دنیای حیوانات در ایران باستان
انسان همواره از حیوانات در جهت منافع و احتیاجاتش بهره برداری کرده و با وجود ترسی که از آنان داشته، آنها را ستوده، دوست داشته، تقلید کرده و پرورش داده است. به همین سبب، حیوانات از ابتدا نقش فعال وگسترده ای درکلیه ی جوانب زندگی بشر داشته اند. این نقش در زمینه های مختلف احساسی، زیبائی شناسی، جادوئی، مذهبی و فلسفی قابل مشاهده است. یکی از روش های مطالعه ی حیواناتِ دوران گذشته، چه از نظر علم جانورشناسی و چه از نظر ارتباطش با انسان، کند و کاو در عقاید انسان ها و خصوصاً مراجعه به اسناد کتبیِ باقیمانده از دوران باستان است. در واقع پس از عهد عتیق بود که مطالعه بر روی حیوانات به صورت یک علم واقعی درآمد. اما بیشتر تمدن های بزرگ مشرق زمین از جمله هند، چین و ایران بخش هایی از رساله هایی مربوط به جانور شناسی از خود به جای گذاشته اند که دلالت بر علاقه انسان به حیوانات و نباتات از دیر باز را دارد. البته این رساله ها بیشتر مطالعه تاریخچه پیدایش حیوانات است تا مطالعه علم جانور شناسی. دراین اسناد به نوعی طبقه بندی ابتدایی از حیوانات برمی خوریم که بسیار جالب و سودمند است. این تمدن های مشرق زمین، حیوانات را یا به خاطر فوایدی که برای انسان داشته اند یا به خاطر انگیزه های مذهبی مورد پژوهش قرار داده اند. ادبیات زرتشتی حاکی از این واقعیت است که در دین زرتشت، حیوانات در درجه کمتری از اهمیت نسبت به انسان ها و خدایان قرار نگرفته اند. هر موجودی نقش خاص خود را ایفا می کند، نقشی که منتهی به شکل گرفتن دین به صورت مجموعه ای از مراسم مذهبی و باورهایی می شود که ایرانیان براساس آنها رابطه بین انسان، حیوانات و خدا را درک کرده و به این روابط نظم بخشیده اند.
بر اساس باورهای دین زرتشت انسان فاعل مختار است و می تواند از دو راه خیر و شر، یکی را برگزیند. هرکس در راه اهرمزد قدم بردارد نیکوکار است و هرکس موانعی درراه آن ایجاد کند و یاکامیابی راه حق را به تأخیر اندازد، بدکار است. در واقع این عنصر برجسته دین زرتشتی یعنی ثنویت (تقابل نیکی و شر) تمامی جنبه های زندگی و تمدن ایرانیان را، به خصوص در دوران ساسانی، تحت تأثیرقرار داد. دراین کیش، کل جهان به دو بخش تقسیم شده است. موجودات نیک، جملگی آفریدگان اهرمزدند و همه موجودات بد، آفریدگان اهریمن. دنیای حیوانات نیز از این قانون مستثنی نیست و درنتیجه حیوانات نیز به دو گروه متفاوت تقسیم می شوند: حیوانات مفید که اهرمزد آنها را آفریده است و انسان موظف به مراقبت و نگهداری از آنهاست و خرفستران یا حیوانات موذی که توسط اهریمن آفریده شده اند و انسان مکلّف به نابودی هرچه بیشتر آنهاست.
حیوانات اهرمزد مقدس و مفیدند و ادبیات زرتشتی شواهد متعددی حاکی از عنایت اهرمزد نسبت به این حیوانات ارائه می دهد. حیوانات مفید برای انسان و برای خدمت به انسان آفریده شده اند و از همین رو قوانین گوناگون برای حمایت از آنان وضع شده شده است. "بهمن" برترین امشاسپند، حامی جهان حیوانات و ناجی انسان و حیوان هر دو است. بر پایه باورهای زرتشتی، حیوانات مفید نقشی فعال در تمامی مراحل زندگی انسان دارند. در این کیش، حیوانات مفید در عین حال که قابل خوردن اند در مراسم مذهبی، افسانه ها و اسطوره ها نیز جایگاه مهمی دارند.
در ادبیات زرتشتی اشاره ه ای بسیار به حیوانات مفید به چشم می خورد به ویژه به آن نوع که از اهمیت و ارزش بیشتری برخوردار بوده اند از جمله گاو، اسب، سگ، شتر، خروس و پرنده ها. در میان حیوانات گاو به عنوان حیوانی مفید در ایران باستان مورد توجه و احترام خاص بوده و بیرحمی نسبت به این حیوان و کشتن او در آئین زرتشت موجب برانگیختن خشم حیوان و به خصوص ایزد هوم شمرده می شده است.
سگ جانور مفید دیگری است که به خاطر ویژگی های خارق العاده اش در نظر ایرانیان ارزشمند بوده است. بنا بر آنچه در ویدیوداد آمده است سگ در برگزاری آداب و مراسم مذهبی از نظر تأثیر و توانائیش با یک پیشوای دینی همطراز شمرده می شده است. از همین رو آزار رساندن به سگ مستوجب مجازاتی سنگین بوده است. برطبق این اعتقادات هرکس سگی را آزار دهد روانش در آخرت سخت در عذاب خواهد بود و در زندگی نیز رنجور و ناکام خواهد شد و در کارها شکست خواهد خورد. سگ نقش بسیار مهمی نیز در جهان مینوی دارد. وی نگهبان روان درستکاران است و آن کس که بر مبنای درست بیاندیشد، سخن گوید و عمل کند روانش در پناه این حیوان خواهد بود. سگ، روان پیروان زرتشت را از هنگام مرگ تا پس از گذر از آخرین پل همراهی می کند. درحقیقت هرکس که سگ را از گزند برهاند و به او پناه دهد روان خویش را از گزند رهانیده است و درآخرت همان سگ روانش را در پناه خود خواهد گرفت و آن کس نیز که در حق این حیوان ستم روا دارد روان او پس از مرگ همدم دیوان و جانوران موذی خواهد بود. در ویدیوداد آمده است که آنان که سگ را آزار دهند و آسیب رسانند روان درگذشتگان خویش را تا نهمین نسل آینده خود در سرپل آخرت می آزارند و مانع از عبور آنان از این پل می شوند.
جايگاه حیوانات در اساطير و فرهنگ ايران
١ - گاو در ایران باستان در میان چارپایان مفیدتر تلقی شده است و علاوه بر مفهوم متداول آن بر همه چارپایان مفید اطلاق می شود. معانی سمبلیک گاو، باروری – پایداری با ثروت - حاصلخیزی - کار- آگاهی - گرما- وفور- خلاقیت و قدرت زندگی می باشد. گوسفند نیز در اصل گیوسپنت (گاو مقدس) بوده است. شگفت نیست که در آیین مزدیسنا بسیار گرامی باشد و از فرشته ی نگهبان آن امداد خواسته شود و روز چهاردهم ماه به نام او (گوشروز) موسوم گردد. گاو اوگدات چنان که از روایات مربوط به آفرینش در ایران کهن بر می آید پنجمین مرحله آفرینش در خلقت حیوانات بود. همان طور که در مورد خلقت گیاهان در اساطیر سخن از (درخت همه تخم) می رود که همه گیاهان از آن به وجود آمد در مورد حیوانات هم اعتقاد بر این بود که گاوی به نام (اوگدات) تخم کلیه چارپایان و حتی برخی گیاهان سودمند را با خود داشت. این گاو تنها مخلوق روی زمین و حیوانی زیبا و نیرومند بود که گاهی او را به صورت گاوی نر و گاهی هم در هیات گاوی ماده تصویر کرده اند. بعدا کیومرث نیز مانند این گاو از خاک پدید آمد و تا سه هزار سال هر دو در آرامش بودند. افسانه ی گاو نخستین در آیین میترا (مهرپرستی) و مذهب مانی نیز باقی مانده است. با این تفاوت که در آیین میترا نخستین گاو موجودی اهریمنی بود که به ترتیبی خاص مهر با او به جنگ پرداخت و پس از چیرگی بر او با دستی منخرین (بینی) او را گرفت و با دستی دشنه ای در پهلویش فرو برد. در این لحظه از اعضای بدن و خون گاو نخستین گیاهان و انواع چارپایان پدید آمد. داستان گاو در اساطیر ایرانی به آنچه که ذکر شد منحصر نمی شود. در روایات کهن یکی از اعمال جابرانه ی کاووس، کشتن گاوی است که حافظ مرز ایران و توران بود. این گاو را اهورامزدا آفرید تا چون نزاعی بین ایران و توران درگیرد او سم خویش را برحد واقعی ایران و توران بکوبد و نزاع و جدال از میان برود.
هنگام زادن فریدون، گاوی به نام پرمایه یا برمایون زائیده شد. ضحاک، آبتین، پدر فریدون را کشت و مادرش به بیشه ای گریخت و فریدون را به نگهبان پرمایه سپرد؛ و او با شیر پرمایه بزرگ شد. چون ضحاک از ماجرا خبر یافت، پرمایه را کشت. از این گاو در اوستا و آثار پهلوی اثری نیست. نام او در شاهنامه پرمایون و برمایون ضبط شده است. میان نام این گاو با نام پدر فریدون در متن پهلوی (یعنی پرگاو) ارتباط نزدیک وجود دارد. "بیرونی" نقل می کند: هنگامی که ضحاک از فریدون امان خواست، او را به خون جدش امان داد که وی را نکشد، و فریدون به خون گاو نری که در خانه جدش بود سوگند یاد کرد که او را بکشد. بنابر روایات فردوسی فریدون، پس از آنکه زمینه را برای نبرد با ضحاک مهیا دید، از دو برادرش " کیانوش" و "شادکام" تقاضا کرد که برایش به آهنگران گرزی سفارش دهند ک مشخصات آن را خود او به سان (سر گاو میش) رسم کرد. این قراین، و این که اجداد فریدون همه لقب (گاو) داشتند، برخی را بر آن داشته است که گاو را " توتم خانوادگی" فریدون تصور کنند.
باید دانست که گرز گاو پیکر و گرز گاو سار منحصر به فریدون نیست، بلکه بسیاری از پهلوانان شاهنامه نیز با چنین گرزی تصویر شده اند، بنابر روایات کهن گاهی در میان چارپایانی که از گاو نخستین پدید آمدند، از ماهی بزرگی به نام " گاو ماهی" یاد می شود که در تمامی دریاها وجود دارد. هنگامی که این گاو ماهی بانگ بر می آورد، جملگی ماهیان باردار می شوند و همه موجودات زیانکار دریایی دچار سقط جنین می گردند. گاو زمین در افسانه های آریایی گاو مقدس، نماینده قدرت و نیرو است. از این رو، قدما معتقد بودند که زمین روی شاخ گاو قرار دارد و گاو بر پشت ماهی بزرگ و او در دریاها شناور است. هرگاه که گاو خسته می شود، زمین را از روی یک شاخش به روی شاخ دیگر می لغزاند و همین کار موجب زمین لرزه می شود.
همچنین در مراسم نوروز در روستاها تخم مرغ هایی روی آیینه می گذارند و معتقدند به هنگام تحویل سال، وقتی که گاو آسمانی کره زمین را از شاخی به شاخ دیگر خود می افکند، تخم مرغ در روی آیینه خواهد جنبید. در اسطوره های میترایی خون گاو سبب پیدایش موجودات می شد، ولی در این باور جنبش گاو سبب باز پیدایی سال و آفرینش نطفه می شود. در اساطیر ایران گاو نماد ماه است و با باروری زمین ارتباط دارد. در تصویر عالم اساطیری، قطرات اولیه باران زمین را به هفت بخش تقسیم و آدمیان بر پشت گاوی آسمانی به نام سرشوک سفر می کردند. شاخ گاو ماده در ایران باستان، علامت عقل، خورشید یا ماه بوده است. بر روی مهرهای به دست آمده از شوش، اهمیت پیوند گاو با ماه افزون می شود. گردونه خدای ماه را گاو می کشد و صفت باروری هم که به ماه نسبت داده می شود از خصوصیات گاو محسوب می گردد. گاو مستقیما نماد ماه است. بعضی اوقات با بز همراه است و گاه نیز درخت ماه را نگهبانی می کند که قبلا بزهای متعلق به ماه نگهبان آن بوده اند. گاو اولیه به شکل نیمه اتسانی ایستاده یا در حالی که گیاه از خونش روئیده یا از او حیوان زاده می شود بر روی برخی از ظروف به جای مانده از این دوران دیده می شود.
٢ - مطابق اساطير و روايات کهن ايراني، رابطه ي انسان با جانوران و سابقه ي خدمت حيوان به انسان، از زمان کيومرث (نخستين بشر در اساطير آريايي) شکل گرفته است. در بخش اساطيري شاهنامه ي فردوسي و در آغاز عصر پيشداديان آمده که کيومرث در کوه زندگي مي کرد و تن پوشي از پوست پلنگ داشت. او همه ي جانوران را نزد خود فراخواند. آن ها نزد کيومرث گردآمدند، با او انس و الفت گرفتند و رام و فرمان بردار وي شدند (از لحاظ اسطوره شناسي تطبيقي، اين موضوع يادآور روايت مربوط به حضرت سليمان نبي است که گويند زبان حيوان را مي دانست و فرمانرواي آن ها بود). فردوسي سروده:
کيومرث شد بر جهان کدخداي/نخستين به کوه اندرون ساخت جاي
سر بخت و تختش برآمد به کوه/پلنگينه پوشيد خود با گروه
دد و دام هر جانورکش بديد/ زگيتي به نزديک او آرميد
همچنين، زماني که پسر کيومرث (سيامک) در نبرد با ديوها کشته مي شود، او نوه ي خود (هوشنگ) را فرا مي خواند و سپاهي از جانوران را در اختيار هوشنگ مي گذارد تا انتقام خون پدر را بگيرد. در اين سپاه، شير و ببر نيز حضور دارند:
پري و پلنگ انجمن کرد و شير/ ز درندگان گرگ و ببر دلير
هوشنگ در زمان فرمانروايي اش، چهارپايان و دام ها را به خدمت مردم درآورد، شيوه ي شکار کردن را به ديگران آموخت تا آن ها از چرم، پوست و موي حيوانات استفاده کنند. طبق همين روايات، او سگان شکاري را براي صيد تربيت کرد. پس از هوشنگ، پسرش طهمورث، يوز، سياه گوش، شاهين و باز را به منظور شکار، دست آموز و تربيت کرد:
رمنده ددان را همه بنگريد/ سيه گوش و يوز از ميان برگزيد
ز مرغان مر آن را که بد نيک تاز/چو باز و چو شاهين گردن فراز
بياورد و آموختن شان گرفت/ جهاني بدو مانده اندر شگفت
شير در آيين و دين کهن ايرانيان (حتي پيش از ظهور زردشت) نقش مهمي داشته و جزئي از آيين ميترايي (مهر پرستي) به شمار مي آمده است، زيرا شير نگهبان ميترا بوده است. مي دانيم که زيستگاه عمده ي شير در ايران از دوران قديم يکي در فارس (کام فيروز و دشت ارژن) بين شيراز و کازرون بوده و ديگري در جنوب غربي ايران در خوزستان (منطقه ي جنگل هاي کرخه و دز در حوالي شوش و دزفول) تا خاک عراق امروزي، بنابراين شکارگاه هايي که زيستگاه شير بوده به مقر پادشاهان هخامنشي در کاخ هاي شوش و تخت جمشيد نزديک بوده است.
« داريوش با کشتن شير در طبيعت، و در نقش برجسته ي سنگي تخت جمشيد، همان کاري را مي کرد که پادشاهان آشور مي کردند. شير پاره اي از هستي پادشاه بود. نمادي از توان و کارمايه ي خورشيدي وي؛ با کشتن شير، داريوش به نيروي خورشيدي خويش مي افزود... در سومين نبرد، داريوش به رويارويي با يک پتياره ي بال دار مي رود، پتياره اي که پاهاي عقبش پاهاي شير، پاهاي جلوييش پاهاي شاهين و دمش دم گره دار کژدم است» . در عيلام، يعني بخشي از خوزستان امروزي ايران، شير زندگي مي کرد. شير در همه ي دوران ها حيواني برازنده ي شاه بود. علاوه بر شير، جانوران وحشي ديگري براي سفره ي او شکار مي شد. در انجيل آمده که دانيال، پيامبر قوم يهود، به خاطر سرپيچي از فرمان داريوش، مبني بر ستايش خداي پارسيان (اهورامزدا) به درون لانه ي شيرها انداخته شد. فرداي آن روز، زماني که داريوش به کنام شيرها سر زد، با کمال حيرت دانيال را زنده و سالم ديد. داريوش که از قدرت گريزناپذيري و مغلوب نشدني دانيال متعجب و متأثر شده بود اعلام کرد که خداي دانيال خدايي زنده است... در کتاب دانيال، فصل ششم، آمده: خداي من فرشته اش را فرستاده است و دهان شيرها را بسته است و آن ها به من صدمه اي نزده اند. در حوالي زيستگاه تاريخي شير در جنوب غربي ايران، بخشي از خرابه هاي باقي مانده ي کاخ پيش قراولان داريوش (معروف به گارد جاويدان) در شوش همچنان باقي است. تمدن ديگري نيز در فاصله ي کمي قبل از عصر هخامنشي وجود داشته که آن نيز مجاور زيستگاه شير ايران بوده است. اين تمدن، آشور نام داشته (که مهر سلطنتي پادشاهانش شير بوده) و هنرش نيز تحت تأثير شکوه اين حيوان بومي ايران قرار داشته است. علاوه بر تمدن و فرهنگ قوم ايراني (به ويژه پارسيان) شير در اعتقادات و فرهنگ ديگر ملل نيز نقش پررنگ و جايگاه برجسته اي داشته است. شکار شير امتيازي ويژه براي پادشاهان و بزرگان خاور نزديک محسوب مي شد. آشور بانيپال، ديواره هاي کاخ خود را در شهر نينوا در کنار رود دجله، با نقش هايي از صحنه هاي شکار شير تزيين کرده بود.
آریاییها و قربانی کردن حیوانات
١ - آریاییها فقط حیوانات اهلی، یعنی گاو و اسب و بز و گوسفند را مناسب قربانی کردن میدانستند. از این میان، اسب از همه مهم تر بود و در مراسم به تخت نشستن پادشاهان قربانی میشد. گاو مهمترین حیوانی قربانی برای موارد معمولی بود؛ ولی گاه بز و گوسفند را که ارزش کمتری داشتند، جایگزین آن میکردند. در هنگام قربانی کردن حیوانات، زیر پای آنها و در اطراف محوطهٔ برگزاری آیین، سبزههای تازه میگستردند و روحانی حاضر در مراسم دستهای از این سبزهها را که ظاهراً نماد جهان گیاهی بود، در دست میگرفت. پس از قربانی کردن حیوان و گاه پختن گوشت، آن را تکهتکه کرده، روی سبزهها میچیدند.
٢ - در دوران هخامنشی، مصرف گوشت قربانی در بین پارسیان قدیم متداول و معمول بود. بنا بر نوشته ی هرودوت، قربانی در نزد پارسیان چنین به عمل می آمد: برای قربانی کردن نه محرابی تهیه می کنند، نه شرابی بر زمین می ریزند و نه نی می زنند. هر کس بخواهد قربانی کند، حیوان را به جای پاکی برده و در آنجا به دعا کردن می پردازد. دعا کردن برای خود جایز نیست، باید برای تمام پارسیان و شاه دعا کند و چون او هم یکی از پارسی ها ست، دعا ی او شامل خود او نیز خواهد بود. بعد او حیوان را قطعه قطعه کرده و گوشت آن را پخته و روی شبدر و یا گیاه نرمی که قبلا آماده ساخته می گذارد. پس از آن مغی که حاضر است سرود های مقدس می خواند و این سرودها راجع به پیدایش خدایان است. قربانی بی حضور مغ، بر خلاف عادت پارسی است. پس از زمانی، قربانی کننده گوشت را به خانه برده و به مصرف می رساند. بنا بر نوشته های سترابون ، مغی که مراسم قربانی جا می آورد گوشت حیوان را قطعه قطعه می کند و بعد هر کس سهم خود را گرفته و به خانه اش بر می گردد. برای خدا سهمی نمی دهند و گویند که فقط روح حیوان قربانی مال خداست. در قرطاجنه ، خوردن گوشت سگ نیز معمول بوده است. به قول ژوستن مورخ قرن دوم میلادی ، داریوش (پس از تصرف قرطاجنه) مأموری را به آنجا فرستاد ه سه چیز را خواست منع کنند: سوزاندن اموات، قربانی کردن انسان و خوردن گوشت سگ". باید یاد آور شد که قرطاجنه یا کارتاژ به معنای شهرِ جدید شهری باستانی در شمال آفریقا بوده است، جایی که اکنون کشور تونس جای گرفته است.
استفاده از فرآورده های غذایی طیور و گوسفند و گاو در ایران باستان
تغذیه ی ایرانیان در دوران هخامنشی (وهمچنین بعد ها در زمان پادشاهان اشکانی و ساسانی) از نظر پروتئین حیوانی، به وسیله ی فرآورده های غذایی طیور و گوسفند و گاو تأمین می گردید و اقوام ایرانی با برخورداری از تمدن و فرهنگی برتر از همه ی ملل مجاور: "از مصرف گوشت خزندگان و گوشتخواران و دوزیستیان اجتناب می ورزیدند". استفاده از فرآورده های غذایی طیور در امپراطوری هخامنشی که کشورهائی مانند هند، مصر، بابل و غیره از اتباع آن بودند بیش از پیش معمول و متداول گردید. بنا به نوشته ی عزیزالله حاتمی: "در اثر استقرار وسایل ارتباط سریع که معلول وجود امپراطوری ایران بود ، مرغ و خروس های هند که بعد ها پرندگان بومی و ماکیان مغرب زمین شدند از جنگل های هندوستان به حوزه ی دریای مدیترانه آورده شد". دکتر مراد علی زهری می نویسد: " پس از ظهور زرتشت، در اثر اوامر و راهنمائی های وی پرورش مرغ بزودی در سرتاسر فلات ایران گسترش و توسعه یافت و سپس از این سرزمین به کشورهای اروپایی راه یافت. یونانی ها برای اولین بار در ایران با مرغ آشنا شدند و آن را از ایران به یونان بردند. به همین دلیل یونانی های قدیم به مرغ، پرنده ی ایرانی می گفتند و همین پرنده ی ایرانی بود که توسط یونانی ها به سایر نقاط اروپا برده شد".
استفاده از فرآورده های غذائی گوسفند نیز در ایران سابقه ی طولانی دارد و بنا بر نظر دکتر محمد ستاری نویسنده ی کتاب گوسفند داری در ایران : " بر طبق گواهی تاریخ، آریائی ها اولین قومی بودند که به اهلی کردن گوسفند پرداختند بطوری که می توان سرزمین ایران را مهد اولیه ی گوسفندان به شمار آورد. گوسفندانی که هم امروز در سواحل بحر خزر وجود دارند و به نام محلی گوسفندان زل معروف می باشند به جای دنبه ، دارای زائده دمی شکل هستند و بر طبق نظریه ی بسیاری از دانشمندان، از نتاج مستقیم گوسفندان اولیه ای می باشند که توسط آریائی ها در این سرزمین پرورش داده می شده است. بر همین اساس معتقدند گوسفندانی که در آن دوران در اختیار آریائی ها بوده است جزئی از نژادهای وحشی و دم دار به شمار می رفته است و گوسفند زل نیز از باقیمانده های همین نژاد اولیه می باشد". دکتر تقی بهرامی مولف کتاب دامپروری نیز ضمن تأیید مطالب فوق می نویسد:" ایران نخستین کشور جهان است که مردم آن به کشت و زرع و پرورش دام پرداخته اند و نگهداری و پرورش حیوانات اهلی در ایران خیلی زود تر از جاهای دیگر جهان عملی شده است. در میان مجسمه های برنزی لرستان ، مجسمه های کوچک گاو بسیار است و حتی در روی یکی از سفال های شش هزار سال پیش کاشان، دهقانی کنار گاوی دیده می شود که در مسیر جوئی آب می آشامد. گله های بز هم در ایران قدیم فراوان بوده و تقریبآ در همه نقاط ایران و جلگه ی بین النهرین نقش آن دیده شده است".
یادداشت پایانی:
١ - نویسنده ی گرانمایه "بانو مژگان بدیعی" پژوهش هایی پیرامون "حیوانات در اساطیر ایران" منجمله گاو و شیر و ... انجام داده اند که در تارنمای همازور چاپ و منتشر شده است.
٢ - مطالعات علمی "دانیل بالند" و "ژان پییر دیگارد" در مورد "چگونگی اهلی کردن حیوانات در ایران و افغانستان" ضمن نوشتاری به زبان انگلیسی در تارنمای دانشنامه ی ایرانیکا منتشر شده است و علاقه مندان به اینگونه بررسی ها می توانند به آن تارنما مراجعه نمایند
دکتر منوچهر سعادت نوری
منابع و مآخذ
=========
دنیای حیوانات در ایران باستان - نوشتاری از مهناز معظمی: تارنمای اساطیر ایران
جايگاه حیوانات در اساطير و فرهنگ ايران: نوشتار "حیوانات در اساطیر ایران - گاو" از مژگان بديعي: تارنمای همازور - نوشتار "جايگاه شير در اساطير و فرهنگ ايران" از احمد ضابطي جهرمي: تارنمای راسخون
آریاییها و قربانی کردن حیوانات: نوشتار "آریایی" در تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا - "تغذیه در ایران باستان" نوشتاری از دکتر منوچهر سعادت نوری: تارنمای گزیده ای از نوشتارها
استفاده از فرآورده های غذایی طیور و گوسفند و گاو در ایران باستان: نوشتار "تغذیه در ایران باستان" از دکتر منوچهر سعادت نوری: تارنمای گزیده ای از نوشتارها
چگونگی اهلی کردن حیوانات در ایران و افغانستان - نوشتاری به زبان انگلیسی: تارنمای دانشنامه ی ایرانیکا
Theories & Facts about some Animals in Ancient Iran
Abstract: Selected notes from various sources on the theories and facts about some animals in ancient Iran. In his research article on "Nutrition in Ancient Iran" (written in Persian), this author also refers to some animal products consumed by the people lived in ancient Iran.
Collected & prepared by
Manouchehr Saadat Noury, PhD
Read more: http://iranian.com/posts/theories-amp-facts-about-some-animals-in-ancient-iran-43520
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/01/blog-post.html
ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/04/blog-post_17.html
انسان همواره از حیوانات در جهت منافع و احتیاجاتش بهره برداری کرده و با وجود ترسی که از آنان داشته، آنها را ستوده، دوست داشته، تقلید کرده و پرورش داده است. به همین سبب، حیوانات از ابتدا نقش فعال وگسترده ای درکلیه ی جوانب زندگی بشر داشته اند. این نقش در زمینه های مختلف احساسی، زیبائی شناسی، جادوئی، مذهبی و فلسفی قابل مشاهده است. یکی از روش های مطالعه ی حیواناتِ دوران گذشته، چه از نظر علم جانورشناسی و چه از نظر ارتباطش با انسان، کند و کاو در عقاید انسان ها و خصوصاً مراجعه به اسناد کتبیِ باقیمانده از دوران باستان است. در واقع پس از عهد عتیق بود که مطالعه بر روی حیوانات به صورت یک علم واقعی درآمد. اما بیشتر تمدن های بزرگ مشرق زمین از جمله هند، چین و ایران بخش هایی از رساله هایی مربوط به جانور شناسی از خود به جای گذاشته اند که دلالت بر علاقه انسان به حیوانات و نباتات از دیر باز را دارد. البته این رساله ها بیشتر مطالعه تاریخچه پیدایش حیوانات است تا مطالعه علم جانور شناسی. دراین اسناد به نوعی طبقه بندی ابتدایی از حیوانات برمی خوریم که بسیار جالب و سودمند است. این تمدن های مشرق زمین، حیوانات را یا به خاطر فوایدی که برای انسان داشته اند یا به خاطر انگیزه های مذهبی مورد پژوهش قرار داده اند. ادبیات زرتشتی حاکی از این واقعیت است که در دین زرتشت، حیوانات در درجه کمتری از اهمیت نسبت به انسان ها و خدایان قرار نگرفته اند. هر موجودی نقش خاص خود را ایفا می کند، نقشی که منتهی به شکل گرفتن دین به صورت مجموعه ای از مراسم مذهبی و باورهایی می شود که ایرانیان براساس آنها رابطه بین انسان، حیوانات و خدا را درک کرده و به این روابط نظم بخشیده اند.
بر اساس باورهای دین زرتشت انسان فاعل مختار است و می تواند از دو راه خیر و شر، یکی را برگزیند. هرکس در راه اهرمزد قدم بردارد نیکوکار است و هرکس موانعی درراه آن ایجاد کند و یاکامیابی راه حق را به تأخیر اندازد، بدکار است. در واقع این عنصر برجسته دین زرتشتی یعنی ثنویت (تقابل نیکی و شر) تمامی جنبه های زندگی و تمدن ایرانیان را، به خصوص در دوران ساسانی، تحت تأثیرقرار داد. دراین کیش، کل جهان به دو بخش تقسیم شده است. موجودات نیک، جملگی آفریدگان اهرمزدند و همه موجودات بد، آفریدگان اهریمن. دنیای حیوانات نیز از این قانون مستثنی نیست و درنتیجه حیوانات نیز به دو گروه متفاوت تقسیم می شوند: حیوانات مفید که اهرمزد آنها را آفریده است و انسان موظف به مراقبت و نگهداری از آنهاست و خرفستران یا حیوانات موذی که توسط اهریمن آفریده شده اند و انسان مکلّف به نابودی هرچه بیشتر آنهاست.
حیوانات اهرمزد مقدس و مفیدند و ادبیات زرتشتی شواهد متعددی حاکی از عنایت اهرمزد نسبت به این حیوانات ارائه می دهد. حیوانات مفید برای انسان و برای خدمت به انسان آفریده شده اند و از همین رو قوانین گوناگون برای حمایت از آنان وضع شده شده است. "بهمن" برترین امشاسپند، حامی جهان حیوانات و ناجی انسان و حیوان هر دو است. بر پایه باورهای زرتشتی، حیوانات مفید نقشی فعال در تمامی مراحل زندگی انسان دارند. در این کیش، حیوانات مفید در عین حال که قابل خوردن اند در مراسم مذهبی، افسانه ها و اسطوره ها نیز جایگاه مهمی دارند.
در ادبیات زرتشتی اشاره ه ای بسیار به حیوانات مفید به چشم می خورد به ویژه به آن نوع که از اهمیت و ارزش بیشتری برخوردار بوده اند از جمله گاو، اسب، سگ، شتر، خروس و پرنده ها. در میان حیوانات گاو به عنوان حیوانی مفید در ایران باستان مورد توجه و احترام خاص بوده و بیرحمی نسبت به این حیوان و کشتن او در آئین زرتشت موجب برانگیختن خشم حیوان و به خصوص ایزد هوم شمرده می شده است.
سگ جانور مفید دیگری است که به خاطر ویژگی های خارق العاده اش در نظر ایرانیان ارزشمند بوده است. بنا بر آنچه در ویدیوداد آمده است سگ در برگزاری آداب و مراسم مذهبی از نظر تأثیر و توانائیش با یک پیشوای دینی همطراز شمرده می شده است. از همین رو آزار رساندن به سگ مستوجب مجازاتی سنگین بوده است. برطبق این اعتقادات هرکس سگی را آزار دهد روانش در آخرت سخت در عذاب خواهد بود و در زندگی نیز رنجور و ناکام خواهد شد و در کارها شکست خواهد خورد. سگ نقش بسیار مهمی نیز در جهان مینوی دارد. وی نگهبان روان درستکاران است و آن کس که بر مبنای درست بیاندیشد، سخن گوید و عمل کند روانش در پناه این حیوان خواهد بود. سگ، روان پیروان زرتشت را از هنگام مرگ تا پس از گذر از آخرین پل همراهی می کند. درحقیقت هرکس که سگ را از گزند برهاند و به او پناه دهد روان خویش را از گزند رهانیده است و درآخرت همان سگ روانش را در پناه خود خواهد گرفت و آن کس نیز که در حق این حیوان ستم روا دارد روان او پس از مرگ همدم دیوان و جانوران موذی خواهد بود. در ویدیوداد آمده است که آنان که سگ را آزار دهند و آسیب رسانند روان درگذشتگان خویش را تا نهمین نسل آینده خود در سرپل آخرت می آزارند و مانع از عبور آنان از این پل می شوند.
جايگاه حیوانات در اساطير و فرهنگ ايران
١ - گاو در ایران باستان در میان چارپایان مفیدتر تلقی شده است و علاوه بر مفهوم متداول آن بر همه چارپایان مفید اطلاق می شود. معانی سمبلیک گاو، باروری – پایداری با ثروت - حاصلخیزی - کار- آگاهی - گرما- وفور- خلاقیت و قدرت زندگی می باشد. گوسفند نیز در اصل گیوسپنت (گاو مقدس) بوده است. شگفت نیست که در آیین مزدیسنا بسیار گرامی باشد و از فرشته ی نگهبان آن امداد خواسته شود و روز چهاردهم ماه به نام او (گوشروز) موسوم گردد. گاو اوگدات چنان که از روایات مربوط به آفرینش در ایران کهن بر می آید پنجمین مرحله آفرینش در خلقت حیوانات بود. همان طور که در مورد خلقت گیاهان در اساطیر سخن از (درخت همه تخم) می رود که همه گیاهان از آن به وجود آمد در مورد حیوانات هم اعتقاد بر این بود که گاوی به نام (اوگدات) تخم کلیه چارپایان و حتی برخی گیاهان سودمند را با خود داشت. این گاو تنها مخلوق روی زمین و حیوانی زیبا و نیرومند بود که گاهی او را به صورت گاوی نر و گاهی هم در هیات گاوی ماده تصویر کرده اند. بعدا کیومرث نیز مانند این گاو از خاک پدید آمد و تا سه هزار سال هر دو در آرامش بودند. افسانه ی گاو نخستین در آیین میترا (مهرپرستی) و مذهب مانی نیز باقی مانده است. با این تفاوت که در آیین میترا نخستین گاو موجودی اهریمنی بود که به ترتیبی خاص مهر با او به جنگ پرداخت و پس از چیرگی بر او با دستی منخرین (بینی) او را گرفت و با دستی دشنه ای در پهلویش فرو برد. در این لحظه از اعضای بدن و خون گاو نخستین گیاهان و انواع چارپایان پدید آمد. داستان گاو در اساطیر ایرانی به آنچه که ذکر شد منحصر نمی شود. در روایات کهن یکی از اعمال جابرانه ی کاووس، کشتن گاوی است که حافظ مرز ایران و توران بود. این گاو را اهورامزدا آفرید تا چون نزاعی بین ایران و توران درگیرد او سم خویش را برحد واقعی ایران و توران بکوبد و نزاع و جدال از میان برود.
هنگام زادن فریدون، گاوی به نام پرمایه یا برمایون زائیده شد. ضحاک، آبتین، پدر فریدون را کشت و مادرش به بیشه ای گریخت و فریدون را به نگهبان پرمایه سپرد؛ و او با شیر پرمایه بزرگ شد. چون ضحاک از ماجرا خبر یافت، پرمایه را کشت. از این گاو در اوستا و آثار پهلوی اثری نیست. نام او در شاهنامه پرمایون و برمایون ضبط شده است. میان نام این گاو با نام پدر فریدون در متن پهلوی (یعنی پرگاو) ارتباط نزدیک وجود دارد. "بیرونی" نقل می کند: هنگامی که ضحاک از فریدون امان خواست، او را به خون جدش امان داد که وی را نکشد، و فریدون به خون گاو نری که در خانه جدش بود سوگند یاد کرد که او را بکشد. بنابر روایات فردوسی فریدون، پس از آنکه زمینه را برای نبرد با ضحاک مهیا دید، از دو برادرش " کیانوش" و "شادکام" تقاضا کرد که برایش به آهنگران گرزی سفارش دهند ک مشخصات آن را خود او به سان (سر گاو میش) رسم کرد. این قراین، و این که اجداد فریدون همه لقب (گاو) داشتند، برخی را بر آن داشته است که گاو را " توتم خانوادگی" فریدون تصور کنند.
باید دانست که گرز گاو پیکر و گرز گاو سار منحصر به فریدون نیست، بلکه بسیاری از پهلوانان شاهنامه نیز با چنین گرزی تصویر شده اند، بنابر روایات کهن گاهی در میان چارپایانی که از گاو نخستین پدید آمدند، از ماهی بزرگی به نام " گاو ماهی" یاد می شود که در تمامی دریاها وجود دارد. هنگامی که این گاو ماهی بانگ بر می آورد، جملگی ماهیان باردار می شوند و همه موجودات زیانکار دریایی دچار سقط جنین می گردند. گاو زمین در افسانه های آریایی گاو مقدس، نماینده قدرت و نیرو است. از این رو، قدما معتقد بودند که زمین روی شاخ گاو قرار دارد و گاو بر پشت ماهی بزرگ و او در دریاها شناور است. هرگاه که گاو خسته می شود، زمین را از روی یک شاخش به روی شاخ دیگر می لغزاند و همین کار موجب زمین لرزه می شود.
همچنین در مراسم نوروز در روستاها تخم مرغ هایی روی آیینه می گذارند و معتقدند به هنگام تحویل سال، وقتی که گاو آسمانی کره زمین را از شاخی به شاخ دیگر خود می افکند، تخم مرغ در روی آیینه خواهد جنبید. در اسطوره های میترایی خون گاو سبب پیدایش موجودات می شد، ولی در این باور جنبش گاو سبب باز پیدایی سال و آفرینش نطفه می شود. در اساطیر ایران گاو نماد ماه است و با باروری زمین ارتباط دارد. در تصویر عالم اساطیری، قطرات اولیه باران زمین را به هفت بخش تقسیم و آدمیان بر پشت گاوی آسمانی به نام سرشوک سفر می کردند. شاخ گاو ماده در ایران باستان، علامت عقل، خورشید یا ماه بوده است. بر روی مهرهای به دست آمده از شوش، اهمیت پیوند گاو با ماه افزون می شود. گردونه خدای ماه را گاو می کشد و صفت باروری هم که به ماه نسبت داده می شود از خصوصیات گاو محسوب می گردد. گاو مستقیما نماد ماه است. بعضی اوقات با بز همراه است و گاه نیز درخت ماه را نگهبانی می کند که قبلا بزهای متعلق به ماه نگهبان آن بوده اند. گاو اولیه به شکل نیمه اتسانی ایستاده یا در حالی که گیاه از خونش روئیده یا از او حیوان زاده می شود بر روی برخی از ظروف به جای مانده از این دوران دیده می شود.
٢ - مطابق اساطير و روايات کهن ايراني، رابطه ي انسان با جانوران و سابقه ي خدمت حيوان به انسان، از زمان کيومرث (نخستين بشر در اساطير آريايي) شکل گرفته است. در بخش اساطيري شاهنامه ي فردوسي و در آغاز عصر پيشداديان آمده که کيومرث در کوه زندگي مي کرد و تن پوشي از پوست پلنگ داشت. او همه ي جانوران را نزد خود فراخواند. آن ها نزد کيومرث گردآمدند، با او انس و الفت گرفتند و رام و فرمان بردار وي شدند (از لحاظ اسطوره شناسي تطبيقي، اين موضوع يادآور روايت مربوط به حضرت سليمان نبي است که گويند زبان حيوان را مي دانست و فرمانرواي آن ها بود). فردوسي سروده:
کيومرث شد بر جهان کدخداي/نخستين به کوه اندرون ساخت جاي
سر بخت و تختش برآمد به کوه/پلنگينه پوشيد خود با گروه
دد و دام هر جانورکش بديد/ زگيتي به نزديک او آرميد
همچنين، زماني که پسر کيومرث (سيامک) در نبرد با ديوها کشته مي شود، او نوه ي خود (هوشنگ) را فرا مي خواند و سپاهي از جانوران را در اختيار هوشنگ مي گذارد تا انتقام خون پدر را بگيرد. در اين سپاه، شير و ببر نيز حضور دارند:
پري و پلنگ انجمن کرد و شير/ ز درندگان گرگ و ببر دلير
هوشنگ در زمان فرمانروايي اش، چهارپايان و دام ها را به خدمت مردم درآورد، شيوه ي شکار کردن را به ديگران آموخت تا آن ها از چرم، پوست و موي حيوانات استفاده کنند. طبق همين روايات، او سگان شکاري را براي صيد تربيت کرد. پس از هوشنگ، پسرش طهمورث، يوز، سياه گوش، شاهين و باز را به منظور شکار، دست آموز و تربيت کرد:
رمنده ددان را همه بنگريد/ سيه گوش و يوز از ميان برگزيد
ز مرغان مر آن را که بد نيک تاز/چو باز و چو شاهين گردن فراز
بياورد و آموختن شان گرفت/ جهاني بدو مانده اندر شگفت
شير در آيين و دين کهن ايرانيان (حتي پيش از ظهور زردشت) نقش مهمي داشته و جزئي از آيين ميترايي (مهر پرستي) به شمار مي آمده است، زيرا شير نگهبان ميترا بوده است. مي دانيم که زيستگاه عمده ي شير در ايران از دوران قديم يکي در فارس (کام فيروز و دشت ارژن) بين شيراز و کازرون بوده و ديگري در جنوب غربي ايران در خوزستان (منطقه ي جنگل هاي کرخه و دز در حوالي شوش و دزفول) تا خاک عراق امروزي، بنابراين شکارگاه هايي که زيستگاه شير بوده به مقر پادشاهان هخامنشي در کاخ هاي شوش و تخت جمشيد نزديک بوده است.
« داريوش با کشتن شير در طبيعت، و در نقش برجسته ي سنگي تخت جمشيد، همان کاري را مي کرد که پادشاهان آشور مي کردند. شير پاره اي از هستي پادشاه بود. نمادي از توان و کارمايه ي خورشيدي وي؛ با کشتن شير، داريوش به نيروي خورشيدي خويش مي افزود... در سومين نبرد، داريوش به رويارويي با يک پتياره ي بال دار مي رود، پتياره اي که پاهاي عقبش پاهاي شير، پاهاي جلوييش پاهاي شاهين و دمش دم گره دار کژدم است» . در عيلام، يعني بخشي از خوزستان امروزي ايران، شير زندگي مي کرد. شير در همه ي دوران ها حيواني برازنده ي شاه بود. علاوه بر شير، جانوران وحشي ديگري براي سفره ي او شکار مي شد. در انجيل آمده که دانيال، پيامبر قوم يهود، به خاطر سرپيچي از فرمان داريوش، مبني بر ستايش خداي پارسيان (اهورامزدا) به درون لانه ي شيرها انداخته شد. فرداي آن روز، زماني که داريوش به کنام شيرها سر زد، با کمال حيرت دانيال را زنده و سالم ديد. داريوش که از قدرت گريزناپذيري و مغلوب نشدني دانيال متعجب و متأثر شده بود اعلام کرد که خداي دانيال خدايي زنده است... در کتاب دانيال، فصل ششم، آمده: خداي من فرشته اش را فرستاده است و دهان شيرها را بسته است و آن ها به من صدمه اي نزده اند. در حوالي زيستگاه تاريخي شير در جنوب غربي ايران، بخشي از خرابه هاي باقي مانده ي کاخ پيش قراولان داريوش (معروف به گارد جاويدان) در شوش همچنان باقي است. تمدن ديگري نيز در فاصله ي کمي قبل از عصر هخامنشي وجود داشته که آن نيز مجاور زيستگاه شير ايران بوده است. اين تمدن، آشور نام داشته (که مهر سلطنتي پادشاهانش شير بوده) و هنرش نيز تحت تأثير شکوه اين حيوان بومي ايران قرار داشته است. علاوه بر تمدن و فرهنگ قوم ايراني (به ويژه پارسيان) شير در اعتقادات و فرهنگ ديگر ملل نيز نقش پررنگ و جايگاه برجسته اي داشته است. شکار شير امتيازي ويژه براي پادشاهان و بزرگان خاور نزديک محسوب مي شد. آشور بانيپال، ديواره هاي کاخ خود را در شهر نينوا در کنار رود دجله، با نقش هايي از صحنه هاي شکار شير تزيين کرده بود.
آریاییها و قربانی کردن حیوانات
١ - آریاییها فقط حیوانات اهلی، یعنی گاو و اسب و بز و گوسفند را مناسب قربانی کردن میدانستند. از این میان، اسب از همه مهم تر بود و در مراسم به تخت نشستن پادشاهان قربانی میشد. گاو مهمترین حیوانی قربانی برای موارد معمولی بود؛ ولی گاه بز و گوسفند را که ارزش کمتری داشتند، جایگزین آن میکردند. در هنگام قربانی کردن حیوانات، زیر پای آنها و در اطراف محوطهٔ برگزاری آیین، سبزههای تازه میگستردند و روحانی حاضر در مراسم دستهای از این سبزهها را که ظاهراً نماد جهان گیاهی بود، در دست میگرفت. پس از قربانی کردن حیوان و گاه پختن گوشت، آن را تکهتکه کرده، روی سبزهها میچیدند.
٢ - در دوران هخامنشی، مصرف گوشت قربانی در بین پارسیان قدیم متداول و معمول بود. بنا بر نوشته ی هرودوت، قربانی در نزد پارسیان چنین به عمل می آمد: برای قربانی کردن نه محرابی تهیه می کنند، نه شرابی بر زمین می ریزند و نه نی می زنند. هر کس بخواهد قربانی کند، حیوان را به جای پاکی برده و در آنجا به دعا کردن می پردازد. دعا کردن برای خود جایز نیست، باید برای تمام پارسیان و شاه دعا کند و چون او هم یکی از پارسی ها ست، دعا ی او شامل خود او نیز خواهد بود. بعد او حیوان را قطعه قطعه کرده و گوشت آن را پخته و روی شبدر و یا گیاه نرمی که قبلا آماده ساخته می گذارد. پس از آن مغی که حاضر است سرود های مقدس می خواند و این سرودها راجع به پیدایش خدایان است. قربانی بی حضور مغ، بر خلاف عادت پارسی است. پس از زمانی، قربانی کننده گوشت را به خانه برده و به مصرف می رساند. بنا بر نوشته های سترابون ، مغی که مراسم قربانی جا می آورد گوشت حیوان را قطعه قطعه می کند و بعد هر کس سهم خود را گرفته و به خانه اش بر می گردد. برای خدا سهمی نمی دهند و گویند که فقط روح حیوان قربانی مال خداست. در قرطاجنه ، خوردن گوشت سگ نیز معمول بوده است. به قول ژوستن مورخ قرن دوم میلادی ، داریوش (پس از تصرف قرطاجنه) مأموری را به آنجا فرستاد ه سه چیز را خواست منع کنند: سوزاندن اموات، قربانی کردن انسان و خوردن گوشت سگ". باید یاد آور شد که قرطاجنه یا کارتاژ به معنای شهرِ جدید شهری باستانی در شمال آفریقا بوده است، جایی که اکنون کشور تونس جای گرفته است.
استفاده از فرآورده های غذایی طیور و گوسفند و گاو در ایران باستان
تغذیه ی ایرانیان در دوران هخامنشی (وهمچنین بعد ها در زمان پادشاهان اشکانی و ساسانی) از نظر پروتئین حیوانی، به وسیله ی فرآورده های غذایی طیور و گوسفند و گاو تأمین می گردید و اقوام ایرانی با برخورداری از تمدن و فرهنگی برتر از همه ی ملل مجاور: "از مصرف گوشت خزندگان و گوشتخواران و دوزیستیان اجتناب می ورزیدند". استفاده از فرآورده های غذایی طیور در امپراطوری هخامنشی که کشورهائی مانند هند، مصر، بابل و غیره از اتباع آن بودند بیش از پیش معمول و متداول گردید. بنا به نوشته ی عزیزالله حاتمی: "در اثر استقرار وسایل ارتباط سریع که معلول وجود امپراطوری ایران بود ، مرغ و خروس های هند که بعد ها پرندگان بومی و ماکیان مغرب زمین شدند از جنگل های هندوستان به حوزه ی دریای مدیترانه آورده شد". دکتر مراد علی زهری می نویسد: " پس از ظهور زرتشت، در اثر اوامر و راهنمائی های وی پرورش مرغ بزودی در سرتاسر فلات ایران گسترش و توسعه یافت و سپس از این سرزمین به کشورهای اروپایی راه یافت. یونانی ها برای اولین بار در ایران با مرغ آشنا شدند و آن را از ایران به یونان بردند. به همین دلیل یونانی های قدیم به مرغ، پرنده ی ایرانی می گفتند و همین پرنده ی ایرانی بود که توسط یونانی ها به سایر نقاط اروپا برده شد".
استفاده از فرآورده های غذائی گوسفند نیز در ایران سابقه ی طولانی دارد و بنا بر نظر دکتر محمد ستاری نویسنده ی کتاب گوسفند داری در ایران : " بر طبق گواهی تاریخ، آریائی ها اولین قومی بودند که به اهلی کردن گوسفند پرداختند بطوری که می توان سرزمین ایران را مهد اولیه ی گوسفندان به شمار آورد. گوسفندانی که هم امروز در سواحل بحر خزر وجود دارند و به نام محلی گوسفندان زل معروف می باشند به جای دنبه ، دارای زائده دمی شکل هستند و بر طبق نظریه ی بسیاری از دانشمندان، از نتاج مستقیم گوسفندان اولیه ای می باشند که توسط آریائی ها در این سرزمین پرورش داده می شده است. بر همین اساس معتقدند گوسفندانی که در آن دوران در اختیار آریائی ها بوده است جزئی از نژادهای وحشی و دم دار به شمار می رفته است و گوسفند زل نیز از باقیمانده های همین نژاد اولیه می باشد". دکتر تقی بهرامی مولف کتاب دامپروری نیز ضمن تأیید مطالب فوق می نویسد:" ایران نخستین کشور جهان است که مردم آن به کشت و زرع و پرورش دام پرداخته اند و نگهداری و پرورش حیوانات اهلی در ایران خیلی زود تر از جاهای دیگر جهان عملی شده است. در میان مجسمه های برنزی لرستان ، مجسمه های کوچک گاو بسیار است و حتی در روی یکی از سفال های شش هزار سال پیش کاشان، دهقانی کنار گاوی دیده می شود که در مسیر جوئی آب می آشامد. گله های بز هم در ایران قدیم فراوان بوده و تقریبآ در همه نقاط ایران و جلگه ی بین النهرین نقش آن دیده شده است".
یادداشت پایانی:
١ - نویسنده ی گرانمایه "بانو مژگان بدیعی" پژوهش هایی پیرامون "حیوانات در اساطیر ایران" منجمله گاو و شیر و ... انجام داده اند که در تارنمای همازور چاپ و منتشر شده است.
٢ - مطالعات علمی "دانیل بالند" و "ژان پییر دیگارد" در مورد "چگونگی اهلی کردن حیوانات در ایران و افغانستان" ضمن نوشتاری به زبان انگلیسی در تارنمای دانشنامه ی ایرانیکا منتشر شده است و علاقه مندان به اینگونه بررسی ها می توانند به آن تارنما مراجعه نمایند
دکتر منوچهر سعادت نوری
منابع و مآخذ
=========
دنیای حیوانات در ایران باستان - نوشتاری از مهناز معظمی: تارنمای اساطیر ایران
جايگاه حیوانات در اساطير و فرهنگ ايران: نوشتار "حیوانات در اساطیر ایران - گاو" از مژگان بديعي: تارنمای همازور - نوشتار "جايگاه شير در اساطير و فرهنگ ايران" از احمد ضابطي جهرمي: تارنمای راسخون
آریاییها و قربانی کردن حیوانات: نوشتار "آریایی" در تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا - "تغذیه در ایران باستان" نوشتاری از دکتر منوچهر سعادت نوری: تارنمای گزیده ای از نوشتارها
استفاده از فرآورده های غذایی طیور و گوسفند و گاو در ایران باستان: نوشتار "تغذیه در ایران باستان" از دکتر منوچهر سعادت نوری: تارنمای گزیده ای از نوشتارها
چگونگی اهلی کردن حیوانات در ایران و افغانستان - نوشتاری به زبان انگلیسی: تارنمای دانشنامه ی ایرانیکا
Theories & Facts about some Animals in Ancient Iran
Abstract: Selected notes from various sources on the theories and facts about some animals in ancient Iran. In his research article on "Nutrition in Ancient Iran" (written in Persian), this author also refers to some animal products consumed by the people lived in ancient Iran.
Collected & prepared by
Manouchehr Saadat Noury, PhD
Read more: http://iranian.com/posts/theories-amp-facts-about-some-animals-in-ancient-iran-43520
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/01/blog-post.html
ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/04/blog-post_17.html