۱۳۹۸ شهریور ۳, یکشنبه

اشاراتی به مصرف شراب در ایران و قوانین آن در ایران و جهان

 
سخن نخست: شراب یک نوشیدنی الکلی است که از تخمیر میوه انگور به ‌دست می ‌آید. خاصیت شیمیایی طبیعی انگور به‌ گونه‌ای است که می‌ تواند بدون افزودن شکر، اسید، آنزیم یا دیگر افزودنی‌ها تخمیر شود. شراب از تخمیر انگور له شده به وسیلهٔ انواع مخمر که شکر موجود در انگور را به الکل تبدیل می‌کنند به دست می ‌آید. برای به دست آوردن انواع شراب، از انواع مختلف انگور با مخمرهای گوناگون نیز استفاده می ‌شود. انواع شراب: شراب قرمز، شراب سفید، شراب گلی، شراب سیب، شراب گلابی، می‌انگبین،  شراب میوه، شراب شیرین، شراب گازدار (شامپاین)، شراب برنج و شراب ایرانی 
شراب ایرانی که با نام‌ "می‌" و "باده" نیز شناخته می ‌شود از نماد های تاریخی و باستانی ایران است و جایگاه درخور توجهی در اساطیر، ادبیات و نگارگری ایران دارد. در گذشته از شراب به عنوان دارو نیز استفاده می‌ شد به عنوان مثال در این بیت از شعر حافظ: شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش/ که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
پیشینه ی تاریخی مصرف شراب در ایران 
در سال ۱۹۹۶ میلادی گروهی از باستان شناسان امریکایی با نظارت پرفسور “پاتریک مک گاورن” در مورد قدمت ساخت شراب در ایران کشف مهمی‌ کردند. “مک گاورن” و گروه تحقیقاتی او در تپه حاجی فیروز در ارومیه کنونی، با اولین منبع شراب سازی در ایران که مربوط به ۵۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، یعنی‌ بیش از ۷۰۰۰ سال پیش بود روبرو شدند. این گروه تحقیقاتی‌، تقریبا در همه آشپزخانه‌ های دهکده ای در تپه حاجی فیروز به بقایای ظروفی که در آن شراب را نگه می‌داشتند، برخوردند و به این نظریه رسیدند که نوشیدن الکل در آن منطقه، امتیاز ویژه طبقه مرفه نبوده و همه مردان و زنان الکل می‌نوشیده ‌اند. پیش از این کشف، تصور می شد قدمت شراب سازی به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد. امروز اما می‌دانیم که پس از چینی‌ها که دست کم حدود ۹ هزار پیش موفق به کشف و تولید مشروبات الکلی شده بودند، ایرانیان دست کم ۶۰۰۰ سال پیش مشروبات الکلی تولید و مصرف می کردند. نگارنده ی این نوشتار از جمله  ایرانیا‌نی است که به ثبت آداب و رسم تغذیه‌ای پارسی‌ها در طول تاریخ مکتوب همت گماشته است . از جمله، در بخشی از کتاب “تغذیه‌ی ایرانیان در طول تاریخ” (۱۳۵۰). وی در مورد شراب خواری در دوران هخامنشی می‌نویسد:
“چنانکه از سیاهه‌‌ ی نوشابه‌ها پیداست بهترین نوع‌ آن را وارد می‌کردند. برای مردمان پایین‌تر‌، می از تپه‌های شمال غربی آسور و از شهرستان ورارود در سوریه شمالی می آوردند. مو در خود بابل هم می‌رویید و از باده‌های پست‌تر‌ آن‌ مکرر یاد شده است. مردمان عامی‌ بایستی خود را با انواع‌ گوناگون نوشابه ‌های تند خرسند سازند. از همه مردم پسند‌ تر‌ شراب خرما بود، قیمت‌ها طبعا بسته به این‌که نوشابه صاف یا سفید، نو یا یک سال کهنه بود فرق می کرد. به اندازه یک کوزه از می خام را می شد با کمتر از یک شیکول بدست آورد (شیکول سکه نقره‌ی رایج در بابل بود و معادل ۱۴/۹ گرم وزن داشت) .اعتقادات مذهبی‌ طبعا در چگونگی‌ تغذیه و استفاده از فرآورده‌های غذایی و عادات خوراکی ایرانیان قدیم نقش عمده ای را ایفا می ‌کرد…ایرانیان بر اساس مذهب میترا، نان متبرّک و شرابی را که با آب مخلوط می ‌شد بعنوان شیره ی مقدس مصرف می ‌کردند و مراسم فوق تقریبا مشابه عشاء ربانی (هولی کامیونین) است که بعدها توسط پیروان حضرت مسیح عملی‌ و رایج گشت. بر خلاف مذهب میترایی، زرتشت قربانی کردن حیوان و استفاده از فرآورده‌های آن و نوشیدن شراب سکر آور را که نزد مردم هند و ایرانیان بی‌اندازه اهمیت داشت حذف کرد”... بیشتر: نگاه کنید به مصرف شراب در ایران و اشاراتی به فوائد شراب قرمز در جهان امروز
قوانین مربوط به مصرف مشروبات الکلی در ایران
 یکی از آخرین مصوبات پیش از انقلاب ۵۷: در دوران قاجار و پهلوی امور مربوط به نوشابه های الکلی زیر نظر دولت و تشکیلاتی به نام "اداره ی رسومات" بود. در یکی از آخرین مصوبات پیش از انقلاب ۵۷ گفته شده است:
"قانون اصلاح بعضي از مواد قانون مجازات مرتكبين قاچاق: توليد الكل و تركيبات الكلي و نوشابه هاي غير الكلي در داخل كشور به نحو غير مجاز يا عرضه آنها براي فروش قبل از اين كه ماليات مربوط پرداخت يا ترتيب پرداخت آن داده شده باشد از موارد قاچاق اموال موضوع درآمد دولت محسوب مي گردد ولي جزاي نقدي آن ده برابر درآمدي است كه براي دولت مقرر مي باشد. هرگاه در خارج از مركز رسومات و يا در غير نقاطي كه اداره رسومات اجازه داده باشد آلات و ادوات تقطير الكل و يا مواد اوليه تخمير شده كه معلوم شود براي تقطير الكل تهيه شده كشف شود علاوه بر ضبط عين مال و آلات و ادوات مربوط مرتكب و شركا و معاونين هر يك به جزاي نقدي از پنج هزار ريال تا مبلغ پنجاه هزار ريال محكوم خواهند شد. در صورت تكرار جرم مرتكب علاوه بر ضبط عين مال به حداكثر جزاي نقدي و يا حبس جنحه اي تا شش ماه يا هر دو مجازات محكوم مي شود". قانون فوق مشتمل بر يك ماده پس از تصويب مجلس سنا در جلسه ي روز شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۵۳، در جلسه ي فوق العاده ي روز پنجشنبه بيست و نهم اسفند ماه يك هزار و سيصد و پنجاه و سه شمسي به تصويب مجلس شورا و به امضای عبدالله رياضي رييس مجلس شوراي ملي رسيد
بعد از انقلاب ۵۷: مصرف، خرید و فروش مشروبات الکلی در ایران ممنوع اعلام شد. مجلس شورا در سال ۱۳۸۷ در این‌باره این بند را تصویب کرد: «هر فردی مشروبات الکلی را بسازد، بخرد و بفروشد یا حمل و نگهداری کند، به شش ماه تا یک سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و پرداخت جزای نقدی به میزان پنج برابر ارزش عرفی (تجاری) همان کالا محکوم می‌‌شود». علاوه بر این در ماده ۱۷۹ قانون مجازات ایران آمده است: «هرگاه كسي چند بار شرب مسكر بنمايد و بعد از هربار حد بر او جاري شود در مرتبه سوم كشته مي شود». اما با وجود چنین قوانین و سیاست‌هایی مبنی بر منع مصرف مشروبات الکلی، آمارها حاکی از این است که این سیاست ‌ها و قوانین بازدارنده، در امر کاهش مصرف نوشیدنی‌ های الکلی در ایران موفق نبوده است. بر اساس آماری که سازمان بهداشت جهانی منتشر کرده است (آمار متعلق به سال ‌های  ۲۰۱۰/۲۰۱۱  است) ایران در رده‌بندی جهانی میزان مصرف الکل، در رده ۱۶۶ قرار دارد. بر اساس یکی دیگر از شاخص‌های میزان مصرف الکل، یعنی رتبه ‌بندی کشورها بر اساس مصرف سنگین الکل، ایران در رتبه قابل توجهی قرار دارد. علی‌رغم اینکه ایران در زمینه مصرف مشروبات الکلی رتبه پایینی دارد، در رده‌ بندی مصرف سنگین مشروبات الکلی «رتبه نوزدهم» را به خود اختصاص داده است. گزارشی منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی می‌گوید که هر مصرف‌کننده در ایران، سالانه ۲۵ لیتر الکل مصرف می‌کند که این رقم دو برابر یک شهروند آمریکایی و حتی بیشتر از شهروندان روسی است که در جهان مشهور به مصرف بالای الکل هستند
رده بندی کشور های جهان از نظر وسعت تاکستان ها
تاکنون، از نظر وسعت تاکستان ها برای شراب سازی، اسپانیا در دنیا اول بود و فرانسه دوم. اما اخیرا مجله فوربز گزارش داد که چین جای فرانسه را گرفته و در مکان دوم جهان جا گرفته و ترکیه با ۵۰۲ هزار هکتار تاکستان شراب سازی، بعد از اسپانیا، چین، فرانسه و ایتالیا خود را به مکان پنجم رسانده است
 تولید شراب در  جهان در سال ۲۰۱۴ 
فهرست کشورها بر پایه ی تولید شراب، در واحد تن در سال ۲۰۱۴ اخیرا منتشر شده است. داده‌ ها از سازمان غذا و کشاورزی، فائو که یکی از آژانس‌ های سازمان ملل متحد است گزارش شده‌است. این داده ‌ها نشان می‌دهد که تولید در سراسر جهان در مجموع ۲۷٬۴۲۱٬۹۳۱ تن است که پنجاه کشور بیش از ۹۶٪ شراب جهان را تولید می کنند... بیشتر: نگاه کنید به فهرست کشورهای تولیدکننده شراب
اشاراتی به قوانین مصرف شراب در برخی نقاط جهان
مالیات برابری شراب در استرالیا: مالیاتی است که در کشور استرالیا بر روی تمام شراب های تولید داخلی، وارداتی، صادراتی و عمده فروشی وضع می شود و آن معادل ۲۹ در صد قیمت شراب است. شاید به همین دلیل است که استرالیایی‌ها تازگی ها کمتر شراب می‌نوشند
تاثیر قوانین جدید نوشیدنی های الکلی بر قیمت شراب در بریتیش کلمبیای کانادا
در فرمول قدیمی میزان مالیات بر شراب های گران قیمت و با قیمت متوسط در بریتیش کلمبیا (غربی‌ترین استان کانادا) ۵۱ درصد بود ولی فرمول جدید ۶۷ درصد برای این نوع شراب ها در نظر گرفته است. براساس این سیستم شراب هایی که تا ۳۰ دلار قیمت داشتند چندان تحت تاثیر قرار نمی گیرند اما شراب هایی بالاتر از این دچار تغییر قیمت فاحشی می شوند. برای مثال شراب ۱۸ دلاری، حالا ۲۲ دلار به فروش می رسد اما شراب ۳۰ دلاری باید ۴۰ دلار فروخته شود و به همین ترتیب شراب های گران قیمت از افزایش چشمگیرتری برخوردار می شوند. این سیستم تازه قرار است رقابت در بازار فروش مشروبات الکلی  را بیشتر کند اما با چنین نتایجی می تواند به کاهش فروش فروشگاه های خصوصی و دولتی منجر شود
آمریکا و مالیات روی شراب فرانسه
بنا بر گزارش تارنمای بی بی سی: "دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا پیش از سفر به فرانسه برای شرکت در نشست سران هفت کشور صنعتی، تهدید کرد در صورت گرفتن مالیات از شرکت‌ های فناوری آمریکا، عوارض بر واردات شراب فرانسوی را افزایش خواهد داد. ترامپ پیش از سفر به فرانسه برای شرکت در نشست گروه هفت به خبرنگاران گفت که او "هوادار" شرکت‌های فناوری نیست اما افزود این شرکت‌ها، شرکت‌های آمریکایی هستند و او نمی‌خواهد فرانسه روی آنها مالیات ببندد. فرانسه اخیرا مالیات جدیدی وضع کرده که مطابق آن شرکت‌های بزرگ فناوری دیجیتال که درآمدی بالاتر از ۷۵۰ میلیون یورو دارند، باید معادل ۳ درصد از عایدی فعالیت‌های خود را در فرانسه مالیات دهند. شرکت‌هایی مانند گوگل، فیسبوک و آمازون شامل مالیات جدید در فرانسه خواهند شد. ترامپ پیشتر از سیاست مالیاتی مکرون رئیس ‌جمهور فرانسه در قبال این شرکت‌ها انتقاد کرده و گفته بود آمریکا با اقدامات متقابل جدی، به "حماقت مکرون" پاسخ خواهد داد". با این حال دونالد ترامپ، یک روز پس از این تهدیدات در ضیافت ناهاری که مکرون ترتیب داده بود شرکت کرد و گویی که انگار نه انگار

تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
منابع و مآخذ
شراب  تارنمای ویکی پدیا/ شراب ایرانی تارنمای ویکی پدیا/ مصرف شراب در ایران و اشاراتی به فوائد شراب قرمز در جهان امروز: تارنمای گفتنی های تغذیه/ مصرف مشروبات الکلی درایران و دنیا: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ قانون اصلاح بعضي از مواد قانون مجازات مرتكبين قاچاق: تارنمای قوانین/ رده بندی کشور های جهان از نظر وسعت تاکستان ها: تارنمای سلام تورنتو/ فهرست کشورهای تولیدکننده شراب: تارنمای ویکی پدیا/ مالیات برابری شراب در استرالیا: تارنمای ویکی پدیا/ استرالیایی‌ها دیگر کمتر مشروب می‌نوشند: تارنمای بی بی سی/ تاثیر قوانین جدید نوشیدنی های الکلی بر قیمت شراب در بریتیش کلمبیا: تارنمای ایرونیا/ ترامپ گفت روی شراب فرانسه مالیات می‌بندیم: تارنمای بی بی سی/
*
همچنین نگاه کنید به
شراب : از زبان برخی سرایندگان این زمانه
*
گزیده ای از نوشتارها
=================================

۱۳۹۸ شهریور ۱, جمعه

هنرمندان ایران و ترانه های مشهورشان: ۳۵ - "عباس مهرپویا" خواننده، نوازنده، آهنگساز، جهانگرد و دکوراتور

Image result for ‫wiki عباس مهرپویا‬‎
ماجرای زندگی او
عباس مهرپویا در ششم تیرماه ۱۳۰۶ در محله ی عین الدوله تهران درخانواده‌ ای تهرانی الاصل به دنیا آمد، پدرش غلامحسین مهرپویا سرهنگ ارتش و مادرش عفت رفیعی بود. او در دوران نوجوانی علاقه ی بسیاری به هنر، خصوصاً موسیقی و هنرهای دستی داشت، مهرپویا ابتدا قدم در عالم موسیقی گذاشت و با فراگیری ساز 'عو'د کار خود را آغاز کرد. عود را نزد نوازنده ی عرب تبار به نام "احمد علی" شروع کرد و به سرعت با توجه به علاقه و استعداد ذاتی اش، درنواختن این ساز مهارتی خاص پیدا نمود و درنمایش‌های پیش پرده خوانی معروفی که در دهه ی ۲۰ در تهران مرسوم بود، بازی می‌کرد و در حین اجرا ساز عود نیز می ‌نواخت. در سال ۱۳۳۱ توسط دوستانش در جامعه ی باربد به سینمای آن روز دعوت شد و در فیلم "دزد عشق" به عنوان بازیگر و همچنین آهنگساز موسیقی متن فیلم همکاری نمود، او پس از بازی در این فیلم توسط حسین مدنی (از نخستین فیلم‌سازان تاریخ سینمای ایران) دعوت شد تا برای اولین فیلم سینمایی‌اش به نام "جدال با شیطان"، ساخت و اجرای موسیقی متن آن را بر عهده گیرد. مهرپویا سپس یادگیری گیتار را نزد استادی ایتالیایی به نام "ارماندو" شروع کرد و بعد از مدتی، پس از آشنایی با گیتارنواز بزرگ آلمانی به نام "اروین موره" در تهران نواختن گیتار را به ‌طور حرفه‌ای نزد او ادامه داد و توانست جزو بهترین گروه‌های موسیقی پاپ آن سال‌ها گردد. در این زمینه، او نخستین کار جدی ‌اش را در سال ۱۳۳۶ با اجرای قطعه‌ای به نام "کلبه ی سرخ پوستان" و معرفی گیتار برقی در یکی از انجمن ‌های هنری تهران شروع کرد. مهرپویا و گروه ‌اش جزو اولین گروه‌ هایی محسوب می‌شدند که برای اولین بار در ایران به اجرای موسیقی پاپ با گیتار برقی پرداختند. مهرپویا به همراه نواختن ساز گاهی زمزمه‌هایی درعالم تنهایی خود داشت، که به تدریج او را علاقه ‌مند به خوانندگی کرد، صدای او خیلی زود مورد توجه و تشویق گروهی و بالطبع مورد انتقاد گروهی دیگر قرار گرفت، اما او به راهش ادامه داد و از این تشویق‌ها و انتقادات برای بهتر شدن کارهایش بهره برد. در آن دوران ترانه‌ای را با بهره ‌گیری از سبکی خاص به همراه شعری از مهدی حمیدی شیرازی به نام "مرگ قو" اجرا و به بازار عرضه نمود، که با استقبال فراوانی روبرو شد و این قطعه باب تازه‌ای را در موسیقی پاپ ایران باز کرد.
مهرپویا بعدها به هندوستان سفر کرد، و در جهت آشنایی با موسیقی آن کشور و یادگیری "ساز سیتار" که تا آن زمان یک ساز هندی محسوب می‌شد، مدت‌ها تحت آموزش اساتید مختلف و نیز مشاوره و راهنمایی سیتار نواز نام آشنای هندی "راوی شانکار" قرارگرفت، و این ساز را به‌طور کامل آموخت. مهرپویا در بازگشت به ایران این ساز ایرانی الاصل را که بر طبق مدارک تاریخی توسط امیرخسرو دهلوی از ایران به هند برده شده و کم‌کم از موسیقی ایرانی خارج شده بود، بار دیگر وارد موسیقی ایران کرد که موفقیت‌های زیادی را در این زمینه کسب کرد.
در ادامه ی راه خوانندگی اش همواره می‌کوشید تا با بهره‌گیری از دستاوردهای سفرهایش به دیگر کشورها و آشنایی با فرهنگ و موسیقی آن‌ها آهنگ‌هایی را با سبکی خاص و نو بسازد، مهرپویا از دهه ۴۰ به بعد آهنگ‌های بسیار متفاوتی را با نوای ساز سیتار و صدا و سبک خاص خویش ارائه کرد. او در زمان خود تنها نوازنده چیره‌ دست ساز سیتار درایران بود و با تسلطی که بر آن داشت، کوشید که نوای این ساز را با موسیقی پاپ ایرانی تلفیق ساخته و ملودی‌های تازه‌ای را خلق نماید و از آن به عنوان "موسیقی تلفیقی" یاد می‌شود که مهرپویا از پیشگامان آن در ایران بود. همچنین او ترانه ‌هایی را با الهام از طبیعت ساخت به عنوان مثال: ترانه ی "قایقرانان"  که با الهام از صدای واقعی امواج دریا و پارو است، یا "افسانه ی عشق" که با وزش طبیعی باد همراه است. در سال ۱۳۴۰ دفتر کار خود را با عنوان "دکوراسیون موزیک مهرپویا" در سه راه شاه بنا کرد که علاوه بر بخش موسیقی که برای آموزش سازهایی از جمله گیتار، سیتار، عود و همچنین آموزش آواز به هنرجویان در نظر گرفته بود، قسمتی دیگر را به حرفه ی دکوراسیون و هنرهای دستی اش اختصاص داده بود
او به دلیل یکنواختی موسیقی پاپ ایرانی و علاقه به فرهنگ‌ و هنر دیگر کشورها؛ سفرهایی را به منظور تحقیق و گردآوری اطلاعات جدید و جامع در بخش‌های مختلف آغاز کرد. به کشورهایی چون مصر، بلژیک و هندوستان سفر کرد او بعد از ماه‌ها زندگی درهند وآموختن ساز سیتار در نزد بزرگان آن دیار، و آشنایی با فرهنگ و آداب رسوم خاص و گوناگونِ این کشور پهناور و شگفت‌انگیز با دستی پر از مطالب جالب و تصاویر به ایران بازگشت. ازجمله آشنایی با رقص کلاسیک هندی (کاتاک) و ملاقات و مصاحبه با هنرپیشه و رقصنده ی معروف هندی "ویجنتی مالا" در این رشته بود. سپس سفرهایش را به کشورهای دیگر ازجمله ژاپن ،چین، آمریکا، جزایر هاوایی، جزایر ساموا در فیجی، پرتغال، جزایر سلیمان، اسپانیا و تهیه گزارش‌هایی از بومیان آفریقایی، سرخ پوستان و غیره ادامه داد. مهرپویا در آبان ۱۳۵۷ با هنرجوی کلاس گیتارش دوشیزه "فهیمه ملک" ازدواج کرد. حاصل این پیوند فرزند پسریست با نام خودش عباس مهرپویا که در سال ۱۳۶۰ در تهران به دنیا آمد. مهرپویا همانند جمع کثیری از هنرمندان ایرانی، در بعد از انقلاب ۵۷ از ادامه فعالیت بازماند و کم‌کم از عرصه ی موسیقی فاصله گرفت و آموزشگاه موسیقی او نیز پس از مدت کوتاهی تعطیل گردید. اما بازدید از گالری مهرپویا و کارهای دستی او تا سال‌های آخر حیات وی به ‌طور رایگان ادامه داشت و در این سال‌ها مهرپویا در کنار خانواده اش در ایران زندگی کرد. آخرین کار هنری او در بخش موسیقی، بعد از سال ۱۳۵۷ همکاری او با مجید انتظامی در موسیقی متن فیلم "دوچرخه سوار" می‌باشد که در آن نوای سیتار او برای آخرین بار بگوش می‌رسد. سرانجام مهرپویا در ۴ خرداد ۱۳۷۱ در سن ۶۴ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان، پس از تحمل دو سال بیماری متاسفانه درگذشت  و پیکر او در امامزاده عبدالله در "شهر ری" به خاک سپرده شد
*
تارنمای رسمی او
*
برخی از اجراهای او
ترانه ی مرگ_ قو (از دکترحمیدی شیرازی) - اجرا: عباس مهرپویا
و همچنین  در اینجا
متن ترانه
شنیدم ، که چون قوی زیبا ، بمیرد/ فریبنده زاد و فریبا ، بمیرد
شب_ مرگ ، تنها نشیند به موجی/ رود گوشه ای دور و تنها ، بمیرد
در آن گوشه، چندان غزل خواند آن شب/که خود در میان غزل ها، بمیرد
گروهی برآنند کاین مرغ شیدا/ کجا عاشقی کرد آن جا ، بمیرد
شب_ مرگ از بیم ، آن جا شتابد/ که از مرگ غافل شود تا ، بمیرد
من این نکته گیرم ، که باور نکردم / ندیدم که قویی به صحرا ، بمیرد
چو روزی ، ز آغوش دریا برآمد/ شبی هم ، در آغوش دریا ، بمیرد
تو دریای من بودی، آغوش وا کن/ که می خواهد این قوی زیبا، بمیرد
ترانه ی قایقران (از پرویز وکیلی) - اجرا: عباس مهرپویا
ترانه ی افسانه عشق (از تورج نگهبان) - اجرا: عباس مهرپویا
مجموعه  ای از آثار او
تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
منابع و مآخذ
عباس مهرپویا: تارنمای ویکی پدیا/ / برخی از اجراهای او: تارنمای یوتیوب/ ترانه ی مرگ قو  در یاد نامه ی دکترمهدی حمیدی شیرازی: تارنمای یاد نامه ها/ مجموعه  ای از آثار او: تارنمای یوتیوب/
*
گزیده ای از نوشتارها
https://msnselectedarticles.blogspot.com/2019/08/blog-post_23.html
بخش های پیشین مجموعه ی یادی از برخی هنرمندان ایران و ترانه های مشهورشان
==========================================

۱۳۹۸ مرداد ۳۰, چهارشنبه

ایرانیان در پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی: ۱۰۵ - آریایی نشین های "بوشهر" و "کازرون" در جنوب ایران

IranBushehr-SVG.svg
آریایی نشین بوشهر
بندر بوشهر شهری بندری و مرکز استان بوشهر از استان‌های جنوب غربی ایران است. بوشهر بندری شبه‌ جزیره ‌ای در بخش مرکزی شهرستان بوشهر است که از سمت شمال، غرب و جنوب به خلیج فارس محدود شده‌ است، این بندر در ارتفاع ۱۸ متری از سطح دریا و در منطقهٔ ساحلی خلیج فارس واقع شده و آب ‌و هوای نیمه بیابانی گرم دارد. بوشهر در کتاب‌ها و اسناد تاریخی، تحت نام‌های مختلف نظیر «رام اردشیر»، «ابو شهر»، «بُخت اردشیر»، «لیان» و «ری شهر» به ثبت رسیده ‌است. در عصر هخامنشی از تمدن های بزرگ در ایران تمدن لیان بوده ‌است. هم‌اکنون نام خیابانی در بازار بوشهر به همین نام است طبق آثار کشف شده در منطقه ی باستانی هلیله و ری شهر نام این سرزمین ژرمانسیکا بوده ‌است. همچنین در آثار باستانی شوش از این بندر نام برده شده‌ است. نام دیگر اباشهر در زمان اردشیر بابکان به معنی شهر بابک و بعد از آن بوشهر به معنای شهر پایین بوده ‌است (به دلیل اختلاف سطحی که با ری شهر داشته‌ است). بنای بوشهر را به اردشیر یکم ساسانی (شناخته‌ شده به اردشیر بابکان بنیان‌گذار شاهنشاهی ساسانی) نسبت داده‌اند. در کارنامه ی اردشیر بابکان به وجود بندری به نام بُخت اردشیر اشاره شده که در کنار مدارک دیگر نشان دهنده ی اهمیت خلیج فارس برای شاهان آغازین ساسانی است. اهمیت این بندر چنان بود که بُخت اردشیر با جاده ‌ای به کازرون و شیراز وصل می‌ شد و از آن کالا های صادراتی به مناطق دیگر حمل می ‌شد
*
آگاهی های بیشتر در مورد پیشینه ی تاریخی آریایی نشین بوشهر
براساس کاوش های انجام شده، منطقه ی بوشهر، پیش از ورود و استقرار آریایی ها محل سکونت نژادهای بومی و گروه های مختلفی بوده‌ است. در دوره ی حکومت «ا‌یلامی ها»، این منطقه که «لیان» نامیده می شد، از «بندر دیلم» شروع شده و تا «بندر سیراف قدیم» ، در حوالی «بندر طاهری» در شهرستان کنگان ادامه داشت. لیان به معنی «آفتاب درخشان» یا «سرزمین آفتاب درخشان» است که نامی ایلامی محسوب می شود. اهمیت این منطقه در آن زمان بیشتر به لحاظ حفاظت دریایی مرزهای جنوبی، تجارت با حوزه جنوب شرقی دریای پارس - نواحی اقیانوس هند و جنوب شرقی آسیا و از همه مهم تر داشتن موقعیت مهم معبد، یعنی وجود «معبد ایزد بانوی بزرگ لیان» بود. همچنین، مطابق خشت نوشته عصر ایلامی که از محلی به نام «تل پی تل» یعنی «تپه ای کنار تپه ای»  بدست آمده است ، معبد بزرگ خدای ایلامی «ان شوشیناک» نیز در این منطقه قرار داشت. سرزمین بوشهر، در دوران حکومت هخامنشیان، جزو یکی از ساتراپ نشین های پارس بود. در زمان حکومت سلوکیان و ساسانیان بوشهر یا «ریو اردشیر» به عنوان بندر مهم تجاری و فرهنگی مورد توجه بود. ساسانیان در «ریو اردشیر» که بعدها «ری شهر» نام گرفت، قلعه مستحکمی با دیوار های بلند و برج بنا کردند که اطراف این دیوار از یک طرف به سمت دریا بود و از سه طرف دیگر مشرف به خندق های عظیمی بود که هنگام حمله ی احتمالی دشمن و یا هرگونه خطری، از آب دریا پر می شد.
با سقوط سلسه ی ساسانی به دست اعراب تمدن و فرهنگ «ری شهر» نیز رو به زوال گذاشت. فتح ری شهر به دست اعراب به اندازه ای اهمیت داشت، که جمعی از مورخان آن را با فتح قادسیه مقایسه کرده اند. در خصوص اوضاع ری شهر، پس از سقوط آن تا زمان روی کار آمدن نادر شاه افشار اطلاعات اندکی در دست است. اقدام های نادر شاه و سیاست دریایی او برای مبارزه با عثمانی ها و گسترش قلمرو دریایی در خلیج فارس سبب شد تا این شهر بندری بار دیگر مورد توجه قرار گیرد. وی آن جا را به عنوان پایگاه ناوگان دریایی خود در خلیج فارس برگزید و نامش را به «بندر نادری» تغییر داد. «نادر شاه» با به کار گماردن یک تاجر انگلیسی به نام «جان التون» بوشهر را به صورت یک مرکز مهم کشتی سازی و پادگان نظامی در آورد
*
 آریایی نشین كازرون
شهر کازرون مرکز شهرستان کازرون در بخش باختری استان فارس با تاریخی کهن، دارای آثار باستانی و تاریخی فراوان می ‌باشد که در طول تاریخ مورد توجه سلاطین و صاحبان قدرت بوده‌ است. نورد، شهر کهنه، شهر سبز، گازرگاه، گازران، گازرون، کازران، کوه زران، بلدالعتیق،و دمیاط عجم از نام ‌های پیشین کازرون می‌ باشد. شهر بیشاپور در قسمت پاختر شهر کهنه، به فرمان شاپور یکم ساسانی بنا شد و پایتخت زمستانی او و یکی از مشهورترین و مهم‌ترین شهرهای ساسانیان بود
*
آگاهی های بیشتر در مورد منطقهٔ آریایی نشین كازرون
شهر تاريخي بيشاپور در فاصله ي ۲۳ كيلومتري  شمال غربي شهر فعلي كازرون قرار دارد. بنا بر اطلاعات دقيق و مكتوب كه در مركز شهر بر روي دو ستون يادبود نوشته شده، اين شهر در زمان شاپور اول يكي از مقتدرترين پادشاهان ساساني طراحي و ساخته شد و بنا برهمين كتيبه، شاپور در سال ۲۴ سلطنتش از شهر بيشاپور بازديد نمود. صرف نظر از اينكه خاستگاه دولت ساساني سرزمين فارس بوده، آب فراوان، هواي مساعد، زمين حاصلخيز، چشمه ها و منابع طبيعي و قرار گرفتن در مسير جاده ي شاهي، باعث شد شاپور پس از پيروزي بر والرين (امپراطور روم) اين محل را براي بناي شهري كه نام خود را برآن نهد، انتخاب نمايد. اين شهر در كنار شهرهائي همچون استخر، داراب گرد، اررجان، اردشير خوره  از مهمترين شهرهاي استان فارس در عهد ساساني بوده و تا زمان سلطنت بهرام دوم رونق خود را حفظ كرد، اما پس از آن به علت توجه پادشاهان ساساني به غرب قلمرو خود ( تيسفون ) رونق آن كمتر شد. آثار تاريخي بيشاپور و شاهكار حجاري هاي عصر ساساني در تنگ چوگان در مجاورت شهر بيشاپور و بركرانه ي رودخانه ي شاپور باقي مانده است. شش نقش برجسته در دو طرف تنگ چوگان حجاري شده است، نقش ها بيانگر پيروزي ها و تاجگذاري پادشا هان ساساني است. با توجه به قداست و اهميت آب در آئين زرتشت و دربين آريائي ها، معابدي براي نيايش و ستايش آب ساخته شد كه معبد آناهيتا ( الهه ي آب ) يكي از مهمترين آنها به شمار مي آيد.  بناي معبد آناهيتا در بيشاپورنه تنها از نظر معماري بي نظير و فوق العاده است، بلكه از لحاظ رعايت دستگاه هاي تنظيم و تقسيم كننده و كنترل جريان اب نيز نظير نداشته است
*
معبد آناهیتا: از بناهای مشهور شهر باستانی بیشاپور در شهرستان کازرون است. این بنا با الهام از سبک معماری دوره هخامنشی ساخته شده است که به وسیله بست‌ های آهنی به یکدیگر قفل و بند شده‌اند. معبد آناهیتا فاقد سقف مسطح بوده است. این معبد را در عمق ۶ متری از زمین ‌های اطراف ساخته‌اند تا آب رودخانه شاپور به درون آن سـرازیر شود. معبد آناهیتا سمبل یک پرستشگاه آب است و می‌توان آن را جایگاه نوازش با آب دانست
*
غار شاپور: در انتهای تنگ چوگان و در چهار کیلومتری شهر بیشاپور در شهرستان کازرون در ارتفاع حدود ۸۰۰ متری از سطح زمین قرار دارد و دهانهٔ آن حدود ۳۰ متر می‌باشد. در دهانهٔ این غار مجسمهٔ شاپور قرار گرفته‌است و به همین دلیل این غار به نام شاپور معروف شده‌است. مجسمهٔ شاپور از یک ستون چکیده غول‌ پیکر که در این غار وجود داشته تراشیده شده و با وجود گذشت ۱۷۰۰ سال هم‌چنان پابرجا می‌باشد و تنها مجسمهٔ باقی‌مانده از دوران باستان است. این مجسمه، شاپور را به صورت ایستاده نشان می‌دهد
*
بوشهر و کازرون در گلچینی از سروده ها
سروده هایی از  سعدی، خاقانی، ملک ‌الشعرای بهار و دیگران: نگاه کنید به تارنمای گلچینی از سروده ها
*
بوشهر و کازرون در برخی از برنامه های ویدیویی
فستیوال موسیقی در کوچه پس کوچه ‌های بوشهر: تارنمای یوتیوب
ترانه ای برای کازرون: تارنمای یوتیوب

تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
منابع و مآخذ
بوشهر و کازرون: بسیاری از تارنماها/ بوشهر و وجه تسمیه ی بوشهر: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا/ آگاهی های بیشتر در مورد پیشینه ی تاریخی آریایی نشین بوشهر: تارنمای ایران نما/ کازرون: تارنمای ویکی‌پدیا/ شهرهای آریایی نشین نیشابور و بیشاپور: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ اشاراتی به برخی از بناها و آثار تاریخی آریایی ها: تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ تاريخچه شهر تاريخي بيشاپور: بسیاری از تارنماها/ بوشهر و کازرون در سروده ها: تارنمای گلچینی از سروده ها/ بوشهر و کازرون در برخی از برنامه های ویدیویی: تارنمای یوتیوب /
*
گزیده ای از نوشتارها
https://msnselectedarticles.blogspot.com/2019/08/blog-post_21.html
بخش های پیشین مجموعه ی ایرانیان در پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی
=========================

۱۳۹۸ مرداد ۲۶, شنبه

گفتنی های تغذیه: ۳۷ - نکاتی پیرامون نقش غذا در چگونگی آمیزش جنسی

 
در یکی از بخش های پیشین مجموعه ی گفتنی های تغذیه به  " تغذ یه و سلا مت جسم و روان " اشاره شد. در نوشتار زیر نکاتی  پیرامون "نقش غذا در چگونگی آمیزش جنسی "را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم

غذا‌هایی که باعث احساس شادمانی می‌شوند از جمله اندورفین‌ ها، حاوی موادی هستند که باعث سلامت میل جنسی و یا به عبارت ساده‌تر باعث کامیابی و موفقیت می‌شوند که بیشتر اوقات آنها را برانگیزنده و مقوی میل جنسی نیز می‌دانند. اندورفین‌ها یا مسکن‌های طبیعی بدن موادی هستند که از غدد مخاطی و هیپو تالاموس ترشح می‌شوند و اثر اصلی آن ‌ها تسکین درد است. اندورفین‌ها که مرفین طبیعی بدن خوانده می‌شوند در حقیقت بسیار شبیه به مخدرها مانند مرفین و دیگر مشتقات تریاک عمل می‌کنند و تولید آن‌ها در زمان فعالیت بدنی، هیجان، احساس درد، خوردن غذاهای فلفلی، فعالیت جنسی و احساس عشق است.  این نوروپپتیدها در نورون‌ های سیستم عصبی مرکزی، هیپوفیز و محیطی یافت می‌شوند. اندورفین از سه نوع اصلی آلفا و بتا و گاما تشکیل می‌شود که هر یک بر روی گیرنده‌های خاصی در دستگاه عصبی بدن عمل می‌کنند. به‌طور کلی اندورفین‌ها باعث ایجاد حالات خوشی و لذت شده و آرامش بخش هستند. همچنین به واسطه توقف ارسال پیام‌های درد به سوی مغز موجب از بین رفتن حس درد می‌شوند
*
خوراکی های مفید برای قبل و بعد از آمیزش جنسی 
معرفی فهرستی از خوراکی های مفید برای قبل و پس از آمیزش جنسی: زنجبیل - هندوانه - خیار - شکلات تلخ - موز - روغن نارگیل - مغزها - توت فرنگی و تمشک - آوکادو - بادام - تخم مرغ - هلو - زعفران - ماهی و غذا های دریایی - آب انار - رشته
فرنگی به شکل اسپاگتی - آب
*
در اساطیر آمده است که آفرودیت  یا "الههٔ عشق و شور جنسی یونان باستان"، از کف سفید ‌رنگ امواج و از دل دریا زاده شد و به همین دلیل غذا‌ های دریایی را تقویت ‌کنندهٔ میل جنسی دانسته ‌اند. صدف های دریایی تقویت ‌کنندهٔ میل جنسی ‌اند. این نرم‌تنان ارزشمند سرشار از مادهٔ معدنی روی هستند که مادهٔ غذایی ضروری برای تولید تستوسترون است. تحقیقات نشان می‌دهد که روی در درمان ناباروری مردان مؤثر است و باعث بهبود کیفیت اسپرم می ‌شود. منابع دیگر برای تأمین روی علاوه بر صدف دریایی، گوشت قرمز، دانه‌ها (مثل تخم کدو حلوایی، شاهدانه و کنجد)، مغز میوه‌ها (مثل بادام هندی و بادام)، حبوبات (نخود و لوبیا قرمز)، شیر و پنیر است
*
بنا برنظر پژوهشگران، خوردن شکلات تلخ احتمال عاشق شدن را تا سطح بالایی افزایش می‌دهد چون دارای فنتیل‌آمین یا "مادهٔ شیمیایی عشق" است. فنتیل ‌آمین که در اولین ماه ‌های رابطه در بدن جریان دارد باعث می‌شود که هورمون دوپامین که باعث احساس خوشایند است در بدن آزاد شود و مرکز لذت را در مغز تحریک می‌کند. فقط مقدار خیلی کمی از فنتیل‌آمین در شکلات وجود دارد و تردید است که این مقدار پس از خوردن هم‌چنان فعال بماند. کاکائو هم‌چنین دارای ‌اسید آمینه ی‌ تریپتوفان است و می‌گویند باعث افزایش گردش خون و بالا رفتن هورمون سروتونین (یکی دیگر از هورمون‌های شادی) می‌شود. منابع دیگر تریپتوفان این مواد غذایی هستند: ماهی آزاد، تخم‌مرغ، گوشت پرندگان، اسفناج، دانه‌های خوراکی، تخمه ‌ها و آجیل و سوژا
*
فلفل تند دارای کپسایسین است که پژوهش ‌ها نشان می‌‌دهد باعث افزایش آزاد شدن آندروفین‌ ها و "سرمستی فلفلی" می‌شود. فلفل تند باعث افزایش سوخت و ‌ساز و دمای بدن و ضربان قلب می‌شود همان حالی که در سکس (آمیزش جنسی) تجربه می‌کنند
*
الکل با کاستن از موانع و بازدارنده‌ های ذهنی، شور جنسی را افزایش می‌دهد اما چنان که مکبث (سرداری به نام مکبث در تراژدی مکبث نمایشنامه‌ای اثر ویلیام شکسپیر) در حال مستی گفته است "شور و میل جنسی را بر‌می‌انگیزد اما کارآیی آن را از بین می‌برد". بر اثر نوشیدن زیاد الکل ادراک و احساس در مردان و زنان کاهش پیدا می‌کند و به مرور زمان میل جنسی هم کاهش پیدا می‌کند و در مواردی منجر به ناتوانی جنسی می‌شود. علاوه بر آن‌ که بوی مشروب دادن، چندان تحریک کننده نیست
*
پژوهش‌ ها نشان می‌ دهد که خوردن غذا‌های حاوی انواع خاصی از فلانوئید‌ (زردینه‌ ها) به کاهش اختلال نعوظ (برخاستگی و راست شدگی آلت تناسلی مرد) کمک می‌کند. در این پژوهش دریافتند که یک فلانوئید خاص به نام "آنتو‌سیانین" که در تمشک و بلو بری (زغال‌اخته) وجود دارد و فلانوئید‌های دیگری که در مرکبات وجود دارد، می‌توانند جلوی بروز اختلال نعوظ و ناکارآمدی جنسی را بگیرند. مصرف بیشتر میوه‌ها باعث کاهش ۱۴درصدی خطر ابتلا به اختلال نعوظ می‌شود. اگر همراه با آن ورزش کنند و مواد غذایی سرشار از فلانوئید مصرف کنند، میزان کاهش خطر ابتلا به ۲۱ درصد می ‌رسد بعضی تحقیقات نشان داده است که رژیم غذایی مدیترانه‌ای هم برای پیشگیری از اختلال نعوظ مؤثر است و هم کارکرد جنسی را بهبود می‌بخشد چون در این رژیم غذایی از غلات کامل، میوه‌ و سبزی، حبوبات، مغز میوه ‌ها (مانند بادام و گردو) و روغن زیتون استفاده می‌شود. منابع دیگر آنتوسیانین": میوه ‌های خانوادهٔ گیلاس، توت‌سیاه، بلک‌بری (انگور‌فرنگی)‌، تمشک، بعضی انگور‌ها، بادمجان و کلم قرمز است"
*
آگاهی های بیشتر در مورد نقش غذا در چگونگی آمیزش جنسی در برخی از برنامه های ویدیویی
بهترین خوراکی ها برای افزایش تمایل جنسی
بهترین خوراکی ها برای تقویت قوای جنسی مردان
 روش افزایش فوری میل جنسی زنان
*
تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری
*
منابع و مآخذ
تغذ یه و سلا مت جسم و روان (مجموعه ی گفتنی های تغذیه): تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ چه ماده غذایی می‌تواند روی رابطه جنسی اثر بگذارد: تارنمای بی بی سی/ اندورفین‌ها: تارنمای ویکی‌پدیا/ خوراکی های مفید برای قبل و بعد از آمیزش جنسی: تارنمای نمناک/ "هندوانه": تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ "موز": تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ "تخم مرغ": تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ "هلو": تارنمای گزیده ای از نوشتارها/ "گیلاس": تارنمای گزیده ای از نوشتارها
 مکبث: تارنمای ویکی‌پدیا/ نقش غذا در چگونگی آمیزش جنسی در برخی از برنامه های ویدیویی: یوتیوب/ 
*
==========================

۱۳۹۸ مرداد ۲۳, چهارشنبه

ایرانیان در پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی: ۱۰۴ - سرزمین آریایی نشین "آمل" در استان مازندران

آمٌل بر ایران واقع شده‌است
آمِل مرکز شهرستان آمل و سومین شهر پرجمعیت استان مازندران است. آمل به معنی بی مرگ است یعنی تو را مرگ مباد. آمل یکی از قدیمی‌ترین شهرهای ایران، قطب صنعت و صادرات و فرهنگ استان مازندران، پایتخت برنج ایران، قطب زیست ‌فناوری و نبوغ ایران، یکی از قدیمی‌ترین مراکز یک ‌جا نشینی جهان، از شهرهای مهم ترابری، کشاورزی، گردشگری، معدنی و صنعتی ایران و از مهم‌ترین شهرهای مرتبط به علم در تاریخ معروف به شهر تاریخ و فلسفه است. پیشینه شهر آمل به زمان آماردها بر می‌گردد و در تاریخ نوشتاری نیز، مانند شاهنامه آمل از مراکز مهم اتفاقات بود. آمل در زمان اشکانیان یکی از مراکز ایران بود و در زمان افریدون تا زمان بهرام گور نیز آمل تختگاه و پایتخت ربع مسکون بوده‌ است. بر روی سکه‌ های ساسانی، نام شهرهایی که سکه در آن ‌جا زده شده با علامت اختصاری مشخص گردیده ‌است، " اِم " علامت شهر آمل بوده‌است
وجه تسمیه ی آمل
نام یکی از اقوام ساکن کرانه ی جنوبی دریای مازندران آمارد بوده‌ است. نام شهر آمل در مازندران را دگرگون‌ شده نام آمارد دانسته ‌اند. واژه ی آمل که گونه ی دیگر آن آموی است، احتمالاً از قبیله ی باستانی مردها یا ماردها گرفته شده‌ است. مورخان باستانی نام این قبیله را مردی یا آمردی آورده‌اند. آماردها قومی نیرومند و جنگجو بوده‌اند و ناحیه ی فعلی آمل را به عنوان مرکز خود انتخاب نموده و نام خود را بر آن نهادند و بعدها واژه ی «آماردها» به سبب کثرت تلفظ به آملد، آمرد و «آمل» بدل شد. نیز وجه تسمیه این شهر به سبب بنیان‌گذار خود «آمله» نیز می ‌تواند باشد، چنانکه در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار آمده ‌است و در جای دیگر پیرنیا می ‌گوید این قوم مهاجر بادیه‌نشین بوده‌اند که به تاخت تاز در اراضی اقوام دیگر می‌پرداختند و به روزگار کوروش تا حوالی ماد پراکنده گردیده بودند، آمردها حدود سه هزار سال پیش از میلاد نیز در حال پیدا نمودن سرزمین بوده‌اند. در اطلس‌ شناسی آمده ‌است، آمل از سرزمین‌های قدیمی بوده و دیرینگی آن به درازای بلندی می‌رسد و مردمانش از آمردها هستند که اولین قوم در کنار دریای پارس ‌اند 
اردشیر می‌گوید: "هزاران سال، پیش از آمدن آریاهای ایرانی به فلات ایران چندین گروه مردمان بومی که چهار گروه آن مشهورترند در این فلات جای داشتند که چگونگی دوره‌های پیشین آن چندان روشن نیست. نام یکی از این چهار گروه مردم بومی فلات ایران مرد بود، نام گروه مرد در نوشته‌ها «مارد» یا «آمارد» آمده که به زبان ایران و بومی مرد و آیمرد است و واژه‌های آمرت زبان کهنسال ارامنه و مردی، آی مردی، جوانمرد، جوانمردی، گله و گیله مرد که امروزه در سراسر مازندران و گیلان گویا است از نام باستانی این گروه سرچشمه می‌گیرد. رابینو معتقد است در میان اقوام تاریخی مازندران یکی تیپرها بودند که در کوه‌های شمالی سمنان اقامت داشتند و دیگری آمردها که شهر آمل آمرد همان آمل است چنان‌که پرد همان پل می‌باشد، به اسم آن‌ها نامیده شد اولین گروه در حاشیه دریا در ایران بودند و مرزهای چهارگونه سرزمین مردها بدینگون بود، از خاور به مرز ورگانا، هیرگانا گرگان و قسمتی به پارت خراسان، از شمال به دریاچه دراکسپین یا کاسپین، کاسو، کازاک یا قزاق و از باخترن تا آن دست لنکران قفقاز و از جنوب خاوری به کومیسین قومس یا دامغان و از جنوب رکا رک یا ری و جنوب باختری به کسپین قوزوین و سرزمین مدی چسبندگی داشت". ابراهیم پورداوود نوشته‌است: "امیانوس مارسلینوس در حدود سال ۳۶۰ میلادی کتاب خود را نوشت وی و چند تن دیگر در طی جغرافیا و تاریخ روزگار هخامنشی و اسکندر و سلوکیه و اشکانی و ساسانی از قومی به نام مردوی یا آمردی یاد می‌کنند که در سواحل دریای خزر می ‌زیستند و تیره‌ای از همین مردم در آسیای مرکزی، نزدیکی مرو رود جیحون، آمویه یا آمودریا بسر می‌بردند". 
تحقیقات باستان‌ شناسی
طبق تحقیقات باستان‌شناسی، استان ‌های ساحلی دریای خزر احتمالاً از ۰۰۰‘ ۷۵ سال پیش محل زیست انسان بوده ‌است. در سال ۱۳۳۰ "کارلتون استیونز کون" باستان‌شناس آمریکایی اسکلت‌هایی از انسان نئاندرتال را در مازندران پیدا کرد که ظاهراً نیای کهن اقوام ساکن کرانهٔ دریای خزر بوده‌است. بیشترین نظریه تاریخ شناسان تاریخ اولیه و پیش از اسلام آمل به قوم مردم آمارد بر می‌گردد. مردم این قبیله آریایی پیش از ورود گروه‌های بعدی آریایی‌ها یعنی ماد، پارس و پارت در قسمتی از مازندران و گیلان کنونی زندگی می‌کردند. نام اصلی این قبیله آمو بود. همچنین در برخی کتاب‌ها به آن‌ها «مارد» نیز گفته‌اند. آن‌ها مردمی جنگجو و هنرمند و با همسایگان خود در کشمکش دایمی بودند. هم اسکندر مقدونی با آن‌ها جنگیده ‌است هم فرهاد پنجم اشکانی که آن‌ها را به سوی قفقاز در غرب دریای خزر رانده‌است. برخی معتقدند شعبه‌ای از قبیله آماردها در کنار رود جیحون می‌ زیسته ‌اند
موقعیت جغرافیایی آمل
شهر آمل واقع در جلگه ی مازندران و طرفین رود هراز با بلندای ۷۶ متر از گستره ی دریا در ۵۲ درجه و ۲۱ دقیقه ی بلندای شرقی و ۲۶ درجه و ۲۵ دقیقه ی عرض شمالی و در فاصله ی ۷۰ کیلومتری غرب ساری، مرکز استان، هجده کیلومتری جنوب دریای مازندران و شش کیلومتری شمال دامنه ی کوه البرز و ۱۸۰ کیلومتری شمال شرقی تهران قرار دارد. 
فرهنگ و مراسم‌
از نظر شعر، ادب، هنر، خطاطی، تاریخ، سیاست و فلسفه مشاهیر زیادی از این شهر برخاسته‌اند. آمل از فرهنگ و تمدن بسیار کهن و اصیل آریایی برخوردار است و به دلیل داشتن این تمدن و دیرینه ی مراسم‌ باستانی مراسم بس با شکوهی در این دیار کهن برگزار می‌گردد
تیرماسیزه شو یا تیرگان = یکی از جشن‌های ایرانی در روز تیر از ماه تیر برابر با سیزدهم تیرماه است. عده‌ای این جشن را در روزهای دیگر و از جمله در دهم تیر برگزار می‌کنند که به اعتقاد استادان ایران‌شناس نادرست است. جشن همه ساله در کوه دماوند، آمل انجام می‌شود و همه ساله توسط زرتشتیان ایران در بیشتر شهرهای جهان و ایران نیز برگزار می‌شود 
ورف چال: از آیین‌های قابل توجه و در عین حال منحصربه‌فرد مازندران که مراسمی ملی هم به‌شمار می‌رود در ارتباط با آب، مراسم ورف چال روستای اسک واقع در جاده ی هراز است. این رسم قدیمی، و باستانی بسیار جالب، در یکی از روزهای جمعه در فاصله ی اول تا پانزدهم اردیبهشت ماه هرسال و زمانی که آخرین برف‌های زمستانی منطقه در حال ذوب شدن است، انجام می ‌شود
احیای هفت رشته صنایع دستی در آمل
جواد برزگر مسئول صنایع دستی شهرستان آمل اظهار داشت: این رشته ها شامل نگارگری، تذهیب، کاشی معرق، تراش سنگ های قیمتی، بامبو رنگرزی سنتی و لاک تراش است. وی افزود: با احیاء این رشته ها تعداد رشته های صنایع دستی شهرستان به 11 رشته افزایش یافت. پیش از این در آمل فقط چهار رشته سوزن دوزی، معرق چوب، سفال و گلیم بافی فعال بوده است.

آمل: در گلچینی از سروده ها  
منوچهر چون یافت زو آگهی/ بیاراست دیهیم شاهنشهی
ز ساری و آمل برآمد خروش
چو دریای سبز اندر آمد به جوش … : فردوسی
ز آه آه تو جوشید بحر فضل اله/ مسافر امل تو رسید تا آمل
دمی رسید که هر شوق از او رسد به مشوق
شهی رسید کز او طوق می شود هر غل … : مولوی
همی ننگ آمدش بر گشتن از جنگ/ ز گرگان سوی آمل کرد آهنگ
چو لشکرگه بزد بر دشت آمل
جهان از ساز لشکر گشت پر گل … : فخرالدین اسعد گرگانی
ستاک نرگس و شاخ بنفشه/  به ساری و به آمل می ‌فرستم
حدیث خوش به قمری می ‌سرایم
سرود خوش به بلبل می ‌فرستم … : ملک ‌الشعرای بهار
رباعی: آمل و شاهی و ساری
درخوش هنگامی ز فصل شاد و  زیبای_ بهاری
ما گذرکردیم به سوی_ آمل و شاهی و ساری
سبز و خرم بود هر جا چون مسیری در بهشت
رقص بود ، آواز بود و، ای بسا شب زنده داری
دکتر منوچهر سعادت نوری
*
آمل در برخی از برنامه های ویدیویی
شهر آمل 
برداشت كاهو در آمل 
تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری
*
منابع و مآخذ
آمِل: بسیاری از تارنماها/ آمِل و وجه تسمیه ی آمِل: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا/ تحقیقات باستان‌ شناسی تارنمای  ویکی‌پدیا/ موقعیت جغرافیایی آمل و فرهنگ و مراسم‌: تارنمای  ویکی‌پدیا/ احیای هفت رشته صنایع دستی در آمل: بسیاری از تارنماها/ آمل: در گلچینی از سروده ها/ آمِل در برخی از برنامه های ویدیویی: تارنمای یوتیوب
=========================

۱۳۹۸ مرداد ۲۱, دوشنبه

مجموعه ی یک آوا و بسا صدا: ۳۹ - ترانه ی "سنگ صبور"

Image result for ‫سنگ صبور چیست‬‎
ترانه ی سنگ صبور - شعر و آهنگ (۱۳۴۷) از علی نظری - اجرا: گوگوش
https://www.youtube.com/watch?v=XYL9ISLgqxQ
و
https://iroon.com/irtn/music/10274/سنگ-صبور/
متن ترانه
به من بگو ای سنگ صبور/ تو صبوری یا من صبور
من به عمرم ندیده ام رنگ شادی رنگ سرور/ رنگ شادی رنگ سرور
بشنو از من تو سرگذشتم/ بشنو از من تو سرنوشتم
ببین اخر چگونه رفت/ آرزوهای من به گور
اولین عشقم چون پرستویی/ به میان آسمانها رفت رفت
اولین عشقم همچو ابری / در میان کهکشانها رفت رفت
درد و اندوه این زمان را من تحمل کرده ام
جور بی حد آسمان را من تحمل کرده ام
حالا به من بگو ای سنگ صبور/ تو صبوری یا من صبور
من به عمرم ندیده ام/ رنگ شادی رنگ سرور رنگ شادی رنگ سرور
ای خدای دلم او در این عالم/ نشاط و رنج و شعر و سرودم بود
او بلای دلم او دوای دلم او تمام وجودم بود
رفت و دنیای درد و حسرت در دل من مانده/چون ستمگر در دل آتش او مرا بنشانده
حالا به من بگو ای سنگ صبور/ تو صبوری یا من صبور
من به عمرم ندیده ام رنگ شادی رنگ سرور/ رنگ شادی رنگ سرور

ترانه ی سنگ صبور - شعر و آهنگ و اجرا: علی نظری
https://www.youtube.com/watch?v=e-Yj4vMgOIw

ترانه ی سنگ صبور - شعر و آهنگ از علی نظری - اجرا: ابی
https://www.youtube.com/watch?v=CKoeceG4MOQ

ترانه ی سنگ صبور - سروده ی معینی کرمانشاهی/ آهنگ از بدیعی - اجرا: مرضیه
https://www.youtube.com/watch?v=5VQgKZia3gA
متن ترانه
عشوه از حد می برد چشم تو ای سرچشمه ی عشق و جوانی
فتنه بر پا می کند ناز تو ای خو کرده با نامهربانی
گه چو دریا پر ز رازی گه چو دشتی سینه بازی/گه چو آتش گرم مهری گه چنان گل غرق نازی
چون خُم بی باده گه بی جوش و تابی/ چون شراب کهنه گه پر التهابی
جای آن سنگ صبور ای قصه گو با من بگو/ تا به تنهایی کنم با او زمانی گفتگو
تا شود صبرش تمام و بشکند در پای من/ سنگ از آن نامهربان شد مهربان تر وای من

ترانه ی قلب من (قلب منه که پیش تو سنگ صبوره بی وفا) - اجرا: هایده
https://www.youtube.com/watch?v=3kKJ0ZK20vA

ترانه ی سنگ صبور - اجرا: مهستی
https://www.youtube.com/watch?v=5p7x7QCA3VY

ترانه ی "قاصد عشق" (میام میام از راه میشم و میشم سنگ صبور) - اجرا: ستار
https://www.youtube.com/watch?v=AzhoTRykpcc
متن ترانه
میام میام از راه میشم و میشم سنگ صبور/ میگم و میگم عاشقتم دیونتم دریای نور
میری رو دلم پا میزاری باز منو تنها میزاری
میبری همه خاطره رو عشق منو جا میزاری/ ناز و ادا جشم سیاه خاطره هاتو قربون
قد و بالا شو نگاه خاک پا تو قربون/ نگو که دیگه تنها میشم نگو بخدا رسوا میشم
نگو که دلت سنگی شده چون شب بی فردا میشم

ترانه ی سنگ صبور - اجرا: محسن چاوشی
https://www.youtube.com/watch?v=ehqqIzpFJgE

تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری

*
گزیده ای از نوشتارها
https://msnselectedarticles.blogspot.com/2019/08/blog-post_12.html
بخش های پیشین مجموعه ی یک آوا و بسا صدا
==========

۱۳۹۸ مرداد ۲۰, یکشنبه

ایرانیان در پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی: ۱۰٣- سرزمین آریایی نشین "مشکین‌ شهر" در شمال غربی ایران

مشگین‌شهر بر ایران واقع شده‌است
اشاره: مشگین شهر از سرزمین های تاریخی در شمال غربی ایران است که گذشته ی پرفراز و نشیبی را تجربه کرده است.در این منطقه سکه‌ ها و سنگ‌ نبشته‌ ای تاریخی یافت شده است که دلالت بر قدمت تاریخی و اهمیت  آن دارد. با توجه به آثار به دست آمده، قدمت این شهر بیش از ۱۰۰۰۰ سال می‌باشد. به عبارتی قدمت آن ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح است. کوه سبلان در ۲۵ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان مشگین ‌شهر واقع است. برخی کوه سبلان را محل بعثت زرتشت پیامبر ایران می ‌دانند. نمونه‌ ای از آن در کتاب "چنین گفت زرتشت" اثر نیچه، مشاهده می‌ شود که به پایین آمدن زرتشت از کوه سبلان اشاره کرده‌ و از این نظر مکانی مقدس و مورد احترام است که حتی در میان بومیان و عشایر منطقه به نام آن قسم یاد می ‌شود
برخی از ویژگی های جغرافیایی آریایی نشین مشکین‌ شهر
مِشگین ‌شهر سومین شهر بزرگ استان اردبیل در شمال غربی ایران است. این شهر در بخش مرکزی شهرستان مشگین‌شهر قراردارد. مشکین‌شهر با مرکز استان ۹۰ کیلو متر فاصله دارد و در ارتفاع ۱۴۰۰ متری از سطح دریا واقع است
وجه تسمیه ی مشکین ‌شهر
نام قدیمی و اصلی مشکین‌ شهر خیاو است. "خی" به معنی مشک آب برگرفته از پهلوی پارتی است. شهر خیاو (خیوو) در دوره ‌هایی در تاریخ "میمند" و" وراوی"  و"بیشکین" نام داشته است. در سال ۱۰۶۴ میلادی بعد از حمله سلطان آلپ‌ارسلان به گرجستان و تسلیم شدن حاکم آنجا، بعضی امرای گرجستانی اسیر و سپس مسلمان شدند. یکی از این امرا بیشکین بود که سلطان آلپ‌ارسلان این شهر را به وی بخشید و بعد از آن به نام وی خوانده شد. این نام بعدها توسط مردم محل به صورت میشگین تلفظ شد. در دوره حکومت رضاشاه، در سال ۱۳۱۶ خورشیدی، به فرمان وی نام خیاو به مشگین‌شهر تغییر یافت. واژه خیاو در زبان ‌های ایرانی حالت محل پرآب و پردرخت و محل گذر از میان آب و درخت را تداعی می‌کند. رودخانهٔ مشگین‌شهر که امروزه قره سو نام دارد نیز در قدیم اندرآب نام داشته است
سنگ‌ نبشته ی ساسانی ویژگی تاریخی شهر آریایی نشین مشکین ‌شهر
سنگ‌ نبشته ی ساسانی سنگ‌ نبشته ‌ای تاریخی در نزدیکی مشکین‌ شهر است. این سنگ‌ نبشته بر سینه ی شمال شرقی تخته سنگ رسوبی بزرگی مشرف بر یکی از دره‌ های "رودخانه ی خیاو چای" حدود ۱۵۰ متری ضلع شمال غربی کهنه قلعه و در دره سرسبز معروف به باغ نوروز حجاری شده‌است. سنگ‌نبشته به شماره ۶۱۹ به ثبت آثار ملی رسیده‌است. این کتیبه در محل به «سوروشکن داشی» معروف است. این سنگ نوشته به ابعاد ۱٫۱۰ سانتی‌متر و ۲٫۳۰ سانتی‌متر به خط پهلوی ساسانی است که در ماه ۷ سال ۲۷ سلطنت شاپور دوم ساسانی یعنی به سال ۳۳۷ میلادی به امر نرس هرمزد نام شهردار یا والی این نواحی نوشته شده‌است. به‌طور کلی متن کتیبه حاکی از تاریخ بنای قلعه و نام بانی آن و شامل اندرزی است بر بزرگان و فرمان روایان. کتیبه ساسانی دارای دو ستون و مشتمل بر ۱۵ سطر در سمت چپ و ۶ سطر در سمت راست است که در قسمت بالا علائمی به صورت دو زاویه حاد که هر ضلع آن عمود بر راس خود دارد، دیده می‌شود. این کتیبه در تابستان ۱۳۴۶ توسط گردگروپ عضو مؤسسه باستان‌شناسی آلمان در جریان مسافرتی که با هیئت مؤسسه باستان‌شناسی آلمان به مشکین آمده بودند، خوانده شده‌است. نخستین کتیبه پهلوی است که در آذربایجان کشف شده‌است. متن کتیبه ساسانی متأسفانه از بین رفته است؛ ولیکن ترجمه آن که در سال ۱۳۴۶ شمسی انجام گرفته ‌است بدین قرار است:
"به ماه مهر در سال ۲۷ شاهپور شاهان شاه. آنکه بود پسر اورمزد شاه. آنگاه من نرسه هرمزد. من گفتم که این دژ فرخ (فرهید) دخوخلی (؟) آنکه من فرکندم (ساختم) به نام آنکه یزدان دانستم و (قلعه) را شاهان شاه به ۶ سال به فرجام کردم چنین (ببین) شهریار بزرگ آزادمرد هر که از این پس راد باشد (هر که پس از من راد مرد باشد) این دژ پسند ز دیگر (اگر این قلعه را پسندد) ...... از من بر روان او آفرین باد … پیش یک کند (بفرستد) هر که نپسندد یک دیگر دژ (یک قلعه دیگر) کند که از این بهتر باشد"
محوطه ی باستانی شهر یری در منطقه ی مشگین ‌شهر
شهریری یک محوطه ی باستانی در شهرستان مشگین‌شهر و از توابع روستای پیرازمیان است. محوطه ی باستانی معروف به شهریری، در ۳۱ کیلومتری شرق مشگین‌شهر در کنار رود قره سو قرار دارد. وسعت این منطقه ی تاریخی ۴۰۰ هکتار است و از سه قسمت "دژ نظامی"، "معبد (معبد سکوت)' و "قوشا تپه" تشکیل می‌شود. قدمت قلعه و معبد به ۱۴۵۰ سال پیش از میلاد و قوشا تپه به ۷ هزار سال پیش از میلاد می‌رسد. اولین بار در سال ۱۳۴۷ "چارلز برنی" در این محوطه، عملیات کاوش را شروع نمود. این محوطه شامل ۲۸۰ سنگ‌افراشت باستانی است که دیرینگی آن‌ها بیش از ۸ هزار سال پیش میلاد برآورد می‌شود و قدمت این مناطق به دوران اواخر مفرغ و دوره ی نوسنگی و مس سنگی و نیز اوایل آهن مربوط است
راز "معبد سکوت" در نزدیکی مشگین شهر
شهر یری در ۳۵ کیلومتری مشگین شهر واقع شده. اهالی می‌گویند این محوطه باستانی با سنگ افراشته ‌هایش احتمالا مدرسه‌ای بوده که تمامی معلمین و دانش‌اموزان‌اش سنگ شده‌اند. باستان‌شناسان اما می‌گویند شهر یری معبدی ۳ هزار ساله است که وقتی
وارد آن می‌شدند، در سکوت کامل عبادت می‌کردند. شواهد نشان می‌دهد که فقط یک زن حق سخن داشته است
هنرها و صنایع دستی در سرزمین آریایی نشین مشکین‌ شهر
در سرزمین آریایی نشین  مشگین ‌شهر هنرهای دستی دارای قدمت و اصالت قابل توجهی ‌است. بیشتر هنرهای دستی منطقه را بافته‌ها تشکیل می‌دهند که از مهمترین این هنرها می‌توان به قالی بافی، گلیم بافی و جاجیم بافی اشاره نمود. علاوه بر این بافته‌ها، سفالگری نیز از صنایع دستی این  سرزمین محسوب می ‌شود
تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری
*
منابع و مآخذ

اشاره: بسیاری از تارنماها/ ویژگی های جغرافیایی و وجه تسمیه ی مشکین ‌شهر: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا/ سنگ‌نبشته ساسانی: تارنمای  ویکی‌پدیا/ شهریری: تارنمای  ویکی‌پدیا/ هنرها و صنایع دستی: بسیاری از تارنماها/ راز "معبد سکوت" در نزدیکی مشگین شهر: تارنمای یوتیوب
*
گزیده ای از نوشتارها
https://msnselectedarticles.blogspot.com/2019/08/blog-post_11.html
بخش های پیشین مجموعه ی ایرانیان در پهنه ی سرزمین نیاکان آریایی
=========================

۱۳۹۸ مرداد ۱۷, پنجشنبه

یادداشتی در مورد " کلاه" و انواع مشهور آن

مجموعه ‌ای از کلاه‌ ها در سده‌ های ۱۸ و ۱۹ میلادی
======
کلاه در فرهنگ واژه ها
کلاه = چیزی که از پوست و پارچه ٔ زربفت و غیره دوزند و برسرگذارند (برهان/ آنندراج) - سربند و هرچیزی که از پارچه و پوست و نمد و زربفت و ترمه و جز آن سازند و جهت پوشش برسرگذارند (ناظم الاطباء) - وجه اشتقاق آن بدرستی معلوم نیست - در پهلوی ظاهراً «کولاف» در کردی «کولاو» - گیلکی «کوله» و نطنزی «کله» و سنگسری «کلف» و سمنانی «کوله» و شهمیرزادی «کله» و طبری «کلا» (از حاشیه ٔ برهان چ معین) - کلا و کله مخفف آن (آنندراج) - چیزی که با آن سر را پوشانند (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): تارنمای پارسی ویکی
کلاه = پوششی که از پوست، پارچه، مقوا و غیره دوزند و بر سر گذارند: فرهنگ فارسی معین
کلاه = به پوشاکی گفته می‌شود که بر سر می‌گذارند. کلاه می‌تواند به خاطر محافظت، دلیل دینی، ایمنی یا مد مورد استفاده قرار گیرد. در گذشته کلاه نشان‌ دهنده پایگاه اجتماعی فرد بوده ‌است. کلاه در استفاده ی نظامی می ‌تواند نشان ‌دهنده ملیت، شاخهٔ فعالیت، درجه یا هنگ باشد: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاه  در برخی از ترکیبات و اصطلاحات فارسی
کلاه از سر برداشتن = نوعی احترام گذاشتن بخصوص در فرهنگ غرب می باشد. بطور کلی کلاه از سر برداشتن نمادی برای احترام و تکریم به طرف مقابل می باشد. پس زمانی که فردی در مقابل دیگری ایستاده و کلاه را از سر برمی دارد نشانه اوج احترامی است که برای طرف مقابل قائل است: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاهبرداری (با کلاه از سر برداشتن اشتباه نشود) = کاری بر پایهٔ فریب است که کسی یا کسانی برای کسب نفع خود یا موسسه‌ای انجام می‌دهند. کلاه‌برداری در بسیاری از کشورها جرم است، اگر چه مصداق ‌های آن در نظام‌ های گوناگون قضایی فرق می ‌کند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
بلند کلاه گشتن = سرافراز شدن - مفتخر گشتن: فرهنگ فارسی معین
چیزی را زیر کلاه داشتن = آن را مخفی کردن: فرهنگ فارسی معین
در کلاه گوشه ٔ کسی ننگریستن = نسبت به کسی به دیده ٔ تحقیر نگریستن و او را لایق آن ندانستن که نظری به جانب وی بیفکنند و حتی به کلاه گوشه ٔ او هم نظر نداشتن (فرهنگ فارسی معین) - بی اعتنائی کردن کسی را: تارنمای پارسی ویکی
سر کسی بی کلاه ماندن = محروم شدن - بی بهره ماندن: تارنمای پارسی ویکی
سر کسی کلاه گذاشتن = او را گول زدن - از او به فریب فائده بردن (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): تارنمای پارسی ویکی
کلاه از سر برگرفتن = کنایه از تسلیم شدن و زینهار خواستن: تارنمای پارسی ویکی
کلاه انداختن و کلاه برانداختن = کنایه از شاد شدن و خوشحالی نمودن باشد (برهان/ ناظم الاطباء): تارنمای پارسی ویکی
کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن = امری حرام را با حیله تحت موضوعی در آوردن که شرعاً جایز باشد: فرهنگ فارسی معین
انواع مشهور کلاه و برخی از ویژگی های آن ها
کلاه‌ خود: کلاهی گنبدی ‌شکل از آهن، فولاد یا فلز دیگر است که سپاهیان بر سر می ‌گذارند. کلاه‌خود بخشی از زره به‌ شمار می ‌آید که گاه سر تا پای جنگاوران را می‌ پوشاند. کلاه‌خود در قدیم هم‌چنین پوششی از چرم‌های مخصوص و پخته شده یا از فلز برای محافظت سر و گردن و گاه صورت جنگجویان بوده‌است. گونه ‌های دیگری از کلاه‌خود که در قدیم استفاده می‌شد اطرافی فرو آویخته داشت چنان‌که پشت گردن و دو گوش شخص را در خود بگیرد. از انواع کلاه‌خودها می‌توان به تیزخود، خود دهان‌باز، خود زنجیردامن و خود بورگوندی اشاره کرد. به انواعی از کلاه‌خود که هوانوردان، آتش‌نشان، برخی از پلیس‌ها، برخی ورزشکاران و برخی کارگران صنعتی بر سر می‌نهند کلاه ایمنی گفته می‌شود. از کهن‌ترین کلاه‌خود های یافت شده در آثار باستانی ایران می ‌توان به کلاه‌خود پرنده و سه پیکر مربوط به دوران ایلام میانه اشاره کرد: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاه خود ایرانی پوشش رزم ۶۰۰ ساله: شبیه دستار و عمامه اند. بخش پایینی آن ها پیازی شکل و در انتها کشیده و باریک هستند. گروهی از درویش ها، از دستار استفاده می کردند و عمامه را با تعدادی مشخص به دور سر می چرخاندند از همین رو، به نظر می رسد که این کلاه خودها تنها وسیله ای دفاعی در جنگ نبوده و بلکه به صورت همزمان کارکردی سمبولیک و دینی هم داشتند… کلاه خودهایی این چنینی اغلب به همراه زره و جوشن مشابهی، برای سواره نظام های درشت هیکل ساخته شده و قدمت آن ها به قرن چهاردهم میلادی، حدود ۶۰۰ سال پیش بر می گردد. کلاه خود ایرانی پیش رو متعلق به دوره ی آق‌قویونلو، سلسله ای ترکمنی در قرن پانزدهم میلادی است. این سلسله در محدوده ی شمال غربی ایران، قفقاز و آناتولی سیطره داشت. بر روی کلاه خود نوشته ها، نگاره های طلایی و نقره ای، نام فرمانداران زمان و چندین نصیحت به چشم می خورد. این کلاه خود از فولاد ساخته شده، ارتفاعی حدود ۳۰ سانتی متر و وزنی حدود یک کیلوگرم دارد. امروزه این کلاه خود ایرانی در گالری ۳۷۹ موزه ی متروپولیتن نیویورک در معرض دید عموم قرار دارد: تارنمای کارناوال
کلاه نمدی: کلاهی است که مردان لر، لک، بختیاری، قشقایی، تنگسیر، ممسنی‌ها، مردان دشتستان و تنگستان و بسیاری دیگر از اقوام ایرانی آن را بر سر می‌گذارند. نَمَدِ این کلاه تهیه شده از پشم گوسفند است که با ایجاد فشار، حرارت و رطوبت و قرار دادن در قالب درست می‌شود. کلاه نمدی در اندازه‌ های مختلف و در رنگ های متنوع (بسته به فرهنگ هر قوم، ایل و طایفه) درست می‌شود…. فرهنگ کلاه نمدی، به اقوام و تیره های مختلف خلاصه نمی ‌شود، در گذشته و حال، استفاده از کلاه نمدی به بخشی از پوشش اعتقادی برخی از فرقه‌ های تصوف هم تبدیل شده و برخی از دراویش، صوفیان و قلندران نیز از کلاه نمدی استفاده می‌کنند که بر روی کلاه نمدی متصوفه بعضاً اشعاری عرفانی نقش بسته ‌است. کلاه نمدی اهل طریقت معمولاً سفید رنگ و بلند است تا سازنده کلاه بتواند نقوش، کلام ها، اشعار و عنوان های مورد علاقه درویش را روی آن بنویسد یا گل‌دوزی کند. برخی از دراویش هم از کلاه نمدی مشکی استفاده می ‌کنند که برای نوشتن اشعار بر روی کلاه از رنگ طلایی و زرین استفاده می‌ شود. کلاه نمدی ریشه در ایران باستان و در برخی از تمدن های همجوار ایران دارد. قدیمی‌ترین نقش برجسته از کلاه نمدی مربوط به "آنوبانی‌نی" پادشاه "لولوبی‌ ها" در سرپل ذهاب در استان کرمانشاه است. این نقش برجسته که حاکم لولوبی ‌ها را با کلاه نمدی نشان می‌ دهد قدمتی نزدیک به ۵۰۰۰ سال دارد. در نقوش برجسته ی تخت جمشید نیز مردان قوم ماد با کلاه نمدی گِرد به تصویر کشیده شده‌ اند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاه پنبه ‌ای: نوعی کلاه پارچه‌ای با روکش پنبه‌ای است. کلاه پنبه‌ای معمولاً برای محافظت صورت در مقابل تابش نور خورشید طراحی شده‌ بود. این کلاه اغلب توسط مسافران اروپایی، کاشفان و سربازان اروپایی در سدهٔ ۱۹ و ۲۰ در آفریقا، جنوب شرقی آسیا و همچنین مناطق استوایی مورد استفاده قرار می ‌گرفت: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
عرقچین: نوعی کلاه است از جنس نخ یا ابریشم که به آن "توبی" هم گفته می‌شود و زیر دستار پوشیده می‌شود. پیش از این کاسبان و اشخاص روحانی مسلمان آنرا زیر کلاه ‌خویش به سر می گذاشتند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کیپا (در لغت به معنی گنبد) یا یارمولکا: کلاهی است که به‌طور سنتی یهودیان بر سر می‌گذارند. کلاه یهودی کلاهی بود به رنگ سفید یا زرد که یهودیان در دوران کهن در اروپا و بخشی از جهان اسلام می ‌پوشیدند. اوائل پوشیدن آن اختیاری بود اما بعد از ۱۲۱۵ مردان بالغ یهودی مجبور بودند خارج از محله ‌های یهودی‌ نشین برای شناخته شدن این کلاه را بپوشند. بعید نیست ریشهٔ این کلاه هم مثل کلاه فریژی که یهودیان بابلی ایران باید می ‌پوشیدند از ایران باشد. کلاه عرقچین دیگری منسوب به شهر روتول اسراییل وجود دارد به نام فیدر که از پشم گوسفند ساخته می‌شود و نفوذ ناپذیر است: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاه‌ گیس: گیسوی مصنوعی است که اغلب از مو ساخته می‌شود و مردان و زنان کم‌مو یا بی‌مو آن را مانند کلاه بر روی سر قرار می‌دهند. نوع خاصی از کلاه گیس از موی طبیعی جهت بیماران سرطانی نیز کاربرد دارد. از موی خود فرد نیز برای ساخت کلاه گیس می‌توان استفاده کرد کلاه‌ گیس یک گیسوی مصنوعی است که زنان بی مو و یا کم مو به سر می گذارند : دانشنامهٔ آزاد ویکی‌  پدیا و واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب
کلاه ‌فرنگی یا کوشک: نوعی پاویون است که در فضای باز و مشجر قرار دارد تمام اطراف یا برخی اطراف آن باز است. این نوع معماری سلطنتی در ایران، امپراتوری عثمانی و شبه‌قاره هند دیده می‌شود. کلاه ‌فرنگی اتاقکی گنبدی است که در وسط کاخ ها و باغ ها برای استراحت می سازند - اتاق مانندی است که در کنار میدان ها برای فروش روزنامه و اغذیه می گذارند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌  پدیا و واژه نامه ی نوین تالیف محمد قریب
کلاه شاپو: نوعی کلاه لبه‌داراست که معمولاً از ماهوت ساخته می‌شود، گرچه از مواد دیگر مانند چرم یا پارچه نیز ساخته می‌شود. قبل از انقلاب ۵۷ در ایران بسیاری از مردم از این کلاه استفاده می‌کردند. بازاریان به جای کلاه شاپو، کلاه قفقازی یا همان باشلق را به سر می گذاشتند.  کلاه شاپو اولین بار در زمان رضا شاه مورد استفاده قرار گرفت: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا و تارنمای برترین ها
کلاه شاپو اسپرت: یکی از پرفروش ترین کلاه ها در میان جوانان است که طراحی خاص و خیره کننده آن باعث محبوبیت هرچه بیشتر این محصول نسبت به نمونه های مشابه شده است. این کلاه زیبا نخستین انتخاب بازیگران هالیوود و ایرانی بوده است: تارنمای نگارشاپ ایران
کلاه پهلوی: نام کلاهی گرد و لبه‌دار بود که به دستور رضاشاه، همهٔ مردان ایرانی بایست آن را به سر می‌گذاشتند. تا پیش از سلطنت رضاشاه، انواع پوشش سر برای مردان معمول بود. معمول‌ترین پوشش سر در میان بازاریان عمامه شیرشکری و دستار و در میان کارمندان کلاه بدون لبه بود. علاوه بر این در میان شاه‌زادگان و اروپا دیدگان، کلاه سیلندر نیز مرسوم بود: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه پشمی: در زمان های قدیم در ایران کلاه برای مردان مانند چادر برای زنان بود و اهمیت این موضوع برای مردان به حدی بود که در خانه کلاه پارچه ای (عرقچین) به سر می گذاشتند. فصل های سر سال این کلاه پارچه ای- یا همان عرقچین- جای خود را به کلاه پشمی می داد. آداب استفاده از آن را سینوزیت و قوای جسمی مشخص می کند. استفاده از آن یک قانون ساده دارد: آن قدر از کلاه پشمی استفاده کن که سرما نخوری. پیرمردها از صبح تا شب کلاه پشمی را به سر دارند، موقع خواب آن را به سر دارند، موقع حمام آن را به سر دارند، موقع عروسی آن را به سر دارند، موقع عزا هم آن را به سر دارند: تارنمای برترین ها
باشلیق یا باشلق: سرپوشی‌است مخروطی‌شکل که در گذشته و حال از سوی ایرانیان و ترکان مورد استفاده قرار می‌گرفته‌ است. جنس آن از نمد، چرم یا پشم بوده‌ است. این سرپوش نوک تیزی داشته و گوش‌ها و گردن را فرا می‌گیرد. نمونه ‌های محلی آن گاه به رسن، منگوله، منجوق‌ دوزی، قلاب ‌دوزی و مانند آن آراسته می‌شوند. نمونه‌ های گونه‌گونی از باشلیق به تفکیک جنس ابریشمی، پشمی و...- و سبک ساخت -اعم از دست‌باف و چسبیده به جامه و وجود دارد. باشلیق واژه‌ای ترکی است و از ریشهٔ واژهٔ باش به معنای سر می‌ باشد. گونه‌ای از باشلیق که فاقد شال پوشانندهٔ گوش‌ها و گردن است، قالپاق نامیده می‌ شود. در روزگار نزدیک‌تر در آغاز سدهٔ نوزدهم در روسیه باشلیق یک سرپوش مد روز بود. این پوشش از سوی باشقیرها در میان روسان رواج یافته‌بود. از ۱۸۶۲ باشلیق بخشی از پوشش رسمی نیروی قزاق گردید. باشلیق قزاق‌ها از پشم شتر به رنگ زرد روشن بافته‌می‌شد و نوارهایی زردرنگ هم داشت. در باشلیق افسران این نوارها زرین یا سیمین‌رنگ بودند. تا ۱۹۱۷ باشلیق در
ارتش امپراتوری روسیه کاربرد داشت: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا
کلاه آزادی یا کلاه فریژی: کلاهی دوکی‌شکل و نرم است که سر آن کج است و کمی به سوی جلو می‌افتد. پوشیدن این کلاه مشخصهٔ مردم فریگیه (در ایران بزرگ) بود و بر پایهٔ افسانه‌ها، "میداس" شاه فریژی‌ها، آن را به‌سر می‌کرد تا گوش‌هایش را پنهان کند زیرا به‌ خاطر حماقت‌ هایش ایزدها گوش‌هایی به شکل گوش خر به او داده بودند. در نگاره‌های قدیمی‌تر، سه مغ که در انجیل به آن‌ ها اشاره شده نیز کلاه آزادی بر سر دارند که می‌تواند نشانه ی این باشد که به باور نقاشان آن زمان این سه مغ از ایران آمده ‌بودند. در بیشتر تدیس‌هایی که از اشکانیان به جا مانده است، کلاه آزادی بر سر سربازان پارتی دیده می‌شود. یونانیان باستان پوشیدن کلاه فریژی و شلوار را در ترسیم ‌های خود به غیر یونانی‌ها اختصاص می‌دادند و در نگاره ‌ها همیشه مردم غیریونانی را با این کلاه و با شلوار رسم می‌کردند. مقدونی‌ها سنت پوشیدن کلاه فریژی را از مردم فریگیه به ارمغان گرفتند و در کشورگشایی ‌های خود همراه اسکندر مقدونی، این کلاه را به ‌سر داشتند. کلاه فریژی در زمان امپراتوری روم توسط بردگان آزاد شده و نوادگان آن‌ها پوشیده می‌شد. در سده‌ های میانه کلاه آزادی بار دیگر در برخی مناطق رایج شد و نورمن‌ها و بیزانسی‌ها آن را به‌ سر می‌کردند و این کلاه به‌ ویژه مختص به ساکسون ‌ها و آنگلو ساکسون‌ ها دانسته می‌شد. دریانوردان ناپلی هم کلاه فریژی به‌سر می‌کردند. در دورهٔ معاصر، در جریان جنگ استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه ژاکوبن ها کلاه فریژی را به عنوان نماد آزادی به‌سر کردند و تا امروز نیز نماد ملی فرانسه، یعنی ماریان، کلاه فریژی بر سر دارد. این کلاه، نماد این است که ملّت فرانسه که زمانی به‌خاطر نظام فئودالی به بردگی کشیده شده‌بود، زنجیر بردگی را گسسته و آزاد شده‌است: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه پارچه ای بی سایبان: نوعی کلاه آزادی است که انقلاب گران فرانسه در قرن هجدهم برسر می گذاشتند: تارنمای گلوسب
کلاه استوانه‌ای (سیلندر)‌: در دوران گذشته در میان شاه‌زادگان و اروپا دیدگان، کلاه سیلندر مرسوم بود: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه مردانهٔ بومی کلمبیا (کلاه سومبررو وولتیائو) به معنای تحت‌ اللفظی کلاه لبه‌دار نام کلاه مردانهٔ بومی کلمبیا است که از صنایع دستی و نماد های این کشور نیز شمرده می‌شود. این کلاه از نوعی نیشکر بومی ساخته می‌شود که تنها در همین کشور رشد می‌کند. کیفیت کلاه هر چه تراکم تار و پودهایش بیشتر باشد و انعطاف ‌پذیری و خمش بالاتری داشته باشد، بهتر است. منشأ این کلاه به قبایل بومی کلمبیا و قوم «زِنو» بازمی‌گردد و پس از دوران استعمار هم کشاورزان محلی از آن استفاده کردند ولی امروزه کاربرد روستایی آن تبدیل به نمادی ملی شده و استفاده از آن در میان تمامی قشرهای جامعه رواج یافته‌است و حتی به یک سوغاتی در این کشور تبدیل شده ‌است: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه ایمنی: وسیله‌ای محافظتی است که برای جلوگیری از صدمه رسیدن به سر استفاده می‌شود. در برخی موارد این گونه کلاه جنبه حفاظتی ندارد و به صورت نمادین استفاده می‌شود. قدیمی‌ترین کلاه ایمنی توسط سربازان آشوری در ۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح مورد استفاده قرار می‌گرفت. این کلاه دارای عینک و کلاه برنزی ضخیمی بود تا از سر در مقابل ضربات شمشیر و تیر محافظت کند. هم‌اکنون نیز سربازان از این‌گونه کلاه‌ها استفاده می‌کنند که بیشتر از مواد سبک وزن پلاستیکی ساخته می‌شود. در موارد غیرنظامی نیز کلاه ایمنی برای فعالیت‌های تفریحی و ورزشی مورد استفاده قرار می‌گیرد. (برای مثال: سوارکاری، فوتبال آمریکایی، هاکی روی یخ، کریکت، بیسبال و سنگ‌نوردی) همچنین در فعالیت‌های خطرناک همچون ساخت‌وساز، کار در معدن و پلیس ضد شورش استفاده می‌شود. استفاده از کلاه ایمنی در برخی صنایع اجباری می‌باشد. در موتورسواری و دوچرخه‌سواری نیز کلاه‌های مخصوصی مورد استفاده قرار می‌گیرد: تارنمای ویکی‌ پدیا
کلاه ایمنی در مسابقات: که موتورسیکلت سواران، دوچرخه سواران و رانندگان اتومبیل در مسابقات و غیره سر می گذارند: تارنمای گلوسب
کلاه آتش نشانی: نوعی کلاه ایمنی و وسیله‌ای محافظتی است که برای جلوگیری از صدمه به سر، مامورین اطفا حریق سازمان آتش نشانی از آن استفاده می کنند: بسیاری از تارنماها
کلاه صورت پوش یا نقاب اسکی (کلاه اسکی): نوعی پوشاک برای سر می‌باشد. این کلاه حالت پوششی داشته و می‌تواند همه صورت به جزء چشم‌ها را بپوشاند. این کلاه را نیز در هنگام بازی اسکی و برای محافظت در برابر آفتاب می ‌پوشند: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه بِرِه: کلاهی نرم، گرد، تخت و معمولاً دست ‌ساز است. این کلاه را از مواد اولیه گوناگونی تولید می‌کنند، انواع مختلف آن عبارتند از: پشمی، نمدی، قلاب بافی، کش باف و حتی از الیاف آکریلیک. کلاه بره به عنوان پوشش سر از دوران پیش از رومیان در سراسر اروپا استفاده می ‌شده ‌است. تولید انبوه این کلاه از قرن نوزدهم و در کشورهای فرانسه، اسپانیا، پرتغال و ایتالیا رواج یافت. امروزه بِرِه به عنوان بخشی از اونیفورم واحدهای نظامی وسیله‌ای محافظتی است که برای جلوگیری از صدمه رسیدن به سر استفاده می‌شود پلیس در بسیاری از کشورهای جهان استفاده می ‌شود: دانشنامهٔ آزاد ویکی‌ پدیا
کلاه آشپزی: کلاهی است که  سرآشپزها به سر می گذارند. سرآشپز با پوشیدن کلاه سبک و سطح تخصص خود را به دیگران نشان می دهد. کلاه سرآشپز به طور رسمی به عنوان توک نامیده می شود. کلاه سرآشپز برای چند هزار سال وجود داشته است. افسانه ای وجود دارد که آشپز شخصی شارل تالیران، که در سال ۱۸۱۵ میلادی اولین نخست وزیر فرانسه بود اعتقاد بر این داشته که سفید جز رنگ های بهداشتی است. به همین خاطر کلاه سرآشپزها را سفید انتخاب کردند: تارنمای دیبا فرم 
کلاه زنبورداری: نوعی کلاه برای پوشش کلیه ی نواحی صورت و حتی گردن زنبورداران می باشد. توری کلاه زنبورداری معمولا دو تکه است، قسمت جلویی که روبروی صورت قرار می گیرد، مگسی و به رنگ مشکی می باشد که سوراخ هایی به قطر ۳-۲ میلیمتر دارد. قسمت دوم قسمت پشتی است که عموما به رنگ سفید و یا گاهی پارچه نازکی می باشد، ارتفاع توری از حاشیه پایینی کلاه حدود ۵۰ سانتی متر و عرض قسمت مشکی ۳۰ - ۲۵ سانتی متر می باشد. لازم به  یادآوری است که کلاه زنبورداری، باید به گونه ای باشد که از تابش مستقیم نور آفتاب جلوگیری کند، به صورت زنبوردار نچسبد، سبک و سایه دار باشد و از همه مهم تر، مانع از نفوذ زنبورهای مهاجم به داخل کلاه گردد که ممکن است زنبوردار را از ادامه فعالیت منع کرده و خسته نماید: تارنمای رویال و تارنمای هانیران
شب کلاه: کلاهی که در شب و در هنگام خواب بر سر گذارند (ناظم الاطباء) - کلاهی که در شب برای خواب به سر می گذارند (فرهنگ نظام) - عرقچین . کلاه سیاه (ناظم الاطباء): تارنمای پارسی ویکی
کلاه پانامایی: یا همان کلاه حصیری از الیاف گیاه در "اکوادور" بافته و تولید می‌شود، اما اینکه چرا به آن کلاه پانامایی می‌گویند، داستان جالبی دارد… بیشتر: تارنمای تابناک
تهیه و تدوین
دکتر منوچهر سعادت نوری
همچنین نگاه کنید به
انواع دیگر کلاه: تارنمای گوگل
*
===========================