۱۳۹۵ خرداد ۶, پنجشنبه

آتش نامه


آتش در فرهنگ واژه ها
آتش = یکی از عناصر اربعه ٔ قدما و آن حرارت توأم با نوری است که از بعض اجسام سوختنی برآید چون چوب و ذغال و امثال آن و در زبان شعری از آن بقبله ٔ جمشید، قبله ٔ دهقان، قبله ٔ زردشت، قبله ٔ مجوس، بستر سمندر، تخته ٔ زرنیخ و غیر آن تعبیر کرده اند: لغت نامه دهخدا/ واژه نامه‌ی پارسی ویکی
آتش = شعله و حرارتی که از سوختن اشیاء حاصل شود: فرهنگ فارسی معین
آتش = آنچه از سوختن چوب یا زغال یا چیز دیگر به‌ وجود می‌آید و دارای روشنی و حرارت است: فرهنگ لغت عمید
آتش = اخگر - زغال و هیمه ی افروخته - سوز - خشم: واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب
آتش در فرهنگ ایران باستان
آتش یکی از عناصری است که نزد ایرانیان باستان بسیار مقدس و مورد ستایش بوده ‌است. آتش در اوستا بصورت آتَرش یا آتَر در پهلوی آتور یا آتخش و یا آتش و در فارسی آذر یا آثش آمده ‌است. فرشته نگهبان آتش در پهلوی آتوریَزت و در فارسی آذرایزد نامیده می‌شود. به سبب اهمیت مقامی که این فرشته داشته، پسر اهورامزدا خوانده شده ‌است. در آئین ایران باستان برای خشنودی فرشته آتش پیوسته در آتشکده‌ها و آتش دان‌های خانه‌ها چوب‌های خوشبو به کار می‌بردند. در دین مزدیسنا آتش نشانه‌ای از پاکی و راستی و اردیبهشت نگاهبان اوست. در ایران باستان پیدایش آتش از دو قطعه سنگ به زمان هوشنگ پیشدادی نسبت داده شده که بازماندهٔ آن جشن سده است که هنوز برقراری آن رواج دارد. بزرگداشت و نیایش آتش از زمان‌های بسیار باستان میان آریاییان وجود داشته‌است. آریاییان عقیده داشتند که آتش اساس و جوهر زندگی و هستی بوده و چنین می‌پنداشتند که میان آتش و نبات رابطه‌ای وجود داشته‌است. همچنین می‌انگاشتند که میان آتش و روح نیاکان ارتباط و نزدیکی موجود‌بوده و به همین سبب است که دانشمندان نظر می‌دهند آتش‌پرستی و نیاپرستی از دوره‌های کهن با هم ارتباط داشته‌اند. آنچنانکه می‌نویسند چون بزرگ خانواده‌ای می‌مرد او را در صحن آتشگاه خانوادگی دفن می‌کردند و آتش مقدس بر گور او می‌افروختند و چنین عقیده داشتند که همانسان که آتش در زمان حیات نگاهبان خانواده است، پس از مرگ نیز از ارواح مردگان پشتیبانی می‌کند. بازماندهٔ این رسم در میان ایرانیان در دوره‌های بعد به صورت برافروختن شمع یا چراغ بر گور مردگان در آمده و هنوز این مراسم متداول است. مورخین یونانی دربارهٔ توجهٔ پارسها به خدایانی همچون خورشید، ماه، زمین، آب، آتش اشاراتی دارند. از جمله استرابون آورده است که پارسیان به شیوه‌ های گوناگونی قربانی به آتش و آب تقدیم می‌کنند به خصوص روی آتش چوب‌های خشک بدون پوست گذاشته آنگاه تکه‌های گوشت انتخاب شده را روی چوب‌ها قرار می‌دادند سپس آتش افروخته و پیوسته او را فروزان نگاه می‌داشتند کسانی که به آتش بی‌حرمتی می‌کردند او را می‌کشتند. مورخ دیگر کورتیوس می‌نویسد که ایرانیان برابر آتش و به این عنصر مقدس سوگند یاد می کنند و چنین سوگندهایی دارای اهمیت بسیار بوده‌است: بخش های فارسی و انگلیسی دانشنامه ی ویکی پدیا
آتش‌بازی
آتش‌بازی کاری تفریحی و نمایشی است که در برخی از کشورها در جشن ها و شادمانی‌ها انجام می‌گیرد. در ساختن ابزار آتش‌بازی، مواد منفجره ضعیف بکار می‌رود. در برخی از کشورها مسابقات آتش‌بازی برگزار می‌شود و سازندگان و طراحان فشفشه می‌کوشند که با ایجاد شکل‌های ابتکاری و ترکیب رنگ‌ها و جلوه‌های ویژه انفجارهای تماشایی و نوینی بیافرینند. آتش‌بازی در چین پیشینه زیادی دارد و گواهی از آن در آثار مربوط به سلسله هان (پیش از میلاد مسیح) در دست است. اختراع باروت فن و هنر آتش‌بازی را گسترده‌تر کرد. به طوری که آتش بازی یکی از رسوم دیرینهٔ چینی هاست در ایران آتش‌بازی‌هایی از سوی نهادهای حکومتی و شهرداریها در عیدها جشن‌های رسمی و مذهبی انجام می‌گیرد. در چهارشنبه سوری نیز مردم خود به آتش‌بازی می‌پردازند. در طول زمان هنر آتش بازی پیشرفت زیادی داشته است امروزه با استفاده از گرد منیزیم و المینیوم و دیگر فلزات نورهای رنگی خیره کننده‌ای در آتش بازی‌ها ایجاد می‌کنند: بخش های فارسی و انگلیسی دانشنامه ی ویکی پدیا
آتش در ترکیب امثال و اصطلاحات فارسی
آتش پا = تند رو - دوان/ آتش خو = آتش خوی - تند خوی/ آتش زا = آنکه آتش تولید کند/ آتش گر = خالق آتش/ دو آتش = کنایه از لب معشوق باشد - دو غنچه/ آتش بس = متوقف کردن جنگ
آتش اگر اندک است حقیر نباید داشت (گلستان)؛ دشمن حقیر و بلای خرد را کوچک شمردن صواب نباشد.
آتش بجان شمع فتد کین بنا نهاد؛ نفرینی است کسی را که بدعتی زشت نهاده باشد.
آتش بزمستان ز گل سوری به ؛ آتش در زمستان سخت مطلوب است .
آتش بگرمی عرق انفعال نیست؛ شرم و خجلت گناه و خطایی سر زده سخت ناگوار باشد.
آتش جای خود باز کند؛ مرد زیرک وماهر و استاد زود شناخته شود. خوبان و صاحب جمالان درهر دل راه یابند.
آتش چنار از چنار است؛ آنچه از بدی که بما میرسد نتیجه ٔ کارهای ما یا کسان ماست (کفن بر تن تَنَد هر کرم پیله / برآرد آتش از خود هر چناری)
آتش که به بیشه افتد تر و خشک نداند، یا نه خشک گذارد و نه تر
آتش چو برافروخت بسوزد تر و خشک؛ کیفر و بادافراه گناهکاران گاه بی گناهان را نیز فرا گیرد.
آتش دوست و دشمن نداند؛ آتش چو برافروخت بسوزد تر و خشک
آتش رابه آتش نتوان کشت؛ عداوت را با محبت تسکین توان داد نه با عداوت
آتش را به آتش ننشانند؛ آتش را به آتش نتوان کشت
آتش را به روغن نتوان نشاند؛ آتش را به آتش نتوان کشت
اگر آتش شود خود را سوزد؛ حدت و شدت غضب یا کاراو بر خصم و حریف زیان نبخشد و خود او را زیانبخش ترباشد
در آتش بودن به از بیرون آتش است؛ شریک بودن در بلا و رنج کسان خودبهتر از دور بودن از بلا و شنیدن اخبار مبالغه آمیز آن است
هر کس آتش گوید دهانش نسوزد (از قرةالعیون)؛ گفتار محض را اثری نیست
گویی مویش را آتش زدند؛ با عدم آگاهی درست به وقت رسید: لغت نامه دهخدا/ واژه نامه‌ی پارسی ویکی
آتش در تخلص و نام سرایندگان پارسی گوی 
۱ - آتش تخلص خواجه علی حیدر شاعر هندوستانی که به فارسی و اردو شعر می گفته و بهر دو زبان دیوان اشعار داشته و در سال ۱۲۶۳ هجری قمری وفات یافته است
۲ - آتش اصفهانی از شعرای پارسی گوی اواخر دوره قاجار و ابتدای دوره پهلوی است. میرزا حسن اصفهانی فرزند ملا محمد صادق اصفهانی در سال ۱۲۸۴ ق یا ۱۲۸۶ق در اصفهان دیده به جهان گشود. علاوه بر شاعری در هنرهای بسیاری چیره‌دست گشت و در وادی شعر نیز بر اثر تماس با عنقای اصفهانی و عمان سامانی و آشفته و حیدر کمالی دارای ذوق فراوان شد. وی در اول امر تخلص بینوا را برگزیده بود ولی بعدها تخلصش را به آتش تغییر داد. آتش اصفهانی در سال ۱۳۰۹ خورشیدی درگذشت. آتش تمایل به سبک هندی داشت و از کلیم کاشانی و صائب تبریزی بسیار استقبال می‌نمود. بیشتر اشعار او غزل است و دیوانش که در حدود ۶ هزار بیت باشد را جلال الدین همایی تصحیح کرده و در اصفهان توسط کتابفروشی ثقفی اصفهانی منتشر شده است. همچنین کاملترین دیوان آتش اصفهانی شامل زندگی نامه و نقد و بررسی ساختار و محتوای شعر او به مقدمه و تصحیح سجاد رسولی نوده در سال ۱۳۹۲ توسط انتشارات اقبال در تهران به چاپ رسیده است/ برگزیده ای از اشعار آتش اصفهانی 
کتاب های آتش
۱ - آتش دزد: اولین کتاب از سه‌گانه رمان آتش دزد نوشته ی نویسنده ی بریتانیایی "تری دیری" است. کتاب درباره ی پرومتئوس، تایتان یونانی است که در اساطیر یونان به عنوان فردی که آتش را از خدایان می‌دزدد و به انسانها می‌دهد معرفی شده ‌است. کتاب در حالی آغاز می‌شود که پرومتئوس به صخره‌ ها زنجیر شده ‌است و ایزد خشم قصد دارد جگر او را بیرون بکشد و تکه تکه کند، ولی در عوض پرومتئوس گردن ایزد خشم را می‌ شکند و خود را از زنجیرهایی که پسر عمویش زئوس (خدای یونانی رعد و برق و فرمانروای آسمان) با آنها او را در کوه اسیر کرده می رهاند و می‌گریزد. زئوس به او فرصت می‌دهد تا در ازاء یافتن یک انسان قهرمان آزادیش را باز پس گیرد. تئوس با استفاده از یک جفت بال جادویی که از زئوس قرض گرفته ‌است به آینده سفر می‌کند و در شهر عدن با دو دزد به نام‌ عمو ادوارد و جیم آشنا می ‌شود. در همین حال ایزد خشم هم در پی یافتن تئوس است تا از او انتقام بگیرد و وظیفه اش را که خوردن جگر تئوس در صبح هر روز است اجرا کند.
۲ - آتش بدون دود: داستان حدودا از سال ۱۲۰۰ خورشیدی آغاز می شود. در ابتدا نویسنده توضیحی راجع به سرگذشت تاریخی قوم ترکمن در ایران می دهد و سپس به سراغ قوم یموت ترکمن می رود. بنیانگذار قوم یموت، مردی به نام یموت بود. یموت مالک دو همسر بود. گزل که پسری به نام شرف الدین داشت، سوگلی یموت بود. یموت  از همسر دیگرش هم دو پسر داشت: چُونّی و قُجق. توجه بیش از اندازه یموت به گزل و شرف الدین باعث رنجش چونی و مادر و برادرش می شد.... نویسنده: نادر ابراهیمی/ دوره ی ۳ جلدی/ ناشر: روزبهان
۳ - آتش خاموش (نویسنده: سیمین دانشور/ ناشر: انتشارات علی اکبر علمی/ تعداد صفحه: ۱۸۲) کتاب آتش خاموش که اولین کتاب داستانی دکتر سیمین دانشور است قبل از ازدواج با جلال احمد نوشته شده و مجموعه داستانی است از یک دختر بیست و چند ساله و با احساسات رمانتیک و الگو گرفته از نویسندگان زمان خود. سیمین دانشور (زاده ی ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ خورشیدی در شیراز) نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفه‌ای در زبان فارسی داستان نوشت. مهم‌ترین اثر او رمان "سووشون" است که نثری ساده دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شده است و از جمله پرفروش‌ترین آثار ادبیات داستانی در ایران محسوب می‌شود. دانشور همچنین عضو و نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران بود
۴ - آتش از آتش: کتاب داستانی آتش از آتش را "جمال میرصادقی" نویسنده، نقاد و پژوهشگر ادبیات داستانی، در ۱۳۶۳ نوشته و در ۱۳۶۹ ویرایش جدیدی روی آن انجام داده است.
۵ - آتش پرست: نام داستان کوتاهی است نوشته ی "صادق هدایت" که در سال ۱۳۰۹ در مجموعه ی "زنده به گور" بچاپ رسید.
روزنامه های آتش
۱ - روزنامه ی دست راستی " آتش": سید مهدی میراشرافی، سیاستمدار ایرانی و کارخانه دار در دوران پهلوی، نماینده مجلس و مدیر روزنامه دست راستی تندرو ی «آتش» بود... او در اواخر دوران رضا شاه افسر ارتش بود. با اشغال ایران توسط قوای متفقین، او که مسئول قسمتی از انبارهای لجستیکی ارتش ایران بود، در تحویل لاستیک خودروها به متفقین تعلل کرد و مورد مؤاخذه قرار گرفت. به همین دلیل از ارتش خارج شد و روزنامه آتش را راه‌اندازی کرد که در آن افرادی چون نصرت‌الله معینیان مقاله می‌نوشتند. روزنامه او به ویژه در جریان بحران آذربایجان و فرقه دموکرات پیشه‌وری، شدیدترین حملات را به آنان و توده ای ها و حزب ایران به رهبری احمد زیرک ‌زاده و کریم سنجابی می ‌کرد. او رابطه خوبی با مجمع مسلمانان مجاهد وابسته به شمس الدین قنات‌آبادی داشت و در جریان ملی شدن نفت، هوادار نهضت ملی بود و در هنگام تحصن مخالفان دولت، همراه مصدق بود. با اینحال شخص میراشرافی از نخستین روزی که مصدق به نخست وزیری رسید، از او انتقاد کرد و بر این باور بود که جای او در مجلس است، نه در دولت... او از مخالفان انقلاب سفید شاه بود. وی معتقد بود: «آمریکایی‌ها با این اقدام کشاورزی سنتی ایران را نابود می‌کنند. الان کشاورز با مساعدت ارباب کار می‌کند. اگر برخی از ارباب‌ها خائن اند، باید جلوی آنها را گرفت، نه اینکه سیستمی را که به نفع کشاورزی است، نابود کرد. چرا که در سیستم جدید کشاورز را به بانک‌های دولتی مقروض می‌کنند و تمامی سرمایه اش به پای این قرض می‌رود». پس از پیروزی انقلاب ۵۷ میراشرافی و پسرش دستگیر و اموال شان مصادره گردید و با تعهد آزاد شدند. میراشرافی حاضر به ترک وطن نشد و چون سابقه دوستی با روح‌الله خمینی داشت به قم رفت. در یکی از شب‌های اقامت در قم عده زیادی از افراد مسلح با حکم فتح‌الله امید نجف‌ آبادی او را دستگیر کرده و به اصفهان بردند. با دستگیری وی خمینی از طریق قدوسی و محمد مؤمن خواستار آزادی او شد... (اما این اقدام موثر واقع نشد) پس از اعدام جنازه ی وی را به قم آورده و سید مرتضی پسندیده (برادر خمینی) بر آن نماز گزارد و در قبرستان ابوحسین به خاک سپرده شد
۲ - روزنامه ی " آتشبار شرق": ابوالقاسم‌ صدرمشرقي‌ مديرمسئول‌ روزنامه بود
روزنامه ی " آتشبار شرق" احتمالا در دوران پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ منتشر می شده است
سریال آتش بدون دود
نادر ابراهیمی ابتدا در سال های پیش از انقلاب ۵۷، داستانی راجع به آق اویلر ها می نویسد و آن را درخت مقدس نامگذاری می کند. این کتاب به کارگردانی خودش تبدیل به سریالی به نام آتش بدون دود می شود و در سال های ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ در تلویزیون پخش می شود. سریال آتش بدون دود در ۳۶ قسمت يكساعته تهیه شد - نویسنده وکارگردان: نادرابراهیمی/ آهنگسازان فیلم: بهروز دولت آبادي - بهمن رياحي - نادر ابراهيمي / بازيگران: منوچهر احمدي (در نقش گالان اوجا) - منوچهر فريد - محمد علي كشاورز - مريم زندي  - اکبرزنجانپور - جمشید گرگین - مهری ودادیان - هادی مقدم - ولدبیگی - جعفر والی - پرویز سیرتی - نورالدین استوار
آتشکار
آتشکار کسی است که با آتش کار می‌کند مانند آهنگر، کوره‌پز، گلخن‌تاب. آتشکار مسئول انبار کردن ایمن دستگاه‌های آتشکاری یا آتش‌بازی است و مسئولیت استفاده صحیح از این وسایل و کار با آنها را نیز برعهده دارد. اصطلاحاً به کارگری که در کارخانه (مانند ذوب فلزات) مٲمور ریختن سوخت در آتشخانه و روشن کردن آن است نیز آتشکار گفته می‌شود: بخش های فارسی و انگلیسی دانشنامه ی ویکی پدیا
فیلم طنز آتشکار
https://www.youtube.com/watch?v=Kryb6iGTi-U
آتش : در زنجیری از ترانه ها و سروده ها
http://saadatnoury.blogspot.ca/2015/07/blog-post_31.html
زنجیره ی " آتش "   در  سروده های یک سراینده
باشد که شمع بزم، برافروزیم/ آتش، به جان پیکر غم ریزیم
چشمان_ عاشقانه به هم دوزیم/ گل غنچه های لب به هم آمیزیم
***
گفتی ز سرزنش، به شمارش‌ ها/ عمرت چه شد عبث، ز تمنائی
بودم کنار ‌تو، به ستایش‌ ها/ در یک جهان_ سبز_ شکیبائی
اینک توئی، شبانه ی خواهش‌ ها/ در اوج_ دلربائی و زیبائی
باشم من آن زبانه ی آتش‌ ها
برموج_ کهربائی_ شیدائی: دکتر منوچهر سعادت نوری
*
واژه ی " آتش" در جغرافیا
۱ - سنگ آتش: دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد - دارای ۴۴۱ تن سکنه - آب آن از قنات - محصول آنجا غلات ۲ - سنگ آتش: دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد - دارای ۹۹۰ تن سکنه - آب آن از قنات - محصول آنجا غلات: لغت نامه دهخدا/ واژه نامه‌ی پارسی ویکی
در قديم چه کساني "آتش بيار معرکه" بودند؟!
آتش بيار در اصطلاح عامه کنايه از کسي است که در ماهيت دعوي و اختلاف وارد نباشد بلکه کارش صرفاً سعايت و نمامي ‌و تشديد اختلاف بوده و فطرتش چنين اقتضا کند که «ميان دو دوست يا دو خصم سخن چيني و فتنه انگيزي کند». اين ضرب‌المثل به ظاهر ساده مي‌آيد و شايد بعضي‌ها گمان برند که مقصود از کلمه «آتش» همان آتش اختلاف است که از باب ايجاز و تصغير آمده است در حالي که اینطور نيست و ريشه ي تارخي آن چنين است: نگاه کنید به تارنماهای بیتوته و باشگاه خبرنگاران جوان
آتش‌سوزی
آتش‌سوزی یا حریق یکی از قدیمی‌ترین بلایایی است که می‌تواند در زمانی کوتاه، دارایی و سلامتی افراد را به خطر اندازد. بنا به تعریف حریق عبارتست از سوختن شدید مواد سوختنی یا آتشی ناخواسته و از کنترل خارج شده که معمولا" با دود و حرارت و نور زیاد توام است. آتش سوزی عبارت از آتشی است که از یک منبع حرارتی کنترل ناپذیر سرچشمه گرفته، یا منبع حرارتی معین کنترل شده‌ای را ترک کرده و با نیروی حرارتی خود گسترش و توسعه یافته باشد... آتش‌سوزی تخت‌جمشید به دست اسکندر، آتش‌سوزی بزرگ لندن (از یکشنبه ۲ سپتامبر تا چهارشنبه ۵ سپتامبر ۱۶۶۶) و آتش‌سوزی سینما رکس آبادان (در شب هنگام ۲۸ مرداد ۵۷) از جمله ی آتش‌سوزی‌های معروف تاریخ بودند
آتش ‌نشانی
آتش ‌نشانی یا اطفاء حریق مجموعه اقداماتی است که برای مقابله با آتش بوسیله خاموش کردن، کنترل و یا هدایت آتش‌های ناخواسته انجام می‌گیرد. اهداف آتش‌نشانی حفاظت از سلامت افراد، جلوگیری از آسیب به اموال و حفاظت از محیط زیست است. آتش‌نشانی مهارتی بسیار فنی است که احتیاج به دوره‌های طولانی چه در زمینه‌های عمومی مانند مقابله با آتش و چه در زمینه‌های تخصصی مانند عملیات امداد و نجات دارد. به شخصی که به صورت تخصصی به مهارت‌های اطفاء حریق آشناست آتش‌نشان می‌گویند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
آتشپاره
آتشپاره: چابک، زرنگ، فرز/ بد جنس، حیله گر، موذی/ شرور، شریر/ اخگر: فرهنگ واژگان مترادف و متضاد
آتشپاره: اخگر - مجازاً: سخت جانی و ستمکار (عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره ای/ باد دستی خاکیی بی آبی آتش پاره ای: سنائی) - مثل آتش پاره: بی آرام و شریر و شوخ
آتشپاره تهران: فیلمی به کارگردانی و نویسندگی فرج اله نسیمیان ساختهٔ سال ۱۳۴۰ است. بازیگران: روانبخش - فرانک میرقهاری - هوشنگ سارنگ - حیدر صارمی - آفت - مصدق - غلامحسین بهمنیار- جواد تقدسی
آتشپاره شهر فیلمی به کارگردانی و نویسندگی رضا صفایی ساختهٔ سال ۱۳۵۰ است. بازیگران: فروزان - منوچهر وثوق - آرمان - علی میری - منصور متین - محسن آراسته - محمد عبدی - سیمین غفاری - محسن مهدوی - فرنگیس فروهر
آتشفشان
آتشفشان روزنه‌ای در سطح زمین است که سنگ‌ های گداخته، خاکستر و گازهای درون زمین، از آن به بیرون فوران می‌کنند. فعالیت آتشفشانی با برون‌افکنی سنگ های مذاب، با گذشت زمان، باعث پیدایش کوه‌های آتشفشانی بر سطح زمین شده است.
از میان رعد و برق، آتشفشان
چون پرنده، همچنان بر بال خویش/ گفته ایم با آسمان ، ازحال خویش
از میان رعد و برق، آتشفشان/ اين ندا پیچیده اندر کهکشان
فصل سرد و باد و توفان، بگذرد/ خشم و آسيب زمستان، بگذرد
با پرستو ، ما بهاران  آوریم/ چشم ، در راهیم و بر اين باوریم: دکتر منوچهر سعادت نوری
آتشبار
۱ - آتشبار: ریزندة آتش - چخماق - تفنگ ، توپ - یک واحد از توپخانه شامل چهار گروهان: فرهنگ فارسی معین
۲ - آتشبار: توپ - یک واحد از قسمت توپخانه شامل چهار گروهان - هرچیز توٲم با درخششِ ناشی از عصبانیت: نگاه آتشبار - هرچیز بسیارگرم: فرهنگ لغت عمید
۳ - آتشبار: یکی از یگان‌های رَستهٔ توپخانهٔ نیروی زمینی و نیز پدافند هوایی می‌باشد و معادل گروهان در رستهٔ پیاده است. آتشبار کوچک‌تر از «گردان توپخانه» یا «گردان پدافند هوایی» می‌باشد: دانشنامه ی ویکی پدیا
واژه ی " آتش" در برخی زبان های دیگر
انگلیسی: Ardor, Discharge, Fire
فرانسوی: Feu
آلمانی: Feuer
اسپانیولی: Fuego
عربی: ضوء - نار - حريق 
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2016/05/blog-post_26.html
بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها و نامه ها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2016/06/blog-post_61.html