۱۳۹۲ بهمن ۴, جمعه

==== About Meteorologists, in English & Persian ====



 
Definitions: 1A meteorologist is a term often used to describe anyone who studies meteorology
. Popularly, any weather reporter on television is often called a meteorologist, but that is not always the case. In 1990, the American Meteorological Society set an official description of a meteorologist:
A meteorologist is an individual with specialized education who uses scientific principles to explain, understand, observe or forecast the earth's atmospheric phenomena and/or how the atmosphere affects the earth and life on the planet. This specialized education would be a bachelor's or higher degree in meteorology or an atmospheric science. Individuals who have little formal education in the atmospheric sciences, or who have taken only industry survey courses, and who disseminate weather information and forecasts prepared by others, are properly designated weathercasters.
http://weather.about.com/od/weatherfaqs/f/meteorologist.htm
 2. A meteorologist is an expert in or student of meteorology; a weather forecaster.
https://www.google.ca/
 3. A meteorologist is one who studies meteorology and/or one who reports and forecasts weather conditions.
http://www.thefreedictionary.com/meteorologist
 4. Meteorologists analyze and forecast weather, provide consultation on atmospheric phenomena and conduct research into the processes and phenomena of weather, climate and atmosphere.
http://www.servicecanada.gc.ca/eng/qc/job_futures/statistics/2114.shtml
5. Meteorologists are scientists who study meteorology. Meteorologists work in government agencies, private consulting and research services, industrial enterprises, utilities, radio and television stations, and in education. In the United States, meteorologists held about 9,400 jobs in 2009. Meteorologists are best known for forecasting the weather. Many radio and television weather forecasters are professional meteorologists, while others are merely reporters (weather specialist, weatherman, etc.) with no formal meteorological training. The American Meteorological Society and National Weather Association issue "Seals of Approval" to weather broadcasters who meet certain requirements.
http://en.wikipedia.org/wiki/Meteorology
 Types of Meteorologists
Meteorologist work in a range of fields each with a specialized area of study. Essentially, a meteorologist is a specialized scientist that focuses on some aspect of the atmosphere. The following list shows just some of the types of meteorologists: Broadcast Meteorologists - Research Meteorologists - Teachers and Professors - Forensic Meteorologists - Consulting Meteorologists - Climate Meteorologists - Archive Meteorologists. And the list could go on and on.
http://weather.about.com/od/weatherfaqs/f/meteorologist.htm
 Some Famous American Weather Reporters

http://www.2dorks.com/gallery/2010/1027-weatherbabes/
 Boyfriend surprises weather girl with proposal on live TV
As a weather forecaster, she makes predictions for a living, but this was one event the Augusta  woman did not see coming. Jenna Lee Thomas, who works for news station WJBF, got the surprise of a lifetime last week when her boyfriend proposed during a live broadcast. Ms Thomas was doing the five-day forecast when her tuxedo-clad beau, Eric Wright, entered the studio and popped the question: News.
Some Famous Canadian Weather Reporters:
1. Lori Graham

Born and raised on the West Island of Montreal (Canada), Lori Graham
has always had a passion for performing and public speaking. More:  http://montreal.ctvnews.ca/more/bios/lori-graham-1.352763
Lori has played soccer for the past 10 years, and she is an avid runner. “I’m going to try the half marathon In Ottawa this spring and we’ll see how that goes.” More:
http://www.themontrealeronline.com/2011/02/lori-graham/
 2. Kristi Gordon

Born and raised in White Rock and Crescent Beach, Kristi has lived in British Columbia (Canada) almost her entire life. More:
http://globalnews.ca/author/kristi-gordon

Epilogue:
1. It seems that there are more female meteorologists than the
male ones in the world.
2. Various sources report that many radio and TV managers may be adding more female meteorologists to their shows because they may potentially draw more female and male viewers.
3. The meteorologists' efforts in keeping us informed on various fields of activity (daily workout plan, transport, travel, art, industry, farming, animal husbandry, etc.) are much appreciated.
M. Saadat Noury, PhD

هوا شناسی و گزارشگران آن
 هواشناسی (متیورولوژی) از دانش‌های کاربردی علم فیزیک است: تارنمای ویکی پدیا
هواشناسی (شناختن هوا) در اصطلاح عنوان دانشی است که هوا یا پدیده های جوی را بررسی می کند. (از وبستر) - کار این فن یا این دانش بررسی تغییرات جو و تأثیر آنها در شرایط محیط زندگی از نظر مقدار باران، برف، باد، آفتاب و مانند آن است: تارنمای لغت نامه ی دهخدا
هواشناسی به معنای به کارگیری علم و فناوری برای حدس زدن و پیش بینی وضعیت جو زمین در زمان آینده و برای یک منطقه جغرافیایی مشخص است. نسل بشر از دوره های تاریخی بسیار دور و زمان های گذشته تلاش می کرد وضع هوا را پیش بینی کند. اما امروزه پیش بینی های هواشناسی از راه جمع آوری اطلاعات ارزشمند و گرانبها در مورد وضعیت فعلی جو زمین و استفاده از درک علمی فرآیندهای جوی در شاخه یی از علم به نام متیورولوژی انجام می شود و اغلب نتایجی دقیق و علمی به دست می دهد. ماهیت بی نظم جوی که زمین ما را احاطه کرده است و نظریه آشوب نیز آن را تایید می کند، باعث می شود نیازمند قدرت محاسباتی عظیمی شویم تا بتواند معادله های توصیف گر وضعیت جو را تجزیه و تحلیل کند. به دست نیاوردن درکی درست از فرآیندهای جوی به معنای آن است که هر چقدر محدوده هواشناسی افزایش یابد، دقت و صحت اطلاعات ارایه شده توسط هواشناس نیز افت خواهد کرد: تارنمای جوان امروز
 سازمان هواشناسی ایران
سازمان هواشناسی ایران سازمانی دولتی است فعالیت خود را ابتدا از سال ۱۳۳۴ و بعنوان اداره کل هواشناسی زیر نظر وزارت راه و ترابری آغاز کرد و پس از چندی به سازمانی مستقل تبدیل گردید. این سازمان در سال ۱۳۳۸ به عنوان یکصد و سومین عضو سازمان هواشناسی جهانی به عضویت این سازمان جهانی در آمد. مطالعه و بررسی جَو، همواره مد نظر دانشمندان ايراني بوده است. از اين رو، بسياري از دانشمندان نجوم، در آثار خود بخشي را به مسائل جوّي اختصاص داده‌اند. محمد بن زکرياي رازي، ابن سينا، حكيم عمر خيام، ابوريحان بيروني و انوري، شاعر معروف از شخصيت‌ها و دانشمندان ايراني بوده‌اند كه دربارة پديده‌هاي جوّي مطالبي در آثار خود به يادگار گذاشته‌اند: تارنمای ویکی پدیا
گزارشگران هوا و ماجراها
در پخش برنامه زنده هواشناسی وقتی خانم گزارشگر چشمش به عنکبوت افتاد نتوانست خود را کنترل کند و گزارش را  رها کرد. خانم "کریستی گوردون" مجری کانادایی در پخش برنامه زنده هواشناسی با دیدن یک عنکبوت به جای گزارش هوا، شروع به جیغ زدن کرد و پا به فرار گذاشت. البته، عنکبوت هم کمی بزرگتر از معمول بود: تارنمای ایرانین / "راشل پلات" گزارشگر آب و هوا که در بخش خبر کلورادو کار می کند جلوی دوربین خونسردی خود را از دست داد و در یک برنامه ی زنده فحش داد و بعد از جلو تلویزیون فرار کرد : تارنمای کلوب
 "جنا لی توماس" در حالی که مشغول اعلام وضعیت هوا بود، مردی که قبلاً نیز او را می‌شناخت وارد صحنه

شد و از وی خواستگاری کرد. این خانم هواشناس که پیش از این نیز با پیشنهاد این آقا مواجه شده بود بلافاصله جواب مثبت داد و حلقه ازدواج در دستش قرار گرفت: تارنمای آفتاب نیوز. "جنا لی توماس" در حال حاضر مجری برنامه های گوناگون در ایستگاه تلویزیون "فاکس نیوز" در ایالت نیویورک آمریکاست: تارنمای ویکی پدیا 

یادداشت پایانی
١ - بنظر می رسد که تعداد زنان گزارشگر هوا در دنیا بیش از مردان باشد
٢-  بنا بر منابع گوناگون بسیاری از مسئولین رادیو و تلویزیون ترجیح داده اند که برای پخش برنامه های هواشناسی از بانوان بیشتر از مردان استفاده کنند زیرا این امر توجه تعداد زیاد تری از زنان و مردان تماشا گر را به خود جلب می نماید.  
٣ - زحمات تمام گزارشگران هوا از نظر ارائه ی آگاهی های هواشناسی در خور ستایش و تحسین است بویژه که این گزارش ها در امور مربوط به برنامه ریزی های روزانه، حمل و نقل ها، مسافرت ها و نیز اجرای کارهای هنری، صنعتی، کشاورزی و دامداری و غیره مفید و بسیار مورد استفاده است.

دکتر منوچهر سعادت نوری

گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/01/about-meteorologists-in-english-persian.html

۱۳۹۲ بهمن ۲, چهارشنبه

ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی: ١١ - مردمان بلوچ


در بخش های پیشین، با موقعیت جغرافیایی "سرزمین نیاکان آریایی" و "برخی نقاط این سرزمین" آشنا شدیم. در این بخش به ارائه ی توضیحاتی پیرامون "مردمان بلوچ" و "بلوچ های ساکن در ایران، پاکستان،  افغانستان، هند و دیگر کشورها " می پردازیم:

مردمان بلوچ
مردمان بلوچ یکی از اقوام ایرانی‌ هستند. آنان به زبان بلوچی سخن می‌گویند که یکی از زبان‌های شاخه شمال غربی زبان‌های ایرانی است. بیشتر مردم بلوچ، مسلمان اهل سنت هستند. برخی منابع جمعیت مردم بلوچ را حدود ۱۵ میلیون تن برآورد کرده اند که به طور تخمینی ۱۰ میلیون تن در پاکستان، ۳ میلیون تن در ایران، ۵۰۰  هزار تن در افغانستان، ۴۳۴ هزار تن در عمان، ۲۰۰ هزار تن در امارات، و سایر آنان در هند ،تاجیکستان، ترکمنستان، زنگبار و دیگر کشورها زندگی می‌کنند. برخی منابع نیز جمعیت بلوچ‌ ها را ۲۰ میلیون تن تخمین زده اند.

پیرامون آریایی بودن مردمان بلوچ
١ - ژنرال سایکس در کتاب ده هزار میل در ایران می نویسد: "پروفسور رالينسون مى ‏گويد بلوچ، مفرس بلوس است كه پادشاه بابل بوده، با نمرود پسر كوش كه در كتاب مقدس ذكر او رفته، يكى است. بلوس و كوش به مرور ايام به بلوچ و كوچ تبدیل شده است".
٢- محمد شریفی در نوشتار "مردم شناسی مکران و شرح آداب و رسوم و اعتقادات مردمان خونگرم خطه ی مکران" می نویسد: "بسیاری از افراد می گویند که بلوچ ها از نسل عرب ها هستند اما تحقیقات امروزی و گسترده ی دانشمندان و دیرینه شناسان نشان می دهد که این قوم از نسل آریایی ها هستند. یکی از دلایل  دانشمندان برای اثبات اینکه بلوچ ها آریایی می باشند اینست که نام ماکا یا مکران در سنگ نوشته های دوره ی هخامنشیان وجود دارد و به همین جهت این قوم را آریایی می گویند. در شاهنامه نیز به دفعات نام قوم بلوچ آمده است. اولین بار در داستان سیاوش هنگامی که وی در کار جمع آوری لشکر برای جنگ با افراسیاب است از بلوچ ها یاد می شود: هم از پهلوی پارس و کوچ و بلوچ/ ز گیلان جنگی و دشت سروچ. همچنانکه از بیت مستفاد می شود در اینجا اشاره ای صریح به محل بلوچ ها نکرده است اگرچه در مصرع دوم می توان گیلان را به معنای سرزمین گیلان گرفت. دشت سروچ چنانکه در برهان قاطع آمده است نام دشتی است در نواحی کرمان پس باز جای ابهام باقیست چراکه در مصرع دوم از گیلان و کرمان هردو یاد شده که جایگاه بلوچ ها هستند . در جایی دیگر در داستان کیخسرو هنگامی که پسرش قصد لشکرکشی بر ضد افراسیاب را دارد باز نام بلوچ در نامه ی ملی ایران ذکر شده است در این صفحه زیبای شاهنامه که فردوسی یک یک بزرگان سپاه ایران را بر می شمارد و از لشکر زیر نظر هریک سخن می گوید به پهلوانی به نام اشک می رسد که با زور و دل بود و با عقل و هوش. در برهان قاطع آمده است که اشک موسس سلسله اشکانیست. سپاه اشک متشکل از قوم کوچ و بلوچ بوده است. فردوسی در این باره می گوید: سپاهش زگردان کوچ و بلوچ/  سگالیده جنگ و بر آورده خوچ. لغت خوچ در برهان به چند معناست که مطابق این معانی بلوچ و خوچ کاملا هم معنا هستند و احتمالا فردوسی هم همین هم معنا بودن را در انتخاب لغت خوچ در نظر داشته است. فردوسی در توصیف سپاه کوچ و بلوچ چنین می گوید: کسی در جهان پشت ایشان ندید/ برهنه یک انگشت ایشان ندید . فردوسی پرچم سپاهیان بلوچ را چنین ترسیم می کند: درفشی بر آورده پیکر پلنگ/ همی از درفشش ببارید جنگ. در هر قسمت از شاهنامه قوم بلوچ از مقربان پادشاهان کیانی ایران بوده اند".
٣ - تارنمای بلوچ در نوشتار "نژاد مردم منطقه ی سرباز" (یکی از مناطق استان سیستان و بلوچستان ایران) می نویسد: "مردم بلوچ از نژاد آريايى هستند كه مسكن اصلى آنها در كنار درياى خزر، ناحيه گرگان امروزى بوده است و بعدها به قسمت كرمان آمده و از آنجا به بلوچستان كوچ داده شده‏اند و چون به لحاظ موقعيت جغرافيايى، از تهاجم مغول و تيمور و اعراب و ساير اقوام به دور بوده ‏اند، نژاد خود را به خوبى حفظ كرده و چهره‏ هاى اصيل آريايى در ميان آنها به خوبى مشاهده مى‏شود. بيشتر پژوهشگران ايرانى و خارجى معتقدند كه نژاد ايرانى ، خاصه نژاد بلوچ از زيباترين نژادهاست و عليرغم قرب و جوار با كشورهاى پاكستان و هندوستان، از ساكنان آن مرز و بوم متمايز هستند و خطوط اصلى سيماى نجيب و قديم خود را حفظ كرده ‏اند. اوژن اوبن فرانسوى مى ‏گويد: در سلسه جبال غربى و جنوبى، كردها، لرها و بلوچ ها نمونه‏ هايى از نژاد خالص ايرانى‏اند كه كاملاً خالص و دست نخورده مانده ‏اند.در باره ايرانى بودن بلوچها، شک و ترديد نمى ‏توان كرد، زيرا زبان و آداب و رسوم بلوچها نمايانگر ايرانى بودن آنهاست. اكثر نژاد شناسان و مردم شناسان از قبيل برتن هنرى فيلد و كرزن و ديگران، ايرانى الاصل بودن آنها را ثابت كرده ‏اند. برتن انگليسى مى ‏نويسد: بلوچ هيچ شباهتى به فرزندان عرب ندارد؛ چشمانش درست و سياه، مانند چشمان پارسى است. و بسان ديدگان عرب، ريز، ناآرام و آتشين نيست. بالايش بلند، خوش اندام، و ايرانى وار، ريشش انبوه و بلند است كه خود نشانه‏اى از تندرستى است. پروفسور كاين، بلوچ ها را از نژاد تاجيک دشتى مى‏داند. كلنل ديمز، مسأله را از طريق علمى بررسى مى‏كند و جمجمه ی بلوچ را از نوع پهن سران ايرانى مى ‏داند و مى ‏نويسد كه جمجمه های عرب و هندى از نوع دراز سران است. او مي گويد كه اگر خصوصيات مغزى و جسمى بلوچ را در نظر بگيريم، بايد او را ايرانى نژاد و مانند تاجيكان و ديگر مردمان فلات ايران بدانيم".
٤ -  تارنمای وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ايران در بخش مربوط به "استان سیستان و بلوچستان" می نویسد: " به عقیده پژوهشگران پس از مهاجرت اقوام آريايی به ایران، گروهی از آنان از راه خوارزم به سمت بلخ و اطراف آن سرازير شدند و در حدود شرق و شمال شرق ايران کنونی ساکن گشتند. همين گروه بعدها غرب کشور را به عنوان محل سکونت خود انتخاب کردند. در زمان حکومت هخامنشیان این سرزمین جزو مناطق تحت حکومتی آنان به شمار می آمد. در برخی از کتيبه های داريوش از جمله کتيبه ی بیستون که در آغاز سال ۵۲۰ پیش از میلاد،  به فرمان وی در صخره ای از کوه بيستون کنده شده از ايالت های ۲۳ گانه ی هخامنشی از جمله ماکا یا بلوچستان نام برده شده است. بدون شک قوم بلوچ از همين اقوام آريايی جدا شده و پس از گذشتن از بخش های شمالی به ناحيه ی جنوب آمده است. بلوچستان نام خود را از طوایف بلوچ که در این ناحیه سکونت دارند، گرفته است. درنتيجه قوم بلوچ، ايرانی نژاد و همانند کرد، لر ، فارس، تاجيک و غیره شعبه ای از نژاد آريايی ایران هستند. در اين مورد نزديکی زبان بلوچی به زبان باستانی اقوام ماد، مويد اين نظر است. زبان رایج در این استان زبان بلوچی است. این زبان با زبان پهلوی اشکانی و نیز پهلوی اوایل دوره ی ساسانی نزدیک است این زبان به لحاظ شرایط سخت تردد در سده های گذشته و نیز عدم اختلاط با زبان ها و گویش های دیگر اقوام، صورت اصلی کلمه ها بدون دگرگونی مانده است. زبان بلوچی با توجه به ریشه ی بسیاری از واژه ها و سابقه ی برخی از اصطلاح های رایج در زبان فارسی به دو بخش تقسیم می شود: بخش بلوچی شمالی یا سرحدی که بیشتر در نواحی زاهدان، خاش و سیستان متداول است و بخش بلوچی جنوبی که در ایرانشهر، سراوان، سرباز و چابهار رایج است".

برخی از ویژگی های استان سیستان و بلوچستان ایران و مردمان آن
استان سیستان و بلوچستان در شرق جنوب شرقی ایران واقع است. این استان با حدود ۱۸۷٬۵۰۲ کیلومتر مربع وسعت، پهناورترین استان ایران می‌باشد. سیستان و بلوچستان ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان دارد و به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است به ویژه بندر چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران و آسان ترین و بهترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد است. مردم استان سیستان و بلوچستان از قومیتهای سیستانی و بلوچ می‌باشد. سیستانی ها به زبان زابلی و بلوچ ها به زبان بلوچی صحبت می کنند
لباس محلی در منطقه ی بلوچستان بر می‌گردد به اقلیم و آب و هوای بلوچستان که حالت گرم و خشک دارد لباسشان هم را از قدیم الایام بیشتر برهمین اساس انتخاب کرده‌اند. پوشاک و لباس بلوچی نیز می‌تواند برای بررسی قدمت تاریخی این قوم و مطالعات فرهنگی و تبار شناسی مورد توجه قرار گیرد. لباس بلوچی، لباسی است که در یک منطقه بزرگ جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بوده است. مناطقی چون ناحیه سیستان و بلوچستان ایران، بخش‌هایی از خراسان (به خصوص جنوب آن)، بخش‌هایی از استان کرمان و هرمزگان، کشورهایی چون پاکستان، هندوستان، افغانستان و... از جمله نواحی هستند که مردمان ملبس به این لباس را می توان مشاهده نمود.
در زمینه ی زبان بلوچی باید یاد آور ساخت که اولین محققی که زبان بلوچی را بیشتر بطور سیستماتیک مورد مطالعه قرارداد ویلهلم گیگر بود. او بلوچی را به دو لهجه ی اصلی تقسیم کرده و بلوچی شمالی (سرحدی) و بلوچی جنوبی (مکرانی) نامید. وی همچنین بلوچی جنوبی را به گروه های شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروههای شمالی و جنوبی که بترتیب توسط طوایف لغاری و مری نمایندگی می‌شدند تقسیم کرد. گیگر برای نشان دادن تفاوت لغوی لهجه‌ها به این واقعیت اشاره می‌کند که بلوچی شمالی به میزان بالایی از زبانهای هندی همسایه لغت اقتباس می‌کند در حالیکه بلوچی جنوبی بیشتر دارای لغات اقتباس شده با ریشه فارسی می‌باشد. سر جرج گریرسون نیز لهجه‌های بلوچی را به شرقی و غربی تقسیم کرد. وی معتقد بود که بلوچی غربی در محدوده ی حکومتی بریتانیا دارای سه لهجه می‌باشد و آنهارا بر اساس منطقه عمده‌ای که در آن صحبت می‌شوند، لهجه کراچی، کیچی و پنچوری نامید.

طوایف بلوچ در ایران و نام آن ها
بلوچ ها به چندین طایفه تقسیم می‌شوند. این طوایف دو بخش را در بلوچستان (سرحدو مکران) ویک بخش را در سیستان فرا می گیرند. طوایف سرحدی شهر های خاش و زاهدان و سایر مناطق مربوط به این دوشهر و طوایف مکرانی شهرهای ایرانشهر، سراوان، سرباز، راسک ، نیکشهر، چابهار و دیگر مناطق را شامل می شوند:
زاهدان: ایجباری، شه بخش، نارویی، گرگیج، شاهو زهی، گمشاد زهی، حسن زهی، قنبرزهی، کهرا زهی، رخشانی
خاش: ریگی، کهرا زهی، شهنوازی، میربلوچ زهی، شهلی بر، جمالزهی، کردی، مرادزهی، کرم زهی، هاشم زهی، عمر زهی، محمود زهی، آزادیی ،عیدو زهی ،جمشید زهی ،قلندر زهی، رخشانی
سراوان: سکوزهی پسکوهی ، گمشادزهی، نصرتی، سپاهی، رئیسی، ریگی، دهواری ،ملکزاده، بزرگزاده، باران زهی، بارک زهی، بهرامی، میرمرادزهی، نوشیروانی، ملازهی ، دهانی ، بلوچ‌زهی ، درازهی، درزاده ، چاکری
چابهار: گرگیج، هوت، جدگال ، نوهانی، جت، چاردیواری، آفرین
ایرانشهر: گرگیج، برهانزهی، محمود زهی، شاهک زهی، کلکلی، بیجارزهی، ارباب (انوری - لشکرزهی - پندار - اژدری - قادری - دادآفرین - کشاورز)، سنجرزهی، نایگونی ، بامری ، کهرازهی، شیرخانزهی، شیروانی، شیبانی
بمپور: نارویی، طوقی، رودینی، باشی زهی (امیریان)، صلاح زهی، زین الدینی ،بامری، ساویز، آچاک، حق شناس
نیکشهر: رئیسی ،رئیسی زاده، چاکرزهی ،درزاده ،بلیده ،بلوچ،امیری ، بلیده‌ای ،بلوچی ،دهداتی
لاشار - میرلاشاری ،مبارکی ،رئیسی، طوقی ،لاشاری ،امیری، جاوشیری ، گردهانی ، بلوچی،دانش پیپ، قاضی زاده،نوایی،درزاده،نوکری،چاکری،باشنده،بلوچ لاشاری ،ملازهی
سرباز: بلیده‌ای -آسکانی- ملازهی- رئیس- بلوچ- کیشکوری- رند - ملک- -بلوچی-میر - شهدادی- شهداد زهی-نسکندی- (افضل زایی و دلمرادزهی دو تیره از طایفه حسین بر) - بزرگزاده، ملازاده، درخشان، پایدار، درخانی ،اربابی، ایران نژاد، ایراندوست، ایران پناه، حسین زهی، بهرامزهی، دهقان، نظرزهی، مزارزهی، آزموده، کریمزایی
 طوایف بزرگ نیز دارای چندین زیر مجموعه می باشند یا به عبارتی هر طایفه به چندین تیره و هر تیره به چند زیر مجموعه ی دیگر (شلوار رند) تقسیم می شود . به طور نمونه : طایفه ریگی که تیره های آن از سه تیره بزرگ (سه برادر) نتوزهی - گنگوزهی - حسین بر را شامل می شوند و بقیه شاخه و زیر مجموعه ی این سه برادر می باشند

آداب و رسوم و فرهنگ بلوچ ها
فرهنگ و رسوم بلوچ ها از سنن متداول در استان سیستان و بلوچستان جدا نیست:
١- مجموعه ی اقوام ساکن در استان سیستان و بلوچستان به همراه سنن و شیوه خاص زندگی، زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، از جاذبه های چشم نواز استان است. در برپایی مجالس شادی، دهل و سرنا و چوب بازی، رونقی خاص داشته و جشن برداشت محصول نیز در بعضی نقاط برگزار می شود. پوشش مردان را اغلب پیراهنی بلند و شلواری گشاد با چین های متفاوت و کلاه ویا عمامه ای بر سر و پوشش زنان را پیراهن هایی بلند به همراه سوزن دوزی ها، خامه دوزی ها و سرمه دوزی های هنرمندان، چادر و زیورهای مختلف تشکیل می دهد.
٢- موسیقی سیستان و بلوچستان از جمله هنرهایی است که به جهت شرایط خاص استان، شاخص تر از دیگر استان ها، طی سالیان دراز گرما بخش شادی و شور مردم این سامان بوده است. سازهایی مثل قیچک، رباب ، تنبورک، دهلک و سازهای ضربی، مانند طشت و کوزه که خاص منطقه است، وسعتی در خور توجه به موسیقی این خطه داده و به همراه دهل و سرنا از دیگر سازهای رایج، در منطقه می باشد. از انواع موسیقی در استان می توان موسیقی های رزمی ، مجلسی، عرفانی و بزمی را نام برد، که بیان کننده غم ها،شادمانی ها، حماسه ها و روحیه فداکاری، تقوی، وفای به عهد، حب وطن و میهمان نوازی مردم است. در موسیقی بلوچ آوازهایی مانند نازینک در مراسم عروسی، هالو و شپتاکی در مراسم زایمان و تبریک تولد کودک کاربرد دارند. زندگی قوم بلوچ آمیزه‌ای از مراسم، آیین ها، عقاید و باورهایی است که ریشه در سنتی دیرین دارند. به ندرت مراسم یا آیینی می‌توان یافت که با موسیقی همراه نباشد. مراسم بلوچی در مجموع یاآیینهای کیشی-مذهبی هستند و یا جشنها و اعیاد را تشکیل می‌دهند. عمده‌ترین آیین های کیشی-مذهبی عبارتند از: گواتی، مولود(مالد و پیر پتز)، انواع زار، محفل دراویش صاحبان، مجالس ترحیم؛ و مهمترین جشنها عبارتند از: عروسی، زایمان، ختنه سوران، هامین(خرما چینی) و گندم چینی.
٣ - رقص بلوچی: قدمت این رقص بسیار زیاد و ریشه در فرهنگ بلوچستان دارد. رقص در زبان بلوچی، ناچ ، صحبت ، چاپ و مَلّ نام دارد. رقص های بلوچی گروهی و در دایره و برخی به صورت دو نفره اجرا می شود که در مناطق شمالی و مرکزی و جنوبی بلوچستان تفاوت هایی دارند. انواع دیگر رقص بلوچی، رقص کوزه و طشت و رقص سِحت است. رقص کوزه و تشت امروزه کمتر رواج دارد و رقص سِحت که در آن النگوهای رقصان به شدت تکان داده می شود و جنبه های درمانی نیز دارد امروزه متداول نیست.
٤ - شعر: شعر که در زبان بلوچی به آن شیر می‌گویند، عبارت از آوازی است که مضمون متن آن را داستان های حماسی، عشقی، وقایع تاریخی و رویدادهای اجتماعی، پند و اندرز و غیره تشکیل می‌دهد. شاعر کسی است که شعر را با ساز و آواز اجرا می‌کند. به شاعر پهلوان نیز می‌گویند.پهلوان، به معنای شجاع، دلاور و توانا و خواننده یا ارائه کننده ی شجاعت ها و دلاوری‌هاست. از جمله سروده های حماسی می‌توان به میر قنبر، چاکر و گوهرام اشاره کرد. این سروده به حکایتی می‌پردازد که حدود پنج قرن پیش در دوران حکومت همایون شاه، دومین پادشاه سلسله ی گورکانیان هند و حکومت شاه طهماسب اول در ایران روی داده است. پادشاه ایران سعی در بازگرداندن تاج و تخت از دست رفته سلطان هندی را دارد؛ اما محور روایت بر اساس زندگی و ماجراهای بیوه‌زن دامدار و ثروتمندی به نام گوهر می‌باشد که با رد تقاضای ازدواج میر گوهرام خان (از حکام منطقه) و  سلسله ماجراهایی که پیش می‌آید، منجر به درگیری‌های دو طایفه ی "رند" و "لاشاری" به مدت سی سال می‌گردد. بدین ترتیب شعر چاکر و گوهرام از دو قسمت تشکیل می‌شود و هر یک از این قسمت ها پیروزی یکی از این دو طایفه و شکست دیگری را توصیف می‌کند. "جنیدخان" و "دادشاه" نیز از جمله شعرهای تاریخی بلوچ به شمار می‌آیند.
۵ - صنایع دستی بیشتر در نقاط روستایی و توسط زنان و دختران انجام گرفته و مخصوصاً در فصل زمستان رونق بیشتری می یابد. مهمترین انواع صنایع دستی استان عبارتند از: سوزن دوزی بلوچی، قالی و قالیچه، سکه دوزی، حصیربافی، سفال سازی، جواهرسازی، خراطی، پلاس بافی، خامه دوزی، پارچه بافی سنتی و ساخت ادوات موسیقی. دراین بین سوزن دوزی به جهت ظرافت و تنوع و کاربرد متفاوت آن، قالی و قالیچه به جهت رواج دامپروری، با کیفیت و نقوش زیبای آن، سکه دوزی به جهت استفاده در جشن ها و عروسی ها و تنوع زیاد، سفال سازی به جهت استفاده از دست و عدم بکارگیری ابزار مدرن با سابقه ای بسیار طولانی و حصیربافی به جهت فراوانی نخل وحشی و تنوع محصولات از جایگاه و جلوه خاصی برخوردارمی باشند.

هنر سوزن دوزی زنان بلوچ
شاید نتوان سند دقیقی از تاریخچه هنر سوزن دوزی ارائه نمود اما در خصوص قدمت و معرفی هنر سوزن دوزی زنان بلوچ می توان به این بسنده نمود که در آثار مشکوفه بر روی سفال های مربوط به هزاره پنجم و ششم قبل از میلاد اشکالی هندسی مشابه نقوش دست زنان بلوچ دیده می شود و همچنین به اعتقاد برخی پژوهشگران و بر اساس شواهد موجود نقوش سوز ن دوزی بلوچ قرابت و نزدیکی خاصی با نقوش سنگ نگاره های پیش از تاریخ دارد که همین قدمت سوزن دوزی باعث شده بر جذابیت و اعتبار این هنر رازآلود افزون گردد.
بدون تردید سوزن دوزی بلوچ را باید در زمره ی یکی از اصیل ترین و جالب ترین رشته‌های صنایع دستی ایران به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگ ها دورتر نیز رسیده و مردم بسیاری از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه ی آن می‌شناسند. آنچه مسلم است تقریباً تمامی زنان و دختران بلوچ که در فاصله سنی چهار تا چهل سالگی (و حتی گاه تا شصت سالگی)، دست اندر کار آن به حساب می‌آیند. در زندگی ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شاید مهمترین وسیله تزئین لباس همین سوزن دوزی است. اگر از آنان بپرسید از چه زمانی پیراهن خود را سوزن دوزی می‌کنند، آن را وصیت پدران خود می دانند و مانند هر هنر قومی نمی‌توانند منشأ آنرا تعیین کنند. سوزن دوزان بلوچ با نقش گل‌ها و بوته‌ها و ترکیب رنگ‌ها، طبیعت رنگین و زیبایی آفریده و جهانی ساخته‌اند که در اندیشه و خیالشان شکل می گرفته است. طبیعت را آن چنان که دوست داشته و می خواسته‌اند ترسیم کرده‌اند، نه به آن شیوه و شمایلی که وجود دارد. پیراهن بلوچ با چهار قطعه تزئین یافته است که عبارتست از یک قطعه پیش سینه، دو قطعه سرآستین و قطعه دیگر که در زیر پیش سینه به طور عمودی تا پایین پیراهن دوخته می‌شود و جیب یا در اصطلاح محلی "گوپتان" نامیده می‌شود. سوزن دوزی بلوچ به صورت پیش سینه، جیب، سرآستین، پادامنی، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، رومیزی، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه می‌شود. از طرح های اصیل مورد استفاده در سوزن دوزی بلوچ می‌توان از طرحهای گل سرخ، چشم ماهی و مروارید نام برد. پریوار دوزی و توردوزی نیز از دیگر انواع رودوزیهای بلوچستان است.

نمونه سروده هایی در ستایش بلوچستان و مردمان بلوچ
من گرگ كوهستانم/ عاشق بلوچستانم
رهرو پیچان بمپور/ لسان زاهدانم
شرم سال تربت/ كوه آتشفشان تفتانم
زدل جان كن سوران/ آب زمزم سراوانم
چو زعیم كرمان/ آبی دریای مكّرانم... : انور بلوچستانی

مَئ مکـُّران جان زنده باد (مکران جان من زنده باد)
سرحد زمین پاینده باد (سرحد زمین پاینده باد)
هر دو مَنی مُلک و کـَـتان (هر دو وطن و خانه ی من هستند)
هر دو مَنی شهر و کـیان (هر دو شهر و کیان من هستند)
هر دو مکان کامران (هرمکان کامران هستند)
هر دو دیار جاودان (هر دو دیار جاودان هستند)
سوزڃن گل و سبزڃن نلان (در این دیار گلهای سرخ و نی های سبز وجود دارند)
کـَوْرو تـَلار و مچگان (دراین سرزمین رودخانه کوه و صخره و درخت خرما وجود دارند)
نڃستن بَرڃ مُلک، بزدلان (در سرزمین من افراد بزدل و ترسو وجود ندارند)
مَردنـْت و شڃرانی نران (مردان این سرزمین همچون شیران نر دلاور هستند)...
یڃ شئ بلۏچ مَرد کلان (بله این است بلوچ بزرگ مرد تاریخ)
کوچ و بلۏچَئ وارثان (قوم بلوچ وارث و فرزندان قوم کوچ و بلوچ در شاهنامه هستند)
شَه کۏها بگر تا بندران (از کوه گرفته تا بندر در جنوب شرق ایران)
پَهْکان بلۏچَن پَر جهان  ( اینها از آن قوم بلوچ در جهان و ایران هستند): شعیب جمال زهی

گزارش ها و جشن ها و ترانه ها
چابهار، زیبای آرمیده بر ساحل دریای مکران
https://www.youtube.com/watch?v=Cv9uUZxZFR0
طبيعت زيباي نيكشهر- استان سيستان و بلوچستان
:https://www.youtube.com/watch?v=V3z-uFoXpuM
آهنگ بلوچی انار انار
https://www.youtube.com/watch?v=N4JSiZGVcHk
آهنگ بلوچی شاد
https://www.youtube.com/watch?v=Mibbzj7GNDE
آهنگ شاد بلوچی محلی
https://www.youtube.com/watch?v=heF-T3nsUUg
آهنگ بلوچی زیبا - خواننده: حسین کدخدایی
https://www.youtube.com/watch?v=iyS1jlm2GdE
و
https://www.youtube.com/watch?v=T6EjI_pKJbM

یادداشت پایانی:
١ - اطلاعات و آگاهی های بیشتری پیرامون "فرهنگ بلوچ" را می توان در تارنماهای "انسان شناسی و فرهنگ" و "دهکده‌ی جهانی پارپیرار" و بسیاری دیگر از تارنماها یافت.
٢ - پیرامون "دادشاه" که در بخش "آداب و رسوم و فرهنگ بلوچ ها" به او اشاره شد نظرات و باورها و برداشت های گوناگون وجود دارد و علاقه مندان می توانند به صفحه ی "دادشاه" در تارنمای ویکی‌پدیا و نیز به نوشتاری از "هم نشین بهار" و یا دیگران مراجعه نمایند.
٣ - انواع رقص بلوچی و چگونگی اجرای هر یک را تارنمای بلوچ موزیک در نوشتار ارزنده ای توضیح و توجیه کرده است.
٤ - نوشتار پیرمحمد زهی به زبان انگلیسی در تارنمای "کانون پژوهش های ایران باستان"پیرامون "مطالعات مردم شناسی بلوچ" نیز قابل ملاحظه است و می تواند مورد استفاده ی علاقه مندان قرار گیرد.  
دکتر منوچهر سعادت نوری

منابع و مآخذ
 مردم بلوچ : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
بلوچستان: سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس یا ده هزار میل در ایران، ترجمه ی حسین سعادت نوری -  انتشارات ارمغان، چاپ اول ١٣١٤ اصفهان - انتشارات ابن سینا، چاپ دوم ١٣٣٦ تهران - انتشارات لوحه، چاپ سوم ١٣٦٣ - تهران
مردم شناسی مکران و شرح آداب و رسوم و اعتقادات مردمان خونگرم خطه ی مکران، نوشتاری از محمد شریفی: تارنمای مکرانات
نژاد مردم منطقه ی سرباز: تارنمای بلوچ
استان سیستان و بلوچستان: تارنمای وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ايران
طوایف بلوچ: تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
آداب و رسوم و فرهنگ بلوچ ها: تارنمای ایران ویج و تارنماهای گوناگون
سوزن دوزی بلوچ: تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا و بسیاری از تارنماها
نمونه سروده هایی در ستایش بلوچستان و مردمان بلوچ: بسیاری از تارنماهای بلوچی ها
گزارش ها و جشن ها و ترانه ها: تارنمای یوتیوب
شگفتی های شهر سوخته: تارنمای مهرمیهن
فرهنگ بلوچ: تارنماهای "انسان شناسی و فرهنگ" و "دهکده‌ی جهانی پارپیرار" و بسیاری دیگر از تارنماها
دادشاه: تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
در بلوچستان بلوچی بود نامش دادشاه نوشتاری از "هم نشین بهار": تارنمای دیدگاه
هنر سوزن دوزی زنان بلوچ: تارنمای بهپوشی
رقص بلوچی: تارنمای بلوچ موزیک
مطالعات مردم شناسی بلوچ: نوشتاری از پیر محمد زهی به زبان انگلیسی : تارنمای کانون پژوهش های ایران باستان

بخش های پیشین ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی
بخش هفتم : نشانه های فرهنگی ، هنری و موسیقی ایرانی در جمهوری تاجیکستان
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2013/10/blog-post_18.html
بخش هشتم : فارسی ‌سرایان تاجیکستان
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2013/10/blog-post_28.html
بخش نهم : مردم هند و اروپایی - نکاتی در باره ی "مردم پنجابی" و "پنجاب"
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2013/11/blog-post_9.html
بخش دهم : مردمان تاشکند و بخارا و سمرقند و خوارزم
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/01/blog-post_5137.html

گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/01/blog-post_22.html

۱۳۹۲ دی ۲۷, جمعه

یادداشت هایی پیرامون "امیل زولا" و نامه ی تاریخی او : من متهم می کنم


امیل زولا نویسنده ی نامدار فرانسوی، از پایه گذاران مكتب ادبی ناتورالیسم (طبیعت‌گرائی) و عامل مهم در توسعه ی تئاتر ناتورالیسم بود. او یکی از چهره‌های اصلی در آزادی سیاسی فرانسه است و در تبرئه ی افسر ارتش فرانسه آلفرد دریفوس نقش اساسی داشت . امیل زولا از برجسته ترین نویسندگان ناتورالیست دنیاست. امیل زولا در داستان‌هایش روابط جنسی و عطش شهوت را به تصویر ‌کشید. او بی پرده داستان کشیش زناکاری را بیان کرد که در عشق دخترکی غرق شده ‌بود.امیل زولا نویسندگی را در سبک عاشقانه آغاز کرد. مادر وی برای امیل رشتهٔ قانون را در نظر گرفته بود، اما او در امتحانات رد شد. قبل از دستیابی به موفقیت به عنوان نویسنده، زولا به عنوان کارمند در شرکت حمل و نقل کار ‌کرد، و سپس در کانون انتشارات هاشت مسئولیت توزیع را برعهده گرفت. وی همچنین برای روزنامه‌های سیاسی مطلب می‌نوشت. امیل زولا به عنوان یک خبرنگار سیاسی نفرتش را از ناپلئون سوم (که از موقعیتش سو استفاده می‌کرد) مخفی نکرد.
ماجرای زندگی امیل زولا
امیل زولا در ٢ آوریل ١٨٤٠ از پدری ایتالیایی به نام فرانسوا زولا (در اصل فرانچسکو زولا)و مادری فرانسوی به نام امیلی اوبرت در پاریس زاده شد و کودکی را در شهر اکس در جنوب فرانسه که پدر به مناسبت شغلش در آنجا اقامت داشت، گذراند. در هفت سالگی پدر را از دست داد و تا دوازده سالگی در شبانه روزی و سپس در دبیرستان شهر اکس به تحصیل پرداخت و در آنجا با راپل سزان نقاش آشنا شد. امیل زولا پس از مرگ پدر دچار تنگدستی شد و در ١٨٥٨ شهر اکس را ترک کرد و در پاریس اقامت گزید. وی پس از به پایان رساندن تحصیلات دبیرستانی در مدرسه سنلوئی، خود را برای امتحان در رشته علوم آماده کرد و بر اثر چندبار شکست در امتحانات، دنباله تحصیل را رها کرد.
ابتدا در اداره گمرک به کار پرداخت، پس از آن در فوریه ١٨٦٢ در کانون انتشارات هاشت مسئولیت توزیع را برعهده گرفت. شغل جدید، زولا را با بزرگان ادب مانند لامارتین و میشله و سنتبوو آشنا ساخت. زولا ابتدا طرفدار رمانتیسم بود و به آثار هوگو و موسه و لامارتین علاقه مند. آثار نخستین او نیز رنگ رمانتیسم داشت و از احساس شاعرانه برخوردار بود که به هیچ وجه با شیوه ی نگارش دوره میانسالی او مشابهت نداشت.
در ١٨٦٤ اولین کتاب زولا به نام "قصه هایی برای نینون" گوشه هایی از زندگی او را در دوره جوانی نشان می دهد و با عشق شدید به طبیعت همراه است. این کتاب توجه عدهای از منتقدان را به خود جلب کرد.
سال بعد کتاب "اعتراف کلود" انتشار یافت. در این هنگام زولا از رمانتیسم دست برداشت و به استادان جدیدی چون بالزاک و فلوبر و استاندال روی آورد، اما نوشتن رمان های مختلف که باهم ارتباط معنوی نداشت، زولا را قانع نمی کرد و انتشار کتاب «دیباچه ای بر مطالعه علم پزشکی تجربی» اثر کلود برنارد وی را به راهی کشاند که پیوسته در انتظارش بود. پس به فکر نوشتن رمان تجربی افتاد. به سبک رئالیسم عمق و شفافیت خاص بخشید و اساس مکتب ناتورالیسم را بنا نهاد. در ١٨٦٧ اولین رمانش در شیوه ی رمانهای تجربی به نام "ترز راکن" در تاریخ مکتب ناتورالیسم نقطه عطفی به شمار آمد از آن پس زولا روش رمان نویسی را با هدفی کاملاً علمی دنبال کرد. در نظر او همچنان که جراح جسم بیمار را می شکافد تا بر آن تغییرات لازم را انجام دهد، رمان نویس نیز تغییرات عمیق جسمی قهرمانان کتاب خود را باید مورد بررسی دقیق علمی قرار دهد، پس به فکر خلق یک سلسله طولانی رمان تجربی افتاد با عنوان تاریخ طبیعی و اجتماعی خانواده ای در زمان امپراتوری دوم که عنوان دیگرش "روگن ماکار" است، شامل ٢٠ رمان که به تدریج منتشر شد و از برجسته ترین آثار مکتب ناتورالیسم به شمار آمد.
زولا در نسب نامه دو خانواده که در پلاسان، شهر کوچکی در جنوب زندگی می کنند و میان اعضای آنها وصلت هایی صورت می گیرد، بسیار تعمق می کند و مسأله وراثت را در میان افراد این دو خانواده مورد بررسی قرار می دهد و نشان می دهد که چگونه اعتیاد به الکل یا ابتلای به بیماری سل در میان فرزندان این دو خانواده رایج می شود، چنانکه در نسل سوم خانواده که دارای یازده عضو است چهار بیمار و دو رنجور به وجود می آید. زولا چنین نتیجه می گیرد که مسئله ی وراثت که خارج از اختیار بشر و نوعی جبر علمی است، چگونه به فعل و انفعالاتی منجر می شود که افراد جامعه ای را دچار انحرافات بیشمار روحی می سازد؛ رشته اصلی که قهرمانان داستان زولا را که تعدادشان به هزار و دویست می رسد، به یکدیگر می پیوندد، همین عامل وراثت است.
زولا در دیباچه ی رمان دارایی خانوادهٔ روگن،  اصل ناتورالیسم را مطرح می کند و نشان می دهد که چگونه خانواده روگن در مدتی کوتاه صاحب ثروتی بیشمار گشته است. پس از آن تا ١٨٧٦ شش جلد از این سلسله داستان را منتشر کرد. داستان "غذای پس مانده" که در ١٨٨٧ به صورت نمایشنامه و باعنوان "رنه" برصحنه آمد، با موفقیت بسیار همراه شد. در این اثر زولا غارت اموال ملت را در زمان ناپلئون سوم نشان می دهد و جامعه ی فسادیافته زمان امپراتوری دوم را با توصیفی گویا و تصویری رنگین پیش چشم می گذارد.
داستان "شکم پاریس" زندگی فقیرانه و پر از رنج کاسب های کم سرمایه را با واقع بینی شدید و صادقانه شرح می دهد. بخش هایی از کتاب که در آن بازار سبزی و میوه توصیف می شود، از پرجاذبه ترین بخش های کتاب به شمار می آید.
"فتح پلاسان" در ١٨٧٤ انتشار یافت و پلاسان در این اثر همان اکس، شهر کودکی زولاست که با علاقه و دلبستگی فراوان آن را وصف می کند. پس از آن یکی از معروف ترین رمان های این سلسله به نام "گناه کشیش موره" در ١٨٧٥ منتشر شد که در آن تضاد حکومت طبیعی و حکومت مذهبی عرضه می شود. در این داستان زولا معایب و غرایز پست جامعه ی فاسد شده و سودجویی های مفرط را بی پروا فاش می سازد. مردی که زولا در محیط سیاست خلق کرده، اگرچه تصویری است مسخره آمیز، اما نمودار واقعیت محض است. این اثر با قلم شاعرانه زولا از برگزیده ترین آثار او به شمار می آید.
هنگامی که زولا سی و شش سال داشت، از قدرت کار عجیبی برخوردار بود و به ناشرش خبر داد که طرح رمان تازه ای را ریخته که هنوز نامی برایش در نظر نگرفته است، اما میتواند اهمیت آن را پیش بینی کند. در واقع نیز رمان که به نام "دکه ی می فروش" در ١٨٧٧ منتشر شد، از چنان شهرتی برخوردار گشت که زولا را نامدارترین نویسنده عصر خود ساخت و نخستین بار پس از نیم قرن ویکتورهوگو را در درجه دوم شهرت قرار داد و بر کتاب بینوایان او تفوق یافت. زولا با این اثر بر بالزاک نیز تفوق یافت. زولا در این دوره خانه ای در "مدان" در حومه ی پاریس خرید که گروهی از نویسندگان جوان در آن گرد می آمدند، از جمله موپاسان، هویسمان، هانری سئار، لئون هنیک و پل آلکسی که همه خود را پیرو مکتب ناتورالیسم خواندند، همین گروه در ١٨٨٠ مجموعه ی "حکایات شب های مدان" را منتشر کردند که شامل شش داستان کوتاه از این شش نویسنده بود، زولا در ١٨٧٩ نهمین داستان از سلسله رمان روگن ماکار را به نام "نانا" انتشار داد که به محض انتشار موفقیت بزرگی به دست آورد. داستان نانا بیشتر تصویر جامعه ای تباه شده است تا وصف عشق و دلدادگی. زولا، به قهرمانان کتاب برجستگی و واقعیت پرجاذبه ای می بخشد، چنانکه خواننده در پشت چهره های داستانی، اشخاص واقعی را به خوبی می بیند و همین امر در توفیق کتاب مؤثر بوده است. این کتاب به رغم پیروزی جاودانی و برجستگی خاص مورد حمله سخت نیز قرار گرفت. کسانی که "دکه ی می فروش" را به سبب نشان دادن معایب و فساد اخلاق محیط های کارگری ستوده بودند، "نانا" را که ضعف و انحطاط طبقه بالای جامعه را نشان می داد، مورد اعتراض قرار دادند، زولا به همه غوغاها و ایرادها پاسخ داد.
در ١٨٨٢ کتاب "دیزی" انتشار یافت. مقصود از دیزی دیگ ثروتمندان است. زولا برای هجو آداب و رسوم کاسب های پولدار، خانه ی ظاهراً مجللی را در یکی از کوچه ها برگزید و درون آن را در معرض تماشا گذاشت، دیوارها را شفاف ساخته و رازها را از پشت آن بیرون کشیده و هیاهوی خانواده ها و پخت و پز روزانه و آمد و رفت های فریبکارانه را نشان داده است. زولا به کسانی که در این کانون ها ادعای نیکبختی دارند، خطاب می کند و می گوید: «شما دروغ محض هستید و در دیگ شما چیزی جز کثافت و فساد پخته نمی شود». این داستان نیز اعتراض فراوان به همراه آورد. در طی دو سال پس از آن زولا دو کتاب از سلسله رمان های خود را منتشر کرد به نام "کامروایی زنان" و "شادی زیستن" (چه شیرین است زندگی) که موضوع هردو به مسائل روزانه ارتباط می یابد.
زولا با انتشار کتاب "ژرمینال" یکی از قوی ترین جنبه های نظریه خود را درباره سوسیالیسم عرضه کرد. در ژرمینال زندگی نکبت بار کارگران معدن پیش چشم گذارده شد، کارگرانی که در زیر بار استخراج معدن خرد شده اند و با مزد ناچیز و گرسنگی، در وضع پریشانی به سر می برند، فساد بر سراسر زندگیشان حکمفرما می شود و از شدت تیره روزی به الکل و زن پناه می برند و به سبب آنکه ارباب ها قصد دارند که از مزدشان کسر کنند، به اعتصاب روی می آورند، چندین ماه از کار دست می کشند و سرانجام بر اثر سرما و گرسنگی اعتصابشان به شکست منتهی می شود و به معدن بازمی گردند. "ژرمینال" انعکاس عظیمی داشت و از چنان قدرتی برخوردار بود که منتقدان جز در ستایش آن لب نگشودند.
در ١٨٨٦ "اثر" (کار یک نقاش) منتشر شد که موجب رنجش سزان نقاش گردید که وجود خود را در چهره ی قهرمان کتاب می دید، زولا در ١٨٨٧ در "زمین"، با لحنی خشونت بار از دهقانانی که برای علاقه به زمین از کشتار و خیانت رویگردان نیستند، سخن گفته است. وصف صحنه های ننگین و قبیح، توفانی از مخالفت برپا کرد، حتی از جانب طرفداران زولا بیانیه ای انتشار یافت که او را از استادی و پیشوایی خود خلع کردند. زولا در همین سال به جبران خشونت گذشته، به لطف و نرمی گرایید و کتاب "رؤیا" را انتشار داد. زولا کم کم از مجموعه رمان های "روگن-ماکار"، احساس خستگی کرد و سه رمان دیگر در این مجموعه انتشار داد و به آن پایان بخشید. هریک از رمان های این مجموعه مستند است و از ارزش مدارک کاملاً مستقلی برخوردار که در مجموع بینشی دقیق را درباره محیط اجتماعی نشان می دهد. زولا علاوه بر مجموعه رمان های روگن-ماکار چند مجموعه ی دیگر انتشار داد که یکی از آنها "مجموعه ی سه شهر" درباره ی لندن، رم و پاریس است. 
آخرین رمان زولا "اناجیل اربعه" است که آخرین داستان آن پس از مرگش در ١٩٠٣ انتشار یافت. زولا در بیستم سپتامبر ١٩٠٢ در پاریس مستقر گشت و در آپارتمان سردش بر اثر مسدود شدن لوله ی بخاری، به اختناق دچار شد که هیچگونه درمانی سودمند نیفتاد. مراسم تشییع جنازه ی وی در میان گروه عظیمی از مردم انجام گرفت و شش سال بعد جسدش طی مراسمی به آرامگاه ‏مشاهیر فرانسه « پانتئون» انتقال یافت. در آن روز، آلفرد دریفوس نیز در میان جمعیت حضور ‏داشت که دو گلوله به او شلیک شد ولی زخمی سطحی برداشت.
مکتب ادبی ناتورالیسم (طبیعت‌گرائی) و امیل زولا 
١- ناتورالیسم ، به مفهوم فلسفی همان‌طور كه از اسمش بر می‌آید به آن رشته از روش‌های فلسفی اطلاق می‌شود كه معتقد به قدرت محض طبیعت است و هرگز طبیعت را آلتی در دست نظم بالاتری نمی‌شناسد. ناتورالیسم به عنوان یك مكتب ادبی چهارچوب بسیار تنگ‌تری دارد و به مكتبی اطلاق می‌گردد كه امیل زولا و یارانش در فرانسه بنا نهادند و قریب ده سال از ١٨٨٠ تا ١٨٩٠ میلادی بر ادبیات اروپا حاكم بود و پس از آن نیز ، با اینكه به صورت مكتب ادبی متشكلی باقی نماند تاثیرش را بر آثار نویسندگان قرن بیستم آشكار ساخت.
٢ - آنچه زولا پیشنهاد می‌كند در درجه اول عبارت است از وارد كردن روش های علوم طبیعی به ادبیات و همچنین استفاده از اطلاعات تازه ای كه این علوم به دست داده است. كلود برنار ادعا می‌كرد روش علمی قاطعی كه در مورد اجسام بی جان به كار می‌رود، باید در مورد اجسام زنده نیز قابل تطبیق باشد و زولا ادعا كرد «این روش باید با زندگی عاطفی و ذهنی تطابق داده شود. هدف روش تجربی پیدا كردن روابطی است كه پدیده ای را به علت آن مربوط ‌سازد و شرایط لازم را برای تظاهر این پدیده پیدا كند و برای رسیدن به این نتیجه باید به مشاهده و كاوش جزئیات پرداخت، كسی كه از روی تجربه كار می كند بازپرس طبیعت است و رمان عبارت از گزارش‌نامه‌ی تجارب و آزمایش‌هاست».  امیل زولا معتقد بود « نویسنده باید تخیل را به كلی كنار بگذارد، سابقا می‌گفتند فلان نویسنده دارای تخیلی قوی است. من می‌خواهم از این پس بگویید دارای حس واقع ‌بینی خوبی است. چنین تعریفی در مورد نویسنده بزرگتر و درست‌تر خواهد بود. موهبت دیدن خیلی كم‌تر از موهبت آفریدن ،در اشخاص مختلف وجه مشترك دارد».
٣ - ناتورالیسم با همه‌‌ی خامی و نارسایی سیر رمان‌نویسی را در قرن بیستم تغییر داد و از این به بعد رمان ها به استناد مدارك و واقعیت نوشته شد. دیگر رمان‌نویس در عالم درون و گوشه‌ی عزلت به‌سر نمی‌برد و اگر هم چند گاهی به خلوت دل پناه می‌برد باز ناچار است ترك انزوا كند تا به تماشای زندگی روزمره برود و در زیر ظواهر امور ، غرائز و هوس‌هایی را كه سررشته‌ی حقیقی زندگی هر فردی را به دست دارند جستجو كند.
٤ - تارنمای آریا ادیب در نوشتار "مکتب های ادبی و هنری" ویژگی های مکتب ادبی ناتورالیسم  را به  نحو قابل ملاحظه ای توضیح و توجیه کرده است.
نامه ی تاریخی او : من متهم می کنم
در ژانویه ۱۸۹۸ نامه‌ی سرگشاده‌ی امیل زولا خطاب به رئیس جمهور وقت فرانسه در روزنامه‌ی "اورر" چاپ شد. عنوان نامه بود: «من متهم می‌کنم». این عنوان با حروف درشت تیتر اول روزنامه شد و به یک نماد تاریخی تبدیل گشت: نماد تعهد روشنفکرانه. در طول سالیانی که از انتشار این نامه می‌گذرد، مدام به آن استناد شده است، هر جا که در مورد وظایف روشنفکران سخن در میان است، هر جا که در مورد اهمیت رسانه‌ها و حوزه‌ی عمومی اندیشه گفت‌وگو می‌شود نام امیل زولا و نامه ی تاریخی او دوباره به میان می آید.
در پنجم اکتبر ١٨٩٤ بود که آلفرد دریفوس، افسر فرانسوی یهودی به اتهام خیانت توقیف و تبعید شد و فرانسویان، گروهی به موافقت و دسته دیگر به مخالفت با او برخاستند. موضوع رنگ سیاسی گرفت و به اختلاف میان سلطنت طلبان و طرفداران کلیسا و جمهوری خواهان کشیده شد که سرانجام به جدا شدن دین و سیاست از یکدیگر در کشور فرانسه منجر گشت. زولا کار ادبی را کنار گذاشت و در قضیه ی دریفوس شرکت کرد. در پنجم نوامبر ١٨٩٧ اولین مقاله را درباره کار دریفوس انتشارداد و در ژانویه ۱۸۹۸ نامه ای سرگشاده به رئیس دادگاه با عنوان "من متهم می کنم" فرستاد و توجه مردم را به این کار جلب کرد و با شهامت قابل تحسین و ارائه مدارک، بیگناهی دریفوس را اعلام کرد، همین نامه موجب شد که زولا به یک سال حبس و پرداخت جریمه محکوم شود، بلافاصله نامه ای با امضای حدود سیصد نفر از نویسندگان، هنرمندان و دانشمندان فرانسه منتشر شد که محاکمه ی دریفوس را غیرقانونی اعلام می کرد. این نوشته به "بیانیه ی روشنفکران" شهرت یافت.امیل زولا سپس به انگلستان رفت و برای اعاده ی دادرسی به فرانسه بازگشت، اما دریفوس از طرف دادگاه نظامی مقصر شناخته شد. زولا نفرت و تحقیر خود را در مقاله های گوناگون ابراز کرد، سرانجام دریفوس در ١٩٠٠ تبرئه گشت و اعاده ی حیثیت و به دست آوردن حقوق سابق وی تا ١٩٠٦ به طول انجامید. با عقب نشینی ارتش و دادگستری، نقش و نفوذ روشنفکران در جامعه اعتباری خاص یافت. زولا قهرمان اصلی این پیروزی بود و به مردم نشان داد که شهامتش از هنرش کمتر نیست.
برخی آثار ترجمه ‌شده ی او به زبان فارسی
ترز راکن، محسن هنریار، کتابهای جیبی، ۱۳۴۶ - دارایی خانوادهٔ روگن، محمدتقی غیاثی - سهم سگان شکاری (با عنوان اصلی ذبح)، محمدتقی غیاثی، نیلوفر، چاپ نخست، تهران، پاییز۱۳۶۲ - فتح پلاسان، هوشنگ امیرمکری، انتشارات نیلوفر - آسوموار، فرهاد غبرایی - نانا، محمد علی شیرازی - چه شیرین است زندگی، محمدعلی خندان - ژرمینال، سروش حبیبی، چاپ نیلوفر - ژرمینال، نونا هجری، فرزان، چاپ نخست، تهران، پاییز ۱۳۶۳ - شاهکار، علی‌اکبر معصوم‌بیگی، نگاه، چاپ دوم، تهران، ۱۳۷۶ - زمین، محمدتقی غیاثی، نیلوفر، چاپ نخست، تهران، بهار ۱۳۶۱ - رؤیا، مهران محبوبی، مرکز نشر ارغنون، چاپ نخست، ۱۳۷۱ - وحش انسانی - پول و زندگی، علی‌اکبر معصوم‌بیگی، نگاه، چاپ نخست، تهران، ۱۳۷۶ - شکست، فرهاد غبرایی، انتشارات نیلوفر - دکتر پاسکال، محمدعلی خندان، اکباتان، چاپ نخست، آبان ۱۳۶۲

نظریاتی درباره ی امیل زولا و آثار  او
تارنمای لغت نامه دهخدا به نقل از "تاریخ قرن نوزدهم و معاصر" می نویسد: "دوره ٔ جوانی امیل زولا  به فقر گذشت . سرانجام از نویسندگی توانگرشد. وی در آثار خود حیات بشر را بیشتر از جنبه ٔ شهوات و منافع مادی آن وصف کرده و پست ترین و ناپسندترین صورت های طبیعت آدمی را آشکار ساخته است . از آثار معروف او یکی سلسله ٔ داستان روگن ماکار است که در بیست مجلد نگاشته و در آن احوال اجتماعی و طبیعی خانواده ای را در دوره ٔ امپراتوری دوم فرانسه تشریح کرده است. دیگر کتاب ترز راکن است که از جمله ٔ شاهکارهای او محسوب می شود".
شکوه ميرزادگی در نوشتار "روشنفکری با قرائت حقوق بشر" می نویسد: "از اواخر قرن نوزدهم که امیل زولا، نویسنده ی بزرگ فرانسوی، همراه با سیصد تن از شعرا و نویسندگان و فلاسفه، نامه معروف خود «من متهم می کنم» را خطاب به رییس جمهور فرانسه نوشت، پدیده ای به نام  روشنفکر در فرهنگ اروپا و سپس همه ی جهان به عنوان نامی قابل احترام مطرح شد".
تارنمای باشگاه اندیشه می نویسد: "مکتب ناتورالیسم در اواخر زندگی زولا قدرت خود را از دست داد، اما سرنوشت آثار زولا به این مکتب بستگی کامل ندارد، زیرا وی در هنر رمان نویسی ابتکارهای جالب توجهی به کار برده و در تصویر اجتماع استعدادی بی نظیر و استثنایی نشان داده است. آثار زولا با آنکه بر جنبه های علمی زیست شناسی و مسأله توارث و جبر علمی متکی است، از جنبه های شاعرانه و تغزلی و صور ذهنی خارق العاده نیز سرشار است. نفوذ زولا و مکتب ناتورالیسم او در نویسندگان ملل مختلف قرن بیستم انکارناپذیر است".
مهدی یزدانی خرم در نوشتار "بازخوانى شکست راست گرایان افراطى" می نویسد: "زولا به عنوان نویسنده اى معترض به سیستم حکومتى فرانسه که تحت حمایت راستگرایان به اغماض هایى چند در باب عدالت دست زده بود، توانست منش نویسندگى را تغییر داده و آن را وارد عرصه اى فراگیر تر نماید".
تارنمای لغت نامه دهخدا به نقل از  "دایرة المعارف فارسی" می نویسد: "زولا تحت تأثیر بالزاک، ستندال و فلوبر قرار داشت و معتقد بود ابتکار واقعی هنری از این راه حاصل می شود که شخص سنت ها را به یک سو نهد و بکلی تابع زندگی زمان خود باشد و نیز اعتقاد راسخ داشت که روش علمی بهترین روش نزدیک شدن به حقیقت است ... برای ساختن تصویر دقیق زندگی عصر خود توصیف جزئیات را به سرحد کمال میرساند و در این راه هیچ چیز هر قدر هم کثیف باشد او را متوقف نمی کرد. زولا به اصلاحات اجتماعی علاقه ٔ تام داشت، با کاتولیکها سخت ضدیت می کرد".
شیرین دخت دقیقیان در نوشتار "بازخوانی امیل زولا" می نویسد: "امیل زولا برای همیشه، نماد مفهوم روشنفکر و وجدان بیدار شهروندی خواهد بود و باز ‏خوانی او، برای همۀ زمان ها، درس هایی خواهد داشت".‏
یادداشت پایانی
١ - برخی منابع مرگ امیل زولا را حادثه ای کاملا مشکوک قلمداد می کنند و آن را بهیچوجه طبیعی نمی دانند.
٢ - اناجیل اربعه ای که امیل زولا در سال های آخر عمر نوشت با آنچه تحت همین عنوان و مشتمل بر انجیل متی ، انجیل لوقا، انجیل یوحنا، انجیل مرقس است تفاوت دارد و مذهبی نیست بلکه فقط یک رمان ادبی است.
٣ - ژرژ بنجامین کلمانسو معروف به ببر فرانسه، که در سال‌های ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۹ نخست وزیر فرانسه شد مدیر و سردبیر روزنامه ای بود که در ژانویه ۱۸۹۸ نامه ی سر گشاده ی امیل زولا یا مقاله ی تکان دهنده ی "من متهم می کنم" را منتشر کرد.
٤ - بنظر می رسد مکتب ادبی ناتورالیسم (طبیعت‌گرائی) که با تلاش امیل زولا و دوستان فیلسوف و اندیشمند او پایه گذاری شد امروزه نیز به شکل ناتورالیسم مستند و اجتماعی و طنزآمیز و انتقادی دامنه‌ی نفوذ خود را در عرصه ی ادب و هنر حفظ کرده است.
۵ - بی تردید بررسی زندگی و آثار امیل زولا تنها در یک نوشتار نمی گنجد و این امر نیازمند پژوهش ها ی گسترده تری است.
دکتر منوچهر سعادت نوری

منابع و مآخذ
امیل زولا : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
ماجرای زندگی امیل زولا : تارنمای نودهشتیا
نامه ی تاریخی او، من متهم می کنم : بسیاری از تارنماها
بازخوانى شکست راست گرایان افراطى، نوشتاری از مهدی یزدانی خرم  : تارنمای باشگاه اندیشه
برخی آثار ترجمه ‌شده ی او به زبان فارسی : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا و بسیاری از تارنماها
روشنفکری با قرائت حقوق بشر، نوشتاری از شکوه ميرزادگی : تارنمای ایرون
بازخوانی امیل زولا، نوشتاری از شیرین دخت دقیقیان : تارنمای ایران امروز
امیل زولا : تارنمای باشگاه اندیشه
تاریخ قرن نوزدهم و معاصر : تألیف آلبر ماله ترجمه ٔ نصراﷲ فلسفی
امیل زولا : ‌دایرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، انتشارات فرانکلین - ١٣٤۵ - تهران
مكتب ناتورالیسم : پورتال ایران تراک
مکتب های ادبی و هنری : تارنمای آریا ادیب

۱۳۹۲ دی ۲۱, شنبه

ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی: ١٠ - مردمان تاشکند و بخارا و سمرقند و خوارزم





در بخش های پیشین، با موقعیت جغرافیایی "سرزمین نیاکان آریایی" و "برخی نقاط این سرزمین" آشنا شدیم. در این بخش ضمن اشاراتی به "ازبکستان و زبان فارسی در شهرهای آن" به ارائه ی توضیحاتی پیرامون "تاشکند پایتخت کشور ازبکستان" و " ایرانیان سمرقند و بخارا و خوارزم" می پردازیم:
ازبکستان و زبان فارسی در شهرهای آن
ازبکستان کشوری در آسیای میانه است و با کشورهای افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، و قزاقستان دارای مرز مشترک می‌باشد. ایرانی‌ ها ساکنان اولیه منطقه ازبکستان را تشکیل می‌دادند. پایتخت این کشور شهر تاشکند است.  سمرقند و بخارا و خوارزم ٣ استان معروف ازبکستان شناخته می شوند. قسمت عمده‌ای از پارسی زبانان ازبکستان در دو شهر سمرقند و بخارا سکونت دارند، در دوران شوروی سابق و به ویژه پس از فروپاشی شوروی، سیاست‌های ازبکستان تلاش در بیگانه سازی اهالی این شهرها از فرهنگ و زبانشان بوده‌است. در زمینه ی برخی آگاهی ها پیرامون چگونگی وضع ایرانیان در شهرهای ازبکستان می توان به  "سفرنامه ی سُغد و خوارزم" مراجعه کرد.
تاشکند : پایتخت کشور ازبکستان
تاشکند (نام‌های دیگر: تاشکنت، چاچ)  پایتخت کشور ازبکستان است. زبان مردم تاشکند، ازبکی و فارسی بخارایی است. نام چاچ در ادبیات فارسی به ‌ویژه در شاهنامه ی فردوسی بسیار بکار رفته است. کمان‌هایی که در قدیم در چاچ ساخته می‌شد از شهرت فراوانی برخوردار بود و اصطلاح «کمان چاچی» در ادب فارسی به معنای بهترین کمان است.
بخارا : مرکز استان بخارا
بخارا یا بخارای شریف، پنجمین شهر بزرگ ازبکستان، و مرکز استان بخارا می‌باشد. شهر بخارا در جلگهٔ واقع در مسیر سفلای رود زرافشان و کنار کانال شهر رود واقع است. جمعیت این شهر بر اساس برآورد سال ۲۰۰۹ حدود ۲۶۳ هزار نفر و به همراه حومه حدود ۳۸۳ هزار نفر بوده‌است. بخارا (همراه با سمرقند) یکی از دو شهر عمدهٔ فارسی‌زبان ازبکستان است. اکثریت مردم بخارا  به زبان فارسی با گویش ویژه آسیای مرکزی که امروزه به زبان فارسی تاجیکی معروف شده حرف می ‌زنند که برخی منابع میزان فارسی ‌زبانان این شهر را ۹۰٪ هم ذکر کرده‌اند.. بخارا از قدیمی‌ترین شهرهای ماوراءالنهر(فرا رود) است و بیش از ۲۵۰۰ سال قدمت دارد اما سابقهٔ سکونت انسان‌ها در محلی که این شهر بر آن بنا شده به هزاره دوم پیش از میلاد می‌رسد. بخارا در کنار جادهٔ ابریشم قرار گرفته و کامل‌ترین نمونه یک شهر سده‌ های میانه در منطقه آسیای مرکزی به شمار می‌رود که نمای تاریخی باستانی آن تا حد زیادی دست ‌نخورده باقی مانده‌ است. از مهم ترین بناهای تاریخی واقع در آن مقبره امیر اسماعیل سامانی است که از شاهکارهای معماری در سده ی دهم میلادی به شمار می‌رود هسته ی تاریخی مرکزی بخارا در فهرست میراث تاریخی جهانی بشر یونسکو به ثبت رسیده‌است. پنبه و آلو از مهم‌ترین محصولات کشاورزی بخارا به شمار می‌آیند و "آلو بخارا" در ایران به طور کامل شناخته شده‌است.
سمرقند : مرکز استان سمرقند
سمرقند با جمعیتی بالغ بر ۵۹۶ هزار نفر (برآورد  ۲۰۰۸)، دومین شهر بزرگ ازبکستان، و مرکز استان سمرقند است. بیشتر ساکنان به ‌زبان فارسی با گویش تاجیکی صحبت می‌کنند. در سال ۲۰۰۱، یونسکو این شهر باستانی را در فهرست میراث فرهنگی جهان قرار داد. سمرقند، یکی از کهن ترین شهرهای جهان شمرده می‌شود و توسط ایرانیان در اواخر سده ی چهارده پیش از میلاد در دشت حاصلخیز زرفشان به عنوان شهر منطقه کشاورزی پی نهاده شده و زمانی دراز در دوران هخامنشیان مهم ترین شهر منطقه بوده‌است. سمرقند با قرار داشتن در مرکز جاده ابریشم، پیوند دهندهٔ چین به اروپا در قدیم، دارای اهمیتی چشمگیر بوده‌است. ریشه ی سمرقند واژهٔ پهلوی «سمرکند» و معنی ترکیبی آن «سنگ‌ دژ» می‌باشد. سامانیان که می‌خواستند امپراتوری ساسانی را زنده کنند در اندیشه ی تبدیل بخارا به تیسفونی دیگر بودند. از این رو بود که به پیشگامی اسماعیل سامانی کوشیدند تا بخارا را پایگاه زبان، هنر، فرهنگ و تمدن ایرانی سازند. در همین دوران بود که سمرقند نیز رفته رفته جایگاه باارزشی در هنر و ادبیات ایران یافت
 استان خوارزم
استان خوارزم یکی از استان‌های کشور ازبکستان است. سرزمین خوارزم به دلیل جایگاه جغرافیایی ویژه‌اش همواره مورد تاخت و تاز بیگانگان بوده است. آگاهی‌ها درباره تاریخ خوارزم پیش از میلاد ناقص و پراکنده است. برخی پژوهشگران خوارزم را جایگاه سرایش اوستا می‌دانند. لغت نامهٔ دهخدا در سرواژهٔ «خوارزم» از آن به نام «مهد قوم آریا» (سرزمین اقوام آریایی) یاد می‌کند. تاریخ خوارزم، به اندازه تاریخ سغد، کهن است و، با وجود این، تا سال ۱۹۳۰ آگاهی زیادی درباره آن در دست نبود. در این تاریخ برخی از دانشمندان مقداری بازمانده‌های عهد نوسنگی را در آنجا یافتند که مربوط به هزاره ی چهارم و سوم پیش از میلاد بود، و به این نتیجه رسیدند که ماهیگیران و شکارچیان این نواحی در عصر مفرغ با مردم شمال ایران تماس نزدیک داشتند. خوارزمیان تا سده‌های پیش از میلاد، با استفاده از یک روش آبیاری پیچیده توانسته بودند که جوامع بزرگی تشکیل دهند. خوارزمیان اگرچه در سده ی ششم پیش از میلاد در زمان کوروش هخامنشی مغلوب هخامنشیان شدند و در سده ی اول یا دوم میلادی تحت تسلط کوشانیان در آمدند. مدت ها دودمان ایرانی‌ که از والیان ساسانیان بودند در سرزمین خوارزم فرمان می‌راندند خوارزم سرزمینی بوده است که در شمال و باختر آن، سرزمین ترکمانان و در جنوب و خاور آن، خراسان و فرارود (ماوراءالنهر) قرار داشته و ولایت خوارزم دو شهر بزرگ داشته که یکی گرگانج و دیگری کاث نامیده می‌شده‌اند. در زمان خوارزمشاهیان شهر گرگانج پایتخت ایران بود. آنگاه که مغولان به خوارزم یورش بردند، از همان ابتدا روشن بود که آنجا را با خاک یکسان خواهند کرد، چناچه از اورگنج تختگاه خوارزمشاهیان جز تلی خاک چیزی باقی نماند. کشتار مردم به دست مغولان نزدیک به همه گنجینه دانش و ادب را که خوارزمیان در طول سال‌ها اندوخته بودند بر باد داد. در یورش چنگیز شمار فراوانی از دانشمندان و شاعران کشته شدند.
مرکز استان خوارزم شهرگرگانج در نزدیکی مرز ترکمنستان است. زمانی خیوه مرکز سرزمین خوارزم بود. خیوه شهری است با مجموعه‌ای از بناهای تاریخی که در حصاری از خشت و گل به نام «ایشان‌قلعه» قرار گرفته‌اند... آرامگاه پوریای ولی در میان این مجموعه فرهنگی تاریخی قرار دارد. پوریای ولی (نام‌های دیگر: محمود خوارزمی، پریار) پهلوان و شاعر و جوانمرد ایرانی است که در ورزش‌های زورخانه‌ای پیشینه زیادی داشته‌است. آرامگاه پوریای ولی در فاصله ی سده‌های ٨ تا ١٤ هجری (۱۴ تا ۲۰ میلادی) ساخته شده‌است
جغرافیای تاریخی سمرقند و بخارا
سمرقند و بخارا، دو شهر بزرگ ماوراءالنهر بودند. سرزمین ماوراءالنهر که میان رودهای جیحون و سیحون قرار داشت در نقشه جغرافیای سیاسی امروز، آسیای مرکزی خوانده می‌شود. این دو شهر در تقسیم‌بندی جغرافیایی، بخشی از ایالت سغد به شمار می‌آمدند. ایالت سغد، سرزمینی خرم و حاصل‌خیز میان آن دو رود و مهم‌ترین ایالت ماوراءالنهر بود و به باور بسیاری از جغرافی‌دانان، از جنّات اربعه  و از زیباترین و مصفاترین جاهای دنیا شمرده می‌شد. این دو شهر در گذشته پاره‌ای از سرزمین گسترده ایران به شمار می‌رفتند و هم‌بستگی فرهنگی و تاریخی آنهارا با ایران نمی‌توان انکار کرد. گرچه آن سامان بیش از یک قرن پیش از حوزه اقتدار سیاسی ایران بیرون رفته، پیوندهای فرهنگی و تاریخی مردمانش با ایرانیان برجای مانده است.
رفتار اعراب با ایرانیان در منطقه ی سمرقند و خوارزم
مولف تاریخ بخارا در مورد رفتار اعراب با ایرانیان اینگونه می نویسد : "بیکند" شهری بود از سغد. سغد مرکز تجاری بین المللی در شرق ایران در زمان ساسانیان بود و شهری بسیار زیبا و ثروتمند .با حمله ی اعراب شهر به کلی منهدم گشت. مردان قادر به جنگ ، قتل عام گشتند و اموال شهر به تصرف در آمد و سپس کشتار مردم سمرقند و خوارزم احرا شد.
ردپای کاروان های جاده ابریشم در بخارا
بنا بر گزارش تارنمای یورو نیوز: «بخارا ۲۵۰۰ سال قدمت دارد و در زمان جاده ابریشم، کاروان های بزرگی از اقصی نقاط جهان از این شهر عبور کرده اند. افسانه هایی در مورد یک واحه جادویی پنهان شده در بین دو کویر که از هند تا چین گسترده شده است، وجود داشت. در بخارا فروشندگان درست در همان مکانی که اجدادشان مستقر بودند و زیر همان طاق ها و خیابان های اطراف، به مهمانان خوشامد می گویند. آنها استعداد خوبی در یادگیری زبان های خارجی دارند که از زمان رفت و آمد کاروان ها به ارث برده اند. یک راهنمای گردشگران، می گوید: "هنوز می توان رنگ و هوای بخارای قدیم را احساس کرد که در مسیر عبور جاده تجاری ابریشم بود. حتی امروز، زیر آن طاق ها، آنها اجناسی را می فروشند که صدها سال پیش به اینجا آورده شد". "مناره ی کالیان" یکی از نمادهای بخارا است. این مناره به مدت طولانی، بلندترین مناره آسیای میانه بود. شب ها از آن بعنوان فانوس استفاده می کردند و با روشن کردن آتش در بالای آن، مسیر راه یابی به شهر را به مسافران نشان می دادند.
مرکز تاریخی شهر بخارا، در فهرست میراث فرهنگی یونسکو قرار دارد و یکی از شاهکارهای آن، آرامگاه اسماعیل سامانی است که از مهمترین بناهای باستانی آسیای میانه بشمار می رود. این آرامگاه، کهن ترین آرامگاه ایرانی تاریخ دار است.  پورسینا، دانشمند و فیلسوف مشهور ایرانی در قرن چهارم هجری در روستای افشانه نزدیک بخارا که آن زمان پایتخت سلسله سامانی بود، متولد شد. وقتی پور سینا هجده ساله بود، نوح دوم سامانی را که در بستر مرگ بود معالجه کرد. او پاداش طلا را قبول نکرد و به جای آن درخواست کرد تا دسترسی دائمی به کتابخانه ی قصر داشته باشد.
مهمان نوازی نیز یکی از میراث های به جای مانده از گذشته است. در زمان فعالیت جاده ابریشم، شصت مسافر خانه برای کاروان های زبان های مختلف ساخته شد تا مسافران سردرگم نشوند. وقتی در قرن های گذشته رقاصان خارجی به بخارا می آمدند، در این شهر برنامه اجرا می کردند. برخی از این لباس های ویژه رقص یک اثر هنری است. هنر نقشبندی نیز در قرن دوم میلادی در بخارا ایجاد شد. باکشیلو جومایف، استاد نقشبندی است و از ابریشم و طلا برای کارش استفاده می کند. دوخت یک لباس سنتی شش ماه کار می برد. او می گوید: “قبلا از کودکانم الهام می گرفتم و اکنون از نوه هایم. بخارا نیز به من الهام می بخشد”. مقبره ی بهاالدین نقشبند، عارف قرن هشتم و بنیانگذار طریقت نقشبندیه نیز در بخارا قرار دارد. پدر بهاءالدین، معروف به باباصاحب سرمست، حرفه نقشبندی داشت، از اینرو وی نیز، که شغل پدر را پی گرفت، به نقشبند ملقب گردید».
ایرانی های خوارزم و بخارا
محسن پاک‌آیین سفیر ایران در ازبکستان (از ١٣٧٤ تا ١٣٧٨) در کتاب "چهار سال در سرزمین تیمور" ضمن شرح خاطرات خود می نویسد: «بر اساس تحقیق محمد نظر عبدالحکیم، به دنبال تهاجم تیمور به ایران عده ای ایرانی به عنوان اسیر به خوارزم آورده شدند که معروف ترین آنها ایرانیان "آق دربند " بودند. در سال ١٨٢٦ میلادی الله قلی، خان خیوه در یکی از حملات خود به خراسان اهالی قریه "آق دربند" را به سوی خوارزم کوچ داد. بر خورد الله قلی با این اسرا، محترمانه و اخلاقی بود و آنان را در حقوق با اهالی خوارزم برابر می دانست. این وضعیت باعث شد که ایرانیان"آق دربند" دارای شخصیت مثبتی شده و در اداره ی خوارزم مشارکت نمودند... در بررسی فولکلور ایرانی های آق دربند به اشعاری می رسیم که حکایت از پیوند دیرینه آنان با میهن اصلی خود "ایران" دارد که به یاد میهن و به بهانه ی آن، در مجالس عروسی می خوانند:
بیاجانا به جانت بنده ام یار/ بغل واکن که سرما خورده ام یار
بغل واکن منو تنگ بغل گیر/ دم یار قدیمی بنده ام یار
 خوارزم اگر چه بوی ازبکی گرفت، ولی اشعار همچنان فارسی باقی ماند و امروز در بسیاری از جشن های مردم خوارزم اشعاری به زبان فارسی خوانده می شود در حالیکه بسیاری از مردم معنی این اشعار  را بدرستی نمی دانند. در خوارزم گروه های نوازنده ای وجود دارند که به آنها " گل نوروز" گفته می شود . آنها در مجالس شادمانی و بویژه  درآستانه ی نوروز با شعر خوانی شادی و سرور را به میان مردم می آورند. بسیاری از ترانه های " گل نوروز" به فارسی و با لهجه ی خراسانی است و با آنکه اکثر مردم ازبک زبان معانی این اشعار را نمی دانند، لیکن به تکرار و شنیدن آنها علاقه فراوان دارند».
یهودیان ایران و بخارا
بنا بر گزارش تارنمای یهودیان ایران: «جمعيت كنوني يهوديان جهان حدود ١٣ ميليون نفر است كه اكثريت آنها به ترتيب در امريكا، اسرائيل، روسيه و كشورهاي اروپايي سكونت دارند و جوامع متعددي از يهوديان نيز در ساير كشورها، از جمله ايران حضور دارند. سابقه ی حضور يهوديان در ايران به حدود ٢٧٠٠ سال پيش باز مي‏گردد و بسياري از اماكن مقدس و تاريخي آنها در ايران قرار دارند كه آرامگاه انبياي بني ‏اسرائيل مانند حضرت دانيال نبي در شوش، استر و مردخاي در همدان و حبقوق نبي در تويسركان از اين جمله ‏اند».
بر اساس نوشتاری در تارنمای ویکی‌پدیا: «در زمان کورش هخامنشی، یهودیان اجازه یافتند به سرزمین اسرائیل که بخشی از امپراتوری هخامنشی شده بود، بازگردند و معبد خود را بازسازی کنند. اما گروهی از آنها در ایران ماندند و آزادانه دین و فرهنگ خود را حفظ کردند. این روایتِ رواداریِ کورش نسبت به یهودیان در عهد عتیق از کتاب مقدس آمده‌است و یهودیان جهان به همین دلیل او را یکی از ناجیانِ قوم خود می‌دانند... یهودیان بخارایی، یهودیانی از آسیای میانه هستند که به گویش بخارائی که گویشی از زبان پارسی است، سخن می گویند. تعداد کلیمیان بخارایی را حدود ۱۶۰ تا ۱۸۰ هزار نفر تخمین می‌زنند. پس از فروپاشی شوروی، اکثریت آن‌ها به ایالات متحده (به ویژه فارست هیل و نیویورک) و اسرائیل مهاجرت کردند و شمار دیگری نیز به اروپا و استرالیا و کانادا مهاجرت نمودند».
رنگ و بوی بخارایی درناحیه ی کوینز نیویورک
بنا بر گزارش تارنمای پی دیژیتال که با مدیریت وزارت خارجه ی آمریکا منتشر می شود: «از میدان تایمز نیویورک که سوار خط “ای” مترو بشوید، ٣٠ دقیقه بعد به محله فارست هیلز در کوینز می رسید که محل زندگی جامعه پر رونق یهودیان بخارایی است. جمعیت یهودیان بخارایی ساکن فارست هیلز و محله های ریگو پارک و کیو گاردنز که در مجاورت آن قرار دارند بیش از ٤٠٠٠٠ نفر است. خیابان صد و هشتم منطقه کوینز را عموماً برادوی بخارایی می نامند که بی دلیل هم نیست. این خیابان پر از رستوران های بخارایی است که نام بسیاری از آنها اسامی شهرهای ازبکستان و تاجیکستان انتخاب شده و مشتریان بخارایی و غیربخارایی را به خود جذب می کنند. خورد و خوراک، خانواده و مهمان نوازی برای یهودیان بخارایی منطقه کوینز مهم اند و رستوران هایی همچون رستوران کینگ دیوید و دامیکل هر شب پر از بخارایی هایی است که یا وصلتی را جشن می گیرند یا با افروختن شمع های یادبود، یاد و خاطره بستگان از دست رفته را زنده می کنند..»
گزارش ها و جشن ها و ترانه ها
 بازدید از موزه ی بخارایی ها در ناحیه ی کوینز نیویورک
http://www.youtube.com/watch?v=WFGKtRYisus
موسیقی سنتی ایران هنوز در بخارا و سمرقند و تمام ناحیه ی تاجیک نشین رواج دارد
http://www.youtube.com/watch?v=SLCeZEZGuoA
ترانه ای با اجرای منوچهر در سمرقند
http://www.youtube.com/watch?v=EqO8Nk4_U6o
ترانه ای با اجرای نرگس منجذب خواننده ی اهل سمرقند
http://www.youtube.com/watch?v=ejqnEuTdGTI
و
http://www.youtube.com/watch?v=g_toLd-lzpY
فیلم مراسم عروسی تینا و خشایار (اهل بخارا) در هتل پی یر در شهر نیویورک
https://www.youtube.com/watch?v=5JpR8fAqKNU
و
https://www.youtube.com/watch?v=NUFaaCEA_20
فیلم ردپای کاروان های جاده ابریشم در بخارا
https://www.youtube.com/watch?v=sCbfc2r51to


یادداشت پایانی: "خوارزم" و "سمرقند" و "بخارا" ، پیوسته اوقات مورد توجه و در کانون دید و نظر سرایندگان و سخنوران نامدار ادب پارسی و از جمله حافظ شیرین سخن، استاد مشهور غزل ایران بوده است: 

قوت شاعرهٔ من سحر از فرط ملال/ متنفر شده از بنده گریزان می رفت
نقش "خوارزم" و خیال لب جیحون می‌بست
با هزاران گله از ملک سلیمان می‌رفت...
و یا
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم "سمرقند" و "بخارا" را...
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

روانشاد ملک‌الشعرای بهار نیز در وصف "تاشکند" چنین سروده است:
بهار آمد و رفت ماه سپند/ نگارا درافکن بر آذر سپند
به نوروز هر هفت شد روی باغ‌/ بدین روی هر هفت امشاسفند
به یکباره سرسبز شد باغ و راغ/ ز مرز حلب تا در "تاشکند"
بنفشه زگیسو بیفشاند مشک/ شکوفه به زهدان بپرورد قند...
و یا
عجب نباشد اگرشمع را بسوزد تن/ به جرم اینکه زد آتش به جان پروانه
بهارکشتهٔ ترکی بودکه در ره او/ گذشته شعر وی از "تاشکند" و فرغانه

نگارنده نیز در سروده ی کوتاه زیر، اشاره ای بر "خوارزم" و "سمرقند" و "بخارا" و "تاشکند" و "خیوه" و "گرگانج" پایتخت قدیم ایران دارد:
ز خوارزم و سمرقند و بخارا/ زتاشکند تا به خیوه، تا به گرگان
نگر ، بر سنت و فرهنگ ایران/ بر آهنگ ، و به آئین_ نیاکان
که مانده جاودانه ، در زمانه / درودی بر شکوه _ آن ، فراوان
دکتر منوچهر سعادت نوری 

منابع و مآخذ
ازبکستان و زبان فارسی در شهرهای آن - تاشکند پایتخت کشور ازبکستان - بخارا مرکز استان بخارا - سمرقند مرکز استان سمرقند - استان خوارزم: تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
سفرنامه سُغد و خوارزم: نوشته ی دکتر شروین وکیلی: تارنمای گندی شاپور و تارنمای سوشیانس
جغرافیای تاریخی سمرقند و بخارا، نوشتاری از حبیب زمانی محجوب : تارنمای پژوهشگاه علوم انسانی
پوریای ولی: تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
رفتار اعراب با ایرانیان، کتاب تاریخ بخارا ﺗﺄﻟﻴﻒ ابوبکر محمدبن جعفربن زکریا نَرشَخی: بسیاری از تارنماها
ردپای کاروان های جاده ابریشم در بخارا: تارنمای یورو نیوز
ایرانی های خوارزم و بخارا: تارنمای پندار شاد
یهودیان ایران و بخارا: تارنمای یهودیان ایران و تارنمای ویکی‌پدیا
 رنگ و بوی بخارایی در ناحیه ی کوینز نیویورک: تارنمای پی دیژیتال با مدیریت وزارت امور خارجه آمریکا به زبان فارسی
گزارش ها و جشن ها و ترانه ها: تارنمای یوتیوب
سروده های حافظ و ملک‌الشعرای بهار : تارنمای گنجور

بخش های پیشین ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی
بخش هفتم : نشانه های فرهنگی ، هنری و موسیقی ایرانی در جمهوری تاجیکستان
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2013/10/blog-post_18.html
بخش هشتم : فارسی ‌سرایان تاجیکستان
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2013/10/blog-post_28.html
بخش نهم : مردم هند و اروپایی - نکاتی در باره ی "مردم پنجابی" و "پنجاب"
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2013/11/blog-post_9.html

گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/01/blog-post_5137.html


۱۳۹۲ دی ۱۵, یکشنبه

شلغم نامه


 شلغم در فرهنگ واژه ها
١ - شلغم بیخ گیاهی است که ویتامین ث و املاح مفید برای بدن دارد : واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب
٢ - شلغم گیاهی است از تیرة صلبیان که دارای ریشه ای غده ای محتوی مواد ذخیره ای می باشد. دارای ویتامین ث فراوان و املاح مفید برای بدن است : فرهنگ فارسی معین
٣ - شلغم  ریشۀ قهوه‌ای یا سفیدرنگ گیاهی به همین نام که مصرف دارویی و خوراکی دارد : فرهنگ لغت عمید

 شناخت شلغم
شلغم گیاهی است از تیره ٔ صلیبیان که دارای ریشه ٔ غده ای محتوی مواد ذخیره ای می باشد. نباتی است دوساله ، یعنی در سال دوم کشت گل میدهد. برگهایش سبز روشن و دارای موهای کوتاه است . شلغم از سرما عاجز نیست و گرمای زیادی هم برای نموّش لازم ندارد و چون دارای ویتامین ث فراوان و املاح مفید برای بدن است ، بهترین ماده ٔ غذایی بصورت سوپ یا آش برای اشخاصی می باشد که دچار گریپ یا سرماخوردگی شده اند.
شلغم از عوامل عمدهٔ پیشگیری از سرطان به شمار می‌آید، زیرا همانند کلم پیچ و سایر گیاهان چلیپایی از موادی برخوردار است که رشد سرطان را متوقف می‌سازد. شلغم روغنی نیز که بزرگ و زرد رنگ است، دارای مواد ضد سرطانی است. یکی از مواد ضد سرطان که در شلغم وجود دارد ، گلوکوسینولیت نام دارد.

انواع شلغم
١ - انواع شلغم خوراکی : این گیاه انواع مختلفی دارد که بعضی از آنها برای مصرف و خوراک حیوانات اهلی و برخی دیگر برای مصرف در غذاهای انسان استفاده می شود. انواعی که برای مصرف خوراک انسان هستند عبارتند از : شلغم سفید بلند - شلغم سفید بشقابی - شلغم سفید کُرَوی - شلغم زرد - شلغم قرمز - شلغم خاکستری یا سیاه
٢ - گونه های معروف شلغم : الف - شلغم روغنی - گونه ای شلغم که شباهت زیادی به منداب دارد ودانه های آن محتوی سی درصد روغن است . مواد اندوخته ٔ ریشه ٔ این گونه شلغم ، از شلغم معمولی کمتر است. شلغم روغنی به نام شلغم صحرایی ، خرزل ، لوت بری ، شلغم بیابانی نیز خوانده می شود. ب - شلغم فرنگی - بیخ گیاهی است شبیه سیب زمینی . بوته ٔ آن دارای شاخه های راست و بلند و گل های زرد است و برای تهیه ی ترشی از آن استفاده می شود. 
٣ - انواع معروف شلغم در دنیا : شلغم دراز سر بنفش (ایتالیا) - شلغم طلایی (اروپای شمالی) - شلغم ته سبز (انگلستان) - شلغم سر بنفش (همه جا) - شلغم سوزنی (آلمان) - شلغم ته قرمز (اروپا) - شلغم دراز سر زرد (فرانسه) - شلغم سفید تخم مرغی (آمریکای جنوبی) ، نگاه کنید به تصاویر در این تارنما : 
http://liliashpaz.blogfa.com/post-84.aspx

گفتنی های تغذیه ای شلغم
تركیبات شیمیائی در صد گرم شلغم - تاریخچه ی مصرف خوراکی شلغم - خواص شلغم - فواید شلغم - شلغم را با چی و برای چی بخوریم؟ - احتیاطات لازم در مصرف شلغم : نگاه کنید به نوشتاری از همین نگارنده در "گفتنی های تغذیه : شلغم و برخی خواص آن"
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/01/blog-post.html

چگونگی تولید شلغم در ایران و جهان
آمار مربوط به تولید شلغم در ایران و جهان معمولا بطور توامان با هویج گزارش می شود. چگونگی تولید هویج و شلغم در ایران و جهان (بین سال های ١٩٩٠ تا ٢٠١١ میلادی)  را می توان در تارنمای زیر مشاهده نمود:
 http://www.factfish.com/statistic-country/iran/carrots%20and%20turnips,%20production%20quantity

شلغم : در برخی گفتمان ها
در بیابان فقیر سوخته را/ شلغم پخته به که نقره خام :  سعدی
وآن‌که را دستگاه و قدرت نیست/ شلغم پخته، مرغ بریان است : سعدی

شلغم : در برخی اصطلاحات فارسی
شلغم = کنایه از آدم بی‌بخار و به دردنخور - آدم منفعل
حرام خوری آن هم شلغم = لااقل از گناهی که لذت آن کم است باید پرهیز کرد
شلغم شلغم زدن ، شلغم شلغم گفتن = بانگ شلغم شلغم کردن هنگام فروختن (شلغم شلغم مزن که از تو/ شلغم نخرند اهل ادراک : شرف الدین شفایی)

شلغم : در برخی کتاب ها و نوشتار ها
١ - کتاب شلغم میوه ی بهشته، از علی محمد افغانی، انتشارات نگاه، چاپ ١٣٨٨ - تهران. خلاصه ی کتاب: در یکی از کوچه های باریک پشت بازارچه سرپولک چهارراه سیروس تهران، در سال ۱۳۵۳، خانه قدیمی کوچکی بود که سی سال از عمر بنای آن می گذشت. این خانه حیاط  و باغچه ای کوچک داشت که در میان آن درختی افرا دیده می شد. ضلع شمالی حیاط  شامل دو اتاق بود، هر کدام با دو پنجره که قرینه وار به وسیله ایوانی از هم جدا می شدند. در ضلع شرقی فقط یک اتاق قرار داشت، باز هم با یک ایوان ولی بزرگتر از خود اتاق. در دو اتاق ضلع شمالی، براتعلی چراغ ساز، حدودا سی ساله، اهل اسدآباد همدان با همسرش نرگس اهل ورامین و تنها فرزندشان عابدین زندگی می کردند. نرگس زنی سی ساله و هیکل دار،  بسیارمنظم و خانه دار و دلسوز برای براتعلی و عابدین بود. تنها نقطه ضعف او نامهربانی با دیگران بود. در تنها اتاق ضلع شرقی مشهدی محرم سبزی فروش پنجاه ساله با همسر بیست و هفت ساله ظریف ومهربانش گل عنبر و سه فرزندشان، شاهرخ و مهران ومهشید زندگی می کردند. آنها اهل بویین زهرای قزوین بودند. گل عنبر برخلاف نرگس زنی بسیار نامنظم بود... عابدین سرما می خورد و گل عنبر چند روزی برایش شلغم می پزد. عابدین خیلی شلغم دوست دارد. گل عنبر احساس می کند عابدین در حال چاق شدن است، طوری که لباس هایش برایش تنگ شده و به زحمت آن ها را می پوشد. برای این که او را چشم نزند به سراغ پیرِ نظرِ خواربار فروش می رود تا مقداری اسفند از او بگیرد و برای عابدین دود کند... بیشتر:
http://nakhnamaa.blogfa.com/post-95.aspx
٢ - یونجه فراوان تر و شلغم زیادتر : در کتاب قلعه و یا مزرعهٔ حیوانات، نوشتهٔ جورج اورول، فصل نهم : «اما در مقایسه با زمان جونز همه چیز ترفی کرده بود. سکوئیلر به سرعت اعدادی را پشت سرهم می خواند تا به حیوانات نشان دهد حالا از زمان جونز جوی بیشتر، یونجه فراوان تر و شلغم زیادتری دارند، ساعات کمتری کار می کنند و آب آشامیدنیشان گواراتر، عمرشان طولانی تر، بهداشت نوزادان بهتر شده است، در طویله کاه بیشتر دارند و مگس کمتر آزار می دهد. حیوانات تمام این مطالب را باور می کردند. در واقع خاطره دوره جونز تقریبا محو شده بود. می دانستند که زندگی امروزشان سخت و خالی است، غالبا گرسنه اند، سردشان است و معمولا جز هنگام خواب کار می کنند. ولی بی شک روزهای قدیم از امروز هم بدتر بوده است!»... 
٣ - نوشتار ترشی شلغم ژاپنی : شلغم از صیفی جات مورد علاقه ژاپنی ها می باشد و بالاترین مصرف سرانه آن نیز در دنیا در اختیار ژاپنی هاست.  طرز تهیه ی ترشی شلغم ژاپنی... بیشتر:
http://ketabashpazi.blogfa.com/post/155

شلغم : در برخی فیلم ها
فواید شلغم
https://www.youtube.com/watch?v=KbKPpG-iTKs
تاثیر مواد غذایی مثل شلغم و خرمالو
https://www.youtube.com/watch?v=oFJOjgxugc8

تحقیقات جدید و شلغم
بنا بر گزارش تارنمای همشهری آنلاین، ناسا قصد دارد تا سال ۲۰۱۵ بر روی ماه گیاهان و سبزیجاتی از جمله شلغم و ریحان به عمل آورد. هدف از این کار بررسی امکان زندگی و کار انسان بر روی تنها قمر زمین است. سازمان فضایی آمریکا این گیاهان را با استفاده از یک فضاپیمای تجاری ماه نورد طی دو سال آینده به سطح ماه خواهد برد. این ابتکار توسط گروه زیستگاه رشد گیاهان ماه در ناسا مطرح شده است. برنامه ناسا این است که محفظه ی رشد مهر و موم شده بسیار ساده‌ای بسازد تا از جوانه زدن گیاه در طول یک دوره پنج تا ده روزه در فضا پیما بر روی ماه پشتیبانی کند. این محفظه‌های یک کیلوگرمی تلاش خواهند کرد تا شلغم ، ریحان و برخی گیاهان دیگر را رشد دهند... اطلاعات در مورد گیاهان می‌تواند به دانشمندان ناسا کمک کند دریابند آیا انسان می‌تواند بر روی ماه زندگی و کار کند یا خیر. سال گذشته دانشمندان چینی از برنامه‌های خود برای رشد سبزیجات تازه در پایگاه‌های اقماری ماه و مریخ خبر دادند تا بتوانند منبع غذایی و اکسیژن برای فضانوردان فراهم کنند

تعبیر خواب شلغم
دیدن شلغم به خواب، دلیل است بر غم و اندوه. اگر شخصی خواب به بیند که شلغم به کسی داده است، دلیل بر این است که زحمتی به کسی رساند. جابرمغربی گوید: دیدن شلغم پخته بهتر از خام بود. اگر شخصی خواب به بیند که شلغم از خود دور کرده، دلیل است که از غم و غصه و اندوه و گرفتاری برهد.

شلغم : در زنجیری از سروده ها
 
ننگ هر قافله در شش دره ابلیسی/ تو به هر نیت خود مسخره ابلیسی
از برای علف دیو تو قربان تنی/ بز دیوی تو مگر یا بره ابلیسی
سره مردا چه پشیمان شده‌ای گردن نه/ که در این خوردن سیلی سره ابلیسی
شلغم پخته تو امید ببر زان تره زار/ ز آنک در خدمت نان چون تره ابلیسی
نان ببینی تو و حیزانه درافتی در رو/ عاشق نطفه دیو و نره ابلیسی... : مولوی
 
مرغ بریان به چشم مردم سیر/ کمتر از برگ تره بر خوان است
وان که را دستگاه و قوت نیست/ شلغم پخته مرغ بریان است: سعدی
 
آب می‌خور زعفرانا تا رسی/ زعفرانی اندر آن حلوا رسی
در مکن در کرد شلغم پوز خویش/ که نگردد با تو او هم‌طبع و کیش... : مولوی
 
ناگهی بهلول را خشکی بخاست/ رفت پیش شاه ازوی دنبه خواست
آزمایش کرد آن شاهش مگر/ تا شناسد هیچ باز از یکدیگر
گفت شلغم پاره باید کرد خرد/ پاره کرد آن خادمیش و پیش برد
اندکی چون نان و آن شلغم بخورد/ بر زمین افکند و مشتی غم بخورد
شاه را گفتا که تا گشتی تو شاه/ چربی از دنبه برفت زین جایگاه
بی حلاوت شد طعام از قهر تو/ می بباید شد برون از شهر تو :عطار
 
بزرگا، وثوقا، که تنها همو/ بزرگست و آن دیگران باد و دم
کند با بزرگی ثنایم به شعر/ دهد بی‌تقاضا صلت نیز هم
خودش مدح فرماید و هم خودش/ ببخشد صله‌، اینت اصل کرم
صله وافر و بحر شعرش رمل/ سر انگشتش این بحرها کرده ضم
چو این وافر و این رمل کی شنید/ کس اندر عرب یا که اندر عجم
زنم زان مضامین شیرین او/ کنون همچو بهرام چوبین، منم
منم، آنکه با آش شلغم همی
ز مرضای خود، شل کنم دست غم... : ملک‌الشعرای بهار

رباعی شلغم از همین نگارنده:

در زمستان به شلغم آور روی
گر چه شلغم گران و بدنام است

همه جا یک خوراک شلغم جوی
شلغم پخته بهتر از خام است

دکتر منوچهر سعا دت نوری
 
منابع و مآخذ
شلغم در فرهنگ واژه ها : واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب - فرهنگ فارسی معین - فرهنگ لغت عمید
شناخت شلغم : تارنمای لغت نامه دهخدا و تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
انواع شلغم خوراکی : بسیاری از تارنماها
گونه های معروف شلغم : تارنمای لغت نامه دهخدا و فرهنگ فارسی معین
انواع معروف شلغم در دنیا : تارنمای لي لي آشپز
چگونگی تولید شلغم در ایران و جهان : تارنماهای گوناگون
گفتنی های تغذیه  - شلغم و برخی خواص آن : تارنمای گزیده ای از نوشتارها
شلغم در برخی اصطلاحات فارسی : تارنمای آریا ادیب - تارنمای لغت نامه دهخدا
کتاب شلغم میوه ی بهشته : تارنمای نخ نما
یونجه فراوان تر و شلغم زیادتر : بسیاری از تارنماها
نوشتار ترشی شلغم ژاپنی : تارنمای کتاب آشپزی 
تحقیقات جدید و شلغم : تارنمای همشهری آنلاین
تعبیر خواب شلغم : تارنمای دانشنامه شعر و ادبیات پارسی
شلغم  در زنجیری از سروده ها : تارنمای گنجور و تارنمای گزیده ای از نوشتارها

گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/01/blog-post_5.html

۱۳۹۲ دی ۱۳, جمعه

گفتنی های تغذیه : ٩ - شلغم و برخی خواص آن


شلغم گیاهی است از تیره ٔ صلیبیان که دارای ریشه ٔ غده ای محتوی مواد ذخیره ای می باشد. نباتی است دوساله ، یعنی در سال دوم کشت گل میدهد. برگهایش سبز روشن و دارای موهای کوتاه است . شلغم از سرما عاجز نیست و گرمای زیادی هم برای نموّش لازم ندارد و چون دارای ویتامین ث فراوان و املاح مفید برای بدن است ، بهترین ماده ٔ غذایی بصورت سوپ یا آش برای اشخاصی می باشد که دچار گریپ یا سرماخوردگی شده اند.
شلغم از عوامل عمدهٔ پیشگیری از سرطان به شمار می‌آید، زیرا همانند کلم پیچ و سایر گیاهان چلیپایی از موادی برخوردار است که رشد سرطان را متوقف می‌سازد. شلغم روغنی نیز که بزرگ و زرد رنگ است، دارای مواد ضد سرطانی است. یکی از مواد ضد سرطان که در شلغم وجود دارد ، گلوکوسینولیت نام دارد.

تاریخچه ی مصرف خوراکی شلغم
این گیاه بومی غرب آسیا بوده و قرن هاست که مصرف خوراکی دارد. قبل از پیدایش سیب زمینی، یکی از محصولات عمده ی خوراکی مردم اروپا و در قرون وسطی، غذای مردم فقیر بوده است. به راحتی در نواحی و فصول سرد قابل کشت می باشد. شلغم از نظر طب قدیم ایران گرم و تر است

تركیبات شیمیائی در صد گرم شلغم

آب   ۹۱ گرم
 پروتئین   ۱ گرم
 مواد چربی   ۲ گرم
 مواد نشاسته‌ای  ۶/۶ گرم
 كلسیم   ۴۰ میلی گرم
 فسفر   ۳۰ میلی گرم
 آهن  ۵ میلی گرم
 سدیم  ۵۰ میلی گرم
 پتاسیم  ۲۷۰ میلی گرم
 ویتامین ث   ۴۰ میلی گرم

 خواص شلغم
١ - شلغم مقوی است ٢ - شلغم اشتها آور است ٣ - شلغم ضعف جنسی را درمان كرده و اسپرم را زیاد می كند ٤ - شلغم سرفه را تسكین می دهد ۵ - ترشی شلغم بهترین نوع ترشی است زیرا مقوی معده و روده ها و اشتها آور است ٦ - آب شلغم قند خون را پائین می آورد ٧ - تخم شلغم را اگر سرخ كرده و بخورید برای ضعف جنسی موثر است ٨ - اگر گلو درد دارید آب شلغم پخته را قرقره كنید ٩ - خوردن آب شلغم درمان كننده جوش صورت است ١٠ - آن هایی كه حافظه ضعیف دارند حتما باید شلغم بخورند زیرا ثابت شده است كه شلغم حافظه را تقویت می كند ١١ - شلغم شب كوری را درمان می كند ١٢ - شلغم بعلت داشتن ویتامین ب علاج كم خونی است ١٣ - شلغم برای رشد و نمو استخوان ها مفید است بنابراین زنان باردار وشیرده حتما باید از آن استفاده كنند ١٤ - زن حامله ای كه در مدت بارداری شلغم خورده باشد بچه اش زودتر رشد كرده، زودتر حرف می زند و حتی زودتر راه می افتد و در مقابل امراض مقاومت بیشتری خواهد داشت. ١۵ -آنهایی كه غده تیروئیدشان كم ترشح می كند باید حتما شلغم بخورند زیرا شلغم بعلت داتشن ید فراوان ترشحات غده تیروئید را تنظیم می كند ١٦ - شلغم مهمترین گیاه ضد سرطان است و حتی گسترش سرطان را متوقف می كند ١٧ - شلغم درمان بسیاری از بیماریهای پوستی است ١٨ - شلغم پخته بهترین دارو برای برونشیت است
سعی كنید در فصل زمستان برای پیشگیری از سرماخوردگی و بیماریهای تنفسی اقلا چند بار در هفته شلغم بخورید شلغم پخته بهترین صبحانه است. بدن را تمیز كرده و مواد سمی را ازبدن خارج می سازد.

فواید شلغم
این سبزی از انواع سبزی‌های نادری است که دارای آرسنیک و روبیدیوم است. این دو عنصر با کمک گوگرد در جلوگیری از مرض جذام نقش مهمی دارند. فواید دیگر شلغم به قرار زیر است:
۱- شلغم برطرف کننده سرفه است. ٢- شلغم نرم کننده سینه، معده و روده است. ۳- شلغم اشتها را تحریک می‌کند. ۴- شلغم سنگ‌های مثانه، کلیه و کبد را خرد، و ادرار را زیاد می‌کند. ۵- شلغم به علت داشتن ویتامین ‌های آ، ب، ث بر نور چشم و قدرت بینایی می‌افزاید. ٦- ریشهٔ شلغم اثر نرم‌کنندگی دارد و در رفع سیاه سرفه و آسم به صورت جوشانده‌های غلیظ و مخلوط با عسل، مورد استفاده قرار می‌گیرد. ۷- جوشاندهٔ غلیظ شلغم به شکل مرهم، در تسکین دردهای مفصلی، نقرس، آبسه‌ها، سرمازدگی و غیره به کار می‌رود. ۸- شلغم دارای یک ماده ضد عفونی قوی است و به همین جهت در درمان سرماخوردگی و بیماری‌های عفونی تاثیر بسیار زیاد دارد. ۹- شلغم حاوی فسفر، کلسیم، آهن و ویتامین‌های ب و ث است و سبب افزایش نیروی جنسی و تقویت عمومی بدن می‌شود. ۱۰ - شلغم برای رشد و استحکام استخوان بندی بسیار مفید است. ۱۱- اگر ریشه‌های نازک و باریک روی شلغم، خشک و ساییده شده و سپس با عسل مخلوط شود، بسیاری از امراض مجاری ادرار را درمان می‌کند. ۱۲- آب شلغم پخته را می‌توان در انواع گلو دردها و به خصوص عوارض سرماخوردگی قرقره کرد. ۱٣- چنانچه شلغم را در ظروف سربسته یا درون خمیر بپزید، چون آب و اسانس‌های آن خارج نمی‌شود، باعث زیاد شدن اشتها می‌شود. ۱۴- آب شلغم به سبب داشتن انسولین گیاهی و ویتامین‌های مفید برای درمان مرض قند و سنگ مثانه مفید است. ۱۵ – شلغم برای جلوگیری از ناراحتی‌های پوستی به ویژه جوش صورت (غرور) بسیار سود بخش است. ١٦- شلغم به علت داشتن ویتامین ث از رقیق شدن خون جلوگیری کرده و به علت وجود همین ویتامین، مانع از خونریزی می‌شود و خستگی را برطرف می‌کند. ۱۷- ریشه‌های نازک شلغم ورم طحال و سوزش ادرار را برطرف می‌کند، بدین منظور باید ریشه ‌های باریک شلغم را تمیز شسته و پس از خشک کردن بسایید و همراه با کمی عسل میل کنید. ۱۸- ترشی شلغم، مقوی احشاء، اشتها آور و بی نفخ است. ۱۹- شلغم به سبب داشتن ویتامین آ برای تسکین خارش و دردهای مفصلی، سرما خوردگی، نقرس و معالجه ترَک به صورت استعمال خارجی مفید است. برای این منظور باید شلغم را در مقدار کمی آب پخته و به صورت مرهم درمحل مورد نظرقرار دهید. ۲۰- در بیماری نقرس و درد مفاصل، یک عدد شلغم را پخته و آن را ریز ریز کنید و به شکل فرنی درآورید، سپس مانند مرهمی روی مفاصلی که درد می‌کند، بگذارید. ۲۱- تخم شلغم از نظر تمام خواص و اعمال، از شلغم مفیدترو قوی تر است. شیوه و مقدار مصرف آن نیز به این گونه‌است که در هر دقیقه حدود ۲۵/٦ گرم آن را همراه با عسل یا شربت، برای معالجه امراض یاد شده می‌خورند. ۲۲- مصرف شلغم در درمان کم خونی، تجویز شده‌است، زیرا در افزایش گلبول‌های قرمز خون، بسیار موثر است. ۲۳- برای معالجه سرما خوردگی، ورم لوزه‌ها و آنژین شدید و گلو درد می‌توان از شربت شلغم استفاده کرد و همچنین آب شلغم قند خون را پائین می آورد. ۲۴- شربت شلغم برای معالجه سیاه سرفهٔ بچه‌ها مفید است و مصرف این شربت هیچ ضرری برای بچه‌ها ندارد. روش تهیهٔ شربت شلغم به این ترتیب است که ابتدا وسط یک شلغم را خالی می‌کنند و در آن کمی شکر می‌ریزند. پس از مدتی آب در آن جمع می‌شود. آب را با قاشق برداشته و مصرف می‌کنند.

شلغم را با چی و برای چی بخوریم؟
شلغم ، تقویت کننده ی چشم است و برای مبتلایان به سنگ کلیه نیز مفید است - مصرف شلغم افراد را در برابر بیماری‌های پوستی بیمه می‌کند و در بهبود جوش صورت موثر است. افرادی که مبتلا به جوش صورت و اگزما هستند، چنانچه هر روز مقدار کمی شلغم خام بخورند نیاز بدن آن‌ها به گوگرد برطرف شده و در نتیجه جوش صورت آن‌ها از بین خواهد رفت - شلغم در تقویت تخمدان‌ها نقش اساسی دارد و رحم را برای پرورش نوزادی سالم و قوی، تقویت می‌کند - آرام‌بخش و ترمیم‌کننده ی سریع زخم‌هاست و برای تقویت کبد مفید است - به علت داشتن فیبر، پاک‌کننده قوی روده‌هاست و خواص تسکین‌دهنده ی آن، شلغم را به داروی طبیعی خواب‌آور تبدیل کرده است.

احتیاطات لازم در مصرف شلغم
مصرف زیاد دانه شلغم و یا روغن آن ممکن است باعث بروز اثرات سمّی یر روی قلب شود - مصرف زیاد آن برای افراد هیپوتیروئید (کم کاری تیروئید) خوب نیست. زیرا در این گیاه و گیاهان خانواده شب بو (خردل) ترکیبات گلوکوزینولات و ایزوتیوسیانات وجود دارد که مهارکننده ی تیروئید بوده و البته با پختن، این اثر از بین می رود - شلغم گرچه دارای خاصیت ضدسرطانی است ولی افرادی که آمادگی سرطان پستان دارند نباید در مصرف آن زیاده روی کنند چون مادّه ایندول و کاربینول شلغم باعث تحریک سرطان پستان می گردد -
کسانی که از نظر هضم غذا یا معده دچار اشکال هستند و یا روده‌های ظریفی دارند، باید از مصرف شلغم خودداری کنند - تنها ضرر مصرف شلغم نفّاخ و دیر هضم بودن آن است که با زیره و شیرینی ها اصلاح می شود، یعنی اگر روی آن زیره پاشیده شود یا همراه آن شیرینی میل شود، مضرّات آن از بین می رود.

تحقیقات جدید و شلغم
بنا بر گزارش تارنمای همشهری آنلاین، ناسا قصد دارد تا سال ۲۰۱۵ بر روی ماه گیاهان و سبزیجاتی از جمله شلغم و ریحان به عمل آورد. هدف از این کار بررسی امکان زندگی و کار انسان بر روی تنها قمر زمین است. سازمان فضایی آمریکا این گیاهان را با استفاده از یک فضاپیمای تجاری ماه نورد طی دو سال آینده به سطح ماه خواهد برد. این ابتکار توسط گروه زیستگاه رشد گیاهان ماه در ناسا مطرح شده است. برنامه ناسا این است که محفظه ی رشد مهر و موم شده بسیار ساده‌ای بسازد تا از جوانه زدن گیاه در طول یک دوره پنج تا ده روزه در فضا پیما بر روی ماه پشتیبانی کند. این محفظه‌های یک کیلوگرمی تلاش خواهند کرد تا شلغم ، ریحان و برخی گیاهان دیگر را رشد دهند... اطلاعات در مورد گیاهان می‌تواند به دانشمندان ناسا کمک کند دریابند آیا انسان می‌تواند بر روی ماه زندگی و کار کند یا خیر. سال گذشته دانشمندان چینی از برنامه‌های خود برای رشد سبزیجات تازه در پایگاه‌های اقماری ماه و مریخ خبر دادند تا بتوانند منبع غذایی و اکسیژن برای فضانوردان فراهم کنند
.
رباعی شلغم از همین نگارنده:

در زمستان به شلغم آور روی
گر چه شلغم گران و بدنام است

همه جا یک خوراک شلغم جوی 
شلغم پخته بهتر از خام است
 
دکتر منوچهر سعادت نوری

منابع و مآخذ
 شناخت شلغم : تارنمای دهخدا و تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
تاریخچه ی مصرف خوراکی شلغم : تارنمای انجمن تحقیقات طب سنتی ایران و  تارنمای همشهری آنلاین
تركیبات شیمیائی در صد گرم شلغم : بسیاری از تارنماها
خواص شلغم : تارنمای ایران ناز و بسیاری از تارنماها
فواید شلغم : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
شلغم را با چی و برای چی بخوریم : تارنمای بیتوته
احتیاطات لازم در مصرف شلغم : تارنمای انجمن تحقیقات طب سنتی ایران و تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
تحقیقات جدید و شلغم : تارنمای همشهری آنلاین