ماجرای زندگی او
ویلیام شکسپیر شاعر، نویسنده، بازیگر و نمایشنامه نویس بریتانیایی بود که بسیاری وی را بزرگترین نویسنده در زبان انگلیسی دانسته اند. «سخن سرای آون» لقبی است که به خاطر محل تولدش در آون واقع در استراتفورد انگلیس به وی داده اند. شهرت شکسپیر به عنوان نمایشنامه نویس منحصر به فرد است و برخی او را بزرگترین نمایشنامه نویس تاریخ میدانند، آثار کمی در رابطه با زندگی حرفهای شکسپیر در دسترس است و زندگی او تا حد زیادی مبهم باقی مانده است. چیزی که واضح است این است که شکسپیر در طول ۲۰ سال نمایشنامه هایی را نوشته که طیف وسیعی از احساسات انسانی را درگیر خود می کند. از زمان شکسپیر تا به امروز، آثار او در شهرها و روستاهای بیشماری به اجرا در آمده است. در رابطه با زندگی شکسپیر دو منبع اصلی وجود دارد که مورخان با استناد به این دو منبع، طرح کلی زندگی او را ترسیم نمودهاند. یکی آثار هنری، نمایشنامهها، شعرها و غزلیات شکسپیر و دیگری اسناد رسمی کلیساها و پروندههای بایگانی شده دادگاهها. با اینحال، تنها شرح مختصری از وقایع خاص زندگی او در دسترس است.
از آنجا که سند معتبر و دقیقی درباره روز تولد شکسپیر در دسترس نیست، با استناد به آنچه در کلیسای استراتفورد انگلستان کشف شده، روز غسل تعمید ویلیام شکسپیر، ۲۶ آوریل سال ۱۵۶۴ به ثبت رسیده است. به این ترتیب احتمالا شکسپیر متولد ۲۳ آوریل سال ۱۵۶۴ است و این روزی است که به عنوان تاریخ تولد او شناخته میشود. ویلیام، سومین فرزند یک خانواده ۸ نفره بود. پدرش جان شکسپیر، تاجر چرم و مادرش ماری آردن فرزند یک زمیندار بود. شکسپیر دو خواهر بزرگتر و سه برادر کوچکتر از خود به نامهای گیلبرت، ریچارد و ادموند داشته است. قبل از تولد ویلیام، پدرش تاجری موفق و صاحب منصب بوده اما طبق آنچه در دسترس است، ثروت او در دهه ی ۱۵۷۰ به شدت کاهش یافته و مشکلات مالی شدیدی پیدا کرده است. سوابق بسیار اندکی درباره دوران کودکی ویلیام موجود است که هیچ یک از آنها راجع به دوران تحصیلی او اطلاع دقیقی به دست نمیدهد. مورخان بر این باور هستند که به احتمال زیاد، شکسپیر به مدرسه جدید شاه (کینگ) در استراتفورد میرفته و در آنجا خواندن، نوشتن و ادبیات باستانی روم و یونان و اطلاعات ارزشمندی دربارهٔ لاتین را آموخته است. ویلیام شکسپیر در ۲۸ نوامبر سال ۱۵۸۲ با دختری به نام " آنه هاثوی" در روچستر، ایالت کانتربری ازدواج کرد. در زمان ازدواج، ویلیام ۱۸ ساله و آنه ۲۶ ساله و باردار بوده است. فرزند اول این زوج دختری به نام سوزانا بود که در ۲۶ می ۱۵۸۳ متولد شد و دو سال بعد و در دوم فوریه سال ۱۵۸۵، صاحب یک جفت دوقلوی دختر و پسر به نامهای همنت و جودیت شدند. همنت در ۱۱ سالگی و به دلایل نامعلوم از دنیا رفت. از بعد از تولد دوقلوها تا ۷ سال بعد از آن هیچ اطلاعاتی در باره شکسپیر در دسترس نیست. مورخان این دوران را به نام "سالهای گمشده" خطاب میکنند و گمانه زنی های زیادی درباره آنچه در این دوران اتفاق افتاده انجام میدهند.
شواهد موجود حاکی از آن است که در سال ۱۵۹۲، شکسپیر از راه بازیگری تئاتر و نمایشنامه نویسی در لندن امرار معاش میکرده است. در سپتامبر سال ۱۵۹۳ یک نمایشنامه نویس انگلیسی به نام "رابرت گرین" نقد تند و تیزی درباره شکسپیر منتشر نمود و به طور علنی به شکسپیر و آثار او توهین کرد و شکسپیر را یک موجود تازه به دوران رسیده خواند. مورخان درباره این نقد نظریات متفاوتی دارند اما، بسیاری از آنان معتقدند که همین انتقاد توهینآمیز، مقدمه رشد شکسپیر بود و باعث شد او برای رسیدن به سطح نمایشنامه نویسان مطرح آن دوران از جمله "کریستوفر مارلو"، "توماس ناشه" و یا خود "رابرت گرین" و مطابقت با آثار آنان تلاش بیشتری انجام دهد.
در دهه ی ۱۵۹۰ شکسپیر رهبری گروه تئاتر "مردان لرد چمبرلین" را بر عهده داشت. پس از به تخت نشستن جیمز اول در سال ۱۶۰۳، گروه تئاتر مردان لرد چمبرلین به گروه مردان پادشاه تغییر نام یافت. گروه تئاتر مردان پادشاه در میان مردم لندن محبوبیت داشت و طبق اسناد موجود، در همین دوران آثار شکسپیر نیز به عنوان ادبیات عامه پسند به فروش میرسید. در قرن شانزدهم، این گونه نمایشها و تئاترها مورد قبول افراد رده بالای مملکتی واقع نمیشد با این حال؛ بسیاری از اشرافزادگان از هنر تئاتر حمایت میکردند و با هنرپیشههای این گروه ها روابط دوستانه نزدیکی برقرار میکردند. اسناد نشان میدهد که در این دوران شکسپیر دومین منزل بزرگ استراتفورد را برای خانواده خود خریداری کرد که به آن "خانه جدید" میگفتند. از منزل شکسپیر در استراتفورد تا لندن با اسب ۴ روز فاصله بود به همین خاطر او هر ۴۰ روز یکبار و بعد از پایان هر دوره نمایش به منزل میرفت. در سال ۱۵۹۹ ویلیام شکسپیر و شرکای تجاری اش، تماشاخانه خود را با نام "تماشاخانه جهان" در جنوب رودخانه تایمز راه اندازی نمودند. بعدها با سرمایه گذاریهای پرسود و بهبود اوضاع مالی، دیگر شکسپیر فقط یک نویسنده نبود. محققان و مورخان بر این باورند که این سرمایه گذاریها و پیشرفتهای مالی باعث شد او زمان بیشتری برای نوشتن بیوقفه نمایشنامه هایش داشته باشد.
ویلیام شکسپیر در ۲۳ آوریل سال ۱۶۱۶ یعنی روز تولدش و در ۵۲ سالگی درگذشت و جسدش دو روز بعد در کلیسای مقدس ترینیتی به خاک سپرده شد. شکسپیر بیشتر اموال خود را برای دختر بزرگش سوزانا به ارث گذاشت ولی طبق رسوم یک سوم از اموال او به همسرش آنه هاثوی تعلق گرفت.
سبک نگارش او
نخستین نمایشنامه های شسکپیر به سبک مرسوم آن دوران و با بهکارگیری استعارهها و عبارات لفظی سنگین و استادانه نوشته میشد که به طور طبیعی با طرح داستانها و شخصیتهای نمایشنامههای او همتراز نبود. اما از آنجایی که شکسپیر نویسندهای خلاق بود، اهداف خود را با سبک نوشتاری سنتی آن دوران تطبیق داد و جریان تازهای را در ادبیات راه اندازی کرد.
برخی از آثار او
★ آثار ابتدایی: به غیر از نمایشنامه رومئو و ژولیت، دیگر آثار اولیه شکسپیر که اغلب مضمونی تاریخی داشتند در اوایل دهه ۱۵۹۰ نوشته شد. نمایشنامههای ریچارد دوم، هنری ششم و هنری پنجم نتایج مخرب حکومتهای ضعیف و فاسد را به نمایش در میآورد که توسط مورخان درام، به عنوان روش شکسپیر در توجیه ریشههای سلسله تئودور تفسیر شده است. شکسپیر در طول زندگی خود چندین نمایشنامه کمدی نیز نوشت که از آن جمله میتوان به رمان کنایهدار "رویای نیمه شب تابستان"، "تاجر ونیزی"، " هیاهوی بسیار برای هیچ " اشاره نمود.
★ آثار بعدی: از سال ۱۶۰۰ به بعد شکسپیر شروع به نوشتن نمایشنامههایی تراژیک نمود. هملت، شاه لیر، اتللو و مکبث از جمله آثار تراژدی شکسپیر به حساب میآید و شخصیتهای این داستانها برداشتی زنده از خلق و خوی نامناسب و عالمگیر انسانی هستند. برای مثال شخصیت هملت در نمایشنامه ای به همین نام، نشانگر خیانت، کیفر، زنا و فساد اخلاقی است. این فسادهای اخلاقی معمولا قهرمان داستان را در طول نمایش تخریب کرده و روند داستان را تغییر میدهد. در سالهای پایانی عمر، ویلیام شکسپیر چند اثر تراژیک - کمدی نوشت که از میان آنها میتوان به حکایت زمستان و طوفان اشاره نمود.
ترجمه ی فارسی برخی از سروده های او
★ زندگی: فردا، و فردا و فردا، با گامهای کوتاه، از روزی به روز دیگر/ تا آخرین حرف ثبت شده در دفتر عمر می خزد/ و تمام دیروزهایمان راه مرگ خاک آلود را برای ابلهان روشن کرده است/ خاموش، خاموش، ای شمع حقیر/ زندگی چیزی جز سایهای لرزان نیست/ بازیگری است بینوا که ساعت خویش را بر صحنه جولان می دهد و می خروشد/ و آنگاه چیزی شنیده نمی شود/ حکایتی است که احمقی آن را گفته است پر از هیاهو و خشم که معنا ندارد.
★ یاد ِ دوست: هر زمان که از جور ِ روزگار و رسوایی ِ میان ِ مردمان/ در گوشه ی تنهایی بر بینوایی ِ خود اشک می ریزم/ و گوش ِ ناشنوای آسمان را با فریادهای بی حاصل ِ خویش می آزارم/ و بر خود می نگرم و بر بخت ِ بد ِ خویش نفرین می فرستم/ و آرزو می کنم که ای کاش چون آن دیگری بودم که دلش از من امیدوارتر و قامتش موزون تر و دوستانش بیشتر است/ و ای کاش هنر ِ این یک و شکوه و شوکت ِ آن دیگری از آن ِ من بود/ و در این اوصاف چنان خود را محروم می بینم که حتی از آنچه بیشترین نصیب را برده امکمترین خرسندی احساس نمی کنم/ اما در همین حال که خود را چنین خوار و حقیر می بینم/ از بخت ِ نیک، حالی به یاد ِ تو می افتم و آنگاه روح ِ من همچون چکاوک ِ سحر خیز/ بامدادان از خاک ِ تیره اوج گرفته و بر دروازه ی بهشت سرود می خواند/ و با یاد ِ عشق ِ تو چنان دولتی به من دست می دهد/ که شأن ِ سلطانی به چشمم خوار می آید/ و از سودای مقام ِ خود با پادشاهان، عار دارم.
★ می بینی: تو آن فصل را در چهره من می بینی که پاییز برگ ها را به یغما برده/ و جز چند برگ زرد که در برابر سرما به خود می لرزند نمانده/ بر شاخه هایی که پرندگان/ چون گروه آواز خوان بر آن تا دیر گاه نغمه سر می دادند/ تو غروب آن روز را در چهره ام می بینی...
برخی از سخنان مشهور او
★ من وقت را هدر دادم و اکنون اوست که مرا هدر میدهد
★ خدا به تو یک صورت داده است و تو از آن صورت دیگری ساخته ای
★ به لب هایت خوار و خفیف کردن نیاموز که برای بوسیدن آفریده شده اند
★ دوستی نعمت گرانبهائی است ،خوشبختی را دو برابر می کند و به بدبختی تخفیف می دهد
★ از بزرگی نترس؛ بعضی بزرگ زاده می شوند، برخی بزرگی را به دست می آورند و بعضی بزرگی را به دامانشان می اندازند
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری
*
منابع و مآخذ
ویلیام شکسپیر: تارنمای ویکی پدیا/ بیوگرافی ویلیام شکسپیر شاعر و نویسنده انگلیسی: تارنمای ستاره/ زندگی (متن انگلیسی همراه با ترجمه ی فارسی): تارنمای سیمرغ/ یاد ِ دوست (متن انگلیسی همراه با ترجمه ی فارسی): تارنمای فراهانی/ می بینی (متن انگلیسی همراه با ترجمه ی فارسی): تارنمای آسمان/ برخی از سخنان مشهور ویلیام شکسپیر: تارنمای بیتوته
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2018/01/blog-post_5.html
بخش های پیشین مجموعه ی یاد نامه ها