۱۳۹۹ مهر ۶, یکشنبه

شناخت "آستین" از دیدگاه های گوناگون

آستین های مرسوم در اروپا در قرن ۱۵ میلادی در فرهنگ واژه ها آستین = قسمتی از جامه که دست را پوشد از بن دوش تا بند دست: لغت نامه ی دهخدا/ تارنمای پارسی ویکی آستین = قسمتی از جامه که از شانه تا مچ دست را می پوشاند - مقدار چیزی که در آستین جا شود - طریقه ، راه ; فرهنگ فارسی معین آستین = قسمتی از جامه که از شانه تا مچ دست را می‌پوشاند/ [قدیمی] دهانۀ خیک و مشک/ [قدیمی] طریقه و راه: فرهنگ فارسی عمید آستین = قسمتی از جامه که از بن دوش تا بند دست را پوشد - طریقه ، راه . دهانۀ خیک و مشک و مانند آن: واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب در برخی از فرهنگ های جهان به زبان انگلیسی: تارنمای ویکی‌پدیا/ به زبان فرانسوی: تارنمای ویکی‌پدیا/ به زبان آلمانی: تارنمای ویکی‌پدیا/ به زبان عربی: تارنمای ویکی‌پدیا/ در برخی اصطلاحات فارسی آستین افشاندن (آستین برفشاندن ، آستین فشاندن) به علامت مهر یا خلوص دوستی یا عفو یا تحسین ، دست و بالتبع آستین را بحرکت آوردن آستین برزدن (برنوشتن ، مالیدن ، برچیدن ، بالا زدن) مصمم بر آن شدن . مستعد، آماده و مهیای آن گشتن آستین ملال بر کسی افشاندن = با جنبش دست و آستین کراهت و نفرت نمودن آستین بر گناه کسی کشیدن = او را عفو کردن - قلم بر جرایم او کشیدن اشک در آستین داشتن = با هر ناملائمی خرد و ناچیز گریان شدن: در آستین کردن = سود بردن - نفع و فایدت بحاصل کردن کوته آستین = ضعیف - ناتوان - صوفی - درویش: مشک در آستین نهفتن = صفتی نیک را پوشیدن خواستن هزار قبا بدوزد یکی آستین ندارد = به هیچ وعده وفا نکند: لغت نامه ی دهخدا/ تارنمای پارسی ویکی جان در آستین داشتن = مهیای جانبازی بودن- جان نثاری کردن: لغت نامه ی دهخدا/ پارسی ویکی در برخی کنایه ها و ضرب‌المثل ها آستین بالا زدن = کنایه از همت کردن ، اقدام کردن; فرهنگ فارسی معین/ تارنمای واژه یاب مار در آستین پروراندن = به آدم بدی اعتماد کردن/ برای کسی آستین بالا زدن = کسی را همسر دادن: تارنمای ویکی‌پدیا در برخی کتاب ها کتاب "در آستین مرقع" نوشته ی علی‌ اکبر سعیدی سیرجانی:برگزیده‌های کتاب‌ کتاب "آستین نو، بخور پلو": نویسنده چومی پارک - مترجم حسین شیخ‌ رضائی در برخی لباس ‌ها و مدل ‌ها انواع آستین در لباس‌ها: لباس آستین بلند یا آستین کامل/ انواع آستین لباس زنانه از نظر مدل و دوخت: تارنمای ویکی‌پدیا آموزش برش و دوخت انواع مدل آستین: تارنمای نساجی شناخت انواع آستین و تاثیرشان بر استایل: تارنمای مد در برخی از مکان ‌های جغرافیایی در ایالات متحده ​= آستین، تگزاس/ آستین، آرکانزاس/ آستین، کلرادو/ آستین، ایندیانا/ آستین، مینه‌سوتا/ آستین، نوادا/ شهرستان آستین، تگزاس در کانادا​ = آستین، مانیتوبا/ جزیره آستین آستین در استرالیای غربی: تارنمای ویکی‌پدیا استین ورک = در شمال ناحیه ٔ دون کِرک دارای ۳۱۲۳ تن سکنه: تارنمای پارسی ویکی در برخی از سروده ها اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است/ به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است صراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتد/ به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است در آستین مرقع پیاله پنهان کن/ که همچو چشم صراحی زمانه خون‌ریز است…: حافظ و سروده هایی از صائب تبریزی ملک‌الشعرای بهار نادر نادرپور مهدی اخوان ثالث و دیگران از دیدگاه یک سراینده آستین ، بالا بزن ، فریاد شو ، پیکار کن کاخ_ بیداد و ستم را ، سرنگون ، آوارکن زان سپس بنگر به یک عصر نوین این جهان روز و شب را با نشاط و با شعف، دیدار کن * آستین، بالا بزن ، پیکار کن/ بهر دفع_ ناکسان، اصرار کن کاخ_ ظالم را بر افکن، روی خاک/ راه_ شاد_ مردمان، هموار کن دكتر منوچهر سعادت نوري در برخی ‌برنامه های موسیقی در آستین مرقع پیاله پنهان کن (ترانه ی اگر چه باده فرح‌بخش و باد گل‌بیز است) - اجرا: محمد رضا شجریان ترانه ی " آستین کهنه داشتم از ما گذشتی " - اجرا: امیرجان صبوری * تهیه و تدوین دکتر منوچهر سعادت نوری یادداشت ها و سروده های پایانی =====================

۱۳۹۹ مهر ۲, چهارشنبه

پیرامون واژه ی فارسی “ فریاد ”

;در فرهنگ واژه ها

فریاد = به معنی یاری خواستن با آواز بلند و شکایت با آوای رساست (از حاشیه ی برهان چ معین) - آواز بلندی که در دادخواهی و استعانت برآرند (ناظم الاطباء) : لغت نامه ی دهخدا/ تارنمای پارسی ویکی

فریاد = بانگ - آواز بلند: فرهنگ فارسی عمید و فرهنگ معین/ تارنمای واژه یاب

فریاد = یاری خواستن با آواز بلند : واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب 

فریاد = صدای بلندی که در حنجره تولید می‌شود، انگیزه های فریاد: ترس / خوشحالی/ درد: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا

در برخی از فرهنگ های جهان

به زبان انگلیسی: تارنمای گوگل - ویکی‌پدیا/ به زبان فرانسوی: تارنمای ویکی‌پدیا/ به زبان آلمانی: تارنمای ویکی‌پدیا/ به زبان عربی: تارنمای المعانی/

در برخی اصطلاحات فارسی

به فریاد رسیدن؛ به فریاد کسی گوش دادن - به نجات کسی شتافتن: لغت نامه ی دهخدا

فریاد افکندن: سر و صدا براه انداختن/ فریاد سعدی در جهان افکندی ای آرام جان - چندش بفریاد آوری باری بفریادش برس: .سعدی/ لغت نامه ی دهخدا

فریاد برآوردن: (مصدر لازم) ‹فریاد برداشتن› آواز بلند برآوردن؛ بانگ کردن؛ فریاد کردن/ فریاد خواستن: (مصدر لازم) یاری‌ خواستن؛ داد خواستن/ فریاد رسیدن: (مصدر متعدی) به ‌فریاد رسیدن؛ به ‌داد کسی رسیدن - مدد کردن.: فرهنگ فارسی عمید

در برخی کنایه ها و عبارت های عامیانه و ضرب‌المثل ها 
به بری مال مسلمان و چو مال ات به برند/ بانگ و فریاد برآری، که مسلمانی نیست: سعدی 
داد و فریاد/ قیل و قال - داد و هوار/ داد و فریاد: عبارت های عامیانه
روی کوه هرچه بیشتر فریاد بزنید بیشتر وحشت می کنید: ضرب‌المثل‌ روسی 
 
در برخی از نوشتارها
فریاد اعتراض جهان به قرنطینه ‌های سخت: در شرایطی که شمار مبتلایان جهانی به کرونا از مرز دوازده میلیون نفر نیز فراتر رفته و در راستای پیشگیری از شیوع گسترده آن تدابیر بهداشتی سختگیرانه‌ای در کشورهای جهان از سوی دولت‌ها اتخاذ شده است، اما طولانی شدن دوره محدودیت و سخت‌گیری‌ها در سایه تبعات بسیار جدی ناشی از آن، باعث نارضایتی مردم شده به حدی که در برخی از کشورهای جهان ازجمله آلمان، انگلیس و فرانسه منجر به اعتراض‌های گسترده مردم علیه این محدودیت ها شده است
فریاد اعتراض یک زن که با بچه در خیابان زندگی می کند 
 
در برخی کتاب ها 
کتاب "قلم‌ها فریاد می‌شوند" تالیف عباس نامدارعلی‌آبادی  و فاطمه شادی: مجموعه‌اي از داستان‌هاي کوتاه از نويسندگان مختلف است که با زباني ساده و روان نگاشته شده ‌است. «پروفسور»، «شرط‌بندي»، «احساس تلخ»، «خاطره مرداب»، «همدم»، «زير درخت سايه بيد»، «هميشه از يک اتفاق ساده مي‌ترسم»، «تصميم»، «ساعت‌هاي تار»، «ننه خاور»، «سبز جنگلي»، «پلاک شناور»، «پليس کوچولو»، «توتون نيم‌سوخته» عنوان‌هاي برخي از داستان‌هاي اين کتاب است
کتاب «فریاد در خاکستر» تالیف صادق کرمیار

در برخی مجموعه‌ ها و آلبوم های موسیقی 

فریاد نام آلبوم موسیقی سنتی ایرانی است با صدای محمدرضا شجریان و تار حسین علیزاده که در سال ۱۳۸۱ در لس آنجلس اجرا و در سال ۱۳۸۲ منتشر شده‌است. این آلبوم در دستگاه راست پنجگاه، شور و همایون اجرا شده ‌است.

در برخی فیلم های سینمایی

فریاد نیمه شب: نام فیلمی ایرانی است، به کارگردانی، نویسندگی ساموئل خاچیکیان و تهیه‌کنندگی مهدی میثاقیه در سال ۱۳۴۰ ساخته شده که آرمان و محمد علی فردین به همراه پروین غفاری در آن نقش آفرینی کرده‌اند

خشم و فریاد: فیلمی به کارگردانی و نویسندگی رضا صفایی ساختهٔ سال ۱۳۴۲

فریاد (فیلم ۱۳۵۰)، فیلمی به کارگردانی سلیمان میناسیان و هراند میناسیان و نویسندگی عباس پهلوان

فریاد زیر آب (۱۳۵۶): فیلمی ایرانی با بازی داریوش اقبالی است. عنوان فیلم بر اساس ترانه‌ای سروده ایرج جنتی‌عطایی است که در این فیلم با صدای داریوش شنیده می‌شود. کارگردان و نویسندهٔ این فیلم سیروس الوند است

فریاد عشق: فیلمی به کارگردانی حسین قاسمی وند و نویسندگی جمشید صداقت‌نژاد محصول سال ۱۳۵۶

فریاد (فیلم ۱۳۷۷)، فیلمی به کارگردانی و نویسندگی مسعود کیمیایی و تهیه‌کنندگی ناصر شفق

فریاد مورچه‌ها: فیلمی از محسن مخملباف است که در سال ۱۳۸۶ ساخته شد. این فیلم نیز همچون دیگر آثار مخملباف در یکی از کشورهای آسیایی و این بار در هند ساخته شد
 
هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند: فیلمی از پوران درخشنده است که در اکران ویژهٔ عید فطر سال ۱۳۹۲ در ایران به اکران درآمد. نویسنده و کارگردان فیلم پوران درخشنده است و تهیه‌کنندگی آن، کار مشترک شرکت خورمهر و بنیاد سینمایی فارابی است. این فیلم دربارهٔ تجاوز کودکان دختر و تعرض به اطفال خردسال است

فریاد ها و سروده ها و ترانه ها

یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند/ یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند
جمعی به در پیر خرابات خرابند/ قومی به بر شیخ مناجات مریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد/ یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فریاد که در رهگذر آدم خاکی/ بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند…: فروغی بسطامی
 
ترانه ی فریاد - سراینده کریم فکور - اجرا: هایده
یکی فریاد بزنه (ترانه ی کتیبه) - سراینده ایرج جنتی عطایی - اجرا: گوگوش 

فریاد‌های یک سراینده 

تهیه و تدوین 

دکتر منوچهر سعادت نوری

یادداشت ها و سروده های پایانی

۱۳۹۹ شهریور ۲۱, جمعه

نکاتی پیرامون واژه ی " ولادیمیر" و معادل فارسی آن

  • در سالن انتظار یکی از ادارات دولتی کانادا در شهر مونترال نشسته و منتظر بودم تا نوبتم فرا رسد. در همان حال بخشی از  قطعه ی ادبی " گل ها عاطفه ندارند" نوشته ی علی دشتی را که سال ها پیش در دوران جوانی خوانده و به یادم مانده بود آرام آرام زیر لب زمزمه می کردم. ناگهان مرد بزرگ اندام و تنومندی  که روی صندلی کنار من نشسته بود  به زبان فرانسه گفت: "بسیار زیبا و دلپسند می خوانید". 
  • از ستایش و  تمجید او شگفت زده شدم. رو سوی او کردم و گفتم سپاس فراوان و به زبان انگلیسی ادامه دادم: " من این ها را به فارسی خواندم. آیا شما ایرانی هستید". در پاسخ گفت:"خیر. به هر حال زیبا و دلپسند بود. اهل روسیه هستم و نام من ولادیمیر به معنای صاحب و مالک جهان است". گفتم بسیار خوشحالم. من ایرانی هستم و نام من  منوچهر است به معنای نکو روی و خوش چهره. او پزشک بیماری های قلب بود و حدود سی سال پیش به کانادا مهاجرت کرده  بود. گفته ی یک پزشک بیماری های قلب در مورد معنا و مفهوم ولاد یمیر تا چه اندازه مقرون به صحت و نزدیک به حقیقت باشد نیازمند بررسی و پژوهش های بیشتری است
  • لحظاتی پس از آن گفتگو، چنین تداعی شد که معادل فارسی واژه ی " ولاد یمیر" ممکنست  دارنده ی جهان، فرمانروای جهان، شاه جهان و اصلا "جهانشاه" باشد. در همین زمینه باید افزود که واژه ی " ولاد یمیر" ممکن است ترکیبی از دو  واژه ی "ولاد" و "یمیر" باشد. "ولاد" مشابه ی بلاد در زبان عربی و به معنای شهرها و سرزمین هاست. "ولاد" همچنین شباهت نزدیکی با "ورلد" به معنای جهان در زبان انگلیسی دارد. واژه ی "یمیر" مشابه ی امیر در زبان های فارسی و عربی و بنا بر نوشته ی لغت نامه ی دهخدا  به معنای فرمانروا و حکمران و پادشاه است. در مجموع می‌توان گفت که واژه ی " ولاد یمیر" به معنای "جهانشاه" است. در این نوشتار نکاتی پیرامون " ولاد یمیر" و  "جهانشاه"  را با یکدیگر بررسی و مرور می کنیم  

  • برخی از ولاد یمیرهای مشهور
  • ولادیمیر سمیونویچ ویسوتسکی  زاده ۲۵ ژانویه ۱۹۳۸ در مسکو در اتحاد جماهیر شوروی خواننده، هنرپیشه، ترانه ‌نویس و شاعر روسی اهلِ شوروی بود. وی در سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت. بیشتر به عنوان خواننده و ترانه‌ سرا شناخته می‌شود. اما در حوزه بازیگری نیز برجسته بود. وی اشعاری چون «قصه مبارزه»، «کودکی» و «کاریستنی بزرگ» سرود که آن‌ها را خود نیز اجرا می‌کرد. این اشعار با استقبال گسترده‌ای در میان مردم برخوردار شدند. از سال ۱۹۹۷ جایزه ‌ای با نام وی از سوی بنیاد ویسوتسکی به برترین آثار شاعران اهدا می‌ شود.  پدرِ وِی درجه ‌دارِ ارتشِ شوروی و اهلِ کی‌یف، و مادرش مترجمِ زبان آلمانی و روس بود. هنگام تدفین او در ۲۸ ژوئیهٔ ۱۹۸۰ صفی که در کنار گور وی تشکیل گردید، ۱۰ کیلومتر 
  • طول داشت
  • ولادیمیر ایلیچ اولیانوف معروف به لنین/ ‏ زاده ۲۲ آوریل ۱۸۷۰ – درگذشته ۲۱ ژانویهٔ ۱۹۲۴ نظریه‌پرداز مارکسیست و انقلابی کمونیست روسی، رهبر انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و بنیانگذار دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود
  • ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف ‏(۱۸۶۹ - ۱۹۱۹)، هفتمین فرمانده روسی بریگاد قزاق ایران بود که مجلس شورای ملی را به دستور محمدعلی شاه قاجار به توپ بست. به دستور وی همچنین تنی چند از آزادی‌خواهان اعدام شدند.
  • ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور فعلی روسیه است وی چهارمین رئیس‌جمهور روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است.
  • ولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین ۷ اکتبر ۱۹۵۲ در شهر لنینگراد بدنیا آمد، وی تنها فرزند خانواده بود. پدربزرگش اسپيريدون آشپز شخصي لنين و استالين بود، او در آپارتمان مشترکی که طبق اصول و قوانین دوران شوروی سابق اداره می شد، به همراه دو خانواده  دیگر زندگی می کرد که در یکی از محلات کثیف در پایین شهر لنینگراد بود، آنها حمام و حتی شیر آب نداشتند و دستشویی شان نیز پایین تر از یک راه پله خراب شده خطرناک قرار داشت که پر از سوراخ بود، پدرش یک کارگر کارخانه از لحاظ فیزیکی ناتوان بود که پاهایش را در یک عملیات انتحاری در جنگ جهانی دوم از دست داده بود، مادرش که یکی از فرزندانش را به خاطر بیماری دیفتری از دست داده و نزدیک بود به خاطر قحطی دوران جنگ جان بدهد، برای دستمزدی ناجیز، خیابان ها را جارو می زد، تجهیزات آزمایشگاهی را تمیز می کرد و دست به هر کاری می زد. 
  • گفتنی است، ولادیمیر در دوران نوجوانی در ایستگاه رادیویی مدرسه فعالیت خود را آغاز کرد و چند بار در طول هفته به اجرای برنامه با گروه معروف بیتلز و سایر گروه های راک می پرداخت
  • ولادیمیر در برخی از سروده ها
  • برخی از جهانشاه های مشهور
  • ابوالمظفر سلطان جهانشاه مشهور به جهانشاه حقیقی فرمانروای نیرومند قراقویونلو در سال‌های ۱۴۳۸ تا ۱۴۶۷ بود. او بر آناتولی شرقی، قفقاز جنوبی و بیشتر عراق امروزی، ایران مرکزی و حتی نهایتاً تا کرمان و مکران فرمان می‌راند و پایتختش تبریز بود. جهانشاه چندین مدرسه در تبریز ایجاد کرده بود و به زبان‌های ترکی آذری و فارسی شعر می‌گفت. 
  • محمدحسن خان امیرافشار  معروف به جهانشاه خان (زادهٔ۱۲۲۰ خورشیدی در کرسف، درگذشت ۱۳۰۷ خورشیدی در نجف)  از تیره قاسملو ایل افشار و از مالکین بزرگ و فئودال‌های مقتدر زنجان بود. املاک او بخش‌هایی از گروس، زنجان، همدان ، اردبیل را در بر می‌گرفت. وی مردی عاقل و باهوش بود. او در محدوده املاکش حکومتی مستقل ترتیب داده‌بود و به حکام دولتی و فرامین حکومتی اعتنایی نمی‌کرد. 
  • جهانشاه قاجار: پسر فتحعلیشاه از شاعران بود. وی در شعر به جهان تخلص می کرد. از اوست: 
    من همان روز که از مادر گیتی زاد م/ سرخط بند گی خویش بطفلی داد م 
    حرف شیرین نشنیدم ز لبانت اما/ به جفایت که وفادارتر از فرهاد م 
    • جهانشاه صالح (فروردین ۱۲۸۳ آران و بیدگل – ۳ دی ۱۳۷۵ تهران) پزشک، دولتمرد و قانونگذار دوره ی  پهلوی با سابقه سه دوره وزارت بهداری، ریاست دانشگاه تهران و عضویت مجلس سنا بود. سازمان نظام پزشکی در زمان وزارت او بنیان نهاده شد. 
    • جهانشاه صمصام بختیاری (۱۲۹۰ - ۱۳۵۵) استاندار و سناتور دوره پهلوی بود. پدرش مرتضی‌قلی خان آخرین ایلخان بختیاری، پدربزرگش نجفقلی خان صمصام‌السلطنه رئیس‌الوزرای ایران در دورهٔ قاجار و مادرش خواهر اسماعیل خان صولت‌الدوله، آخرین ایلخان قشقایی بود. جهانشاه خان در تهران و اروپا تحصیل کرد و در دهه بیست خورشیدی پس از پدرش فرماندار چهارمحال و بختیاری شد. در سال ۱۳۲۵ که بختیاری‌ها و قشقایی‌ها شورش کردند، برکنار شد اما دوباره در سال ۱۳۲۷ دعوت به کار و در پنجم اسفند آن سال فرماندار کل کردستان و سپس استاندار کرمانشاه شد (که کردستان و همدان نیز تابع آن بودند). عملکرد او در استانداری کرمانشاه اعتراض‌هایی برانگیخت که کار به توضیح خواستن از وزیر کشور در مجلس کشید. در یک مورد، دستور داد روزنامه‌نگاری را در حالی که به او پس گردنی می‌زنند دور ساختمان استانداری بگردانند و در مورد دیگری از رئیس فرهنگ کرمانشاه خواست، دختر دانش‌آموزی را برای او بفرستد که چون رئیس فرهنگ خودداری کرد، اسباب برکناری‌اش را فراهم کرد.  پس از ازدواج محمدرضا شاه با ثریا بختیاری، جهانشاه خان استاندار کرمان و سپس خوزستان شد. اما اختلافات او با فرمانده لشکر خوزستان (سرلشکر روحانی) به برکناری‌اش انجامید. پس از چندی سناتور انتصابی شد اما بیش از یک دوره در مجلس سنا نماند و از آن پس خانه‌نشین و از لحاظ مالی سخت دچار مضیقه شد و. آنچه داشت، فروخت. سرانجام برایش مستمری تعیین کردند و بقیه عمر را به سختی زندگی می‌کرد. او مقام آجودانی شاه را نیز داشت.
    • جهانشاه جاوید (زادهٔ ۳ مارس ۱۹۶۲) روزنامه‌نگار ایرانی و بنیانگذار و سردبیر نشریات آنلاین ایرانیان دات کام ‏ و ایرون دات کام است. جاوید در آبادان به دبستان و مدرسه راهنمایی رفت. پدربزرگ او ابوالقاسم بختیار موسس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بود. ۱۴ساله بود که برای تحصیل در دبیرستان خصوصی تاچر به جنوب کالیفرنیا فرستاده شد جاوید در سال ۱۳۵۹ به عنوان مترجم به خبرگزاری جمهوری اسلامی پیوست و تا اواسط دهه ۹۰ میلادی در آنجا کار کرد. در سال ۱۹۹۰ ایران را ترک کرد و شروع به تحصیل روزنامه‌ نگاری و ارتباطات در دانشگاه نیومکزیکو در آلبوکرکی و بعدها کالج هانتر در نیویورک کرد و در سال ۱۹۹۵ مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ مطالعات رسانه‌ای از این کالج دریافت کرد. در ژوئیه ۱۹۹۵ او ایرانیان دات کام، مجله‌ای آنلاین دربارهٔ ایران و ایرانی ‌ها، را آغاز کرد. در سال ۲۰۱۲ سهم خود از این وبسایت را فروخت و یک نشریه آنلاین جدید به نام ایرون دات کام را آغاز کرد .  او هم‌اکنون در شهر کوسکو واقع در پرو زندگی و کار می‌کند.
    جهانشاه در برخی از سروده ها
    سریری خبر یافت کان تاجدار/ برآن تختگه کرد خواهد گذار
    ز فرهنگ فرومانده آگاه بود/ که فیروز و فرخ جهانشاه بود… : نظامی
    پی تعبیر تن پامال محنتکرده جان را
    نمی‌دانی که بر سر می‌بری امروز را تا شب
    بتا بستان کنی اندیشه برک زمستان را
    ندارد قابض الارواح خوف از حاجب و دربان
    دهی تا کی مواجب حاجب و خدام و دربان را
    زنی کوس جهانشاهی و نتوانی به ملک و تن
    کنی رفع نزاع و اختلاف چار ارکان را
    مبدل کن به سیر قبر اموات از سر عبرت
    خیال سرو بستان و تماشای گلستان را… : صامت بروجردی

    پژوهش و تدوین

    دکتر منوچهر سعادت نوری

    • ==================