۱۳۹۳ اسفند ۱۱, دوشنبه

ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی: ۳۷ - نظریاتی در مورد شناخت فلات ایران به عنوان خاستگاه اصلى آریایى ها


اشارات
١ -  آريا و  آریایی: واژه ی آريا که در ريشه‌ی واژه‌های اوستايی "ايرينه" به معنی "آريايی" يا "ايرانی" و "ايرينه ويجه" (نخستين سرزمين آريايی‌ها) ديده می‌شود، در نوشتارها به معنی "نجيب"، "اصيل" و "آزاده" به کار رفته است. چنان که داريوش بزرگ هخامنشی در نبشته‌های "نقش رستم" و "شوش" از خود چنين ياد کرده است: "من داريوش هستم، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمين‌های همه نژاد، شاه در اين بوم (زمين) بزرگ و پهناور، پسر ويشتاسپ هخامنشی، پارسی، پسر پارسی، آريايی، از تبار آريايی". اريه، ايريه رفته رفته به صورت "اير" دگرگون شده و به شكل نام "اريك" در ارمنی و ايرج در پهلوی و فارسی در آمده است: نوشتاری به زبان انگلیسی از همین نگارنده
٢ - ایران بزرگ (همچنین ایران زمین و یا ایرانشهر): محدودهٔ جغرافیایی و حوزه تمدنی فلات ایران و جلگه‌های مجاور آن، شامل ایران کنونی، بخش اعظم قفقاز، افغانستان و آسیای مرکزی است که گهگاه از آن با عنوان پارس بزرگ هم یاد می‌کنند. عنوان ایران صرفا محدود به بخش غربی آن که هم اکنون به این نام خوانده می‌شود، نیست و تمام مرزهای سیاسی کشوری که تحت تسلط ایرانیان بود (بین النهرین و ارمنستان و جنوب قفقاز) را هم در بر می‌گیرد.
نظریات
١ - سرزمین نیاکان آریایی: سرزمین نیاکان آریایی که بخشی از آن شامل ایران ویچ (سرزمین نیاکانی آریایی های ساکن در فلات ایران) می شود. به عقیده عده ای از صاحب نظران از جمله دکتر مهرداد بهار ایران ویچ در طرف شمال غربی رود ینی‌سِی واقع بوده است. به عقیده همان صاحب نظران رود ینی‌سِی یا ینی‌سئی همان رود دایتی یا دائیتی یا دائیتیا یا دایتیا در اوستا (دایتی --به معنی رود بزرگ یا "دریا" و وخشو که به معنی فزاینده و بالنده‌است) می باشد. رود ینی‌سِی از مغولستان سر چشمه گرفته و در روسیه به اقیانوس منجمد شمالی می ریزد: تارنمای لغت نامه دهخدا
٢ - خاستگاه تبار آريايي: در متون كهن و نو زرتشتي، نام ميهن باستاني زرتشت و خاستگاه و سرزمين مقدس و اجدادي آرياييان (ايرانيان) «ايران‌ويج» دانسته شده است. اين واژه به زبان اوستايي «ايريانَه وَاِجَهْ» و به پارسي‌ميانه (پهلوي) «اِران‌وِج» است و به معناي «خاستگاه تبار آريايي» مي‌باشد. از اين واژه در اوستا بسيار ياد شده است: داریوش کیانی
٣ - ایران‌ویج: کهنه‌ترین نشانه‌ای که از ردپای ایرانیان باستانی در نواحی فلات ایران یا چنان که خرده‌بینان می‌گویند: نجد ایران برای تاریخ باقی مانده است دورنمای یک «بهشت گمشده» آریایی است که ایرانی‌های نواحی شرق فلات، به هنگام ترک سرزمین مشترک خویش آن را در پس پشت نهادند و بعدها گه‌گاه با شوق و حسرت از آن یاد می‌کردند: آیرانه وئجه، ایران‌ویج. بدون شک ایرانیان باستانی غرب ایران، طوایف ماد و پارس، هم قرن‌ها قبل از آن که در مجاورت آشور و ایلام، به صحنه‌ی تاریخ قدم بگذارند، می‌بایست مثل اقوام اوستایی شرق ایـران، افق‌های ناپیدای آن را پشت سرگذاشته باشند. این بهشت طلایی چنان که از وندیداد اوستا برمی‌آید، در کنار رود نیک دائیتی صحنه‌ی فرمان‌روایی پدرانه‌ی جمشید (= یمه خشئته) پادشاه افسانه‌ها بود. در دنیای رویایی این «دارنده‌ی رمه‌ی خوب» انسان‌ها با خدایان انجمن می‌کردند و با رمه‌هاشان عمر را در شادی و خرسندی و فراوانی به سر می‌بردند. چند بار نسل انسان‌ها فزونی یافت و «دارنده‌ی رمه‌ی خوب» زمین را به خاطر انسان‌ها فراختر کرد. سرانجام توفانی از سرما که همه چیز را تهدید می‌کرد و در سنت‌ها و اساطیر غالبا معرف حضور دیو به نظر می‌آید، از راه در رسید. دارنده‌ی رمه‌ی خوب، برای آن که نسل این آریاها از بین نرود به اشارات اوهرمزد (=اهورامزدا) بنایی ساخت (= ور، ورجمکرت) و کوشید تا از انسان‌ها و دیگر موجودات هر چه را ممکن هست در پناه آن از گزند اهریمنی حفظ کند. با این همه چنان که از یک روایت دیگر برمی‌آید روزگاری پس از آن، دارنده‌ی رمه‌ی خوب نیز خود در دام دیو افتاد و فره‌ی ایزدی (= تایید الهی) را که پشتیبان او بود از دست بداد. انسان‌ها هم که روزی به سعی او از گزند دیو سرما جسته بودند، ناچار شدند بهشت اهریمن‌زده‌ی خویش را ترک گویند و در جست‌وجوی زمین‌های بهتر و چراگاه‌های فراختر، کناره رود نیک دائیتی و سرزمین آیرانه‌وئجه را در پس پشت بگذارند. درست است که آن چه در گزارش وندیداد در باب این سرزمین فرخنده اما از یاد رفته آمده است، گه‌گاه تصور یک محیط افسانه‌ای یا یک دوران زندگی بدوی را به ذهن مورخ می‌آورد؛ لیکن به هر حال نام و وصف این بهشت جمشیدی نشان می‌دهد که این دنیای فراموش شده می‌بایست ورای رمز و داستان، نشانه‌ای هم از تجربه‌ی واقعیت همراه داشته باشد و ایرانیان قبل از ورود به این فلات ـ که قرن‌ها قبل از آنها به وسیله بومی‌های غیر آریایی مسکون بوده است ـ‌ می‌بایست سیر خود را از سرزمین دیگری آغاز کرده باشند. این نخستین مهد ایرانیان، بعدها که مهاجرت دسته جمعی آنها آ‎غاز شد و تا قرن‌های بعد که مهاجران با بومی‌های فلات و وحشی‌های سر راه درگیری داشته‌اند، مخصوصا از آن جهت برای آنها عزیز و خاطره‌انگیز تلقی می‌شد که شاید در آن جامعه‌ی از یاد رفته، عناصر ایرانی فقط با خویشان خود می‌زیسته‌اند و درفضای «ویژه» خویش از گیرودار اقوام غیرآریایی آسوده بوده‌اند. در فراخنای این فضای ویژه، با رمه‌های خویش پیوسته در رفت و آمد بوده‌اند، و تمام گذشته‌های خود را به یاد داشته‌اند (تاریخ مردم ایران): دکتر عبدالحسین زرین‌کوب
٤ - آریایی‌ها از شمال نیامدند:  پژوهش های "دکتر جهانشاه درخشانی" مولف کتاب «آریاییان، مردم کاشی، اَمَرد، پارس و دیگر

 ایرانیان» نشان می دهد که آریایی‌ها از شمال نیامدند. گفتگوی "امیرحسین رسائل" با دکتر درخشانی را با یکدیگر در زیر مرور می کنیم:
س: کتاب شما این فرضیه رایج را که آریایى ها قوم مهاجر به فلات ایران بوده اند نقض مى کند. این تفکر که آریایى ها مهاجرینى به فلات ایران بوده اند از کجا و با چه استدلالى شکل گرفته که شما خلاف آن را مطرح مى کنید؟
ج: حضور آریایى ها در فلات ایران طبق نظر رایج در جهان از اواخر هزاره دوم قبل از میلاد و کمى پیشتر پنداشته مى شود و همه جا همین طور مورد قبول بوده است، اما دلایلى که براى این مهاجرت _ بدون ذکر مبدأ - عنوان مى شود پایه و اساس علمى ندارد. مثلاً عنوان مى شود که در متن هاى آشورى نام قوم ماد و پارس اولین بار در قرن هشتم و نهم قبل از میلاد ذکر مى شود، پس پنداشته مى شود که این دو قوم باید کمى زودتر از آن به ایران مهاجرت کرده باشند. این نظریه در این کتاب رد مى شود. شواهدى هست که حتى همین دو قوم ماد و پارس در دوران بسیار کهن، یعنى از هزاره سوم ق م در ایران حضور داشته اند. این ایده مهاجرت در آغاز و در حقیقت برگرفته از اندیشه فاشیسم اروپایى است که در اواخر قرن نوزدهم رواج پیدا کرده و مدعیست که خاستگاه آریایى ها شمال اروپا بوده است، یعنى نژادى سفید پوست، زردمو و بور که از آنجا به کشورهاى شرقى مثل ایران و هندوستان مهاجرت کرده اند. ولى تا به حال هیچ مدرک منسجمى که نشان دهد آریاییان از اروپا به ایران آمده باشند عرضه نشده است و حتى خود اروپاییان هم دیگر به این مسئله اعتقاد ندارند و در منابع جدیدتر خاستگاه هاى دیگرى نظیر آسیاى میانه، جنوب روسیه و آسیاى صغیر یا حتى بین النهرین براى آریایى ها در نظر گرفته مى شود و فقط فلات ایران است که تا کنون در این مورد مطرح نبوده است. اکنون این کتاب اثبات مى کند که خاستگاه اصلى آریایى ها فلات ایران بوده و تمامى کوچ ها از این فلات به جاهاى دیگر صورت گرفته است. در این پژوهش حضور آریاییان در این فلات از نظر زبانشناسى از هزاره چهارم، و از نظر باستان شناسى تا هزاره هاى نهم ق م پیگیرى مى شود.
س: در کتاب مطرح کرده‌اید که آریایى‌ها از اروپاى کنونى به ایران نیامده‌اند. آیا این قوم از محل دیگرى به ایران مهاجرت کرده‌اند یا خاستگاه آنها از ابتدا در ایران بوده است؟
ج: در این مورد باید شواهد مختلفى بررسى شود. چون یک شاهد علمى مثل زبانشناسى یا باستان شناسى به تنهایى پاسخگو نیست. در این کتاب از روش خاصى براى انباشت شواهد بهره گرفته شده و از بخش هاى مختلف دانش به ویژه دانش دیرینه شناسى از جمله دانش هواشناسى، کان شناسى، اسطوره شناسى و البته زبانشناسى و متن شناسى استفاده شده است. مجموع این شواهد یک ایده و فکر را القا مى کند که به هر حال این اقوام در پایان دوره یخبندان که حدود ۱۰ هزار سال قبل از میلاد بوده، در ایران مى زیسته اند. با توجه به اینکه هر چه به گذشته برگردیم هوا سردتر بوده بنابراین، این خاستگاه مى بایستى در جنوب ایران بوده باشد که هوا گرم تر بوده است و به تدریج با گرم تر شدن هوا این مردم به سوى شمال مهاجرت کرده و به مرکز فلات ایران رسیده اند و سپس به علت گرماى بسیار زیاد در میانه هزاره پنجم ق م به مناطق شمالى تا شمال اروپا مهاجرت کرده اند. شواهد علمى و تاریخى بسیارى وجود دارد که این اندیشه درست است. چرا که با تعقیب شواهد زبانشناسى و اسطوره شناسى مشخص مى شود که کهن ترین ریشه هاى زبان آریایى که هنوز در زبان هاى ایرانى موجودند، در زبان هاى شمال اروپا یافت مى شوند. اسطوره هاى ایرانى که شباهت بسیارى با اسطوره هاى هندى دارند، در بخش هاى آغازین بسیار نزدیک به اسطوره هاى اروپا هستند. از سویى تمامى اقوامى که به صورت پراکنده در جاهاى دیگر حضور داشته اند تنها در ایران متمرکز بوده اند. به این ترتیب منابع کهن تایید مى کنند که براى مردم آریایى خاستگاهى جز فلات ایران نمى توان متصور شد ولى در آغاز تمدن پراکندگى آریاییان به سمت شرق و غرب آغاز مى شود. در فاصله کوتاهى این اقوام تا فلسطین، سوریه و بین النهرین پیش مى روند. از طرف شرق هم تا فلات پامیر و حتى تا نزدیکى سرزمین کره پیش مى روند. در دوران بعد در راستاى غرب به شمال اروپا تا مرز فنلاند و از سوى دیگر تا شمال آفریقا پیش مى روند. این شواهد از طریق زبانشناسى و «وام واژه هایى» که از زبان آریایى در این زبان ها باقى مانده قابل پیگیرى است که در کتاب مفصلاً در این باره صحبت شده است.
یادداشت پایانی
درود بر همه ی مردمان آریایی (مردمان "نجيب"، "اصيل" و "آزاده" ) که همچنان مانند گذشته در جستجوی "بهشت گمشده" هستند.
دکتر منوچهر سعادت نوری
Various View on the Origin of Aryans
 With the best wishes for all Aryans who are still looking for their "Lost Paradise"!
Manouchehr Saadat Noury, PhD
http://iranian.com/posts/notes-on-aryans-various-views-on-the-origin-of-the-aryans-46886
 گزیده ای از نوشتارها
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2015/03/blog-post.html
بخش های پیشین مجموعه ی ایرانیان درپهنه ی سرزمین نیاکان آریایی
http://msnselectedarticles.blogspot.ca/2014/04/blog-post_17.html