۱۳۹۲ مهر ۱۵, دوشنبه

یاد نامه ها : ٩ و ١٠ - یاد نامه های همای اصفهاني و طرب اصفهاني


 رضا قلی همای اصفهانی که گاهی به نام همای شیرازی نیز خوانده می شود تولدش در شيراز به سال ١٢١٢ قمری برابر با ١١٧٦ خورشیدی و وفاتش در اصفهان به سال ١٢٩٠ قمری برابر با ١٢۵٤ خورشیدی رخ داده است. وی معاصر فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار بود و در اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار درگذشت. رضا قلی همای اصفهانی پدر میرزا ابوالقاسم محمد نصیر طرب اصفهانی و پدر بزرگ روانشاد جلال‏الدین همایى (١٢٧٨ - ١٣۵٩ خورشیدی) بود. برای آگاهی بیشتر پیرامون شرح احوال و سروده ها و آثار روانشاد جلال‏الدین همایى، نگاه کنید به "یاد نامه ی جلال الدين همایی" نوشتاری از همین نگارنده.

نمونه ی اشعار رضا قلی همای اصفهانی

 ١ - مرغ پرشکسته
گفتی شتاب رفتن من از برای توست/ آهسته تر برو که دلم زیر پای توست
با قهر می گریزی  و گویا که غافلی/ آرام سایه‌ای همه جا در قفای توست
سر در هوای مهر تو رفت و هنوز هم/ در این سری که از کف ما شد هوای توست
چشمت رهم نمی دهد به گذرگاه عافیت/ بیمارم و خوشم که دلم مبتلای توست
خوش می روی به خشم و به ما رو نمی کنی/ این دیده از قفا به امید وفای توست
ای دل نگفتمت حذر از راه عاشقی/ رفتی بسوز این‌ همه آتش سزای توست
ما را مگو حکایت شادی که تا به حشر/ مایئم و سینه‌ای که در آن ماجرای توست
بیگانه‌ام ز عالم و بیگانه‌ای ز ما/ بیچاره آن کس که دلش آشنای توست
بگذشت و گفت این به قفس اوفتاده کیست
این مرغ پر شکسته ی محزون همای توست
 ٢ - امروز و امشب
از من بگریزید که می خورده ام امروز/ با من منشینید که دیوانه ام امشب
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد/ ای بی خبر از گریه ی مستانه ام امشب
یک جرعه ی آن مست کند هر دو جهان را/ چیزی که لبت ریخت به پیمانه ام امشب
 ٣ - درگاه او
به راه عشق او تنها نه ما هستیم سرگردان/ که گردون نیزسرگردان بود درراه اوچون ما
هزاران عاشق بی خانمان هرگوشه ای دارد/ گرفتارکمند عشق آن مه من نیم تنها
پا به کوی او نه و از وی شفای جان طلب/ دردمندان را بود درگاه او دارالشفا
 ٤ - شیدایی ما
تا به دامان تو ما دست تولا زده ایم/ با تولای تو برهر دو جهان پا زده ایم
تا نهادیم به کوی تو صنم روی نیاز/ پشت پا بر حرم و دیر وکلیسا زده ایم
در خور مستی ما رطل وخم ساغر نیست/ ما از آن باده کشانیم که دریا زده ایم
همه شب از طرف گریه ی مینا ، من وجام/ خنده بر گردش این گنبد مینا زده ایم
نشوی غافل از اندیشه ی شیدایی ما/ گر چه زنجیر به پای دل شیدا زده ایم
تا نهادیم سر اندر قدم پیر مغان/ پای بر فرق جم و افسر دارا زده ایم
جای دیوانه چو در شهر ندادند «هما»/ من ودل چند گهی خیمه به صحرا زده ایم
 ۵ - دلداری نیست
بی‌دل و خسته در این شهرم و دلداری نیست/ غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست
رو مداوای خود ای دل بکن از جای دگر/ کاندر این شهر، طبیب دل بیماری نیست
شب به بالین من خسته به ‌غیر از غم دوست/ ز آشنایان کهن، یار و پرستاری نیست
به‌ جز از بخت تو و دیدهٔ من، در غم تو/ شب در این شهر به بالین، سر بیداری نیست
گر هما را ندهد ره به در صومعه، شیخ/ در خرابات مگر سایهٔ دیواری نیست؟
 سروده ی "دلداری نیست" را می توان با صدای هادی حسینی همراه با تار شهرام میر جلالی‌ در دستگاه شور در اینجا شنید:
http://www.youtube.com/watch?v=6vfecBWcw74  
 ٦ - تک بیتی های مشهور
مژده ای ‌دل که نسیمی ز گلستان وصال
همره باد صبا می‌رسد از شیرازم
***
بوسه ای داد و دل و دین برد و رخ پنهان نمود
باز پیدا گشت و رسم دلبری از سر گرفت
***
زبی قراری زلفش اگر سخن گویم
ازاین سخن دل یک شهر بی قرار شود
***
خواستم تا رازخود پوشم ز پیر عشق گفت
راز خود از ما مپوشان محرم رازیم ما
***
عشق آن گونه به دل آتشی افروخت مرا
که به یک شعله زسرتا به قدم سوخت مرا
***
می بخور منبر بسوزان آتش اندر خرقه زن
ساکن میخانه باش و مردم آزاری مکن

میرزا ابوالقاسم محمد نصیر طرب اصفهانی (١٢٣٨ - ١٢٩٢ خورشیدی برابر با ١٢٧٦ - ١٣٣٠ قمری) را میتوان اصفهانى شیرازى گفت، چرا که محل تولد و نشوونما و مدفن او در اصفهان بوه و به این اعتبار اصفهانى است، اما به رعایت نسب و نژاد پدر و اسلافش، اصلش شیرازى است.  وی معاصر ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و محمد علی شاه قاجار بود و در اوائل سلطنت احمد شاه قاجار درگذشت.
طرب چهارده ساله بود که پدرش از دار دنیا رفت و عنقا، برادر بزرگتر وى، تعلیم و تربیت او را بر عهده گرفت. میرزا ابوالقاسم در ١٢٧۵ خورشیدی برابر با ١٣١٣ قمری به تهران آمد و عضو انجمن ادب شد و در یکى از قصاید خود که آن را «قصیده‏ ى انجمنیه» نامیده، نام شاعران آن زمان تهران را که عضو انجمن بوده‏ اند، آورده است. از استادان وى می‏توان، آخوند ملا محمد کاشانى، میرزا محمد باقر چهارسویى و میرزا ابوالحسن جلوه را نام برد. او در خط شاگرد میراز عبدالرحیم افسر بود، اما در شیوه‏ى خط مدت ها از روى خط میرعماد و محمد صالح و آقا محمد باقر سمسارى و رضا قلى ادیب شیرازى مشق مى ‏کرد، تا خود صاحب شیوه ‏اى ممتاز گردید. در کتیبه ‏نویسى هم مهارتى بسزا داشت و نمونه‏ى کتیبه نویسی هاى او در مسجد رکن‏الملک تخت فولاد و مسجد آخوند ملا محمد حسین کرمانى و سراى ملک در بازار شاه اصفهان و غیره به یادگار مانده است و از خطوط چاپى او هم دو اثر باقى است: یکى «ترجیع بند» عرفانى خود اوست و دیگر چند قصیده و قطعه، از خود او که در اثناء و پایان «دیوان» پدرش، هماى شیرازى ، در ١٢٩٢ خورشیدی برابر با ١٣٣٠ قمری به چاپ رسیده است. طرب علاوه بر کتابت گوناگون، در مرکب‏سازى و ساخت جوهر قرمز دانه و حل‏کارى و طلاسازى و زرافشان کردن کاغذ ها و نیز در شناختن خطوط اساتید نستعلیق و تقویم قطعات و مرقعات و کتب نفیسه مهارت بسیار داشت و از وى «دیوان» شعرى به جاى مانده است. وى در اصفهان وفات یافت و در صحن امامزاده احمد، در جوار مزار پدرش، به خاک سپرده شد. ابوالقاسم محمد نصیر طرب اصفهانی وفاتش به سال ١٣٣٠ قمری رخ داده که ماده تاريخش اين چنين است (طرب افسوس کز اين انجمن رفت).
باید یاد آور ساخت که در سال ١٣١٤خورشیدی، روانشاد جلال‏الدین همایى فرزند برومند و گرانمایه ی طرب اصفهاني، از پدر عارف و سراینده ی خود نیز در نوشتاری تحت عنوان "طرب بن همای شیرازی" در مجله ی مهر یاد کرده است. 

نمونه ی اشعار میرزا ابوالقاسم محمد نصیر طرب اصفهانی

 ١ - مدح حضرت معصومه
منت ز بخت دارم و نصرت ز کردگار/ کافکند در دیار قمم روزگار، بار
خوش بار یافتم به حریمى که جبرئیل/ بى‏اذن خادمان به حریمش نجسته بار
این بارگاه بضعۀ باب الحوائج است/ کز وى رواست، حاجت مخلوق روزگار
این پیشگاه فاطمه ی بنت موسى است/ کز بعد فاطمه به زنان دارد افتخار
خارى اگر به کف پاى زائرش گیرد/ ملک، به سوزن مژگان، ز پاش گیرد خار
دختر بدین جلال، نپرورده مام دهر/ دختر بدین مقام، نیاورده روزگار
چشم فلک ندیده و نشنیده گوش دهر/ دختر بدین جلالت و بانو بدین وقار
اى بانوى بلند مقام فلک جناب/ اى خانم رفیع  مکان بزرگوار
هم دختر امامى و هم خواهر امام/ هم عمۀ امامى  و هم نور هشت و چار
تنها نه چشم من به در توست منتظر/ چشم دو عالم است ‏بر این در، به انتظار
اى والى ولایت عصمت به عصمتت/ چشم  کرم  ز بندۀ این  آستان، مدار
مسکین «طرب‏» ز درگه لطفت کجا رود؟/ امیدوار بر توأم، امید من  بر آر
 ٢ - عيد غدير
فرّخا عيد دلپذير غدير/ كه جوان شد از او زمانه ی پير
پير گيتي جواني از سر يافت/ از فرِ عيد دلپذير غدير
نعمت حق ، تمام گشت امروز/ بر همه خلق ، از صغير و كبير
دين شد امروز كامل و سُتوار/ از وجود امير كلّ امير
آمد امروز امر ايزد پاك/ زي نبي ، آن شه بشير و نذير
آمد امروز جبرئيل امين/ جانب مصطفي به خُمّ غدير
در غدير خُم ، اين بشارت داد/ جبرئيل امين به شاه بشير
كاي تو بر جمله ما سِوا سرور/ امر ما را كنون مكن تأخير
دست حيدر بگير و از سرِ قدر/ بنشان جاي خويشتن به سرير
اين خبر ، چون به مصطفي آمد/ در غدير خُم از خداي قدير
در زمان از هَيون به زير آمد/ منبري ساخت از جهاز بعير
پا به منبر نهاد و باز نمود/ همچو گُل ، آن دهان خوش تقرير
كِ«ابشِروا يا مَعاشرَ الأنصار»/ همه دانيد ، از صغير و كبير
هر كه مولاي او منم امروز/ از پسِ من علي بر اوست امير
ناصرِ مرتضي هر آن كه بُود/ در دو عالم ، خداش هست نصير
دوستدار علي هر آن كه بُود/ دوستدارش بود خداي خبير
گشت امروز كار مُلك ، درست/ گشت امروز چشم شرع ، قرير
 ٣ - ماه بنی‏هاشم
عرش بود خیره در جلال اباالفضل/ ماه شود تیره از جمال اباالفضل‏
بود به حق اتصال او به حقیقت/ چون به علی بود اتصال
عقل نخستین که بد مکمل آدم / بود کمال وی از کمال اباالفضل‏
ماه بنی‏هاشم است و از شرف و قدر/ ماه برد سجده بر هلال اباالفضل...

تخریب سنگ قبرهاي هما و طرب


به گفته کارشناسان ميراث فرهنگي ، اعضاي هيات امناي امامزاده احمد در اقدامي خودسرانه قصد مرمت کف فرش تاريخي اين بناي ثبتي را داشتند که نه تنها منجر به تخريب خود کف فرش که سنگ قبرهاي تاريخي آن نيز شده است. نصب سنگهاي تيشه خورده ساده به جاي سنگهاي نفيس و تاريخي امامزاده از جمله اقداماتي است که در اين بنا صورت گرفته و منجر به تخريب شده است. از جمله سنگ قبرهاي مهم اين امامزاده ميتوان به سنگ قبر و مدفن هماي شيرازي و فرزندش طرب اشاره کرد که به جاي سنگ قبر تاريخي شان دو سنگ ساده موزاييک جايگزين شده است. سنگ قبر هماي شيرازي که قبلا در ضلع غربي ديوار بقعه ي امامزاده قرار گرفته بود به طول ٤٠ و عرض ٤٤ سانتيمتر از نوع پارسي سياه هم سطح با زمين قرار داشت که داراي کتيبه اي به شرح زير بود: سخنگوي نامدار ايران، حکيم دانشمند، شاعري بي مانند عارف رباني هماي شيرازي اصفهاني که ديوان شعرش مطبوع و مشهور است. تولدش در شيراز به سال ١٢١٢ و وفاتش در اصفهان به رخ داده است. لوح مرقد طرب، فرزند هما نيز سنگي تمام قد به طول ٧٤ و عرض ٤۵ سانتيمتر بود که به خط ثلث مرحوم ميرزا عبدالحسين قدسي روي آن چنين نوشته بودند: «آرامگاه سخنگوي بزرگوار ايران اديب فرزانه و نکته سنج يگانه درخشنده ي گوهر بحر معاني ابوالقاسم طرب ابن هماي شيرازي وفاتش به سال ١٣٣٠ رخ داد.

یادداشت پایانی
 بر پایه ی آگاهی های محدودی که در دسترس است شاید می توان گفت همای اصفهاني (پدر) بیشتر اهل باده و میخانه و عشق به یار و بوس و کنار بوده است در حالی که طرب اصفهاني (پسر) به اندازه ی نسبتا چشمگیری به مسائل مربوط به دین و آیین و شخصیت های مذهبی علاقه و دلبستگی داشته است.

روح و روانشان شاد و یادشان گرامی باد

دکتر منوچهر سعادت نوری

منابع و مآخذ
همای شیرازی و نمونه ی غزل او : تارنمای دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
یاد نامه ی جلال الدين همایی ، نوشتاری از همین نگارنده : تارنماهای عصر نو و ایرانیان و گزیده ای از نوشتارها
نمونه ی اشعار رضا قلی همای اصفهانی : بسیاری از تارنماها
سروده ی "دلداری نیست" با صدای هادی حسینی همراه با تار شهرام میر جلالی‌ در دستگاه شور :  تارنمای یوتیوب
نمونه ی اشعار میرزا ابوالقاسم محمد نصیر طرب اصفهانی : تارنمای حماسه ی عرفان و تارنماهای گوناگون
درباره ی زندگی میرزا ابوالقاسم محمد نصیر طرب اصفهانی ، نوشتاری از علی خیری : تارنمای سازمان ميراث فرهنگي ، صنایع دستی و گردشگري استان اصفهان
طرب بن همای شیرازی، نوشتاری از جلال الدين همایی : مجله ی مهر - سال ١٣١٤ - شماره ٢٩
تخریب سنگ قبرهاي هما و طرب : تارنمای ميراث فرهنگي 

بخش های پیشین یاد نامه ها : ١ - یادنامه ی ایرج افشار ٢- یاد نامه ی دکترمهدی حمیدی شیرازی ٣ - یاد نامه ی جلال الدین همایی ٤ - یاد نامه ی فريدون توللی ۵ - یاد نامه ی محمد مختاری ٦ - یاد نامه ی رهی معیری ٧ - یاد نامه ی نصرت رحمانی ٨ - یاد نامه ی دکتر سیف الله وحیدنیا