۱۳۹۲ مرداد ۲۷, یکشنبه

نگاهی به غزل های میهنی سراینده ی جوان : بانو آناهیتا ترکمان


بانو آناهیتا ترکمان، یکی از سرایندگان جوان ایران است که سروده های میهنی وی اخیرا بسیار مورد توجه ی سرایندگان و دوستداران ادب و سخن قرار گرفته است. بخشی از این سروده ها را با یکدیگر مرور می کنیم:

١ - به نظر بانو آناهیتا ترکمان، فصل مشترک همه ی ایرانیان، صرفنظر از تمام تفاوت ها، چه از لحاظ عقیدتی، نگرش، سن، مذهب، یک عشق می باشد و آن هم عشق به ذره ذره ی خاک سرزمین_ ایران است. او این غزل زیبا را به عشق مشترک همه ی ایرانیان تقدیم می کند:
ایران جاویدان من

لبت را وا به خنده ، مردمت را شاد،  می خواهم
ترا بر قله های بیستون_ سبز_ آزادی
نماد کوشش عاشق ترین فرهاد می خواهم
ترا با قلبی از جنس گل آلاله ی دشتی
تنت را باغ سرو و سبزه و شمشاد می خواهم
دو دستت را پر از احساس ناب رویش امید
تمام غصه هایت را به دوش باد می خواهم
ترا ای خانه ی تاریخی قومی سراسر مهر
نه تاریک و نه بی رونق، ترا آباد می خواهم
ترا خاموش نه، خسته و زخمی نمی خواهم
که دائم در خروش و جنبش و فریاد می خواهم
ترا از ابتدای یک خلیج بی نهایت پاک
و تا آنجا که تیر «آرشت» افتاد می خواهم
برای پر کشیدن تا دل یک آسمان لبخند
ترا «ایران» جاویدان من آزاد می خواهم

٢ - غزل میهنی او در مورد خلیج فارس نیز خواندنی و شنیدنی است:
خلیج من

آبی، وسیع، حرمت_ دریا، خلیج من/ صد آسمان نگاه_ تماشا، خلیج من
هستی اگر کتاب و من و تو قصیده‌ایم/ زیبا ترین سروده‌ی دنیا، خلیج من
مهر_ شناسنامه‌امان چشم آبی اش/ برهان_ ناب- زندگی ما، خلیج من
در بطن_ خاطرات_ دفاعی که پاک بود/ از دور دست حادثه پیدا، خلیج من
در کهکشان_ تیرگی و جنگ و دلهره/ منظومه‌ای گشوده به فردا، خلیج من
هم‌قصه با قداست_ این مرز_ پرگهر/ با کوه و دشت و خاک هم‌آوا، خلیج من
جوشیده از نجابت_ زردشت_ پاک، پاک/ تفسیر_ آیه‌های اوستا، خلیج من
روشن‌ترین ستاره‌ی بی‌مرگ و جاودان/ بر بام_ سبز و آبی دنیا، خلیج من
آبی، وسیع، حرمت_ دریا، خلیج پارس/ منظومه‌ای گشوده به فردا، خلیج من

٣ - بانو یکی دیگر از سروده های بانو آناهیتا ترکمان به بهانه ی روز جهانی زن (٨ مارس) است. آناهیتا ترکمان، این غزل زیبا را به فرشته های زمینی یعنی به زنان پاک سرزمین خود ایران تقدیم می کند. زنانی که به گفته ی او هر روز به بهانه ای حلقه های اسارت آنها تنگ تر و تنگ تر می شود.
غزل زیبای بانو

رنجور و دلشکسته و بی شور و تاب می خواهند
خورشید_ شرقی این آسمان، همیشه تو را
دلگیر و پشت ابر_ ستم، در نقاب می خواهند
آتشفشانی از غرور و شعوری، ولی تو را
از تلخ داغ زهر_ اسارت، مذاب می خواهند...

خواندن و شنیدن سروده های میهنی و غزل های شور انگیز و هیجان آمیز بانو آناهیتا ترکمان، پیوسته و جاودانه باد
دکتر منوچهر سعادت نوری