۱۳۹۸ مرداد ۱۷, پنجشنبه

یادداشتی در مورد " کلاه" و انواع مشهور آن

مجموعه ‌ای از کلاه‌ ها در سده‌ های ۱۸ و ۱۹ میلادی
======
کلاه در فرهنگ واژه ها
کلاه = چیزی که از پوست و پارچه ٔ زربفت و غیره دوزند و برسرگذارند (برهان/ آنندراج) - سربند و هرچیزی که از پارچه و پوست و نمد و زربفت و ترمه و جز آن سازند و جهت پوشش برسرگذارند (ناظم الاطباء) - وجه اشتقاق آن بدرستی معلوم نیست - در پهلوی ظاهراً «کولاف» در کردی «کولاو» - گیلکی «کوله» و نطنزی «کله» و سنگسری «کلف» و سمنانی «کوله» و شهمیرزادی «کله» و طبری «کلا» (از حاشیه ٔ برهان چ معین) - کلا و کله مخفف آن (آنندراج) - چیزی که با آن سر را پوشانند (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): تارنمای پارسی ویکی
کلاه = پوششی که از پوست، پارچه، مقوا و غیره دوزند و بر سر گذارند: فرهنگ فارسی معین
کلاه = به پوشاکی گفته می‌شود که بر سر می‌گذارند. کلاه می‌تواند به خاطر محافظت، دلیل دینی، ایمنی یا مد مورد استفاده قرار گیرد. در گذشته کلاه نشان‌ دهنده پایگاه اجتماعی فرد بوده ‌است. کلاه در استفاده ی نظامی می ‌تواند نشان ‌دهنده ملیت، شاخهٔ فعالیت، درجه یا هنگ باشد: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاه  در برخی از ترکیبات و اصطلاحات فارسی
کلاه از سر برداشتن = نوعی احترام گذاشتن بخصوص در فرهنگ غرب می باشد. بطور کلی کلاه از سر برداشتن نمادی برای احترام و تکریم به طرف مقابل می باشد. پس زمانی که فردی در مقابل دیگری ایستاده و کلاه را از سر برمی دارد نشانه اوج احترامی است که برای طرف مقابل قائل است: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاهبرداری (با کلاه از سر برداشتن اشتباه نشود) = کاری بر پایهٔ فریب است که کسی یا کسانی برای کسب نفع خود یا موسسه‌ای انجام می‌دهند. کلاه‌برداری در بسیاری از کشورها جرم است، اگر چه مصداق ‌های آن در نظام‌ های گوناگون قضایی فرق می ‌کند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
بلند کلاه گشتن = سرافراز شدن - مفتخر گشتن: فرهنگ فارسی معین
چیزی را زیر کلاه داشتن = آن را مخفی کردن: فرهنگ فارسی معین
در کلاه گوشه ٔ کسی ننگریستن = نسبت به کسی به دیده ٔ تحقیر نگریستن و او را لایق آن ندانستن که نظری به جانب وی بیفکنند و حتی به کلاه گوشه ٔ او هم نظر نداشتن (فرهنگ فارسی معین) - بی اعتنائی کردن کسی را: تارنمای پارسی ویکی
سر کسی بی کلاه ماندن = محروم شدن - بی بهره ماندن: تارنمای پارسی ویکی
سر کسی کلاه گذاشتن = او را گول زدن - از او به فریب فائده بردن (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): تارنمای پارسی ویکی
کلاه از سر برگرفتن = کنایه از تسلیم شدن و زینهار خواستن: تارنمای پارسی ویکی
کلاه انداختن و کلاه برانداختن = کنایه از شاد شدن و خوشحالی نمودن باشد (برهان/ ناظم الاطباء): تارنمای پارسی ویکی
کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن = امری حرام را با حیله تحت موضوعی در آوردن که شرعاً جایز باشد: فرهنگ فارسی معین
انواع مشهور کلاه و برخی از ویژگی های آن ها
کلاه‌ خود: کلاهی گنبدی ‌شکل از آهن، فولاد یا فلز دیگر است که سپاهیان بر سر می ‌گذارند. کلاه‌خود بخشی از زره به‌ شمار می ‌آید که گاه سر تا پای جنگاوران را می‌ پوشاند. کلاه‌خود در قدیم هم‌چنین پوششی از چرم‌های مخصوص و پخته شده یا از فلز برای محافظت سر و گردن و گاه صورت جنگجویان بوده‌است. گونه ‌های دیگری از کلاه‌خود که در قدیم استفاده می‌شد اطرافی فرو آویخته داشت چنان‌که پشت گردن و دو گوش شخص را در خود بگیرد. از انواع کلاه‌خودها می‌توان به تیزخود، خود دهان‌باز، خود زنجیردامن و خود بورگوندی اشاره کرد. به انواعی از کلاه‌خود که هوانوردان، آتش‌نشان، برخی از پلیس‌ها، برخی ورزشکاران و برخی کارگران صنعتی بر سر می‌نهند کلاه ایمنی گفته می‌شود. از کهن‌ترین کلاه‌خود های یافت شده در آثار باستانی ایران می ‌توان به کلاه‌خود پرنده و سه پیکر مربوط به دوران ایلام میانه اشاره کرد: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاه خود ایرانی پوشش رزم ۶۰۰ ساله: شبیه دستار و عمامه اند. بخش پایینی آن ها پیازی شکل و در انتها کشیده و باریک هستند. گروهی از درویش ها، از دستار استفاده می کردند و عمامه را با تعدادی مشخص به دور سر می چرخاندند از همین رو، به نظر می رسد که این کلاه خودها تنها وسیله ای دفاعی در جنگ نبوده و بلکه به صورت همزمان کارکردی سمبولیک و دینی هم داشتند… کلاه خودهایی این چنینی اغلب به همراه زره و جوشن مشابهی، برای سواره نظام های درشت هیکل ساخته شده و قدمت آن ها به قرن چهاردهم میلادی، حدود ۶۰۰ سال پیش بر می گردد. کلاه خود ایرانی پیش رو متعلق به دوره ی آق‌قویونلو، سلسله ای ترکمنی در قرن پانزدهم میلادی است. این سلسله در محدوده ی شمال غربی ایران، قفقاز و آناتولی سیطره داشت. بر روی کلاه خود نوشته ها، نگاره های طلایی و نقره ای، نام فرمانداران زمان و چندین نصیحت به چشم می خورد. این کلاه خود از فولاد ساخته شده، ارتفاعی حدود ۳۰ سانتی متر و وزنی حدود یک کیلوگرم دارد. امروزه این کلاه خود ایرانی در گالری ۳۷۹ موزه ی متروپولیتن نیویورک در معرض دید عموم قرار دارد: تارنمای کارناوال
کلاه نمدی: کلاهی است که مردان لر، لک، بختیاری، قشقایی، تنگسیر، ممسنی‌ها، مردان دشتستان و تنگستان و بسیاری دیگر از اقوام ایرانی آن را بر سر می‌گذارند. نَمَدِ این کلاه تهیه شده از پشم گوسفند است که با ایجاد فشار، حرارت و رطوبت و قرار دادن در قالب درست می‌شود. کلاه نمدی در اندازه‌ های مختلف و در رنگ های متنوع (بسته به فرهنگ هر قوم، ایل و طایفه) درست می‌شود…. فرهنگ کلاه نمدی، به اقوام و تیره های مختلف خلاصه نمی ‌شود، در گذشته و حال، استفاده از کلاه نمدی به بخشی از پوشش اعتقادی برخی از فرقه‌ های تصوف هم تبدیل شده و برخی از دراویش، صوفیان و قلندران نیز از کلاه نمدی استفاده می‌کنند که بر روی کلاه نمدی متصوفه بعضاً اشعاری عرفانی نقش بسته ‌است. کلاه نمدی اهل طریقت معمولاً سفید رنگ و بلند است تا سازنده کلاه بتواند نقوش، کلام ها، اشعار و عنوان های مورد علاقه درویش را روی آن بنویسد یا گل‌دوزی کند. برخی از دراویش هم از کلاه نمدی مشکی استفاده می ‌کنند که برای نوشتن اشعار بر روی کلاه از رنگ طلایی و زرین استفاده می‌ شود. کلاه نمدی ریشه در ایران باستان و در برخی از تمدن های همجوار ایران دارد. قدیمی‌ترین نقش برجسته از کلاه نمدی مربوط به "آنوبانی‌نی" پادشاه "لولوبی‌ ها" در سرپل ذهاب در استان کرمانشاه است. این نقش برجسته که حاکم لولوبی ‌ها را با کلاه نمدی نشان می‌ دهد قدمتی نزدیک به ۵۰۰۰ سال دارد. در نقوش برجسته ی تخت جمشید نیز مردان قوم ماد با کلاه نمدی گِرد به تصویر کشیده شده‌ اند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاه پنبه ‌ای: نوعی کلاه پارچه‌ای با روکش پنبه‌ای است. کلاه پنبه‌ای معمولاً برای محافظت صورت در مقابل تابش نور خورشید طراحی شده‌ بود. این کلاه اغلب توسط مسافران اروپایی، کاشفان و سربازان اروپایی در سدهٔ ۱۹ و ۲۰ در آفریقا، جنوب شرقی آسیا و همچنین مناطق استوایی مورد استفاده قرار می ‌گرفت: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
عرقچین: نوعی کلاه است از جنس نخ یا ابریشم که به آن "توبی" هم گفته می‌شود و زیر دستار پوشیده می‌شود. پیش از این کاسبان و اشخاص روحانی مسلمان آنرا زیر کلاه ‌خویش به سر می گذاشتند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کیپا (در لغت به معنی گنبد) یا یارمولکا: کلاهی است که به‌طور سنتی یهودیان بر سر می‌گذارند. کلاه یهودی کلاهی بود به رنگ سفید یا زرد که یهودیان در دوران کهن در اروپا و بخشی از جهان اسلام می ‌پوشیدند. اوائل پوشیدن آن اختیاری بود اما بعد از ۱۲۱۵ مردان بالغ یهودی مجبور بودند خارج از محله ‌های یهودی‌ نشین برای شناخته شدن این کلاه را بپوشند. بعید نیست ریشهٔ این کلاه هم مثل کلاه فریژی که یهودیان بابلی ایران باید می ‌پوشیدند از ایران باشد. کلاه عرقچین دیگری منسوب به شهر روتول اسراییل وجود دارد به نام فیدر که از پشم گوسفند ساخته می‌شود و نفوذ ناپذیر است: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاه‌ گیس: گیسوی مصنوعی است که اغلب از مو ساخته می‌شود و مردان و زنان کم‌مو یا بی‌مو آن را مانند کلاه بر روی سر قرار می‌دهند. نوع خاصی از کلاه گیس از موی طبیعی جهت بیماران سرطانی نیز کاربرد دارد. از موی خود فرد نیز برای ساخت کلاه گیس می‌توان استفاده کرد کلاه‌ گیس یک گیسوی مصنوعی است که زنان بی مو و یا کم مو به سر می گذارند : دانشنامهٔ آزاد ویکی‌  پدیا و واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب
کلاه ‌فرنگی یا کوشک: نوعی پاویون است که در فضای باز و مشجر قرار دارد تمام اطراف یا برخی اطراف آن باز است. این نوع معماری سلطنتی در ایران، امپراتوری عثمانی و شبه‌قاره هند دیده می‌شود. کلاه ‌فرنگی اتاقکی گنبدی است که در وسط کاخ ها و باغ ها برای استراحت می سازند - اتاق مانندی است که در کنار میدان ها برای فروش روزنامه و اغذیه می گذارند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌  پدیا و واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب
کلاه شاپو: نوعی کلاه لبه‌داراست که معمولاً از ماهوت ساخته می‌شود، گرچه از مواد دیگر مانند چرم یا پارچه نیز ساخته می‌شود. قبل از انقلاب ۵۷ در ایران بسیاری از مردم از این کلاه استفاده می‌کردند. بازاریان به جای کلاه شاپو، کلاه قفقازی یا همان باشلق را به سر می گذاشتند.  کلاه شاپو اولین بار در زمان رضا شاه مورد استفاده قرار گرفت: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا و تارنمای برترین ها
کلاه شاپو اسپرت: یکی از پرفروش ترین کلاه ها در میان جوانان است که طراحی خاص و خیره کننده آن باعث محبوبیت هرچه بیشتر این محصول نسبت به نمونه های مشابه شده است. این کلاه زیبا نخستین انتخاب بازیگران هالیوود و ایرانی بوده است: تارنمای نگارشاپ ایران
کلاه پهلوی: نام کلاهی گرد و لبه‌دار بود که به دستور رضاشاه، همهٔ مردان ایرانی بایست آن را به سر می‌گذاشتند. تا پیش از سلطنت رضاشاه، انواع پوشش سر برای مردان معمول بود. معمول‌ترین پوشش سر در میان بازاریان عمامه شیرشکری و دستار و در میان کارمندان کلاه بدون لبه بود. علاوه بر این در میان شاه‌زادگان و اروپا دیدگان، کلاه سیلندر نیز مرسوم بود: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه پشمی: در زمان های قدیم در ایران کلاه برای مردان مانند چادر برای زنان بود و اهمیت این موضوع برای مردان به حدی بود که در خانه کلاه پارچه ای (عرقچین) به سر می گذاشتند. فصل های سر سال این کلاه پارچه ای- یا همان عرقچین- جای خود را به کلاه پشمی می داد. آداب استفاده از آن را سینوزیت و قوای جسمی مشخص می کند. استفاده از آن یک قانون ساده دارد: آن قدر از کلاه پشمی استفاده کن که سرما نخوری. پیرمردها از صبح تا شب کلاه پشمی را به سر دارند، موقع خواب آن را به سر دارند، موقع حمام آن را به سر دارند، موقع عروسی آن را به سر دارند، موقع عزا هم آن را به سر دارند: تارنمای برترین ها
باشلیق یا باشلق: سرپوشی‌است مخروطی‌شکل که در گذشته و حال از سوی ایرانیان و ترکان مورد استفاده قرار می‌گرفته‌ است. جنس آن از نمد، چرم یا پشم بوده‌ است. این سرپوش نوک تیزی داشته و گوش‌ها و گردن را فرا می‌گیرد. نمونه ‌های محلی آن گاه به رسن، منگوله، منجوق‌ دوزی، قلاب ‌دوزی و مانند آن آراسته می‌شوند. نمونه‌ های گونه‌گونی از باشلیق به تفکیک جنس ابریشمی، پشمی و...- و سبک ساخت -اعم از دست‌باف و چسبیده به جامه و وجود دارد. باشلیق واژه‌ای ترکی است و از ریشهٔ واژهٔ باش به معنای سر می‌ باشد. گونه‌ای از باشلیق که فاقد شال پوشانندهٔ گوش‌ها و گردن است، قالپاق نامیده می‌ شود. در روزگار نزدیک‌تر در آغاز سدهٔ نوزدهم در روسیه باشلیق یک سرپوش مد روز بود. این پوشش از سوی باشقیرها در میان روسان رواج یافته‌بود. از ۱۸۶۲ باشلیق بخشی از پوشش رسمی نیروی قزاق گردید. باشلیق قزاق‌ها از پشم شتر به رنگ زرد روشن بافته‌می‌شد و نوارهایی زردرنگ هم داشت. در باشلیق افسران این نوارها زرین یا سیمین‌رنگ بودند. تا ۱۹۱۷ باشلیق در
ارتش امپراتوری روسیه کاربرد داشت: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاه آزادی یا کلاه فریژی: کلاهی دوکی‌شکل و نرم است که سر آن کج است و کمی به سوی جلو می‌افتد. پوشیدن این کلاه مشخصهٔ مردم فریگیه (در ایران بزرگ) بود و بر پایهٔ افسانه‌ها، "میداس" شاه فریژی‌ها، آن را به‌سر می‌کرد تا گوش‌هایش را پنهان کند زیرا به‌ خاطر حماقت‌ هایش ایزدها گوش‌هایی به شکل گوش خر به او داده بودند. در نگاره‌های قدیمی‌تر، سه مغ که در انجیل به آن‌ ها اشاره شده نیز کلاه آزادی بر سر دارند که می‌تواند نشانه ی این باشد که به باور نقاشان آن زمان این سه مغ از ایران آمده ‌بودند. در بیشتر تدیس‌هایی که از اشکانیان به جا مانده است، کلاه آزادی بر سر سربازان پارتی دیده می‌شود. یونانیان باستان پوشیدن کلاه فریژی و شلوار را در ترسیم ‌های خود به غیر یونانی‌ها اختصاص می‌دادند و در نگاره ‌ها همیشه مردم غیریونانی را با این کلاه و با شلوار رسم می‌کردند. مقدونی‌ها سنت پوشیدن کلاه فریژی را از مردم فریگیه به ارمغان گرفتند و در کشورگشایی ‌های خود همراه اسکندر مقدونی، این کلاه را به ‌سر داشتند. کلاه فریژی در زمان امپراتوری روم توسط بردگان آزاد شده و نوادگان آن‌ها پوشیده می‌شد. در سده‌ های میانه کلاه آزادی بار دیگر در برخی مناطق رایج شد و نورمن‌ها و بیزانسی‌ها آن را به‌ سر می‌کردند و این کلاه به‌ ویژه مختص به ساکسون ‌ها و آنگلو ساکسون‌ ها دانسته می‌شد. دریانوردان ناپلی هم کلاه فریژی به‌سر می‌کردند. در دورهٔ معاصر، در جریان جنگ استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه ژاکوبن ها کلاه فریژی را به عنوان نماد آزادی به‌سر کردند و تا امروز نیز نماد ملی فرانسه، یعنی ماریان، کلاه فریژی بر سر دارد. این کلاه، نماد این است که ملّت فرانسه که زمانی به‌خاطر نظام فئودالی به بردگی کشیده شده‌بود، زنجیر بردگی را گسسته و آزاد شده‌است: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه پارچه ای بی سایبان: نوعی کلاه آزادی است که انقلاب گران فرانسه در قرن هجدهم برسر می گذاشتند: تارنمای گلوسب
کلاه استوانه‌ای (سیلندر)‌: در دوران گذشته در میان شاه‌زادگان و اروپا دیدگان، کلاه سیلندر مرسوم بود: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه مردانهٔ بومی کلمبیا (کلاه سومبررو وولتیائو) به معنای تحت‌ اللفظی کلاه لبه‌دار نام کلاه مردانهٔ بومی کلمبیا است که از صنایع دستی و نماد های این کشور نیز شمرده می‌شود. این کلاه از نوعی نیشکر بومی ساخته می‌شود که تنها در همین کشور رشد می‌کند. کیفیت کلاه هر چه تراکم تار و پودهایش بیشتر باشد و انعطاف ‌پذیری و خمش بالاتری داشته باشد، بهتر است. منشأ این کلاه به قبایل بومی کلمبیا و قوم «زِنو» بازمی‌گردد و پس از دوران استعمار هم کشاورزان محلی از آن استفاده کردند ولی امروزه کاربرد روستایی آن تبدیل به نمادی ملی شده و استفاده از آن در میان تمامی قشرهای جامعه رواج یافته‌است و حتی به یک سوغاتی در این کشور تبدیل شده ‌است: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه ایمنی: وسیله‌ای محافظتی است که برای جلوگیری از صدمه رسیدن به سر استفاده می‌شود. در برخی موارد این گونه کلاه جنبه حفاظتی ندارد و به صورت نمادین استفاده می‌شود. قدیمی‌ترین کلاه ایمنی توسط سربازان آشوری در ۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح مورد استفاده قرار می‌گرفت. این کلاه دارای عینک و کلاه برنزی ضخیمی بود تا از سر در مقابل ضربات شمشیر و تیر محافظت کند. هم‌اکنون نیز سربازان از این‌گونه کلاه‌ها استفاده می‌کنند که بیشتر از مواد سبک وزن پلاستیکی ساخته می‌شود. در موارد غیرنظامی نیز کلاه ایمنی برای فعالیت‌های تفریحی و ورزشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. (برای مثال: سوارکاری، فوتبال آمریکایی، هاکی روی یخ، کریکت، بیسبال و سنگ‌نوردی) همچنین در فعالیت‌های خطرناک همچون ساخت‌وساز، کار در معدن و پلیس ضد شورش استفاده می‌شود. استفاده از کلاه ایمنی در برخی صنایع اجباری می‌باشد. در موتورسواری و دوچرخه‌سواری نیز کلاه‌های مخصوصی مورد استفاده قرار می‌گیرد: تارنمای ویکی‌ پدیا
کلاه ایمنی در مسابقات: که موتورسیکلت سواران، دوچرخه سواران و رانندگان اتومبیل در مسابقات و غیره سر می گذارند: تارنمای گلوسب
کلاه آتش نشانی: نوعی کلاه ایمنی و وسیله‌ای محافظتی است که برای جلوگیری از صدمه به سر، مامورین اطفا حریق سازمان آتش نشانی از آن استفاده می کنند: بسیاری از تارنماها
کلاه صورت پوش یا نقاب اسکی (کلاه اسکی): نوعی پوشاک برای سر می‌باشد. این کلاه حالت پوششی داشته و می‌تواند همه صورت به جزء چشم‌ها را بپوشاند. این کلاه را نیز در هنگام بازی اسکی و برای محافظت در برابر آفتاب می ‌پوشند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه بِرِه: کلاهی نرم، گرد، تخت و معمولاً دست ‌ساز است. این کلاه را از مواد اولیه گوناگونی تولید می‌کنند، انواع مختلف آن عبارتند از: پشمی، نمدی، قلاب بافی، کش باف و حتی از الیاف آکریلیک. کلاه بره به عنوان پوشش سر از دوران پیش از رومیان در سراسر اروپا استفاده می ‌شده ‌است. تولید انبوه این کلاه از قرن نوزدهم و در کشورهای فرانسه، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا رواج یافت. امروزه بِرِه به عنوان بخشی از اونیفورم واحدهای نظامی وسیله‌ای محافظتی است که برای جلوگیری از صدمه رسیدن به سر استفاده می‌شود پلیس در بسیاری از کشورهای جهان استفاده می ‌شود: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه آشپزی: کلاهی است که  سرآشپزها به سر می گذارند. سرآشپز با پوشیدن کلاه سبک و سطح تخصص خود را به دیگران نشان می دهد. کلاه سرآشپز به طور رسمی به عنوان توک نامیده می شود. کلاه سرآشپز برای چند هزار سال وجود داشته است. افسانه ای وجود دارد که آشپز شخصی شارل تالیران، که در سال ۱۸۱۵ میلادی اولین نخست وزیر فرانسه بود اعتقاد بر این داشته که سفید جز رنگ های بهداشتی است. به همین خاطر کلاه سرآشپزها را سفید انتخاب کردند: تارنمای دیبا فرم 
کلاه زنبورداری: نوعی کلاه برای پوشش کلیه ی نواحی صورت و حتی گردن زنبورداران می باشد. توری کلاه زنبورداری معمولا دو تکه است، قسمت جلویی که روبروی صورت قرار می گیرد، مگسی و به رنگ مشکی می باشد که سوراخ هایی به قطر ۳-۲ میلیمتر دارد. قسمت دوم قسمت پشتی است که عموما به رنگ سفید و یا گاهی پارچه نازکی می باشد، ارتفاع توری از حاشیه پایینی کلاه حدود ۵۰ سانتی متر و عرض قسمت مشکی ۳۰ - ۲۵ سانتی متر می باشد. لازم به  یادآوری است که کلاه زنبورداری، باید به گونه ای باشد که از تابش مستقیم نور آفتاب جلوگیری کند، به صورت زنبوردار نچسبد، سبک و سایه دار باشد و از همه مهم تر، مانع از نفوذ زنبورهای مهاجم به داخل کلاه گردد که ممکن است زنبوردار را از ادامه فعالیت منع کرده و خسته نماید: تارنمای رویال و تارنمای هانیران
شب کلاه: کلاهی که در شب و در هنگام خواب بر سر گذارند (ناظم الاطباء) - کلاهی که در شب برای خواب به سر می گذارند (فرهنگ نظام) - عرقچین . کلاه سیاه (ناظم الاطباء): تارنمای پارسی ویکی
کلاه پانامایی: یا همان کلاه حصیری از الیاف گیاه در "اکوادور" بافته و تولید می‌شود، اما اینکه چرا به آن کلاه پانامایی می‌گویند، داستان جالبی دارد… بیشتر: تارنمای تابناک
تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری
همچنین نگاه کنید به
انواع دیگر کلاه: تارنمای گوگل
*
===========================