م) جاری بوده‌اند، به نوشته درآورند»
http://en.wikipedia.org/wiki/Darius_I
ساتراپی عربستان: اربستان مانند سایر نام های ایرانی که املای آن از حروف فارسی به حروف عربی تبدیل شده،الف اول به ع تبدیل گردیده مانند ایلام که به صورت عیلام نوشته می شود. به این ترتیب عربستان معرب شده (اربستان) است که از واژه ی ارب احتمالا به معانی گوناگون و ستان پسوند مکان ساخته شده است.عربستان از آنجاییکه صحرایی سوزان و بی حاصل می باشد در طول تاریخ گذشته کمتر مورد توجه قدرتهای جهان بوده است . ولی با این حال در زمان هخامنشیان و ساسانیان بسیاری از این مناطق به عنوان ساتراپ های (ایالات) ایرانی محسوب می شدند. در نقش رستم ایران، كتیبه ای است كه آرامگاه داریوش بزرگ نیز درآنجاست و حکایت از مالکیت ایران بر عربستان دارد:
«اهورامزدا، خداوند بزرگی است كه آبها را ‏آفریده، او این زمین را آفریده، او انسان را آ‏فریده، نیكی و پاكی را برای ایشان آفریده است، و اهورامزدا بشر را آ‏فریده، شادی برای بشر آفرید، داریوش را شاه كرد، یگانه شاه از میان شاهان یگانه، سرور از میان سروران بسیار. من ، داریوش، شاه بزرگ، شاه جهان، شاه سرزمینهای جهان از هرزمان، شاه این سرزمین فراخ و گسترده، پسر ویشتاسب هخامنشی، پارسی فرزند پارسی، با مهر اهورامزدا، اینها هستند ممالكی كه من خارج از پارس گرفته‌ام و برآنها حكم میرانم، مالیاتهای آن به من میرسد و تمامی فرمانهای مرا انجام میدهند و تمامی قوانین من مورد احترام است. آری این است سرزمینهایی كه من برآنها حكم میرانم: ماد، ایلام، پارت، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، سیستان، رخج، ثقه‌گوش، قدو، گنداز هند، گیریان، آمیركی، گیمریان، بابل، آشور، عربستان، مصر ارمنستان، كابادوكیه، ساروس، یمن…». چنانچه از نوشته‌های این كتیبه پیداست، در زمان هخامنشیان، عربستان و یمن و مصر… تحت سیطره ایران بوده است: نوشتاری از روزبه پارساپور
http://www.persiangulfstudies.com/fa/index.asp?p=pages&id=180
يمن، ساتراپي ايران: در تاريخ طولاني يمن، كه پتولمي جغرافيدان قرون قديم، مردم آن را عرب هاي شاد و خوشبخت (به دليل بارندگي و داشتن آب) خوانده است؛ روز ٢٦ سپتامبر يادآور دو رويداد است: ساتراپي ايران شدن يمن در ٢٦ سپتامبر سال ٥٩٧ ميلادي و جمهوري اعلام شدن آن (صنعا) در ٢٦ سپتامبر سال ١٩٦٢ (پس از كودتاي ناصريست ها بر ضد محمد البدر، امام زيديه آن). يمن از سال ٥٧٠ ميلادي كه لشكر اعزامي ايران به فرماندهي ژنرال وهرز (به دستور خسرو انوشيروان) حبشي ها را از آنجا بيرون رانده بود تحت الحمايه ايران بود و «سيف ذي يزن» با حمايت و اتكاء به نظاميان ايران بر آنجا حكومت مي كرد. پس از درگذشت سيف، خسرو پرويز شاه وقت ايران از اين قضيه استفاده كرد و ٢٦ سپتامبر سال ٥٩٧ ميلادي يمن را يك ساتراپي (استان) ايران اعلام كرد و يمن تا سال ٦٣٠ ميلادي در اين وضعيت باقي بود. در اين سال و در جريان گسترش اسلام در جزيرة العرب، باذان فرماندار ايران در يمن (عربستان جنوبي) مسلمان شد و قيمومت ايران بر آن سرزمين پايان يافت و پس از آن، يمن به صورت ملوك الطوايفي اداره مي شد. يمن در نيمه دوم قرن بيستم  به صورت دو جمهوري درآمد (صنعا و عدن) كه از ٢٢ ماه مه ١٩٩٠ وحدت خود را به پايتختي صنعا بازيافت
http://www.tebyan.net/QuranIndex.aspx?pid=934&articleID=245237
ساتراپی یمن: در زمان خسرو انوشیروان کار یمن یکسره شد و در رقابت میان ایران و روم، ایران پیروزی یافت. با چیرگی ایران بر جنوب عربستان در سال ۵۹۸-۵۹۷ میلادی یمن نیز به‌وسیله شاهنشاهان ساسانی به تصرف ایران در آمد و تا ظهور اسلام تابع حکومت ایران بود: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
http://en.wikipedia.org/wiki/Yemen
پیروز دیلمی یکی از فرمانروایان یمن بود
http://kohan-boom-o-bar.persianblog.ir/post/5/
باذان‌ یا باذام فرمانروای ايرانى‌ یمن از سوی خسرو پرويز مقارن‌ ظهور اسلام بود. پس از نامه ی پیامبر (ص) به خسرو پرویز، وی باذان را مامور دستگیری پیامبر (ص) نمود، اما باذان اسلام آورد و پیامبر(ص) وی را بر حکومت یمن ابقاء کرد. وی اولین فرمانروای ایرانی مسلمان است که در اسلام آوردنِ ایرانیان ساکن یمن نقش داشت. همچنین وی را از صحابه پیامبر (ص) دانسته اند
http://fa.wikishia.net/view/%D8%A8%D8%A7%D8%B0%D8%A7%D9%86
یادداشت پایانی
۱ - در میان ساتراپی های مورد اشاره اطلاعات و آگاهی های مربوط به ساتراپی های لیبی و سوریه و عربستان بسیار محدود است. شاید این امر با مسئله ی  نابودی کتانخانه ها و از بین رفتن اسناد و مدارک تاریخی ایران در حین حمله ی اعراب بی ارتباط نباشد.
۲ - در تارنمای دانشنامه ی ایرانیکا نوشتارها و مقالاتی نیز پیرامون ساتراپی ها به زبان انگلیسی ارائه شده است و علاقه مندان می توانند به آن مراجعه نمایند.
دکتر منوچهر سعا دت نوری
 گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/04/blog-post_26.html
 Notes on Aryans: In the Satrapies of Egypt, Syria, Libya, Yemen and Arabia
Absract: Darius the Great (522-486 BC) established 20 to 28 satraps with an annual tribute. Appointed by the king, satraps were usually of the royal family or Iranian nobility and held office indefinitely/ In the Satrapy of Egypt/ Satrapy of Libya/ In Yemen/ Satrapies of Arabia and many other Places
Collected & prepared by
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/notes-on-aryans-in-the-satrapies-of-egypt-syria-libya-yemen-and--49623
بخش های پیشین مجموعه ی ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/04/blog-post_17.html 

۱۳۹۴ فروردین ۳۰, یکشنبه

یادداشت هایی درباره ی میکا زیبانژاد بازیکن هاکی روی یخ



میکا زیبانژاد زادهٔ ۱۸ آوریل ۱۹۹۳ بازیکن هاکی روی یخ و عضو لیگ ملی هاکی، ایرانی‌تبار و اهل سوئد است.
http://en.wikipedia.org/wiki/Mika_Zibanejad
لیگ ملی هاکی یا ان‌اچ‌ال مخفف کلمه نشنال هاکی لیگ، نام لیگ برتر هاکی روی یخ مردان در آمریکای شمالی است که تیم های شرکت کننده در آن از کشورهای کانادا و آمریکا می‌باشند. ان اچ ال تنها لیگ برتر هاکی روی یخ در جهان است و یکی از مهم‌ترین لیگهای معظم ورزشی در آمریکای شمالی محسوب می‌شود. لیگ ملی هاکی دارای جام حذفی‌ای با نام استنلی کاپ با جام استنلی می‌باشد که این مسابقات از جذابترین و پربیننده ‌ترین بازی های ورزشی در آمریکای شمالی به شمار می‌آید.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%DB%8C%DA%AF_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D9%87%D8%A7%DA%A9%DB%8C
میکا زیبانژاد، قهرمان ملی سوئد
تیم ملی هاکی روی یخ جوانان سوئد پس از سی سال ناکامی موفق شد با شکست دادن روسیه در فینال، به مقام قهرمانی جهان برسد. تنها گل این دیدار را در وقت اضافی میکا زیبانژاد جوان ایرانی تبار تیم ملی هاکی سوئد به ثمر رساند. او پس از این گل به قهرمان ملی سوئد تبدیل شد و همه جا نام این جوان شنیده می شد.
http://sverigesradio.se/sida/artikel.aspx?programid=2493&artikel=4898132
اظهارات «میکا زیبانژاد» پس از پیروزی
http://rasanehpardaz.org/?p=70&id=185266
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری

The only Iranian playing Hockey in the NHL: Mika Zibanejad
Abstract: Mika Zibanejad (born 18 April 1993) is a Swedish professional ice hockey player. He is currently playing for the Ottawa Senators of the National Hockey League (NHL).
 Collected & prepared by
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/the-only-iranian-playing-hockey-in-the-nhl-mika-zibanejad-49279
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/04/blog-post_19.html

بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/03/blog-post_8004.html
 

۱۳۹۴ فروردین ۲۹, شنبه

یادداشت هایی پیرامون زندگی و آثار "دکتر آتول گوانده" جراح و روزنامه نگار آمریکائی


 ماجرای زندگی او
آتول گوانده در پنجم نوامبر ۱۹۶۵ در منطقه ی بروکلین واقع در ایالت نیویورک آمریکا متولد شد. پدر و مادر او هر دو پزشک و از هندیان مهاجر بودند. چندی پس از تولد اتول گوانده همراه خانواده به شهر "آتن" در اوهایو نقل مکان کرد. وی دکترای پزشکی را در سال ۱۹۹۵ و فوق لیسانس بهداشت عمومی را در سال ۱۹۹۹ از دانشکده ی پزشکی هاروارد آمریکا دریافت نمود. دکتر آتول گوانده از سال ۱۹۹۸ همکاری روزنامه نگاری خود را با نشریه ی "نیویورکر" آغاز کرد. دکتر آتول گوانده اکنون به اتفاق "کاتلین هوبسون" (همسر) و "واکر" و "هاتی" و "هانتر" (فرزندان) در شهر نیوتن واقع در ایالت ماساچوست آمریکا زندگی می کند: منابع گوناگون
 برخی از آثار او به زبان انگلیسی
۱ - پژوهش ها
http://atulgawande.com/research/
٢ -مقالات و نوشتارها
http://atulgawande.com/articles/
٣ - کتاب ها
http://en.wikipedia.org/wiki/Atul_Gawande#Books
برخی از نظریات او
١ - بر اساس نوشتاری در یکی از تارنماهای وابسته به گوگل: "مقاله ی خواندنی اتول گوانده برای نیویورکر درباره اینکه چرا ایده های خوب، بعض اوقات میان مردم گسترش پیدا نمی کنند. در ابتدای مقاله مقایسه ای می کند میان بیهوشی با اتر و ضدعفونی کردن. هر دو در زمانی مشابه پیدا شدند و هر دو مدافعینی سرسخت داشتند و هر دو برای بیماران بسیار مفید بودند. با این حال بیهوشی در فاصله سه سال همه جهان را در نوردید ولی ضدعفونی کردن تقریبا نیم قرن طول کشید تا توسط پزشکان پذیرفته بشود. جراحان حاضر نبودند کت و شلوار هایی که در اثر پاشیده شدن خون و چرک بیماران و خشک شدن ش تبدیل به ورقه هایی ضخیم شده بود را در بیاورند و لباس ضدعفونی شده بپوشند یا دستان شان را بشویند. دکتر لیستر، هرچه می کرد، نمی توانست جراحان را مجبور بکند که ابزارشان را در کربولیک اسید که متوجه شده بود مانع رشد باکتری ها می شود بشویند. در مقابل اما جراحان با کمال میل از اتر یا کلروفورم که تجویزش اتفاقا خیلی هم دردسر داشت (دوز بالایش باعث مرگ می شد) استفاده کردند چون جراحی روی بیماری که این قدر دست و پا می زند تا از هوش برود بسیار دشوار تر از کسی است که با اتر بیهوش شده. از این جهت جراحان در فهم اثر ضدعفونی کننده ها دچار مشکل بودند. چون بر خلاف اتر که هر بیماری را بیهوش می کرد و اثرش را می دیدند، تکنیک ضدعفونی لیستر، علیه میکروب هایی فعالیت می کرد که با چشم دیده نمی شدند. این مشکل، در بسیاری از معضلات نادیدنی چو گرمایش زمین هم مشاهده می شود که راه حل شان، توسط عموم پذیرفته نمی شود.
نمونه دیگر، مشکل مرگ و میر نوزادان و مادران حامله است. سالانه سیصد هزار مادر و بیش از شش میلیون نوزاد به دلایلی که کاملا قابل پیش گیری هستند در مناطق فقیر دنیا فوت می شوند.
گوانده می گوید که در یکی از فقیرترین ایالات هند به دیدار بیمارستانی رفته بود که در آن حتی امکانات اولیه ای چون گرم نگاه داشتن نوزادان در ساعات اولیه تولد که بیشترین حساسیت را به سرما دارند (تن بچه ها به دلیل اینکه سطح مقطع بیشتری نسبت به بزرگسالان دارد به سرعت بالاتری حرارت از دست می دهد و افت دمای بدن برای بچه ها بسیار خطرناک است). او در این شرایط می گوید که حتی در بیمارستانی که تنها دو دستگاه فشار خون پیدا می شود و هیچ جراحی نیست تا بتوان سزارین انجام داد، باز نرخ مرگ و میر بهتر از زاییدن در خانه هست. با این حال او مشاهده کرده بود که یک پرستار که می دانست در این شرایط بایستی بچه را روی شکم مادر گذاشت تا از حرارت بدن مادر گرم بشود چنین نکرده بود. وقتی پرسید پرستار گفت مادر می گوید خیلی سردش هست. برای این پرستار هم کاهش حرارت بدن، به مانند میکروبها برای مخالفین دکتر لیستر، نامریی بودند. کاهش حرارت نوزاد، به شکل آبی شدن رنگ پوست و کم خوری و بعد تب ناشی از عفونت نیست بلکه اندکی کاهش دماست و زمانی زیاد لازم است تا تبدیل به مشکل اساسی بشود. این پرستار نمی تواند ارتباطی میان ۴ درصد مرگ و میر بیشتر و این کار ساده پیدا بکند. یکی از مشکلات همیشگی، تکنولوژی ست به خصوص در مناطق فقیر. اما حتی یک مدل گرمکن بچه که یک پزشک نوزادان با استفاده از قطعات مستعمل ماشین ها ساخته هم هنوز در این جاها پذیرفته نشده. مشکل، این است که راه حل پیشگیری از کاهش حرارت بدن، به اندازه کافی سکسی نیست تا توسط همه پذیرفته بشود. نیاز به دقت زیاد دارد و نتیجه اش آنی نیست.
راه حل عدم انجام این کارها این است که از افراد «بخواهیم»‌این کارها را انجام بدهند. در مدرسه به آنها اموزش بدهیم. مرحله بعدی، تهدید و تنبیه است. اما آن هم تا حدی موثر است. راه حل جایگزین، این است که به جای تنبیه، تشویق بکنیم. اما این تشویق نیازمند یک روش اندازه گیری موفقیت است تا بشود به درستی تشویق کرد که در کشورهای فقیر میسر نیست. بنابراین ما فکر کردیم شاید بهتر باشد فرهنگ حرفه ای را عوض بکنیم. طوری که این کار جزو رفتار های حرفه ای افراد بشود حتی وقتی ما و یا ناظر دیگری نگاه نمی کند، مراقب باشند و بچه را از نظر گرم بودن چک بکنند. برای این کار ما گروهی را استخدام کردیم که به بیمارستان ها بروند و در جلساتی تک نفره به پزشک و پرستار یادآوری بکنند که این کارها چه نتایج مثبتی می تواند داشته باشد. ما هنوز نمی دانیم چقدر موفق آمیز خواهد بود ولی همین حالا عده ای علاقه ای به این کار نشان نمی دهند چون می گویند نیازمند تلاش گسترده است. ولی اگر به بیهوشی فکر بکنیم می بینیم که دقیقا همین بود: تعداد پزشکان حاضر در عمل را دوبرابر کرد. ولی هیچ کسی مخالفت نکرد. در عصر فیس بوک و توئیتر همه دنبال راه حل های حاضری هستند".
https://plus.google.com/+DanielJafari/posts/SdEcNFDxTG4#+DanielJafari/posts/SdEcNFDxTG4
٢ - آتول گوانده، جراح و نويسنده در آخرين کتاب خود به توضيح اين موضوع مي‌پردازد که پرسيدن سوالات ساده‌اي مانند «آيا آنتي‌بيوتيک به بيمار داده شده است» و حتا «آيا به ‌هم معرفي شديم» مي‌تواند عفونت‌ها و مرگ را بيش از يک ‌سوم کاهش دهد.
http://www.fara.ir/index.php?target=publications&function=viewArticle(1564)
٣ - شرلی معتقد است که مشکلات قشر فقیر در آمریکا – شرایط زندگی، تحصیلات ناکافی، رفتارهای زیان بخش و فقدان پشتیبانی خانواده و دسترسی به روش های سالم زندگی – به گونه ای است که مراجعه به خانه بیمار لازم می شود. این رویکرد توسط گروه هایی در آتلانتیک سیتی و کَمدِن در نیوجرسی، که شرح حال آنها در سال گذشته توسط آتول گوانده در مجله نیویورکر چاپ شد، به کار گرفته شد. این گروه ها افرادی که بیش از همه مرتکب مراجعه دوباره به بخش اورژانس می شدند را شناسایی کردند و برای تشخیص دلایل گوناگون بیماری این تعدادی افراد مددکار اجتماعی و پرستار به کار گرفتند. آنچه بیش از هر چیز در یافته های آتول گوانده مشخص بود این بود که این افراد به مراقبت دائم نیاز داشتند. زیرا یک غفلت – مانند قبض برق پرداخت نشده – می تواند باعث بروز مشکلات متوالی گردد.
http://persian.iran.usembassy.gov/mississippi-iran-health.html
برخی از سخنرانی های او به زبان انگلیسی
۱ - آینده ی رشته ی پزشکی
http://www.cbc.ca/radio/ideas/pastepisodes/the-2014-bbc-reith-lectures-the-future-of-medicine-part-1-1.2946586
٢ - چگونه رشته ی پزشکی  را می توان بهتر  ساخت ؟
https://www.youtube.com/watch?v=L3QkaS249Bc
٣ - درباره ی کتاب "هستی مرگبار"
https://www.youtube.com/watch?v=KA32crcXOI0
یادداشت پایانی
کتاب های "عوارض" و "بهتر" تالیف دکتر آتول گوانده، مجموعه ای از نوشتارهای آموزنده و خواندنی و سلسله سخنرانی های وی پیرامون " آینده ی رشته ی پزشکی" بسیار دلنشین و شنیدنی است.
دکتر منوچهر سعادت نوری
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/04/blog-post_18.html
Some Notes on the Life and Works of Atul Gawande, the American Surgeon and Journalist
Abstract: Atul Gawande, MD, MPH, is a surgeon, writer, and public health researcher. Gawande was born on 5 November 1965 in Brooklyn, New York, to Indian Maharashtrian immigrants to the United States, both doctors
Collected & prepared by
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/some-notes-on-the-life-and-works-of-atul-gawande-the-american-su-49240
بخش های پیشین  مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها  

۱۳۹۴ فروردین ۲۵, سه‌شنبه

مجموعه ی یک آوا و بسا صدا: ١٤ - ترانه ی سرزمین من




 ١ - اجرا: دریا دادور
https://www.youtube.com/watch?v=wZGtY2_8tJ4
٢ - اجرای دیگری از: دریا دادور
https://www.youtube.com/watch?v=guv15dQB9tc
٣ - اجرا: داود سرخوش
https://www.youtube.com/watch?v=D0VSPJ4YJlU
٤ - اجرا: عارف - ستار، مرتضی‌ ، شاهرخ ، عقیلی و دیگران
https://www.youtube.com/watch?v=DvVSIneTWaY
۵ - ترانه ی ایران سرزمین من
https://www.youtube.com/watch?v=juCf7wcg4oA
٦ - ترانه ی خداحافظ سرزمین من - اجرا: هایده
https://www.youtube.com/watch?v=NJhkAOwNsq4
٧  - ترانه ی ای سرزمین من .. اجرا: گروه موسیقی نوجوانان
https://www.youtube.com/watch?v=l7J8QcBTRzA
٨ - اجرای دیگری از ترانه ی ای سرزمین من
https://www.youtube.com/watch?v=5xD_icZn1DY
٩ - ترانه ی سرزمین من .. اجرا: گيسو شاكری
https://www.youtube.com/watch?v=LcjL2yI8uGw
١٠ - ترانه ی سرزمین من سلام .. اجرا: حامد طه 
https://www.youtube.com/watch?v=Hu9sY1tJ0vU
١١ - اجرای دیگری از ترانه سرزمین من با صدای یک بانوی ژاپنی
https://www.youtube.com/watch?v=mGZlmHZnzCE
١٢ - ترانه ی ایران ای سرزمین رستگار
https://www.youtube.com/watch?v=pHJppZXuf0w
١٣ - ترانه ی سرزمین من (به زبان انگلیسی) - اجرا: "چاپی" خواننده ی کردستانی
https://www.youtube.com/watch?v=ICX84L57nPM
١٤ - ترانه ی سرزمین من (به زبان انگلیسی) - اجرا: ایسلا گرانت
https://www.youtube.com/watch?v=lqmxtjxa9WI 

تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری
 ====
 One Song & Many Voices (Pt 14): Sarzamin-e Man/ My Homeland

Collected & prepared by
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/one-song-amp-many-voices-pt-14-sarzamin-e-man-my-homeland-49099
 ======

 بخش های پیشین مجموعه ی یک آوا و بسا صدا
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/12/blog-post_20.html

۱۳۹۴ فروردین ۲۴, دوشنبه

شتاب نامه



"شتاب" : در  فرهنگ واژه ها و روایات
١ - شتاب = مقابل درنگ (آنندراج) - جستن و خواستن امری پیش از وقت آن و آن از مقتضیات شهوت و از صفات مذمومه باشد - عجله (یادداشت دهخدا) - سرعت - دستپاچگی - تندی - مقابل آهستگی - تعجیل - مقابل کندی/ لغت نامه دهخدا: واژه نامه‌ی پارسی ویکی
http://parsi.wiki/dehkhodaworddetail-fc7e4ce0af8c4c73b2d283e64fe22e15-fa.html
٢ - عجله و شتاب از شیطان است = در روایات اسلامی بحث های فراوانی درباره نکوهش «عجله» و ستایش «تانی» وخویشتن داری دیده می شود، به عنوان نمونه از پیامبرحضرت محمد ص نقل است که «الاناة من الله و العجلة من الشیطان، تانی وخویشتن داری از سوی خداست و عجله و شتاب از شیطان است»: بسیاری تارنماها
https://www.google.com
شتاب در فیزیک و مکانیک و نجوم
١ - در فیزیک و مکانیک، شتاب عبارت است از نرخ تغییر سرعت در یکای زمان. در یک بُعد، شتاب عبارت است از میزان افزایش یا کاهش سرعت یک جسم. از آنجایی که سرعت یک کمیّت برداری است، پس شتاب باید نشان دهندهٔ میزان تغییر بزرگی و جهت سرعت باشد... در سامانهٔ استاندارد بین‌المللی یکاها، یکای آن متر بر مجذور ثانیه‌است: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
http://en.wikipedia.org/wiki/Acceleration
٢ - در اصطلاح نجوم سرعت سیر در کواکب است : همه ٔ ستارگان و روندگان آسمانی بشتابند. (التفهیم چ همایی) - دراصطلاح فیزیک دانان تغییرات سرعت را در واحد زمان شتاب گویند و مقدار آن متناسب است با نیروئی که متحرک را به حرکت درمی آورد. به عبارت دیگر در حرکت مستقیم الخط چون سرعت متحرک فزونی یا کمی گیرد متحرک دارای شتاب است. شتاب درحقیقت شدت تغییرات سرعت را در زمان مشخص معلوم می کند. بنابراین شتاب زیادی نشانه ٔ تغییرات شدید سرعت است.../ لغت نامه دهخدا: واژه نامه‌ی پارسی ویکی
http://parsi.wiki/dehkhodaworddetail-fc7e4ce0af8c4c73b2d283e64fe22e15-fa.html   
ترکیبات فارسی شتاب
شتاب کش - بی شتاب - شتاب آور - شتاب باز - شتاب جوش - شتاب نما -شتاب آهنگ - واحد شتاب - شتاب مردن - شتاب باران - شتاب رفتن - شتاب كردن - گردون شتاب - شتاب آمدن - شتاب گذشتن - شتاب گرفتن - شتاب آوردن - شتاب خورده - شتاب داشتن - شتاب دويدگي - شتاب نمودن - شتاب ورزيدن  - شتاب انگیز - شتاب آمیز و ... : تارنمای واژه یاب و بسیاری تارنماها
https://www.google.com
  "شتاب" : در زنجیری از سروده ها و ترانه ها
برخیز شتربانا ، بربند کجاوه، کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه
در شاخ شجر برخاست، آوای چکاوه، وز طول سفر حسرت من گشت علاوه
بگذر به شتاب اندر ، از رود سماوه ، در دیده من بنگر ، دریاچه ی ساوه
وز سینه ام آتشکده ی پارس نمودار ... : ادیب‌ الممالک فراهانی
ترانه ی برخیز شتربانا - اجرا: امیر آرام
https://www.youtube.com/watch?v=ICauBLDTFeY
به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا ، هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم اما، چه کنم که بسته پایم/ به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر اما ، تو و دوستی خدا را
چو ازین کویر وحشت ، به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها ، به باران برسان ، سلام ما را : دکتر شفیعی کدکنی
ترانه ی به کجا چنین شتابان؟ با اجراهای گوباگون
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/04/blog-post_10.html
روزي بر آيد آفتاب/ سازد وطن را پر شهاب/ نور رها گيرد شتاب
نيكو شود احوال ها/ درطول دوران سال ها
دکتر منوچهر سعادت نوری
http://saadatnoury.blogspot.ca/2011/07/blog-post_06.html
سروده ها و ترانه های بیشتر
http://saadatnoury.blogspot.ca/2015/04/blog-post_12.html
The Booklet of Acceleration 
Abstract:Definitions/ Acceleration in Physics/ Some English Poems and Song on Acceleration Some Persian Poems and Songs on Acceleration & Rush/ Chain of Persian Poems and Songs on Acceleration/ Shetaab
Collected and Prepared by
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/the-booklet-of-acceleration-49055
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/04/blog-post_13.html

بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/03/blog-post_8004.html

۱۳۹۴ فروردین ۲۱, جمعه

یک آوا و بسا صدا: ١٣ - ترانه ی به کجا چنین شتابان؟


 به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا ، هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم اما ، چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد ، به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر اما ، تو و دوستی خدا را
چو ازین کویر وحشت ، به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها ، به باران
برسان ، سلام ما را : دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی
http://saadatnoury.blogspot.ca/2013/03/blog-post_11.html
١ - اجرا: مهدیه محمدی
https://www.youtube.com/watch?v=tXo3KDc9rwY
٢ - اجرا: زهره جویا
https://www.youtube.com/watch?v=mjp-6jnzD8E
٣ - اجرا: ناظری
https://www.youtube.com/watch?v=bqs2dXtA-PM
٤ - اجرا: بیژن بیژنی
https://www.youtube.com/watch?v=EkyhKwHb71w
تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری
بخش های پیشین مجموعه ی یک آوا و بسا صدا
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/12/blog-post_20.html

۱۳۹۴ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

آشنایی با برخی هنرمندان نامدار جهان: ٩ - ریتا جهان ‌فروز خواننده ی ایرانی - اسراییلی


 
ریتا جهان ‌فروز با نام هنری ریتا خواننده و هنرپیشهٔ اسرائیلی متولد ایران است. ریتا در ۲۴ مارس ۱۹۶۲ در تهران متولد شد و در سال ۱۹۷۰ به همراه خانواده ی خود به اسرائیل مهاجرت کرد. والدین او یهودی ایرانی هستند. ریتا، دوره ی نوجوانی را در تل ‌آویو گذراند و فعالیت هنری خود را با خواندن آهنگ برای سربازان ارتش اسرائیل آغاز کرد. او با نخستین آلبوم خود در سال ۱۹۸۶ موفق به دریافت جایزه ی "صفحه پلاتین" شد اما شهرت بین‌المللی ریتا با شرکت در مسابقات "ترانه‌خوانی" اروپا (یورو ویژن) در سال ۱۹۹۰ شروع شد. او نماینده ی اسرائیل در این مسابقات بود و پس از آن در کشورهای مختلف کنسرت برگزار کرد و چند سالی نیز محبوب ‌ترین خواننده ی اسرائیل به شمار می‌آمد.
وی را با نام "ریتا کلینستاین" نیز می ‌شناسند، اگرچه از ۳ سپتامبر ۲۰۰۷ از "رمی کلینستاین" جدا شده است. ریتا از کودکی مجذوب صدای هایده شد و در دوران خوانندگی‌اش نیز بارها ترانه ‌های هایده را به زبان پارسی در کنسرت‌ هایش خواند. ریتا در سال سال ۲۰۱۲ برای نخستین بار، یک آلبوم به زبان پارسی با عنوان "شادی ‌های من" تهیه کرد که همه ی ترانه‌ های آن بازخوانی ترانه‌ های عاشقانه ی ایرانی از دهه ‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ بود. ریتا به گفته خودش در تلاش است که چهره ی واقعی فرهنگ ایران را به دنیا و به ویژه مردم اسراییل نشان دهد. او در برنامه ‌هایی که برای ایجاد صلح موثر بوده فعالیت زیادی داشته است مانند کنسرتی در مارس ۲۰۱۳ در سازمان ملل. او در این کنسرت شعر "بنی آدم اعضای یک پیکرند" از سعدی را برای مردم خواند و ترانه ‌ها را به سه زبان انگلیسی، عبری و پارسی اجرا کرد. ریتا، دختر عموی "حنا جهان ‌فروز" دیگر خوانندهٔ ایرانی-اسرائیلی است: تارنمای ویکی پدیا و تارنمای ایرانیان انگلستان و بسیاری تارنماها
https://www.google.com
آگاهی هایی در مورد "حنا جهان ‌فروز": حنا جهان فروز، خواننده ي اسرائيلي كه آهنگ هاي خود را به زبان فارسي مي خواند، طرفداراني در ايران و مهاجران ايراني دارد. به گزارش خبرنگار دیدنی های-گویا نیوز، به نقل از روزنامه شیکاگو تریبون جهان فروز ٣٧ ساله، در خانواده اي يهودي در تهران به دنيا آمد و در ١٢ سالگي به اسرائيل رفت. خانواده ي او چند سال پس از انقلاب ۵٧ و با عبور مخفيانه از مرز پاكستان و سپس از طريق فرانسه به هزاران يهودي ايراني پيوستند كه در اسرائيل اقامت داشتند. جهان فروز نزديك به ٢ سال پيش، موزيك، ويدئو كليپ و عكس هاي خود را در تارنماها  منتشر كرد و نظرات مثبتي از برخي از طرفداران موسيقي و موزيسين هاي ايراني دريافت كرد - جمعه ٦ دی ١٣٨٧ : تارنمای گویا نیوز
http://news.gooya.com/didaniha/archives/2008/12/081381.php
تارنمای شخصی ریتا جهان ‌فروز
http://www.rita.co.il/he/home/a/main/
گزارش هایی درباره ی ریتا جهان ‌فروز
١ - آلبوم شادمانه های ریتا جهان فروز اکنون در صدر جدول پرفروشترین آلبوم در اسرائیل قرار دارد. در این آلبوم ریتا، ایرانی یهودی که از ٨ سالگی با خانواده اش به اسرائیل مهاجرت کرده، ترانه های خاطره انگیز ایرانی را می خواند. ریتا می گوید که می خواهد با کنسرت هایش به جهان نشان دهد ایرانیان چه مردمانی هستند...
https://www.balatarin.com/ 
٢ - ریتا، "سلاحی شگفت‌ آور" در خدمت صلح: ریتا جهان ‌فروز، خواننده ی اسرائیلی ایرانی‌تبار، با اجرای کنسرت در سالن اصلی سازمان ملل متحد در مارس ۲۰۱۳، پیام‌آور صلح و دوستی میان مردم اسرائیل و ایران شد. بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، نیز از آهنگ‌های ریتا بسیار به وجد آمده بود. ریتا، در زیر شاخه ‌های زیتون که نماد سازمان ملل متحد است کنسرتی اجرا کرد که مورد استقبال فراوان مهمانان بین‌المللی قرار گرفت. ریتا در سالن مجمع عمومی سازمان ملل ترانه‌هایی به زبان فارسی، عبری و انگلیسی برای برقراری دوستی و صلح میان مردم ایران و اسرائیل خواند. بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، با گفتن سلامی گرم به همه حاضران به زبان عبری (شالوم) برنامه کنسرت را گشود. به گفته ی برخی مهمانان حاضر در این مراسم، بان کی مون آنچنان از آهنگ‌های ریتا به وجد آمده بود که حتی"حرکاتی رقص‌گونه" انجام می‌داد. ریتا جهان ‌فروز، به عنوان "سلاحی شگفت‌ آور" در خدمت صلح مجموعاَ ۱۰ ترانه خواند که از آن میان ۵ ترانه به زبان فارسی، ۴ ترانه به زبان عبری و یک ترانه نیز به زبان انگلیسی بود.
ریتا در کنسرت خود رایحه‌ای از بوی خوش صلح و دوستی میان ملت‌ها را در سالن سازمان ملل متحد پراکند. او پس از این کنسرت در صفحه‌ ی فیس‌بوک خود نوشت: «چیز زیادی درباره زبان سیاست نمی‌دانم، اما من برای صلح دعا می‌کنم و امیدوارم که این دعاها در ایران نیز شنیده شود» به گفته ی یکی از مهمانان، "ریتا نشان داد که زبان فارسی و عبری می‌توانند، زبان صلح و دوستی باشند".
http://iranianuk.com/
٣ - ريتا جهان فروز از خانواده ای از يهوديان اصفهان، خود درتهران بدنيا آمد و زمانی که نه سال داشت همراه با خانواده اش به اسرائيل مهاجرت کرد. زمانی که او سرباز ارتش بود به تيم هنری ارتش اسرائيل پيوست و در سال ۱۹۸۷ وارد کار هنری شد و همراه با مادرش، حکيمه جهان فروز، برنامه هايی اجرا کرد. زمانی که ريتا با رامی کلاينشتين آهنگساز مشهور و خواننده آمريکايی يهودی مقيم اسرائيل ازدواج کرد، آن دو سالها به يک زوج هنری موفق مبدل شدند. ريتا عليرغم جدايی از کلاينشتين همچنان به عنوان محبوبترين وگرانترين خواننده اسرائيل باقی مانده است.
http://www.radiofarda.com/content/f3_iranborn_israeli_singer_in_unitednations/24925151.html
٤ - زندگی ‌نامه ریتا جهان ‌فروز به زبان انگلیسی 
http://en.wikipedia.org/wiki/Rita_(Israeli_singer)

برخی از اجرا های ریتا جهان ‌فروز
 کنسرت در سازمان ملل : سخنرانی های افتتاحیه توسط مقامات رسمی - اجرای ترانه های شانه/ گل سنگ/ چرا عاشق چرا شیدا شدم من/ بنی آدم/ زمان ها/ یارم بیا/ شاه داماد توسط ریتا جهان فروز همراه با رقص گروهی
https://www.youtube.com/watch?v=Rqiy5ApRnhY
ترانه‌ ی شاه داماد
https://www.youtube.com/watch?v=eaBQk-Zy9JE
ترانه ی شانه
https://www.youtube.com/watch?v=JY_G_B4q6qM
ترانه ی بی قرار
https://www.youtube.com/watch?v=MvhaJ9-YcmU

تهیه و تدوین: دکتر منوچهر سعادت نوری
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/04/blog-post_7.html
World Famous Celebrities (Pt 9):Rita Jahanforuz
Abstract: Rita Jehan-Forouz was born on 24 March 1962 in Tehran, Iran. Her family emigrated to Israel in 1970 and lived in a suburb outside of Tel Aviv. She began singing professionally as a band member while in the Israeli Army during the 1980s. On March 5, 2013 she performed at the UN General Assembly and sang in Persian, English and Hebrew. Rita was married to the popular singer, composer, and keyboardist Rami Kleinstein, with whom she has two daughters, Meshi and Noam. The couple performed together in 2001. On September 3, 2007, however, it was announced that Rita and Rami were separating/ Rita in some Reports/ Some of her Performances/ Her Personal Website
Collected & prepared by
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/world-famous-celebrities-pt-9-rita-jahanforuz-48799
بخش های پیشین مجموعه ی آشنایی با برخی هنرمندان نامدار جهان
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/07/blog-post_3704.html

۱۳۹۴ فروردین ۱۵, شنبه

یک آوا و بسا صدا: ١٢ - ترانه ی امید


امید به آینده (به زبان انگلیسی)  - اجرا:  جیمز پُل مک‌کارتنی خواننده و آهنگساز بریتانیائی
https://www.youtube.com/watch?v=163_C5UVU-I
امید به تفاهم (به زبان انگلیسی) 
https://www.youtube.com/watch?v=tL8Oo4XtwLU
تو تنها امیدم هستی (به زبان انگلیسی) 
https://www.youtube.com/watch?v=9xAzqKEYaCs
امید عشق (به کجاها برد این امید ما را - سروده ی فریدون مشیری) - اجرا: حسین علیزاده ،حسین عمومی، مجید خلج وافسانه رثایی
https://www.youtube.com/watch?v=ePbxEl5eByY
کاش ای تنها امید زندگی - اجرا: احمد ظاهر خواننده افغانی
https://www.youtube.com/watch?v=FRXjocOlbSo
به امید بهار آزادی - اجرا: گروهی از ایرانیان
https://www.youtube.com/watch?v=F0M4Wrf6x9Y
تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/04/blog-post_4.html
One Song & Many Voices (Pt 12): Hope/ Omid
Abstract: Song of "Hope For The Future": Performed by Paul McCartney/ Song of "Understanding -Something to Hope for"/ Song of "The only Hope for me is you"/ Persian Song of "Hope for Love" (Written by Feraydoon Moshiri): Performed by Alizadeh, Omoumi, Khalaj, and Afsaneh RassaiiPersian Song of "The only Hope for Life"/ Performed by.Afghani Singer Ahmad Zahir/ Persian Song of "Hope for the Spring of Freedom": Performed by an Iranian Group
 Collected & prepared by
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/one-song-amp-many-voices-pt-12-hope-omid-48618
 بخش های پیشین مجموعه ی یک آوا و بسا صدا
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/12/blog-post_20.html

۱۳۹۴ فروردین ۱۳, پنجشنبه

یاد نامه ها: ١٧ - یاد نامه ی دکتر بهرام فره ‌وشی


ماجرای زندگی او
دکتر بهرام فره ‌وشی زبان‌شناس معاصر ایرانی و متخصص زبان‌های ایرانی و فرهنگ ایران باستان بود. ‌وی در سال ۱۳۰۴ در ارومیه، و در خانواده‌ای اصالتاً اصفهانی متولد شد. پدر او علی‌ محمد فره ‌وشی مترجم همایون از دانشمندان روزگار خود بود و از پایه‌گذاران مدارس جدید در ایران به شمار می ‌رفت. مترجم همایون افزون بر این، به ‌عنوان مترجم زبردستی شناخته می‌شد که تسلط کم‌ مانندی بر زبان فرانسوی داشت و از نخستین نویسندگان کتاب‌های درسی جدید برای دانش‌آموزان ایرانی بود. بهرام فره‌وشی به دلیل سفرهای ناگزیر پدر، دوران آموزش را در شهرهای مختلف گذراند. دورهٔ دانشسرای مقدماتی را در اصفهان در سال ۱۳۲۳ به پایان رساند. دورهٔ لیسانس زبان فرانسوی را در دانشسرای عالی در تهران سپری کرد. ضمن انجام خدمت دبیری در دبیرستان ‌ها، چند جلد داستان و مجموعهٔ شعر از فرانسوی ترجمه کرد و به چاپ رساند. در همین دوره یک مؤسسهٔ چاپ و انتشارات به نام آتشکده تأسیس کرد و با ابراهیم پورداود از نزدیک آشنایی یافت. خود او بعدها در این باره نوشت: «من با نوشته‌ های پورداوود از کودکی آشنا بودم. زیرا در میان کتاب‌های پدرم دو جلد یشت ‌های پورداوود را خوانده بودم و داستان ‌های پهلوانی ‌های شکوهمند این کتاب و نیایش ‌های آن در همان زمان بر دلم نشسته بود و همواره در دل داشتم که استاد بزرگوار را ببینم. روزگاری گذشت و من در رشته زبان‌های خارجی لیسانس گرفتم. پورداوود در آن زمان انجمن ایرانشناسی را پدید آورده بود و شب ‌ها در انجمن درس می‌داد. به آنجا رفتم و نام نوشتم. دیدن چهره ی استاد و درس‌های او شور دیرین را در من برانگیخت».
بهرام فره ‌وشی به تشویق پورداود در سال ۱۳۳۶ برای گذراندن دورهٔ ایران‌شناسی عازم پاریس شد و در مدرسهٔ تتبعات عالیهٔ دانشگاه پاریس به تحصیل پرداخت و به اخذ درجهٔ دکتری در تمدن و زبان‌ها و ادبیات ایرانی نایل گشت. سپس به سوئیس رفت و به مطالعه در لهجه ‌های ایرانی در دانشگاه برن پرداخت. در این دوران از محضر استادان برجسته در زمینهٔ زبان ‌ها و تمدن و دین ‌های ایران باستان همچون امیل بنونیست و ژان دومناش برخوردار بود. دکتر بهرام فره ‌وشی در سال ۱۳۴۱ به ایران بازگشت و به دانشیاری پورداود در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران منصوب شد، و مدت بیست سال به آموزش زبان‌های اوستایی، پارسی باستان، پهلوی، اساطیر ایرانی، خط ‌های باستانی، گویش‌شناسی ایرانی و تمدن ایران باستان پرداخت. در همین سال‌ها بخش عمده‌ای از اوقات خود را صرف نشر آثار استادش پورداود کرد که حاصل آن انتشار تعدادی از آثار مهم پورداود به طرزی آراسته بود: بخش دوم گات‌ها شامل یادداشت‌های پورداود (۱۳۳۶)، یسنا (۱۳۴۰) و ویسپرد (۱۳۴۳) و جلد یکم از فرهنگ ایران باستان (۱۳۵۲).
دکتر بهرام فره ‌وشی در کنار خدمت دانشگاهی، به دستگاه های فرهنگی و انتشاراتی هم مدد می ‌رسانید. مدتی سرپرستی بنگاه ترجمه و نشر کتاب را داشت، و بعدها مدیریت چاپ و انتشارات دانشگاه تهران را به عهده گرفت. در سال‌های دههٔ ۱۳۵۰ برنامهٔ فرهنگ ایران زمین را در تلویزیون ملی ایران تهیه می‌کرد که بینندگان و خواستاران فراوان داشت.
دکتر بهرام فره ‌وشی، در روز ۸ خرداد ۱۳۷۱ زمانی که برای معالجه به آمریکا رفته بود، در سن ۶۶ سالگی در سن خوزه درگذشت. پیکرش را به ایران باز گرداندند و در ۲۸ خرداد به خاک سپردند. آیین بزرگداشت او در تهران در تالار انجمن زرتشتیان برگزار شد: تارنمای ویکی پدیا و بسیاری از تارنماها
https://www.google.com
همسر و فرزندان او
دکتر بهرام فره ‌وشی در سال ١٣٤۶ با شاعره هما گرامی دانشجویی در دانشگاه تهران ازدواج کرد. از ثمرات این پیوند، دو پسر به نام میتریدات و سورنا و یک دختر به نام نارگل بود که اینک در آمریکا زندگی می کنند: تارنمای دانشنامه ی ایرانیکا
http://www.iranicaonline.org/articles/farahvasi-bahram
آثار و تالیفات او
در میان آثار دکتر بهرام فره‌ وشی بی‌گمان فرهنگ پهلوی جایگاه ویژه‌ای دارد. این اثر مرجع در دو جلد با عنوان ‌های فرهنگ پهلوی به فارسی (۱۳۴۶) و فرهنگ فارسی به پهلوی (۱۳۵۲) منتشر شد که حاصل شانزده سال کار مداوم او بود. این فرهنگ نخستین کوشش علمی در این زمینه و دربردارندهٔ ده هزار واژهٔ پهلوی با ذکر ریشه و صورت فارسی‌شدهٔ آن هاست.
دیگر آثار منتشرشدهٔ او از جمله «جهان فروری»، راهنمای گردآوری گویش‌ها، ترجمهٔ کتاب ششم دینکرت، ترجمه «هنر ایران در دوران پارتی و ساسانی» اثر گیرشمن، ترجمه «کارنامه اردشیر بابکان» (همراه با متن پهلوی و آوانویسی و واژه‌نامه) و شماری دیگر، نموداری از دانش گستردهٔ اوست. آخرین اثر چاپ‌ شده از دکتر فره ‌وشی «ایران‌ویج» نام دارد و مجموعهٔ پیوسته

‌ای از مقاله‌ های او پیرامون فرهنگ و تاریخ ایران است. آخرین تالیف دکتر بهرام فره‌وشی «نامه های شگفت انگیز» است که ترجمه نامه های تاریخی کشیشان ژزوئیت فرانسوی در مورد ایران است: تارنمای کویر ایران
http://kavireiran.blogfa.com/post-132.aspx
اهدای کتابخانه ی شخصی دکتر بهرام فره وشی
در آبان ماه ١٣٩٢ بانو هما گرامی کتابخانه ی اختصاصی همسر فقید خود دکتر بهرام فره وشی  را به مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی اهدا کرد: تارنمای مرکز دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی
http://www.cgie.org.ir/fa/news/7408
نمونه هایی از نظریات و نوشتارهای او
١ - خط فارسی، یک شاهکار است: دکتر بهرام فره‌ وشی در گفتگوئی با بانو عاطفه گرگین پیرامون خط فارسی اظهار داشت: خط ما ویژگی ‌های شکل‌نگاری دارد… خط هرقدر بیشتر بتواند به کلمه شکل و فرم معین بدهد زود‌تر خوانده و نوشته می‌شود… از مزایای خط فارسی کوتاه نویسی کلمات و "اقتصاد مغزی" آنست: تارنمای بنیاد همایون
http://bonyadhomayoun.com/?p=11298
٢ - نوشتاری از دکتر بهرام فره وشی پیرامون سرگذشت واژه ی گل: گل در مرز و بوم ایران سابقه ای بس دراز دارد و اگر می بینیم که در شعر و ادب پارسی بیش تر از دیگر سرزمین ها سخن از گل می رود، برای آن است که مردم این سرزمین از دوران های کهن به گل عشق می ورزیده اند و ایران زمین مهد پرورش گل بوده است. اگر نگاهی به کتاب "تاریخ طبیعی" اثر پلین بیاندازیم، می بینیم که این کتاب چقدر بوی گل و گیاه سرزمین گل خیز ایران را می دهد. میراثی که مغرب زمین از گل و گیاه گوناگون ایران برده است، خود شایان گفتاری دیگر است. در میان گل ها، گل سرخ (گل سوری) بیش تر مورد توجه ایرانیان بوده و هنوز بوته های وحشی این گل در گوشه و کنار روستاهای ایران به فراوانی دیده می شود و گلاب از زمان های بسیار قدیم شناخته شده بوده و در مراسم مذهبی و نیز در پزشکی به کار می رفته است و هنوز هم به کار می رود و در جشن ها، عروسی ها و میهمانی ها هنوز گلاب می گردانند. واژه ی مرکب گلاب خود می رساند که مراد از گل، همان گل سرخ است و در ادبیات فارسی نیز گل بیش تر به گل سرخ گفته می شود و شکل های گوناگون این واژه در دوران های پیش از اسلام نیز به معنی گل سرخ است... بیشتر:
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/03/blog-post_29.html
٣ - نوشتاری از دکتر بهرام فره وشی پیرامون ریشه ی ایرانی نام "دریای سیاه" و رودخانه های "دانوب" و "دُ ن": ناحیه ی " پونت" در اطراف دریای سیاه در دوره های تاریخی زیر نفوذ هخامنشیان درآمد و به هنگام پادشاهی داریوش اول، "ساتراپ" های هخامنشی بر آن جا فرمان روایی کردند و سپس "میتریدات" جانشین ساتراپ ها شد و در سال ٣۰١ پیش از میلاد یک سلسله ی پادشاهی در ناحیه ی پونت تشکیل داد و پادشاهی پونت تقریبا همه ی سواحل جنوبی دریای سیاه را فراگرفت و نوادگان میتریدات مدت های دراز در آن جا فرمان روایی کردند.. بیشتر:
http://aryaadib.blogfa.com/post-208.aspx
یادداشت پایانی
خدمات ارزنده ی زنده یاد دکتر بهرام فره وشی در عرصه ی فرهنگ و زبان و ادبیات ایران فراموش ناپذیر و پیوسته جاودانه است. روح و روانش شاد و یادش گرامی باد
 دکتر منوچهر سعادت نوری
 گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/04/blog-post_2.html
Remembering Doctor Farahvashi, the Famous Scholar of Ancient Iranian Languages
Abstract: Bahram Farahvashi (born in Urmia, Iran, 30 March 1925) was a famous scholar and professor of ancient Iranian languages at the University of Tehran. He belonged to a family with a long tradition of literary and scholarly pursuits/ Farahvashi was interested in translating from French, and throughout his career he translated into Persian a number of works, both fiction and scholarly books. Among his translations from scholarly works, he published his translation of Roman Ghirshman’s Parthian and Sasanian Art (Tehran, 1972). His last translation was a collection of letters by French Jesuits about their stays in Iran (Tehran, 1991)/ Sadly, Dr Farahvashi after a long battle with cancer, passed away in San Jose, USA on  29 May 1992/ May his soul rest in eternal peace
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/remembering-doctor-farahvashi-the-famous-scholar-of-ancient-iran-48664

بخش های پیشین یاد نامه ها:
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/12/blog-post_5.html

۱۳۹۴ فروردین ۱۲, چهارشنبه

یادداشت ها و سروده هایی پیرامون "نرد" و "تخته نرد"


بازی تخت نرد
تخته نرد کهن ترین بازی دنیا است که در میان مردم خاورمیانه و مردمان اروپای شرقی بسیار رایج است. در این بازی دو نفره، طرفین مهره‌های خود را بر اساس دو عددی که بر روی تاس نقش می‌بندد در جهت حرکت عقربه ‌های ساعت یا خلاف آن حرکت می‌دهند و درآخر از صفحهٔ بازی خارج می‌سازند، در پایان بازیکنی برنده خواهد بود که زودتر همهٔ مهره‌های خود را از زمین بازی خارج نماید... کاوش های باستان شناسی در شهر سوخته نشان می‌دهد این بازی در ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد در ایران وجود داشته است. مجموعه‌ای به شمار ۶۰ مهره و دو تاس در یک صفحه‌ای که نگاره ‌ای از مار بر روی آن است و در شهر سوخته یافت شده است ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال کهن تر از آنی است که در شهر اور یافت شده است
http://en.wikipedia.org/
تخته نرد را چه کسی و چرا اختراع کرد؟
در زمان پادشاهی انوشیروان خسرو، پادشاه هند «دیورسام بزرگ» برای سنجش خرد و دانایی ایرانیان و اثبات برتری خود شطرنجی را که مهره‌‌های آن از زمرد و یاقوت سرخ بود، به همراه هدایایی نفیس به دربار ایران فرستاد و «تخت ریتوس» دانا را نیز گمارده انجام این کار ساخت. او در نامه‌ای به پادشاه ایران نوشت: «از آنجا که شما شاهنشاه ما هستید، دانایان شما نیز باید از دانایان ما برتر باشند. پس یا روش و شیوه آنچه را که به نزد شما فرستاده‌ایم (شطرنج) باز گویید و یا پس از این ساو و باج برای ما بفرستید». شاه ایران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هیچ یک از دانایان در این چند روز چاره و روش آن را نیافت، تا اینکه روز چهلم بزرگمهر که جوانترین وزیر انوشیروان بود به پا خاست و گفت: «این شطرنج را چون میدان جنگ ساخته ‌اند که دو طرف با مهره‌های خود با هم می‌جنگند و هر کدام خرد و دوراندیشی بیشتری داشته باشد، پیروز می‌شود» و رازهای کامل بازی شطرنج و روش چیدن مهره‌ها را گفت. شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد. پس از آن «تخت ریتوس» با بزرگمهر به بازی پرداخت. بزرگمهر سه بار بر تخت ریتوس پیروز شد. روز بعد بزرگمهر تخت ریتوس را به نزد خود خواند و وسیله بازی دیگری را نشان داد و گفت: اگر شما این را پاسخ دادید ما باجگزار شما می شویم و اگر نتوانستید باید باجگزار ما باشید» دیورسام چهل روز زمان خواست، اما هیچ یک از دانایان آن سرزمین نتوانستند چاره گشایی کنند و به این ترتیب شاه هندوستان پذیرفت که باجگزار ایران باشد. به این داستان با کمی اغراق در کتاب‌هایی چون تاریخ طبری و تاریخ سیستان و در قسمتی از کتاب استاد بیرونی اشاره شده ولی جدا از اغراقاتی چون باجگیر شدن هندوها به‌خاطر یک بازی به ایرانی‌ها، تخته نرد یک بازی بی‌بدیل است. البته نوشته‌های پیشینیان و حتی تاریخدانان هیچ گاه دور از اغراق و اغماض نبوده و نیست و اینجاست که علم باستان شناسی برای تائید و تمیز دادن این اطلاعات واد عمل می شود. اما تائیداین نکته که این بازی نامش و شکلش و فرمش ایرانی بوده و توسط ایرانی‌ها اختراع شده کاملا” محرز و مشخص می‌باشد: تارنمای آی ‌تی ‌رسان
http://itresan.com/6557
اصطلاحاتِ تخته نرد
نوشتاری جالب و آموزنده از حضرت والا شمیران زاده (مشهور به شراب گلگون)
http://iroon.com/irtn/blog/6166/
نوشتاری پیرامون "نرد" و "تخته نرد" به زبان انگلیسی از همین نگارنده
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2012/05/bozorgmehr-inventor-of-backgammon.html

 "نرد" و "تخته نرد" در زنجیری از سروده ها
 
خرد با دل روشن انباز کرد/ به اندیشه بنهاد برتخت نرد
دومهره بفرمود کردن ز عاج/همه پیکر عاج همرنگ ساج...
بدین سان که گفتم بیاراست نرد
برشاه شد یک به یک یاد کرد...: فردوسی
 کین خبیثان ، مکر و حیلت کرده‌اند/ جمله مقلوب ست ، آنچ آورده‌اند
قصد ایشان ، جز سیه‌ رویی نبود/ خیر دین کی جست ، ترسا و جهود
مسجدی ، بر جسر دوزخ ساختند
با خدا ، نرد دغاها باختند... : مولوی
 خیز و بساط فلکی درنورد/ زانکه وفا نیست درین تخته نرد
نقش مراد از در وصلش مجوی/ خصلت انصاف ز خصلش مجوی
پای درین بحر نهادن که چه
بار در این موج گشادن که چه... : نظامی گنجوی
 کسی که بر سر نرد جهان قمار نکرد/ سیاه روزی و بدنامی اختیار نکرد
کسی ز طعنهٔ پیکان روزگار رهید
که گاه حملهٔ او، سستی آشکار نکرد... : پروین اعتصامی
 دل و جانی که دربردم من از ترکان قفقازی
به شوخی می برند از من سیه چشمان شیرازی
من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهو وش چنان شوخی که با من می کنی بازی
بیا این نرد عشق آخری را با خدا بازیم
که حسن جاودان بردست عشق جاودان بازی... : محمدحسین شهریار 
کوهی از غصه و غم در دل خود ساخته‌ است
تخته نرد_عشق را ، یکبار دیگر باخته است
زلف آشفته ، از این خانه ، برون تاخته است
دست_ آخر ، به جنون ، پای در انداخته‌ است
 دکتر منوچهر سعادت نوری
همچنین نگاه کنید به:
http://saadatnoury.blogspot.ca/2015/03/blog-post_30.html
Some Bilingual Notes and Poems on Backgammon
Abstract: Backgammon is one of the oldest board games for two players. The playing pieces are moved according to the roll of dice, and a player wins by removing all of their pieces from the board before their opponent/ Though the archaeological excavations in Iran show that a form of backgammon was in use as far back as 5000 BC, the reliable research documents reveal that it was Bozorgmehr, the Chancellor of Sassanid King Khosrow Anushiravan (ruled 531-579), who invented the old scientific version of backgammon/ Backgammon Poem by Tripp Prevatt (Oct 25, 2011)/ Backgammon Poem posted by Noel Tupan (2009)/ Chain of Persian Poems on Backgammon
Collected & prepared by
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/some-bilingual-notes-and-poems-on-backgammon-48436
=========

گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/04/blog-post.html
بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و...
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/03/blog-post_8004.html