۱۳۹۶ آذر ۸, چهارشنبه

سروده های تاریخی برخی از حکومت رانان سخن سرا


بسیاری از حکومت رانان و فرمانروایان ایران و جهان علاوه بر علاقه و تمایل به اقتدار طلبی و سیاست پردازی، به کار ادبیات و هنر شعر و شاعری (سخن سرایی) نیز آشنا بودند و در لحظات پر اشتغال زندگی، گاهگاهی به سرودن ابیاتی چند می پرداختند. در این نوشتار، به نمونه سروده های برخی از آنان اشاره می کنیم:

ایران 
بهرام گور  ساسانی: بهرام پنجم یا وهرام پنجم یا بهرامِ گور از ۴۲۱ تا سال ۴۳۸ میلادی پادشاه ساسانی بود. وی به جای پدر، یزدگرد یکم، بر تخت نشست. سروده ی منسوب به بهرام گور این چنین است: منم آن شیر گله/ منم آن پیل یله/ نام من بهرام گور/ پدرم یزدگرد یکم/ پادشاه ساسانی و شاهپور:
نورلدین محمد عوفی صاحب كتاب مشهور لباب‌الباب گوید: «اول كسی كه شعر پارسی گفت بهرام گور بود… وقتی، ‌آن پادشاه در مقام نشاط و موضع انبساط این چند كلمه ی موزون به لفظ را راند/ "منم آن شیر گله، منم آن پیل یله / نام من بهرام گور، كنیتم بوجبله":
امیر منتصر سامانی: ابو ابراهیم اسماعیل بن نوح بن منصور بن نصر شناخته‌شده به منتصر (به معنی پیروز) واپسین شاهزاده ی سامانی بود که با مرگش در ۳۹۵ (قمری) دودمان سامانیان به انجام کار خود رسید. منتصر برادر کوچک‌ تر عبدالملک سامانی بود. زمانی که ایلک خان از کاشغر برآمده و بر عبدالملک چیره شد، برادر کوچک‌تر او یعنی منتصر را محبوس کرد اما منتصر از زندان گریخت و چند سال در اطراف فرارود و خراسان تگ ‌و پوی نمود و سه بار با ایلک خان نبرد کرد که یک‌بارش پیروز شد اما سرانجام در نزدیکی مرو به‌ دست یک عرب بیابانگرد به نام ابن نهج که گفته می‌شود مزدور محمود غزنوی بود، به قتل رسید. منتصر شعر نیز می‌سرود. شعر زیر از اوست:
گویند مرا: چون سلَب خوب نسازی/ مأواگه آراسته و فرش ملوّن؟
با نعرهٔ گردان چه کنم لحن مغنّی؟/ با پویهٔ اسبان چه کنم مجلس گلشن؟
جوش می و نوش لب ساقی به چه کار است؟/ جوشیدن خون باید بر غیبهٔ جوشن
اسب است و سلاح است مرا بزمگه و باغ/ تیر است و کمان است مرا لاله و سوسن
سلطان حسین بایقرا (۱۴۳۸ - ۱۵۰۶ م) پسر امیر منصور پسر بایقرا پسر عمر شیخ پسر تیمور گورکانی معروف به «خاقان منصور» و معزالسلطنه و ابوالغازی آخرین سلطان بزرگ از امرای تیموری بود.او پادشاهی ادب‌پرور و هنردوست بود و وزیر معروفش امیر علیشیر نوایی موجب شهرت دربار او و آبادانی پایتختش هرات شده بود. میر علی هروی از خوشنویسان مهم سده دهم مدتی در دربار وی بوده است. اثری موسوم به مجالس‌العشاق و اشعاری به فارسی و ترکی دارد و تخلصش حسینی بوده است.
صاحب مجالس‌النقایس، دو بیتی ذیل را از او نقل كرده است:
ندیدم آن مه و اكنون دو ماهست/ ولی مهرش بسی در جان ما، هست
گدای كوی او  شد بایستقر/ گدای كوی خوبان پادشاهست:
سلطان سنجر: معزالدین ابوالحارث احمد سَنجَر معروف به سلطان سَنجَر فرزند سلطان ملکشاه سلجوقی بود. سنجر در سال ۴۷۹ قمری (۱۰۸۵م)  در سنجر به دنیا آمد و در ۱۴ ربیع‌ الاول ۵۵۲ قمری ( ۸ مه ۱۱۵۷م) در مرو درگذشت. شعر زیر از اوست:
به ضرب تیغ جهانگیر و گرز قلعه‌گشای/ جهان مسخر من شد چو تن مسخر رای
بسی قلاع گشودم به یك گشودن دست/ بسی سیاه شكستم به یك فشردن  پای
چو مرگ، تاختن آورد هیچ  سود  نداشت/ بقا بقای خدای است و ملك ملك خدای
شاه ‌شجاع : ابو الفوارس جلال‌الدین شاه شجاع از سلاطین آل مظفر و مشهورترین فرد این خاندان و معاصر حافظ شیرازی سراینده ی نامدار ایران است. شعرهای زیر از اوست:
در مجلسِ دهر، سازِ مستی پست است/ نه چنگ به قانون و نه دف بر دست است
رندان همه ترکِ می‌پرستی کردند/ جز محتسبِ شهر که بی می اما مست است
*
 محمود  برادرم  شه  شیر  كمین/ می كرد خصومت از پی تاج و نگین
كردیم دو بخش، تا برآساید ملك/ او زیر زمین گرفت و من روی زمین
شاه عباس بزرگ: شاه عباس یکم (زادهٔ ۹۷۸ ه‍.ق - درگذشتهٔ ۱۰۳۸ ه‍.ق / ۱۵۷۱ - ۱۶۲۹م)، معروف به شاه عباس بزرگ، نامدارترین پادشاه دورهٔ صفویان است. او فرزند شاه محمد خدابنده و پنجمین شاه از دودمان صفوی است که از سال ۹۹۶ ه‍.ق تا زمان مرگش، به مدت بیش از ۴۲ سال با اقتدار بر ایران پادشاهی نمود. او به معماری، موسیقی، نقاشی و شعر علاقه داشت و میدان نقش جهان، عالی‌قاپو، بخش‌هایی از عمارت چهل‌ستون، چهارباغ و سی‌ و سه ‌پل از آثار به‌جای مانده از دوران سلطنت اوست. شعر زیر از اوست:
ز غمت چنین كه خوارم ز كسان كنار دارم/ من و بی‌كسی و خواری به كی چه كار دارم
مگذار  بار  دیگر  به دلم   ز   سر   گرانی/ كه به  سینه  كوه  حسرت  من  بردبار  دارم
مگشا زبان  به  پرسش  بگذار  تا  بمیرم/ كه  ز  جور    بی‌حد  تو گله  بی شمار  دارم
فتحعلی شاه قاجار (۱۱۵۱ خورشیدی در دامغان – ۱۲۱۳ خورشیدی در اصفهان) دومین شاه از دودمان قاجار که از سال ۱۱۷۶ به مدت ۳۶ سال و ۸ ماه بر ایران فرمانروایی کرد. شعر زیر از اوست:
عالمی در شادی و ما را غم است/ این غم ما از برای عالم است
ناصرالدین شاه قاجار (۲۵ تیر ۱۲۱۰ - ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵) که پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده می‌شد، معروف به «قبلهٔ عالم»، «سلطان صاحبقران» و بعد «شاهِ شهید»، چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران بود. وی طولانی‌ترین دوره پادشاهی را در میان دودمان قاجار داراست. او همچنین نخستین پادشاه ایران بود که خاطرات خود را نوشت. ناصرالدین شاه قاجار اولین پادشاه ایرانی بود که در رأس هیئت حاکمه برای بازدید از تمدن و تکنولوژی غرب عازم اروپای مدرن شد. شعر زیر از اوست:
از شوق بوسه ای كه زنم بر لبش، شده / گویی دهان من شكرستان این دیار
حسن وثوق (وثوق الدوله): میرزا حسن خان وثوق الدوله، فرزند میرزا ابراهیم معتمد السلطنه، از رجال معروف و سیاستمدار مشهور ایران و نیز از زمره ٔ شعرا و منشیان عصر خویش به شمار می رود... نخست ادبیات فارسی و عربی را فراگرفت، بعدها به زبان های فرانسوی و انگلیسی نیز آشنا شد. پیش از مشروطیت شغل های مستوفیگری آذربایجان، خالصجات سرکاری را به عهده داشت و پس از مشروطیت به نمایندگی مجلس، وزارت دادگستری، وزارت دارایی، وزارت داخله، وزارت خارجه و وزارت معارف و ریاست وزراء نایل آمد. قرارداد معروف ١٩١٩ میلادی را با انگلستان منعقد کرد. وثوق الدوله در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به ریاست فرهنگستان ایران نیز نایل گردید. شعر زیر از اوست:
روزی برآید دست حق، چون قرص خورشیداز شفق‏/ بی‏ترس و بیم از طعن و دق، آسان کند اشکال ها
این ناله ی شبگیرها، برنده چون شمشیرها/ هم بگسلد زنجیرها، هم بشکند اغلال ها
از خون این غدارها، و زخاک این بد کارها/ جاری کند انهارها، بر پا کند اتلال ها ...

جهان
نرون امپراتور پیشین روم: نرون، در حالی که شهر رم در آتش سوزی با خاک یکسان می شد، سرود: "دیدن زیبایی شعله های آتش لذت بخش است"
موسولینی رهبر پیشین ایتالیا: موسولینی با وجود اشتیاقی که به "پیوند عارفانه ی شاعر و مردم" نشان می داد، اشعارش بیش از حد احساساتی و کسل کننده بود. در بلند پروازی های ادبی او نوعی خودنمایی دیده می شد...  موسولینی هنگام دیدار با شخصیت های مهم، آثار شاعران برجسته را برای جلب توجه به روی میرکارش به نمایش می گذاشت. آخرین شعرهای موسولینی به دور از ایده آلیسم سوسیالیستی دوران جوانی اش منعکس کننده انزوای او بود. او در این شعرها از سقوط ژاکوبنیسم متاسف است و آرزو مندانه انقلاب را پیش بینی می کند.
هیتلر رهبر پیشین آلمان: هیتلر که به "قدرت جادویی کلام در گفتار" اعتقاد داشت، یک بار خودرا یک وینی بوهمیایی تصور کرده بود.
استالین رهبر پیشین شوروی: استالین با سبکی کاملا محافظه کارانه شعر می نوشت. استالین جوان به زبان مادری اش، گرجی شعر می سرود. زبان گرجی در مدرسه مذهبی کلیسای ارتدوکسی که او در آن آموزش می دید، ممنوع بود. شعر استالین دارای مشخصه های رمانتیسم، از شاعری سرکش بود. به گفته یوگنی دبرنکو، استاد مطالعات روسی، شعر استالین تقلیدی زیرکانه، عاری از هرگونه نگاه طنزآلود به خود و شوق و شور زیاده از حد است که آن را بیشتر شبیه به شعر زینتی و سطحی می کند. شعر استالین طبیعت گرایی کلیشه ای دارد:
"زیرباغچه درآسمان نیلگون صدای چهچهه ی بلبل طنین اندازاست/ همان طور که روح از جنگل تاریک شب زجرمی کشد.
و این شعر که صادقانه اما عاری از پختگی است:
با اطمینان بدانید/ اگر ستم دیده ای را بر زمین بزنید/ با بارقه ای از امید
برای رسیدن به کوه خلوص/ دوباره تلاش خواهد کرد":
مائو رهبر پیشین چین: مائو با تصویر، شعر را پربار می ساخت: "تپه های غلطان،آبی دریا، خون خورشید درحال مرگ،" و مضامین کلاسیک: "دنیای انسان بی ثبات است،دریا به مزارع شاهتوت تبدیل می شوند" و توصیه عملگرایی: "فداکاری های تلخ موجب تقویت عزم دلاورانه می شود" و هم چنین مضامین تبلیغاتی مثل: "دختران چین آرزوهای بزرگ در سردارند، آن ها آرایه رزمی خود ونه لباس های ابریشمی را دوست دارند"... آخرین شعری که مائو قبل از انقلاب فرهنگی سرود، توفانی را که در راه بود پیش بینی کرده بود: "نگاه کنید که دنیا چه گونه زیرو رو می شود".
کیم ایل سونگ رهبر پیشین کره شمالی: در سال ۱۹۹۲ این شعر را برای پسرش یونگ ایل نوشت:
"می تواند پنجاهمین سال تولد ستاره درخشان به این زودی فرا رسیده باشد
او که برای تمامی قدرت قلم و شمشیرش/ با وفاداری اش در فکرستایش می شود
واین فریاد شادمانی است که زمین و عرش را به لرزه در می آورد":
 باراك اوباما:  به ادبياتي ‌ترين رئيس‌جمهور آمريكا لقب يافته است. باراک اوباما در آخرین روزهای ریاست جمهوری آمریکا با روزنامه "نیویورک تایمز" مصاحبه ‌ای خواندنی انجام داد که محور آن عشق او به شعر و ادبیات بود. بخشی از سخنرانی پیروزی باراک اوباما در در پارک گرانت شیگاگو (۲۰۰۸ میلادی) که بسیار شاعرانه و مانند یک قطعه شعر بود این چنین است:
سلام، شیکاگو اگر هنوز کسانی هستند که تردید دارند آمریکا مکانی است که در آن همه چیز امکان پذیر است،
نمی‌دانند که آیا رؤیای بینان‌گذاران و پدران ما هنوز زنده‌است یا نه،
و هنوز قدرت دمکراسی ما را زیر سؤال می‌برند، امشب پاسخی به آن‌هاست...
این پاسخی است که جوان و پیر، غنی و فقیر، دموکرات و جمهوری‌خواه، سیاه، سفید،
اسپانیایی تبار، آسیایی، آمریکایی بومی، همجنس‌گرا، غیر آن، معلول و سالم، می‌دهند.
آمریکاییانی که به جهان پیام دادند ما هرگز فقط مجموعه‌ای از افراد یا ایالت‌های قرمز و آبی نبوده‌ایم.
ما ایالات متحدهٔ آمریکا هستیم، و همیشه چنین خواهیم بود....
تهیه و تدوین:
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
منابع و مآخذ
نخسیتن سرایندگان آریائی - نوشتاری از همین نگارنده: تارنمای گزیده ای از نوشتارها
امیر منتصر سامانی: تارنمای ویکی پدیا/ سلطان حسین بایقرا: تارنمای ویکی پدیا
وقتی حاکمان شعر می‌گویند (از استالین و موسولینی تا مائو و خمینی) - نوشتاری از بنجامین رم: تارنمای بی بی سی
پادشاهان شاعر - دبیری نژاد، بدیع: پایگاه مجلات تخصصی نور  
پادشاهان سخن ‌پرداز ایران - دکتر ابوالفتح حكیمیان: تارنمای زبان و ادبیات فارسی (آریا ادیب)   
حسن وثوق (وثوق‌الدوله) در صحنه ی زندگی و سیاست پیشگی و سرایندگی - نوشتاری از همین نگارنده: تارنمای گزیده ای از نوشتارها
باراك اوباما: تارنمای خبرگزاري فارس
سروده هایی از اوباما به زبان انگلیسی: تارنمای روزنامه ی نیویورک تایمز
لحظاتی با اوباما / نوشتاری از همین نگارنده به زبان انگلیسی: تارنمای ایرانیان
سخنرانی باراک اوباما به مناسبت پیروزی در انتخابات: تارنمای عصر ایران
شاعر درونی باراک اوباما: تارنمای  ویستا
*
گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2017/11/blog-post_29.html
بخش های پیشین مجموعه ی یادداشت ها و نوشتارها